تقی دژاکام
۱. از ویژگیهای آیتالله حاجآقا مجتبی تهرانی (ره) این بود که معمولاً در جلسات خود – به جز یادکرد از استادش امام خمینی (ره) - بسیار کم از اسامی خاص استفاده میکرد. شاید در طول حدود سه دههای که پس از انقلاب کلاس داشت اسامی خاص افراد معاصری که ایشان به آنها اشاره کرده بود، به سختی به ۱۰، ۲۰ نفر میرسید. اما یک بار نام کسی را برد و دقایقی طولانی به تجلیل از او پرداخت که موجب تعجب فراوان کسانی شد که با این سیره او آشنایی داشتند؛ یک روشنفکر که سابقه عضویت در حزب توده هم داشته است! و او کسی نبود جز زندهیاد «جلال آلاحمد» نویسنده، مترجم، داستاننویس و منتقد ادبی و سیاستمداری که جزو چند روشنفکر تراز اول ایران محسوب میشود.
حاجآقا به نامهای که جلال سال ۴۳ از سفر حج به امام نوشته بود اشاره کرد و با ذکر جملاتی از آن، گفت: شما کجا سراغ دارید که مریدی نسبت به مراد خودش چنین بنویسد و از جمله این عبارت را خواند که «دیگر اینکه "غربزدگی" را در تهران قصد تجدید چاپ کرده بودم با اصلاحات فراوان، زیر چاپ جمعش کردند و ناشر محترم متضرر شد، فدای سر شما».
۲. سالها قبلتر رهبر عزیز انقلاب در متن تحلیلی مکتوبی که برای ناشر کتابهای جلال نوشته بود، تصریح کرده بود: «به نظر من سهم جلال [در انقلاب اسلامی ایران]بسیار قابل ملاحظه و مهم است. یک نهضت انقلابی از "فهمیدن" و "شناختن" شروع میشود. روشنفکرِ درست آن کسی است که در جامعه جاهلی، آگاهیهای لازم را به مردم میدهد و آنان را به راهی نو میکشاند و اگر حرکتی در جامعه آغاز شده است، با طرح آن آگاهیها بدان عمق میبخشد. برای این کار، لازم است روشنفکر اولاً جامعه خود را بشناسد و ناآگاهی او را دقیقاً بداند. ثانیاً آن "راه نو" را درست بفهمد و بدان اعتقادی راسخ داشته باشد، ثالثاً خطر کند و از پیشامدها نهراسد. در این صورت است که میشود: العلماء ورثه الانبیاء. آلاحمد، آن اولی را به تمام و کمال داشت (یعنی در فصل آخر و اصلی عمرش). از دوّم و سوّم هم بیبهره نبود. وجود چنین کسی برای یک ملّت که به سوی انقلابی تمامعیار پیش میرود، نعمت بزرگی است؛ و آلاحمد بهراستی نعمت بزرگی بود. حداقل، یک نسل را او آگاهی داده است؛ و این برای یک انقلاب، کم نیست».
رهبر انقلاب چند سال بعد هم در دیدار اعضای انجمن قلم ایران که در دهه ۹۰ برگزار شد، اکثر وقت صحبتهای خود را به تحلیل و تجلیل از روشنفکرانی، چون جلال و شریعتی اختصاص داد و از جمله همان مضمون مکتوب فوق را به بیانی دیگر مطرح و تصریح کرد: «اگر جلال و شریعتی نبودند، انقلاب اسلامی به پیروزی نمیرسید».
۳. حتی کسانی که پس از تعمیق مجدد پیوندهای جلال به دین و روحانیت، با او بد شدند هم اعتراف میکنند که نقش و تأثیر مهم او حداقل بر ادبیات معاصر ایران کمنظیر است. چنین کسی با این میزان از قدرت قلم، نقشآفرینی سیاسی و تأثیرگذاری فرهنگی و زیرسازی اندیشههای انقلاب متأسفانه همچنان در ذهن و فکر مردم کشورمان، بهخصوص نسل جدید یا کاملاً ناشناخته است یا بسیار بسیار کم حضور دارد.
فعلاً کاری به علل و عوامل این اتفاق و مقصران آن نداریم، اما در همین اول سال خوب است یادآوری کنیم که امسال، چه جلال آلاحمد دوم فروردین ۱۳۰۲ به دنیا آمده باشد و چه ۱۱ آذر ۱۳۰۲، یکصدمین سال تولد اوست. اگر جلال در شکلگیری انقلاب تا این حد نقش داشته است مسلماً در تداوم آن هم تأثیرگذار خواهد بود. پس آقایان مسئولان فرهنگی! عزیزان حوزه و دانشگاه! مدیران و دستاندرکاران ارشاد و سازمان تبلیغات و صداوسیما و مطبوعات! دوستان دلسوز در فضای مجازی! و همه کسانی که ناراحتید که یا شخصیتهای برجسته فرهنگی، شناختهشده نیستند یا کسی نیست آنها را به مردم و به نسل جدید بشناساند! بسمالله. اکنون یک موقعیت ناب پیش آمده است تا با همه ظرفیت خود جلال را و شیوه شجاعانه او را در شناخت دوست و دشمن و حق و باطل و راه برگشت به خویشتن و توبه فرهنگی و اجتماعی و سیاسی او را به جوانان و نوجوانان کشورمان نشان دهیم و نقاط قوت و ضعف او را نقد کنیم و به معرض ارزیابی بگذاریم و به نوعی امسال را از لحاظ فرهنگی به «سال جلال» تبدیل کنیم و یکی از «افسوس»های رهبر فرزانه انقلاب را به شادمانی و سرور تبدیل کنیم؛ آنجا که در آخر آن متن پیشگفته نوشته بودند:
- مسکوت ماندن جلال، تقصیر شماست ـ شمایی که او را میشناسید و نسبت به او انگیزه دارید. از طرفی مطهری و طالقانی و شریعتی در این انقلاب، حکم پرچم را داشتند. همیشه بودند. تا آخر بودند. چشم و دل «مردم» (و نه خواص) از آنها پر است؛ و این همیشهبودن و با مردم بودن، چیز کمی نیست. اگر جلال هم چندسال دیگر میماند، افسوس...
چالشهای اساسی اقتصاد فدای سر خودرو !
مهدي حسنزاده
اگر در یک نظرسنجی از نخبگان اقتصادی کشور بپرسیم که مهم ترین مسئله فعلی پیش روی اقتصاد ایران چیست و اگر هر فرد قرار باشد 3 یا 5 گزینه را فهرست کند می توان پاسخ های فراوانی را متصور شد. با این حال چند مسئله اساسی وجود دارد که به دلیل اهمیت و فوریت آن در صدر گزینه ها قرار می گیرد. با این همه پس از تعیین شعار سال که بر 2 مورد از این موارد مهم و فوری یعنی رشد اقتصادی و مهار تورم تمرکز داشت، آن چه مسئله اصلی این روزهای محافل اجرایی و به تبع آن رسانه ای شده است، موضوع قیمت گذاری خودروست. سوال این است که مسئله صنعت خودرو اعم از کیفیت پایین و قیمت بالای آن، تا چه اندازه مسئله حیاتی و مهم اقتصاد ایران محسوب می شود. شاید بد نباشد دیگر موضوعات اقتصادی مهمی که طی سال 1402 با آن مواجه ایم فهرست شود و ببینیم این مسائل در مقایسه با موضوع اصلی این روزهای اقتصاد ایران یعنی خودرو چه جایگاهی دارد. 1 - قیمت ارز: با تثبیت قیمت بازار آزاد ارز در محدوده 50 هزار تومان و تغییرات مداومی که سیاست های ارزی در ماه های اخیر داشت، هنوز تعیین تکلیف نحوه مدیریت بازار ارز و پرداختن به معضلات اساسی این بازار همچون تطابق نداشتن نقشه ارزی و تجاری کشور با یکدیگر، موضوع تعدد نرخ های موجود، نحوه ارائه ارز به خدماتی از جمله ارز مسافری و قیمت گذاری آن و در نهایت نقش ارز در قیمت گذاری کالاهای اساسی داخلی از جمله در بورس کالا، مسائلی است که هنوز تعیین تکلیف نشده است و می تواند بازار ارز را تحت تاثیر خود قرار دهد. 2 - تورم: با جهش ارزی ماه های آخر سال، امکان مهار تورم و رساندن آن از محدوده های بالای فعلی (تورم نقطه ای اسفند براساس گزارش بانک مرکزی 63.9 درصد بود) به کمتر از 40 درصد بسیار سخت است از این رو مواجهه با تورم بالای 40 درصد برای پنجمین سال متوالی شرایط سختی را پیش روی حقوق بگیرانی قرار می دهد که رشد حقوق و دستمزد آن ها کمتر از تورم بوده است. واضح است که تورم بالا تبعات اقتصادی و حتی اجتماعی از جمله سرقت های خرد و زورگیری را به دنبال خواهد داشت. 3 - رشد اقتصادی: روز گذشته آخرین پیش بینی بانک جهانی از رشد اقتصادی ایران در سال 2023 که تقریبا معادل سال 1402 است، حدود 2 درصد پیش بینی شد. مشخص است که پس از رشد اقتصادی حدود 4 درصد سال گذشته که ناشی از رشد قیمت نفت و خروج از کرونا بود، امسال موتورهای محرک قبلی اثر خاصی بر رشد اقتصادی ندارند و باید به فکر موتورهای محرک جدید دیگری برای رشد بالا در اقتصاد باشیم. 4 - مسکن: مسکن با سهم 35 درصدی در سبد خانوارها و سهم 49 درصدی در کلان شهرها و سهم 70 درصدی در سبد هزینه خانوارهای مستاجر در تهران و در شرایطی که قیمت مسکن طی 4 سال 5 برابر شده است و همچنین در حالی که برنامه تولید سالانه یک میلیون مسکن همچنان کند و با اما و اگر به پیش می رود، قطعا معضل مهمی است که تبعات گرانی آن در سبد خانوار از هر موضوع دیگری بیشتر است. 5 - ناترازی انرژی: نخستین مسئله امسال کشور در حوزه انرژی سبقت گرفتن مصرف بنزین از تولید داخل در اوج سفرهای نوروزی بود. تابستان امسال این چالش تکرار خواهد شد. با وجود برخی تلاش ها برای افزایش ظرفیت تولید برق، در صورت افزایش دما به سطوح بالاتر از میانگین مسئله قطع برق در تابستان نیز محتمل است. در زمستان نیز متناسب با وضعیت دما مسئله گاز ممکن است مجدد کشور را درگیر مشکلاتی کند. 6 - آب و محیط زیست: با وجود ثبت بارش های مناسب در زمستان امسال، همچنان مسئله آب در برخی نقاط کشور بسیار حاد و حتی در مناطقی که بارش مناسب داشته ایم ناپایدار است و در بلندمدت مسئله آب و تبعات آن از جمله فرونشست و گردوغبار یکی از چالش های اساسی روی میز سیاست گذاران است. سایر مسائل زیست محیطی نیز به صورت پرونده های باز و تعیین تکلیف نشده پیش روی ماست. حتما می توان موارد دیگری را نیز به این فهرست افزود. با این حال مراد از ارائه چنین فهرستی اشاره به این واقعیت بود که درگیر شدن در مسئله قیمت گذاری خودرو و تمرکز همه جانبه بر آن، موجب می شود که سایر مسائل اقتصاد ایران که حتما مهم تر از خودروست، به حاشیه رود. ما در حقیقت سال 1402 را با وجود مسائل و مشکلات اساسی که داریم با درگیر شدن با موضوع خودرو شروع کرده ایم. موضوعی که در جای خود قطعا مسئله و چالش مهمی است. مردم حق دارند که خودروی با کیفیت و متناسب با قدرت خرید خود را بتوانند بدون زحمت و اعمال شاقه ای نظیر قرعه کشی و مواردی از این دست تهیه کنند اما همه بحث بر سر این است که موضوع خودرو و حاشیه های آن مشتی نمونه خروار است، نمونه ای از سبقت موضوعات فرعی بر مسائل اصلی که موجب غفلت از مسائل اساسی تر و مهم تر از جمله تورم، نرخ ارز، رشد اقتصادی پایین، تراژدی مسکن، ناترازی انرژی و معضلات آب و محیط زیست می شود. باید تدبیری جدی شود تا فضای عمومی کشور و به خصوص سیاست گذاران به جای پرداختن به مسائل اصلی درگیر چالش های فرعی تر نشود، وگرنه هر کدام از مواردی که در بالا فهرست شد قابلیت ایجاد چالش در فضای عمومی کشور در سال جاری را دارد و نباید در غبار بحث های دیگر به حاشیه رود.
مسعود اکبری
«امروز از تنگه خیبر در عربستان تا تنگه جبلالطارق در مراکش، تحول و دگرگونی عمیقی در حال وقوع است و همهجا به لرزه افتاده است. این لرزه، کشورها را متلاطم و دولتها را متلاشی کرده است و همه ما همچنان شاهد این نوسانات هستیم...این لرزه ویرانگر(!) یادآور انقلاب ۱۹۷۹ ایران(پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷) است. باید قبول کنیم نیروی قدرتمندی وجود دارد که با الگوی مورد نظر ما برای اداره جهان مخالف است. در رأس این نیروی قدرتمند، ایران خمینی و خامنهای قرار دارد. من هشدار میدهم که لولای تاریخ
-history hinge- در حال چرخیدن است. کسانی که ایران و خطر آن را نادیده میگیرند، سر خود را در شن(!) فرو کردهاند.»
اظهارنظر فوق، اعترافی است که «بنیامین نتانیاهو»- ۵ خرداد ۱۳۹۰(۲۶ می۲۰۱۱)- دو سال پس از فتنه ۸۸ در کنگره آمریکا مطرح کرد. از آن زمان تاکنون دشمنان ملت ایران به سرکردگی آمریکا بارها تقلا کردهاند تا مانع از شکلگیری نظم جدید جهانی شوند. دشمن ذیل این پروژه، به خیال خام براندازی، چندین آشوب و اغتشاش را در ایران تدارک دید. از غائله آشوبهای دیماه 96 تا اغتشاشات آبان 98 و در نهایت پروژه جنگ ترکیبی در تابستان و پاییز 1401.
اما در این میان به جهت برتری سنتهای الهی بر محاسبات سیاسی دشمن، تمامی این اقدامات به شکست انجامید. به عبارت دیگر در تمامی موارد ذکر شده، ملت ایران با رهبری داهیانه رهبر حکیم انقلاب و با قرار گرفتن در مدار یکی از سنتهای الهی یعنی جهاد و ایستادگی، توانست دشمن را ناامید کرده و شکست سنگینی بر او تحمیل کند. بهعنوان نمونه، در سال گذشته بهرغم آنکه چندین سرویس جاسوسی خارجی از جمله سیا و موساد و امآیسیکس و... دهها کانال تلویزیونی و وبسایت فارسیزبان و صدها کانال تلگرامی و هزاران اکانت فیک و بخش قابلتوجهی از جریان مدعی اصلاحات و برخی سلبریتیهای به ظاهر ایرانی با تمام توان به میدان آمدند، در نهایت این مردم ایران بودند که از این آزمون سخت، سربلند بیرون آمدند.
دشمن در توهمی آشکار مدعی است که نگاه مردم ایران نسبت به آمریکا تغییر کرده و مردم خواستار هضم ایران ذیل نظم جهانی مدنظر آمریکا هستند. در رد این ادعا فقط به یک نمونه اشاره میکنیم. نظرسنجی اخیر موسسه گالوپ نشان میدهد ۸۱ در صد مردم ایران اعتمادی به آمریکا ندارند. مردم تونس، ترکیه، فلسطین و عراق با ۷۸ تا ۷۵ درصد، در ردههای بعدی قرار دارند. همچنین اکثریت مردم در۱۳ کشور مسلمان، به تعهد آمریکا برای دموکراسی و اینکه اجازه دهد آینده سیاسی خود را بسازند، باور ندارند. در این گزارش تصریح شده است که۲۰ سال بعد از حمله آمریکا به عراق، تعداد نسبتاً کمی از مردم عراق و ۱۲ کشور دیگر، آمریکا را متعهد به حمایت از دموکراسی میدانند.
اما واقعیتی تحت عنوان نظم جدید جهانی، فراتر از مرزهای جغرافیایی ایران و حتی منطقه غرب آسیا است و اروپا، آمریکای لاتین و حتی ایالات متحده آمریکا را نیز شامل میشود. البته بهتر است بگوییم ایالات متفرقه آمریکا(!)
از آن تاریخ که نتانیاهو به نظم جدید جهانی اعتراف کرد تاکنون، منطقه غرب آسیا شاهد تحولات زیادی بوده است. که مجموع این تحولات با اختلافی فاحش به نفع جبهه مقاومت و به ضرر آمریکا و اسرائیل بوده است. از شکستن کمر داعش(بخوانید سربازان نیابتی آمریکا و اسرائیل) در عراق و سوریه تا شکست پروژه آمریکا در یمن و از بحران روزافزون در سرزمینهای اشغالی فلسطین تا خروج مفتضحانه آمریکا از افغانستان. در اروپا نیز تحولات زیادی رخ داده است که مهمترین آن جنگ اوکراین بوده است. بنابر مستندات متعدد، دولت اوکراین و کشورهای اروپایی بزرگترین بازندگان این جنگ هستند. علاوهبر این، با وجود اینکه آمریکا بانی اصلی جنگ اوکراین بوده و اروپا را در منجلاب انداخت، اما با این حال این جنگ به هیچ عنوان نتوانست خواسته اصلی آمریکا درخصوص ممانعت از شکلگیری نظم جدید جهانی را محقق کند.
اظهارات اخیر رئیسجمهور فرانسه در این خصوص قابل تأمل است. «امانوئل ماکرون» پس از دیدار با مقامات چین، در مصاحبه با خبرنگاران گفت: «اروپا باید در برابر فشار برای تبدیل شدن به «دنبالهروهای آمریکا» مقاومت کند... اروپا باید وابستگی خود به آمریکا را کاهش دهد و از کشیده شدن به رویارویی چین و آمریکا بر سر تایوان اجتناب نماید... اروپا باید وابستگی خود به «فراسرزمینی بودن دلار آمریکا» را نیز کاهش دهد.»
از سوی دیگر با اینکه واشنگتن، آمریکای لاتین را حیاط خلوت خود قلمداد میکرد، اما در این منطقه، دولتهای ضدآمریکایی، یکی پس از دیگری روی کار آمدند. علاوهبر این، یکی از مهمترین تحولات در آمریکای لاتین در سالهای اخیر، شکست مفتضحانه آمریکا در کودتا علیه دولت قانونی ونزوئلا بود. با وجود آنکه آمریکا با تمام توان از کودتاچیان حمایت کرد، اما این کودتا با شکست سنگینی مواجه شد. موارد مذکور و نمونههای متعدد دیگر، همگی از نظم جدید جهانی برخلاف خواسته آمریکا، تروئیکای اروپا و رژیم صهیونیستی حکایت دارد. توافق اخیر ایران و عربستان، یکی از مصادیق بارز تغییر در نظم جهانی است. سال گذشته و البته چندی پیش از توافق ایران و عربستان، رئیس کنفرانس امنیتی مونیخ گفته بود: «جهان در حال عبور از غرب به عصر پساغرب است. کاهش نفوذ اروپا و آمریکا زمینه را برای کشورهای دیگر فراهم کرده تا نظم جهانی جدیدی را شکل دهند. بازیگران غیرغربی، امور بینالمللی را شکل میدهند و بر همین اساس، اساسیترین ارکان غرب و نظم جهانی تضعیف شده است.»
رهبر حکیم انقلاب مدتها قبل از اعتراف غرب از «پیچ تاریخ» خبر دادهاند و در یکسال اخیر در فرمایشات خویش حداقل 3 مرتبه به «نظم جدید در جهان» اشاره فرمودند. ایشان، 6 اردیبهشت 1401 در دیدار جمعی از دانشجویان فرمودند: «امروز جهان در آستانه یک نظم جدید است؛ یک نظم بینالمللی جدید در پیش است... بوش پدر گفت امروز دنیا، دنیای نظم نوین جهانی، نظم تکقطبی آمریکا است؛ یعنی آمریکا در رأس دنیا قرار دارد. او البتّه اشتباه میکرد؛ بد فهمیده بود. از همان بیست سال قبل، بیست و چند سال قبل تا امروز روزبهروز آمریکا ضعیفتر شده؛ روزبهروز ضعیفتر شده؛ هم در درون خودش و در سیاستهای داخلیاش، هم در سیاستهای خارجیاش، هم در اقتصادش، هم در امنیتش، در همه چیزها آمریکا از بیست سال پیش تا امروز ضعیفتر شده، لکن به هر حال امروز دنیا در آستانه یک نظم جدید است.»
رهبر معظم انقلاب همچنین 11 آبان 1401 در دیدار با دانشآموزان فرمودند: «علائم زیادی وجود دارد که نظم کنونی جهان دارد تغییر پیدا میکند و نظم جدیدی بر جهان حاکم خواهد شد... یک خطوط اساسیای هست که مطمئناً این خطوط اساسی در این نظم جدید هست. خط اساسی اول عبارت است از انزوای آمریکا... خط اساسی دوم؛ انتقال قدرت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و حتی علمی، از غرب به آسیا است... خط اساسی سوم هم این است که فکر مقاومت و جبهه مقاومت در مقابل زورگویی گسترش خواهد یافت، که مبتکرش جمهوری اسلامی است.»
حضرت آقا اخیرا در 15 فروردین 1402 و در دیدار رمضانی با مسئولان نظام نیز فرمودند: «دنیا در معرض یک تحول سیاسی مهم است. یعنی وضع نظم جهانی در حال تغییر است...این تحول جهانی خوشبختانه در جهت تضعیف جبهه دشمنان جمهوری اسلامی است... یکی از مهمترین مخالفین ما در سطح جهان دولت آمریکاست. آمریکای اوباما از آمریکای بوش ضعیفتر بود. آمریکای ترامپ از آمریکای اوباما ضعیفتر بود. آمریکای این آقا از آمریکای ترامپ ضعیفتر است... رژیم صهیونیستی هم میبینید در چه وضعی است... آمریکا جنگ اوکراین را راه انداخت... الان این جنگ موجب شده است که بین متحدین اروپایی آمریکا با آمریکا به تدریج مدام فاصله بیفتد و فاصله زیاد بشود. چون اروپاییها دارند کتکش را میخورند. آمریکا سودش را میبرد.»
و اما سابقه کلیدواژه «نظم جدید جهانی» در بیانات رهبر معظم انقلاب، به بهمن 1390 برمیگردد. رهبر حکیم انقلاب- 10 بهمن 1390- در دیدار شرکتکنندگان در اجلاس جهانی جوانان و بیداری اسلامی از کلیدواژه «پیچ تاریخی» استفاده کرده و فرمودند: «بدانید امروز تاریخ جهان و تاریخ بشریت بر سر یک پیچ بزرگ تاریخی است. دوران جدیدی در همه عالم دارد آغاز میشود.» ایشان همچنین 9 شهریور 1391 در شانزدهمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد فرمودند: «ما در گذشته نزدیک، شاهد شکست سیاستهای دوران جنگ سرد و نیز یکجانبهگرایی پس از آن بودهایم. جهان با عبرتآموزی از این تجربه تاریخی، در حال گذار به نظام بینالمللی جدیدی است... جهان در حال گذار از یک پیچ تاریخى بسیار مهم است. انتظار میرود که نظمی نوین در حال تولد یافتن باشد.»
بله، جهان در حال گذار از یک پیچ تاریخى بسیار مهم است و مصادیق نظم نوین جهانی روزبهروز بیشتر نمایان میشود. برای نمونه صحبت از این بود که انشاءالله و به فضل الهی، رژیم موقت اسرائیل سال 2040 را نمیبیند، اما گویا خودشان حسابی عجله داشته و زودتر میخواهند بروند و به قول حضرت آقا برای رفتن عجله دارند!
«ایران قوی» در این نظم جدید جهانی نقشی ویژه و غیرقابل انکار دارد. حال سؤال اینجاست که ما در این نظم جدید جهانی چه مسئولیتی داریم. قطعا در این خصوص مسئولیت سنگینی بر دوش تکتک ما مردم است. یکی از مهمترین مسئولیتها، پرهیز از ناامیدی و انفعال است. مهمترین ظرفیت امیدبخش کشور، نیروی انسانی مستعد و کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی است.
ما مردم ایران باید در خود و دیگران نهال امید به آینده را پرورش داده و تقویت کنیم و ترس و ناامیدی را از خود و دیگران دور کرده و به سوی آینده درخشان خیز برداریم. پس خودمان را برای نظم جدید جهان آماده کنیم.