صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

سیاسی >>  سیاسی >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۱۴ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۳:۵۳  ، 
شناسه خبر : ۳۴۵۶۱۵
دو تصویر متفاوت از عبدالحمید اسماعیل‌زهی در اذهان نقش بسته؛ چهره ماقبل غائله پاییز ۱۴۰۱ و پس از آن؛ با ویژگی‌ها و عقاید متفاوت و گاه متناقض با گذشته خود.
پایگاه بصیرت / گروه سياسي

دو تصویر متفاوت از عبدالحمید اسماعیل‌زهی در اذهان نقش بسته؛ چهره ماقبل غائله پاییز ۱۴۰۱ و پس از آن؛ با ویژگی‌ها و عقاید متفاوت و گاه متناقض با گذشته خود. هر چند تغییر و تحولات عقیدتی و فکری بسیاری بر انسان ممکن است حادث شود، اما این چرخش مولوی عبدالحمید نه از جنس تحول مبنایی بلکه از جنس چرخش‌های ابن‌الوقتی است که به دنبال صید منافع خود از واقعه‌ای اجتماعی است.

او که روزی آموزش زنان را مشروط به ایجاد تفکیک جنسیتی می‌کرد، حجاب را امری واجب می‌دانست، بیرون رفتن زنان را منوط به آویختن برقع می‌کرد، گوش دادن بدون ضرورت به سخنرانی زنان برای مردان را جایز نمی‌دانست و طالبان را گروهی ریشه‌دار تلقی می‌کرد که از حمایت‌های مردمی برخوردار است و برای آنان آرزوی نصرت داشت، چه شد که در بلوای پاییز ۱۴۰۱ به یک‌باره چهره‌ای دموکراتیک، صلح‌جو و عدالت‌طلب از خود به نمایش گذاشت؛ چهره‌ای که حتی حاضر شد برای کسب وجهه و ماهی گرفتن از این آب گل‌آلود، چشم بر روی عقاید خود ببندد و پای زنان بی‌حجاب را به مسجد باز کند!

کسی که حتی برای ورود زنان محجبه اهل سنت به مسجد هم به تنگ‌نظری دچار بود چگونه دچار چنین تغییر موضع عجیبی می‌گردد؟ چه شد که در نقش یک مدافع حقوق بشر چنان فرو رفت که حاضر به رسمیت شناختن فرقه ضاله بهائیت هم شد؟ و این رسمیت شناختن را در مشروعیت به رژیم جعلی صهیونیستی تعمیم داد!

او به خوبی نشان داده که هدف وسیله را توجیه می‌کند و برای رسیدن به آن، می‌توان همه چیز را به مسلخ برد. می‌توان امنیت مردم را به مخاطره انداخت، شکاف قومیتی ایجاد کرد، التهاب را ترویج و از آن بهره‌برداری کرد و هر هفته روی آن موج‌سواری کرد. هر چند کنش‌های او برگرفته از نزاع با حاکمیت است، اما تمام این چرخش‌های عقیدتی با قصد و غرض کسب وجهه و برندسازی از خود صورت می‌گیرد.

او تصمیم گرفته که رادیکالیزم ذاتی‌اش را موقتاً را کنار بگذارد تا از طبقات مختلف جامعه یارکشی کند. عبدالحمید در خیال خام سرنگونی نظام است تا بلکه بتواند در فردای موهوم براندازی رقیبی برای اپوزیسیون تلقی شود. ورنه یک عالم دین با خط مشی جزم‌گرایانه‌اش چگونه می‌تواند فارغ از هر گونه مخالفت با نظام سیاسی حاکم، روی بدیهیات دینی پای بگذارد؟

او سال ۱۴۰۱ را در تنش دائمی و یک طرفه با نظام به سر برد، اما نمی‌تواند همچنان به این روند ادامه دهد. شاید در بستری که شعله‌های التهاب زبانه کشیده، برخی اظهارات و اقدامات در کانون توجهات قرار گیرد، اما تداوم این روند عایدی خاصی برای او به دنبال نخواهد داشت.

عبدالحمید مقاصدی را بیان می‌کند که قبلاً بسیاری از چهره‌های آکادمیک و سیاست‌مداران کارکشته آن را بر زبان می‌راندند؛ آن هم کسانی که بین زیست‌شان با عقاید‌شان مشابهت وجود داشت، نه مانند عبدالحمید که به عارضه ابن‌الوقتی دچار بوده و بین چهره جدید و قدیمش تفاوت‌های فاحشی وجود دارد. او در سیاست‌ورزی خود به خامی دچار است که اگر این‌گونه نبود آهسته و پیوسته‌تر قدم بر می‌داشت و در سمتی می‌ایستاد و مواضعی می‌گرفت که حداقل نسبتی با آن داشت.

تاریخ به ما می‌گوید چهره‌هایی به مراتب مهم‌تر و سیاس‌تر از امام جمعه مسجد مکی از مقابله فرصت طلبانه با نظام مستقر طرفی نبسته اند تا چه رسد به او!

نام:
ایمیل:
نظر: