صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  صفحه آخر >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۰۱ آذر ۱۴۰۱ - ۱۲:۲۸  ، 
شناسه خبر : ۳۴۱۵۳۱
پایگاه بصیرت / حسن نوروزی
روزی نیست که به یادتان نباشم. شبی نیست که صدای‌تان نکرده باشم. من شب و روزم را با شما زیسته‌ام. در سیاهی‌ها و سفیدی‌های چشمم و در هر پلکی که می‌زنم، یاد شما را مرور می‌کنم. من در نگاهم پی شما را می‌گیرم و در گوش‌هایم به دنبال صدای مهربان و پدرانه شما می‌گردم که دست همه را بگیرد و به سرزمین محبت‌ها و مهربانی‌ها بکشاند.
من با اینکه آماده دیدار شما نشده‌ام، بی‌تاب دیدارتان هستم. با اینکه دلم با خواهش‌های پست دنیایی بالا و پایین می‌شود، شما را می‌خواهم. با اینکه با سرد و گرم دنیا حالم خوب و بد می‌شود، شما را می‌خواهم. با اینکه مهر زندگی در عروقم می‌دود و هنوز به کلی از دنیا ناامید نشده‌ام، مشتاق شما هستم. با اینکه روح و قلبم را یکسره وقف شما نکرده‌ام، برای دیدارتان جان می‌دهم.
یا صاحب‌الزمان(عج)، در من فردی نشسته است که به قدر هزاران من، دلشکسته‌تر و دردمندتر است. احساس می‎کنم که جز شما و راه شما دارویی برای تسکین قلب سوزانم نیست. آیا ممکن است،‌ دست مهربان‌تان را بر قلب سوزان من بگذارید و عطش عشق مرا سیراب کنید؟
نام:
ایمیل:
نظر: