صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

بین الملل >>  بین الملل >> تیتر یک بین الملل
تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۳:۰۸  ، 
شناسه خبر : ۳۴۵۷۸۷
موضوعی که به ویژه همزمان با نزدیک شدن به زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال 2024 آمریکا، ابعاد جدی تری را به خود می گیرد.
پایگاه بصیرت / گروه بین المللی

 بالاخره پس از چند هفته تلاش ها و اقدامات فعال الوین براگ، دادستان منطقه قضایی منهتن نیویورک و طرح اتهام از سوی وی علیه دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا به دلیل پرداخت حق السکوت 130 هزار دلاری از سوی او به یک پورن استار آمریکایی("استورمی دنیلز"؛ بازیگر فیلم های مستهجن) در ازای عدم افشای روابط جنسی نامشروعش با ترامپ که بدون تردید می توانست بر نتیجه نهایی انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 اثرگذاری باشد، هیات منصفه منطقه قضایی منهتن نیویورک نیز علیه ترامپ اعلام جرم کرد و قرار تعقیب کیفری وی را صادر کرد. موضوعی که به تازگی به بازداشت یک ساعته و تفهیم 34 مورد اتهامی به او ختم شده است. 

اتفاقی که در آمریکا و اقصی نقاط جهان، سر و صدای زیادی را به راه انداخت و همچنان تحلیل و تفسیرهای مختلفی در مورد این موضوع مطرح می شود. با این همه، صدور تعقیب کیفری علیه ترامپ و بازداشت وی که با مقاومت جدی او، طرفداران دو آتشه اش و همچنین هم حزبی های وی در حزب جمهوریخواه رو به رو شده، حداقل 4 پیام عمده و محوری را در مورد مورد معادلت کلان سیاسی در ایالات متحده آمریکا آشکار کرده است. 

اول، ترامپ با پرداختِ حق السکوت 130 هزار دلاری به یک پورن استار آمریکایی جهت عدم افشای رابطه نامشروعش با وی، نه فقط قوانین عادی در آمریکا را نقض کرده بلکه عملا کلِ مردم آمریکا را دور زده و از افشای مساله ای که می توانست اثرگذاری قابل توجهی بر نتیجه نهایی انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 آمریکا داشته باشد، جلوگیری کرده است. 

به بیان ساده تر، او سرِ مردم کشورش را کلاه گذاشته و بدتر از همه اینکه با گذشت سال ها از دوران ریاست جمهوری اش و خلق فجایع بزرگ نه فقط در آمریکا بلکه در اقصی نقاط جهان(به واسطه سیاست ها و اقدامات مخربش)، هیچوقت مجبور به پاسخگویی نبوده است. معادله ای که در کلیت خود به نوعی از قدرت قابل توجه و تعیین کننده پول در شکل دهی به روندهای کلی معادلات سیاسی در این کشور نیز حمایت دارد. 

دوم، دولت آمریکا و سیاستمداران ارشد این کشور سال هاست که خود را مدعیان و حامیان اصلی دموکراسی در جهان معرفی کرده و می کنند. آن ها حتی خود را در جایگاهی می بینند که می توانند دموکراسی آمریکایی را به گوشه و کنار جهان صادر کرده و به تصور خود، مردم دنیا را از نعمت مذکور بهره‌مند سازند. با این حال، آن‌ها دیگر به هیچ عنوان با وقوع اتفاقاتی نظیر رسوایی اخیر ترامپ و برملا شدن اقدام وی در دور زدن رویه های قانونی و دموکراتیک، در جایگاهی نیستند که ادعاهایی از این دست را ایراد کنند. 

در این رابطه، "نجیب بوکله" رئیس جمهور السالوادور به تازگی در توئیتی می نویسد که "دستگاه سیاست خارجی آمریکا دیگر در جایگاهی نیست که ادعاهایی نظیر اینکه آمریکا حامی دموکراسی و یا انتخابات آزاد و عادلانه است را مطرح سازد". مساله ای که ضربه ای سنگین به وجهه و اعتبار جهانی آمریکا به حساب می آید.

"وانگ وِن" استاد دانشگاه رِنمین چین هم در گفتگو با نشریه "سوث چاینا مورنینگ پست" گفت که "چین به معنای واقعی کلمه به اقدام دولت آمریکا در برگزاری نشست جهان دموکراسی آن هم در حالی که رئیس جمهور سابق آن به اتهام دور زدن قواعد دموکراتیک در جریان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 این کشور بازداشت می‌شود، می خندد". وی به طور خاص به این نکته اشاره کرد که "نسل های جوان در چین هیچ نکته مثبتی را در دموکراسی آمریکایی و رویه های سیاستمداران و ساختارهای سیاسی این کشور که دموکراسی را تداعی کند، نمی‌بینند". 

سوم، بسیاری از ناظران و تحلیلگران در اقصی نقاط جهان به طور خاص نسبت به یک مساله مهم و محوری در مورد رسوایی جدید ترامپ و صدور قرار کیفری علیه وی هشدار داده اند. آن نکته نیز این است که طرحِ جنجال‌های تازه علیه ترامپ، لزوما نکته ای نیست که  ترامپ از آن بیزار باشد بکله برعکس، ترامپ اکنون خود را در موقعیتی می بیند که همواره سعی در تحقق آن داشته است. آن نقطه نیز چیزی جز جلب توجهات گسترده از سوی جریان های رسانه ای و افکار عمومی در آمریکا و جهان نیست.

موضوعی که به ویژه همزمان با نزدیک شدن به زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال 2024 آمریکا، ابعاد جدی تری را به خود می گیرد. از این منظر، ترامپ عملا با فرصتی رو به رو شده که هر سیاستمدار پوپولیست و عوام فریب دیگری در جهان نیز در به در به دنبال آن است و این موقعیت چیزی جز محیط مساعد برای جنجال و تنش نیست. 

به بیان ساده تر، سیاستمداری همچون ترامپ از زمان شروع فعالیت های سیاسی اش نشان داده که حیات و بقای سیاسی وی جز با جنجال سازی و تنش ادامه نمی یابد و تضمین نمی شود. از این رو، به طور خاص تحلیلگران آمریکایی به این نکته اشاره دارند که باید مراقب بود تا مبادا ترامپ در شرایط فعلی ورق را برگرداند و از موقعیت بدهکار، به یک طلبکارِ تمام عیار تبدیل شود. 

چهارم، حمایت‌های گسترده طرفداران دو آتشه ترامپ و همچنین هم حزبی هایش در حزب جمهوریخواه از وی، این نکته را بیش از هر زمان دیگری آشکار کرد که اساسا برای این طیف ها، نه آمریکا، نه به اصطلاح دموکراسی آمریکایی، و نه اصول دموکراتیک و قانون، هیچکدام از ارزش و اهمیت برخوردار نیستند و تنها چیزی که برای آن‌ها مهم است، منافعشان و حراست از آن ها است. موضوعی که در نوع خود نشان می دهد تا چه اندازه بنیان‌های دموکراسی آمریکایی سست و ضعیف است.

نام:
ایمیل:
نظر: