صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

فرهنگی >>  اندیشه >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۵ دی ۱۴۰۱ - ۱۲:۰۱  ، 
شناسه خبر : ۳۴۲۶۸۶

جایزه‌ ادبی جلال آل احمد با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال 1387 نخستین دوره خود را در سالروز تولد آل‌احمد آغاز کرد. این جایزه بزرگترین، گران‌ترین و مهمترین جایزه ادبی ایران به شمار می‌رود که با برگزاری آن، بخش ادبی جایزه کتاب سال نیز حذف شد.

همزمان با برگزاری نخستین‌ دوره جایزه‌، امیدواری بسیاری بین نویسندگان نسبت به این جایزه ایجاد شد،‌ انتظار این بود که برگزاری جایزه‌ای به این وسعت،‌ اتفاق و تنفس تازه‌ای برای ادبیات باشد، بزرگان ادبیات داستانی بیشتر دیده و شناخته شوند،‌ متر و معیار بین‌المللی برای معرفی ادبیات ایران و استاندارد تازه برای خرید کتاب توسط مردم ایجاد کند و کمک شود تا فضای نقد ادبی در جامعه فراگیرتر شود. امیدهایی که بعد از برگزاری 14 دوره از این جایزه چندان بین اهالی ادبیات پرفروغ نیست. 

بارقه‌های امیدی که از نخستین دوره‌ها در دل بسیاری از نویسندگان زده شده بود، کم‌کم رنگ باخت. در نظر برخی از منتقدان و نویسندگان، جایزه ادبی جلال به رغم همه این‌ها، نتوانسته به مقصود خود برسد و همانند بسیاری دیگر از جوایز ادبی کشور، تنها هر سال برگزار می‌شود و به کار خود خاتمه می‌دهد؛ بی‌آنکه اتفاق خاصی برای آثار برگزیده و تقدیری رخ دهد. شاید همین پایان، جایزه جلال را همانند دیگر جشنواره‌ها کرده است. 

اکبر صحرایی از جمله نویسندگانی است که در چند دوره جایزه را همراهی کرده است؛ گاه در قامت برگزیده، گاه به عنوان داور و گاه به عنوان یکی از اعضای هیئت علمی. او در گفت‌وگو با تسنیم از تجربه‌های خود در این سال‌ها در همراهی با جایزه گفت. صحرایی معتقد است مشخص نبودن شاخص‌ها و عدم بررسی کارنامه جایزه جلال به عنوان معتبرترین جایزه ادبی کشور، سبب شده تا این جایزه در ادوار مختلف دستخوش تغییرات سیاسی در دولت‌ها شود. موضوعی که سبب شده گاه آثاری به عنوان برگزیده اعلام شوند که با «مکتب جلال» فاصله معناداری دارند یا نویسندگانشان مخالف جلال بوده و او را کوبیده‌اند. مشروح گفت‌وگوی تسنیم با این نویسنده و پژوهشگر را می‌توانید در ادامه بخوانید:

*تاکنون 14 دوره از جایزه جلال برگزار شده و این جایزه در آستانه اختتامیه پانزدهمین دوره خود است. با وجود این سابقه، برخی از نویسندگان و منتقدان بر این باورند که جایزه جلال به عنوان مهمترین جایزه ادبی کشور، نتوانسته به اهداف خود که همان اعتلای ادبیات داستانی بوده است، برسد. نظر شما به عنوان کسی که در ادوار مختلف این جایزه هم به عنوان برگزیده و هم به عنوان یکی از داوران و از اعضای هیئت علمی در این جایزه حضور داشتید، نظرتان در این‌باره چیست؟

در کلیت من معتقدم که دقیقاً همین اتفاق رخ داده و جایزه هنوز نتوانسته است هدف خود را پیدا کند؛ یعنی به آن افقی که در شورای عالی انقلاب فرهنگی راجع به وظایف و ... برای این رویداد ادبی تعیین شده بود، نرسیده است. این جایزه در نهایت باید به شکل‌گیری و معرفی نویسندگان جلال‌منش و مقید به مکتب جلال می‌رسید که نرسیده است. متأسفانه در این 14 دوره اخیر این اتفاق رخ نداده و هر دوره با تغییر دولت‌ها و تفکرها، حتی تفکرهای سیاسی یا ادبی، کارهایی انتخاب شده که دقیقاً مغایر با افکار و ادبیات جلال بوده است.

وقتی می‌گوییم جلال آل احمد منظور ما- به قول دکتر شریعتی- «بازگشت به خویشتن» و ادبیات اصیل ایرانی اسلامی است؛ بازگشت به ادبیاتی است که بتوان آن را به عنوان ادبیات ایران در جهان عرضه کرد. به همین دلیل می‌گویم «مکتب جلال». جلال در این حوزه نماد است. اگر بخواهیم این امر را مد نظر قرار دهیم، باید بگویم که ما هیچ دورنمایی از این موضوع برای نویسندگان جوان ارائه نداده‌ایم که آیا در این 14 دوره اخیر توانسته‌ایم یک راهکار و نقشه مهندسی ارائه دهیم که نویسنده بداند چطور باید کار کند و بنویسد که در دایره این مکتب بگنجد. وقتی می‌گوییم جلال، منظور ادبیات انقلاب اسلامی است.

انتخاب داوران و هیئت علمی در ادوار گذشته به گونه‌ای بوده است که همه گروه‌ها حضور دارند؛ این در حالی است که در ساختاری که برای جایزه در نظر گرفته شده بود، چنین موضوعی مطرح نشده است. از سوی دیگر، نیمی از جوایز جلال به کارهای روشنفکری مقابل مذهب اهدا شده است. تعارف که نداریم، خاطرم هست که سال گذشته چه فشارهایی را تحمل کردیم که جایزه را به سمتی ببریم که جزو اهدافی باشد که از ابتدا برای این جایزه تعیین شده است. حتی در هیئت علمی مسائلی مطرح می‌شد که خلاف مکتب جلال بود؛ برخی از اعضای هیئت علمی قصد داشتند به کتابی جایزه بدهند که نماینده طیف اپوزیسیون بود. این یک فاجعه بود و هست.

جایزه جلال تحت تأثیر تغییرات سیاسی، در ادوار مختلف دچار تحول و تغییر شده است. دولتی می‌آید، وزیری انتخاب می‌شود که مربوط به طیف سیاسی خاصی است، داوران و اعضای هیئت علمی را براساس ایده‌های خود انتخاب و کسانی را معرفی می‌کند که اصلاً اعتقادی به جلال ندارند و او را پیوسته تخریب می‌کنند. در چند دوره گذشته ما شاهد این جریان بودیم، حتی در ویژه‌نامه اختتامیه جایزه که منتشر شده بود، جلال را این دوستان در قالب یادداشت و ... تخطئه کرده بودند و او را می‌کوبیدند. این یعنی چه؟ یعنی ما ساختار خاصی نداریم و باید برای آن فکری شود.

این مسائلی که اشاره شد از منظر کیفی جایزه بود. از نظر ظاهر و سطح کمی هم همین اتفاق دارد در جایزه رخ می‌دهد. بحث میزان جایزه، تعداد برگزیدگان و ... اموری است که باید بررسی شود. به نظرم پس از 14 دوره ما نیازمند به یک آفت‌شناسی در این زمینه هستیم که بالاخره این هیئت علمی و هیئت داوران باید بر چه اساسی انتخاب شوند؟ برگزیدگان با چه شاخص‌ها و معیارهایی باید معرفی شوند؟ و در نهایت اینکه خروجی جایزه در این چند دوره چه بوده است؟ آیا کتاب‌هایی که برگزیده شده‌اند، برنامه خاصی برای معرفی آنها داشته‌ایم؟

* اتفاقاً یکی از انتقاداتی که به جایزه جلال وارد می‌شود، همین مسئله است. اینکه آثار برگزیده یا تقدیری پس از اختتامیه جایزه، به حال خود رها شده و اتفاق خاصی برای آنها رخ نمی‌دهد؛ اعم از ترجمه، اقتباس ادبی و ... . در حالی که ما در میان برگزیدگان یا آثار تقدیری، کتاب‌های خوبی داریم که قابلیت این کار را دارند و اصلاً یکی از اهداف جایزه با همین امر میسر می‌شود.

بله، متأسفانه یکی از مسائلی که پیوسته در جوایز مختلف ادبی دیده می‌شود، این است که ما نویسنده و کتاب را پس از اختتامیه رها می‌کنیم. می‌طلبد که برای جایزه جلال به عنوان جایزه مادر در حوزه ادبی در کشور و به عنوان یکی از جوایز مطرح در سطح منطقه، ساختاری در نظر بگیریم که این مسائل را حل کند. با صراحت اعلام کنیم که در چهار بخش جایزه چه کتاب‌هایی می‌توانند به عنوان برگزیده اعلام شوند.

 خاطرم هست در سال گذشته که من جزو داوران جایزه بودم، در هیئت علمی بحث بر سر معرفی کتابی به عنوان برگزیده بود که من اصلاً از انتشار این کتاب متعجب بودم. اینکه این کتاب با این محتوا چطور در جمهوری اسلامی مجوز چاپ گرفته بود، برای من سؤال برانگیز بود. کتاب زیربنای اسلام را زده و ضد مسائل اخلاقی بود. تمام این‌ها به این دلیل است که ساختار انتخاب داوران و آثار مشخص نیست.

 با رفت‌وآمد هر دولت، چینش داوران و اعضای هیئت علمی و ... نیز هر چهار سال یک‌بار تغییر می‌کند. در واقع جایزه جلال به گونه‌ای شده است که هر کسی می‌تواند با ذهن خود آن را تفسیر کند. ما حتی در میان برگزیدگان افرادی را می‌بینیم که مخالف جایزه جلال هستند و او را مقابل خود می‌بینند. اینکه چطور این نویسنده جایزه را برده، خود بیانگر وجود یک تناقض است.

* به نظر می‌رسد جایزه جلال همانند بسیاری دیگر از جوایز ادبی در کشور، در قیاس با دوره‌های پیشین خود، آن شور و شوق را در خود نویسندگان برای شرکت در جایزه ایجاد نمی‌کند. ظاهراً در این قضیه چندین مسئله نقش داشته‌اند که یکی از آنها را می‌توان عدم اعلام اسامی برگزیدگان و بسنده کردن به اسامی تقدیری‌ها در ادوار متعدد دانست. این موضوع چه تأثیری روی خود نویسندگان می‌گذارد؟ آیا هراسی برای اعلام اسامی برگزیده‌ها وجود دارد؟

مسائل مختلفی در این حوزه وجود دارد. من هم به عنوان برگزیده، هم به عنوان داور و هم به عنوان هیئت علمی در این جایزه حضور داشته‌ام. وقتی داوری اثری را به عنوان تقدیری اعلام کند، خود را راحت کرده است. داور می‌تواند با این کار خود را تبرئه کند و با بیان اینکه ما به اثر مورد قبول دست نیافته‌ایم، طبع بالای خود را نشان دهد و نویسنده را تحقیر کند.

اعلام «تقدیری» راهی برای تبرئه داور و تخطئه نویسنده

اتفاقاً سال گذشته در بحث داوری این بحث مطرح بود و من گفتم که ما معمولاً اثری را که مثلاً نمره 80 را کسب کرده، به عنوان برگزیده انتخاب می‌کنیم و اثری را که به 70 رسیده، به عنوان تقدیری اعلام می‌کنیم. گفتم این روند مانند این است که ما یک مسابقه‌ای ورزشی را بین افراد برگزار و اعلام کنیم که می‌خواهیم از نفر برگزیده تقدیر کنیم. اما به برگزیده بگوییم که چون تو نتوانسته‌ای 100 متر را در 9 ثانیه بدوی و زمان تو 10 ثانیه بوده است، دیگر برگزیده نیستی، تقدیری هستی؛ یا دو تیم که دارند با هم فوتبال بازی می‌کنند. به برگزیده بگوییم که تو چون خوب بازی نکردی، کاپ قهرمانی را به تو نمی‌دهیم! شرکت و ارزیابی در جایزه جلال هم همین‌طور است. ما قرار است در جایزه جلال یک برگزیده از میان تمام آن آثاری را اعلام کنیم که در آن دوره انتخاب شده‌اند. ما که نمی‌گوییم بین کتاب‌های معاصر، داریم می‌گوییم که بین این تعداد دونده، یک نفر برگزیده شده است.

چرا می‌گویند تقدیری؟ چون خود را اینطور راحت می‌کنند. اولین دلیل عدم اعلام برگزیده، نداشتن توجیه است. دلیل دوم، مسائل مادی است که ناظر به جوایز در نظر گرفته شده برای جایزه است خب وقتی اثری به عنوان تقدیری اعلام شود، قاعدتاً میزان کمتری از جایزه را دریافت می‌کند. وقتی این اتفاق می‌افتد، چه می‌شود؟ اطمینان‌ها ضعیف می‌شود و نویسندگان برای شرکت در جایزه انگیزه نخواهند داشت.

این موضوع منحصر به جایزه جلال نیست. کتاب «کتیبه ژنرال» من با کتاب «انارستان» آقای شیرزاد در یکی از ادوار جایزه کتاب دفاع مقدس به عنوان نامزد اعلام شد. در روز اختتامیه به من زنگ نزدند، گفتم حتماً با آقای شیرزاد برای شرکت در اختتامیه به عنوان برگزیده تماس گرفته‌اند. به آقای شیرزاد زنگ زدم، گفت به من هم اصلاً اطلاعی نداده‌اند! گفتیم پس چه کسی به عنوان برگزیده اعلام شده است؟! داوران اعلام کردند که از بین این دو نامزد، ما به برگزیده نهایی نرسیدیم؛ این در حالی است که کتاب «کتیبه ژنرال» پیش‌تر برگزیده چند جایزه شده بود و کتاب «انارستان» نیز اثر خواندنی است.

هیچ کس از «جلال» راضی نیست؛ نه دوست نه دشمن

دلیل این روند در جوایز چیست؟ دلیل این است که ساختار مشخصی وجود ندارد و بعد از برگزاری چندین دوره، آسیب‌شناسی صورت نمی‌گیرد تا کارنامه کاری جوایز بررسی و نقاط ضعف و قوت احصا شود. زمان آن رسیده است که بنشینیم و ببینیم که جایزه جلال تا الآن چه مشکلاتی داشته است؟ چرا گاه کتاب‌هایی انتخاب می‌شوند که خلاف افکار و مکتب جلال قدم برداشته‌اند؟ نهایتاً این اتفاق رخ می‌دهد که هیچ کس از برگزاری این جایزه راضی نیست. جایزه نه به دوست رسیده است نه به دشمن.

این اتفاقات برای این رخ می‌دهد که ما در جایی اشتباه قدم برداشته‌ایم. من به مسئولان هم گفته‌ام که ما در حوزه ادبیات تعارف داریم. این تعارف را باید کنار بگذاریم. رمز موفقیت ادبیات در غرب چیست؟ این است که تعارف ندارند.

*یکی از بخش‌های جایزه جلال، بخش مستندنگاری است که بعد از چند دوره برگزاری، به جایزه اضافه شد. این بخش با در نظر گرفتن این موضوع که تعدادی از کارهای درخشان جلال در حوزه مستندنگاری نوشته شده، به جایزه افزوده شده است.شما در کنار حوزه داستان، در حوزه مستندنگاری نیز فعال هستید. به نظر شما افزوده شدن این بخش چه کمکی به جایزه کرد؟

این بخش، بخشی جنبی است و رسمیت ندارد. به نظرم می‌تواند این قسمت در بخش نقد منتقل و در ذیل آن بررسی شود. چون این بخش، از بخش‌های اصلی جایزه نیست و بعدها ممکن است مشکل ایجاد کند. حاشیه‌هایی هم در دوره‌های قبل ایجاد شد. مثلاً کتاب‌هایی که قرار نبود معرفی شود، در حاشیه جایزه مطرح شد. این روند به حیثیت جایزه جلال ضربه می‌زند.

حواشی که حیثیت جایزه را زیر سؤال می‌برد

جایزه جلال سه حوزه اصلی بیشتر ندارد: داستان کوتاه، رمان، نقد و پژوهش که قرار است کتاب‌هایی که در هر بخش به عنوان برگزیده اعلام می‌شود، الگو باشد. اما ما می‌بینیم که در کنار این آثار، ما چند اثر دیگر را نیز در بخش جنبی معرفی می‌کنیم؛ این روند به جایزه ضربه می‌زند و جایزه جلال را قابل تفسیر می‌کند.

در مجموع باید بگویم که نیاز است تیم علمی حرفه‌ای در حوزه ادبی شکل بگیرد و این آفت‌ها و آسیب‌ها مشخص شود. لازم است بعضی از آیتم‌ها روشن شود. مثلاً اینکه امتیازبندی‌ها برای انتخاب اثر برگزیده بر چه اساسی است؟ آیا افزوده شدن بخش جدید به جایزه ضربه زده یا باعث تقویت آن شده است؟  و... از جمله موضوعاتی است که ضرورت بازبینی و بررسی آن احساس می‌شود.

 

منبع: تسنیم

نام:
ایمیل:
نظر: