صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

فرهنگی >>  اندیشه >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۱ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۴:۲۰  ، 
شناسه خبر : ۳۴۴۵۷۳
حمیدرضا شاکرین گفت: انقلاب ۵۷ نه فقط یک رخداد سیاسی، بلکه به دلیل اتکا بر دین موجی را درباب دین‌گرایی در جهان به راه انداخت. میشل فوکو، فیلسوف نامی فرانسوی می‌گوید که انقلاب ایران، بار دیگر خدا را به صحنه اجتماع و زندگی کشاند.

شهید مرتضی مطهری در سال‌های ۴۸ و ۴۹ که اوج خودنمایی تفکرهای مارکسیستی در ایران بود، جلساتی را پیگیری می‌کرد و به سخنرانی می‌پرداخت که حاصل آن خلق اثر ارزشمندی به نام «علل گرایش به مادی‌گری» شد. امروزه گمان بر این است که اگر مطهری به جامِ طهور شهادت لب‌نزده بود و حیات علمی و فعالانه‌اش تا به حال ادامه داشت، دست بر قلم می‌برد و از «علل گرایش به اباحی‌گری» سخن به عمل می‌آورد. عصر حاضر، عصر گذر از اصول است، در هر مکان و زمینه‌ای شاهدیم پیروان، اصول را استحاله کرده و تفاسیر سطحی و اباحه‌طلبی را القا می‌کنند. در این راستا با حجت‌الاسلام حمیدرضا شاکرین، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه گفت‌وگویی داشتیم که در ادامه حاصل این گفت‌وگو را می‌خوانید. 

بازگشت جهان به دین‌گرایی

حجت‌الاسلام حمیدرضا شاکرین در ابتدا گفت: نکته‌ای که در ابتدا لازم می‌دانم بیان کنم این است که ما در اوخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ شاهد دین‌گرایی قابل توجهی در سطح جهان هستیم. پیتر برگر، جامعه‌شناس مطرح آمریکایی در تحلیلی بیان داشت که دنیا به شدت به سمت سکولاریسم مطلق در حال حرکت است و دین  در آینده تنها در حد یک آرامش روانی و به شکل فوق‌العاده حداقلی خواهد بود. سکولاریسم در فرهنگ غربی، برخلاف فرهنگ ایرانی که به معنای جدایی دین از سیاست است یعنی «دین‌زدایی». اما پس از گذشت چندسال در اواخر دهه ۷۰ همین پیتر برگر کتابی را می‌نویسد و در آن بیان می‌کند که اتفاقاً دنیا به سمت دین و معنویت درحال حرکت است.

انقلاب ایران، بار دیگر خدا را به صحنه اجتماع و زندگی کشاند

وی افزود: مثلاً یکی از عوامل مهم در گرایش به سمت دین انقلاب اسلامی ایران بود. انقلاب ۵۷ نه فقط یک رخداد سیاسی، بلکه به دلیل اتکا بر ارزش‌های دینی موج قابل توجهی را درباب دین‌گرایی و توجه به اسلام در بین مردم جهان به راه انداخت. در همین رابطه، میشل فوکو، فیلسوف نامی فرانسوی می‌گوید که انقلاب ایران، بار دیگر خدا را به صحنه اجتماع و زندگی کشاند.

قصه پر غصه مدرنیسم

او اشاره کرد: ولی جبهه‌بندی و سنگربندی دو جریان دین‌مدار و سکولار خیلی زود تشکیل شد و در این سال‌ها در برابر هم به صف‌آرایی مشغول شدند. نمی‌شود گفت فقط جریان سکولار و اباحه‌گر پیروز میدان بوده است.گاهی دین‌مداران پیروز هستند و گاهی سکولارها و این جنگ همچنان ادامه دارد. در این بین اکثر کشورهای دنیا هم بنا به اقتضاء شرایط غالباً در جبهه سکولاریسم قرار گرفتند. علت اصلی این را باید در سیطره غرب بر جهان و آن تفکر مدرنی دانست که امروزه به شکل فراگیر در جهان وجود دارد.

شاکرین گفت: از اواخر قرون وسطی نقدهای جدی به دین وارد شد و رفته‌رفته‌ در قرن ۱۷ و ۱۸ به طور کلی دین از صحنه اجتماع، سیاست، آموزش و پرورش و فرهنگ عمومی مردم رخت بر بست و جای خود را به اندیشه مدرن داد. اندیشه مدرن از اساس قصد داشت انسان را جای خدا بنشاند و ارزش‌های منفعت‌طلبانه بشری را جای ارزش‌های الهی به مردم عرضه کند. در کنار دستگاه تبلیغاتی و امپراطوری رسانه‌ای غرب، یکی از ابزارهای جدی که موجب شد فرهنگ و نگرش مدرنیسم غربی به سایر کشورها از جمله کشور ما ایران صادر شود؛ مسأله علم جدید است. متأسفانه ما نسبت به این موضوع نگاه سطحی داریم و هیچ‌گاه به ماهیت و غایت اساسی این علوم جدید توجه نداریم.

فرهنگ علم و تکنولوژی جدید

وی افزود: نگاه ما به علم جدید بیشتر از سر پیشرفت‌های علمی است، ما علم جدید را می‌ستاییم چون در برهه‌ها و بخش‌های مختلفی برای بشر رفاه و آسودگی به ارمغان آورده است. اما باید ملتفت بود، این علوم جدید در ذیل خود و کنار خود مقارنات و ملازماتی دارند که معمولاً به آن‌ها بی‌‌توجهی می‌شود و خطر آن‌ها مغفول می‌ماند. به طور مثال باید بیان کرد که مبنای علوم جدید طبیعت‌گرایی و اصالت طبیعت است و این در برابر معنویت و اصالت به یک قدرت ماورایی به نام خداست.

جذابیت ظاهری علم و تکنولوژی مانع از درک ماهیت مخرب آن شده

او در انتها گفت: فرهنگ علم جدید این تبعات و سوغات را با  خود به کشورها آورده است و در قالب علم به مردم و نخبگان القا می‌شود، به شکلی که روش‌شناسی و هستی‌شناسی بسیاری از علوم امروزه بر مدار طبیعت‌گرایی استوار است. در چنین فضایی طبیعی است که دین دیگر آن جایگاه فراگیر و کلان خود را از دست می‌دهد و به عنوان یک امر شخصی تقلیل می‌یابد. متأسفانه بر این موضوعات توجه زیادی نمی‌شود و یا به شکل نصف و نیمه راها می‌شود. جذابیت ظاهری علم و تکنولوژی مانع از درک ماهیت مخرب آن شده و در حال حاضر همه مردم در  معرض آن قرار گرفتند. این چیزی نیست که فقط ما بگوییم، امروزه در غرب بسیاری از اندیشمندان نسبت به علم جدید و فرهنگ برآمده از آن نقدهای جدی دارند، «دیوید سینگر»، «مُرفی»، «اتوپیکاک» و... از منتقدان علم جدید در غرب هستند. 

 

منبع: فارس

نام:
ایمیل:
نظر: