این یک پرسش اساسی در افکار عمومی و شبکههای اجتماعی با منشأ تولید محتوای خارجی است که چرا با وجود مشکلات اقتصادی و معیشتی که در کشور وجود دارد، جمهوری اسلامی همچنان اصرار دارد که در منطقه حضور داشته باشد
این یک پرسش اساسی در افکار عمومی و شبکههای اجتماعی با منشأ تولید محتوای خارجی است که چرا با وجود مشکلات اقتصادی و معیشتی که در کشور وجود دارد، جمهوری اسلامی همچنان اصرار دارد که در منطقه حضور داشته باشد و از گروههای مقاومت اسلامی در منطقه حمایت همهجانبه کند که طبیعتاً بخش مهمی از آن، حمایت اقتصادی و زیرساختی است؟!
اولاً، حضور و فعالیت ایران در منطقه اعم از سوریه، عراق، لبنان، یمن، سرزمینهای اشغالی و... یک انتخاب و مبتنی بر اختیار نیست؛ بلکه یک ضرورت اجتنابناپذیر و راهبردی است. دولت آمریکا با وجود فاصله ۱۲ هزار کیلومتری از غرب آسیا، ولی حضور و مداخله بسیار پررنگی در این منطقه دارد. آیا با وجود چنین وضعیتی، منطقی است که ایران فقط به مرزهای ملی و سرزمینی خود بسنده کند؟! اگر در دوران جنگ سرد در دنیا دو اردوگاه (شوروی و آمریکا) وجود داشت که هر یک بنا به اقتضائات و ضروریاتی ناچار به تقویت خود بودند، امروز نیز در دنیا تنها دو کشور جبهه دارند؛ آمریکا و ایران. یک نظام سلطه با مرکزیت آمریکا وجود دارد و یک جریان مقاومت با مرکزیت جمهوری اسلامی ایران.
جبهه و جریان منطقهای که ایران در رأس آن قرار دارد، هویتساز است و تشخصی برای جمهوری اسلامی در عرصه بینالملل ایجاد میکند. در همین حال، به جمهوری اسلامی ایران اجازه میدهد که در یک طیف درازمدت بتواند یک تمدن خاص اسلامی ایرانی در جهان بهوجود آورد و به نتیجه برساند.
ثانیاً، این شبهه که جمهوری اسلامی ایران دارای مشکلات اقتصادی فراوان است، سخن درستی نیست. وضعیت اقتصادی یک کشور را با شاخصها و دادههای علمی که مورد قبول مراکز معتبر داخلی و جهانی است، میسنجند، نه فضاسازیهای رسانهای و تبلیغاتی و القائاتی که در این زمینه با اهداف و مقاصد خاص وجود دارد. اتفاقاً ارقامی که وجود دارد، حاکی از نگاه مثبت و رو به رشد به اقتصاد کشور است. به عنوان مثال صندوق بینالمللی پول با بررسی ۱۰ شاخص کلان اقتصاد ایران در سال ۲۰۲۲، از رشد ۳ درصدی بخش غیرنفتی اقتصاد ایران، صادرات ۱۲۱ میلیارد دلاری کالا و خدمات و افزایش سه برابری تراز حسابهای جاری ایران در این سال خبر داد.
اگر هم در کشور مشکلات و معضلات اقتصادی وجود دارد، باوجود تحریمهای شدید بینالمللی که از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون علیه جمهوری اسلامی اعمال شده و در طول تاریخ بشری بیسابقه است و هر روز هم تقویت میشود، یک امر طبیعی است؛ اما نباید این مشکلات را بزرگنمایی کرد و اقتصاد کشور را با یک نگاه بدبینانه دید. مشکلات اقتصادی ایران هیچ ارتباطی به هزینههایی که ایران در منطقه میکند، ندارد. اساساً منشأ این مشکلات در جای دیگری است که باید در جای دیگری درباره آن بحث کرد یا مطالبی را نوشت.
ثالثاً، در مورد هزینههای مالی و اقتصادی جمهوری اسلامی در منطقه، آنچه روشن است، این است که اغراق میشود. کل هزینهای که ایران در بیش از ۲۰ سال گذشته در منطقه صرف کرده است، بیشتر از ۱۸ میلیارد دلار نمیشود. این هزینه در مقابل فرصتها و دستاوردهایی که برای جمهوری اسلامی ایران به وجود آمده است و همچنین هزینه ۷ تریلیون دلاری آمریکا در منطقه در ۲۰ سال اخیر، بسیار ناچیز است. سؤال این است، آن چیزی که جمهوری اسلامی در منطقه ایجاد کرد، از افغانستان تا پاکستان، ایران، عراق، سوریه، لبنان، فلسطین و یمن، قیمتش چقدر است؟ آیا این یک چیز بسیار پرارزشی یا از لحاظ ارزش، متوسط یا اینکه کم ارزش است؟ اول باید تکلیف این را معلوم کرد، اگر معلوم شد، آن وقت هزینهها و فایدههایش را باید در بستر زمان مورد ملاحظه قرار داد؛ چون ماجرایی نیست که بگوییم پروندهاش بسته شده و حال میخواهیم حساب و کتاب کنیم که چند ریال هزینه کردیم و چند ریال فایده بردیم.
جمهوری اسلامی ایران در حالی وارد سوریه شد و در این کشور اقدام به فعالیتهایی در راستای نابودی داعش و حفظ نظام سیاسی سوریه کرد که همان موقع، ملک عبدالله پادشاه سابق عربستان اعلام کرده بود برای سرنگونی دولت سوریه ۲۰۰ میلیارد دلار کنار گذاشته است و همین مبالغ را کمابیش دیگران هم قائل شده بودند. قطر و امارات هم مبلغ بالایی هزینه کردند برای اینکه آن وضعیت سوریه را بعد از بحران، مطابق با منافع و مصالح خودشان به نوعی رقم بزنند.
جمهوری اسلامی با یک پدیده دنبالهداری مواجه بوده و وضعیتی به نام جبهه مقاومت ایجاد کرده است که برای ایران منافع امنیتی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ارزشمندی دارد.
رابعاً، جمهوری اسلامی ایران در یک منطقه پرآشوب قرار دارد که چارهای جز اتخاذ اقدامات و سیاستهای منطقهای برای تأمین منافع ملی و صیانت از امنیت و تمامیت ارضی خود ندارد؛ لذا هر هزینهای هم که در این زمینه شود، در واقع سرمایهگذاری است. به عبارتی هزینه برای امنیت، یک سرمایهگذاری پیشگیرانه برای جلوگیری از پرداخت هزینههای سنگینتر در بحرانهای بزرگتر است.
پرسشی که ممکن است این موضوع را در ذهن ایجاد کند، این است که آیا هزینهکردن برای گروههای همپیمان جمهوری اسلامی بهصرفه است؟ آیا بهتر نیست هزینههایی را که صرف گروههای مقاومت میشود، صرف امور دیگری در کشور، مانند کارهای عمرانی، خدماتی و... کرد؟ پاسخ به پرسش ساده است، هزینههایی که امروز جمهوری اسلامی ایران صرف تقویت گروههای مقاومت در منطقه میکند تا بتواند موازنه قدرت و امنیت را در منطقه بهنفع خود حفظ کند، بسیار کمتر از هزینههایی است که برقرار نبودن این موازنه میتواند به کشور و فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و... آن تحمیل کند.