صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۰۸:۰۶  ، 
شناسه خبر : ۳۴۶۱۷۵

تهدید امنیت در سکوت مجریان قانون

حسین فصیحی

نگرانی درباره بر هم خوردن ترکیب جمعیتی در برخی شهر‌ها و محله‌های کشور همچنان به قوت خود باقی است؛ محله‌هایی در شهر‌های شرقی کشور، شهر‌های قم، مشهد، جنوب تهران، احمد‌آباد مستوفی، حسن‌آباد خاصه از این قرار است. همزمان با تسلط طالبان بر کشور همسایه، سیل مهاجران افغان به سمت ایران گسیل شدند. تغییر مناسبات سیاسی و تغییر معادلات قدرت در کشور افغانستان، همواره پیامد‌های بسیاری برای کشور‌های همسایه، خصوصاً کشور ما به دنبال داشته‌است. زبان و فرهنگ مشترک عمده‌ترین دلیل گرایش افغان‌ها به ایران است. به دلیل رها شدن مرز‌های شرقی کشور، آمار درستی درباره فراوانی مهاجران وجود ندارد، با این حال غریبه‌شدن ایرانیان در بسیاری از شهر‌ها و محله‌های شهر‌های بزرگ کشور، حکایت از این دارد که شمار مهاجران از آمار ایرانیان در بسیاری نقاط کشور بیشتر است. آمار درستی هم از شمار مهاجران وجود ندارد. برخی آمار، شمار مهاجران را ۸ تا ۱۰ میلیون نفر اعلام کرده‌اند، اما روی آمار ۵ میلیون نفر هم تأکید شده‌است. تناقض در آمار مطرح شده که رسمیتی هم ندارد به دلیل فراوانی آمار مهاجران غیرمجاز است که هویت آن‌ها در هیچ مرجع رسمی ثبت نمی‌شود. این افراد به صورت غیرقانونی از مرز‌های شرقی کشور وارد و توسط قاچاقچیان انسان به هر نقطه کشور منتقل و مشغول کسب و کار می‌شوند.
موضوع مورد تأکید در اینجا متوجه فعالیت‌های غیرمجاز و غیرقانونی مهاجران است که در هیچ جای دنیا پذیرفته‌شده نیست. معلوم نیست در سایه حاکمیت کدام قانون است که مهاجران بدون هویت وارد کشور می‌شوند و به راحتی برای خودشان خانه اجاره می‌کنند و مشغول کار می‌شوند. وقتی قانون چشم‌هایش را روی این رویداد بزرگ غیرقانونی و غیرمجاز می‌بندد، یکی از همین افراد به راحتی می‌تواند امنیت ملی کشور را تهدید کند؛ مثل مهاجری که بیستم اردیبهشت ماه سال قبل در حرم رضوی سه طلبه جهادی را با چاقو هدف قرار داد و دو نفر از آن‌ها را به شهادت رساند. بررسی‌ها در این‌باره نشان از این داشت که او به صورت غیرمجاز توانسته بود وارد مشهد شود و برای خودش خانه اجاره و محلی هم برای کسب و کار پیدا کند. اینکه دادستان بخواهد بعد حادثه راه بیفتد و صاحبخانه و صاحبکارش را بازخواست کند که چرا به مهاجری غیر‌مجاز خانه و کار داده‌اید، نوشدارو بعد از مرگ سهراب است.

دادستان‌ها اگر می‌خواهند به تکلیف قانونی‌شان عمل کنند بهتر است ضابطانشان را به صف کنند. آن‌ها به راحتی به آمار جرائمی که توسط مهاجران غیرقانونی در حال بروز است، دسترسی دارند. اینکه مهاجری غیرمجاز به نوامیس مردم تعرض کند و بعد از تعرض بازداشت، محاکمه و بعد از کشور اخراج شود، عمل به قانون نیست. عمل به قانون این است که مدعی‌العموم یک‌بار خودش را جای خانواده‌ای بگذارد که فرزند خردسالش از سوی مهاجری غیرمجاز مورد آزار جنسی قرار گرفته‌است. خانواده طفل اولین سؤالی که در ذهنشان مطرح می‌شود، این است که مگر کشور قانون ندارد که هر بیگانه‌ای سرش را پایین بیندازد و هر غلطی بخواهد بکند. مردی هم که در بزرگراه نیایش قمه به روی زن راننده کشید و اموالش را سرقت کرد هم مهاجری غیرمجاز بود. اگر دادستان قبل از وقوع حادثه دست به کار شده و به سراغش رفته‌بود، حادثه‌ای هم رقم نمی‌خورد. هر روز که می‌گذرد بر آمار مهاجران غیرقانونی اضافه می‌شود. در سکوت قانون مقابل این پدیده، مهاجران غیرقانونی هم می‌توانند تهدیدی برای امنیت عمومی باشند هم تهدیدی برای امنیت ملی.

ما مردم مراقب هم باشیم

سيد صادق غفوريان

در روزها و هفته های اخیر، گاهی با ویدئوها و تصاویری در فضای مجازی روبه رو می شویم که مواجهه خواسته یا ناخواسته مردم با یکدیگر بر سر مسئله حجاب و عفاف را روایت می کند؛ مواجهه ای که بعضا به تنش و درگیری می انجامد که به هزاران دلیل حاصلی جز قبیله گرایی در فضای مجازی و دوقطبی شدن اجتماعی ندارد. نمونه هایی از این موارد را با هم مرور کنیم:

1- حادثه و ماجرایی دو روز قبل در باغ ماهان کرمان اتفاق افتاد، به هر دلیلی که ما ریشه و ابعاد آن را نمی دانیم طبق اعلام اورژانس یک خانم 72 ساله جانش را از دست داد، اما آن چه در فضای مجازی و پچ پچ های مردم شنیده و تحلیل می شود، نتیجه اش دمیدن در تنور افتراق، گسست اجتماعی و دوقطبی سازی مردم است. (خبرگزاری ایرنا 3اردیبهشت  به نقل از فرماندار کرمان این حادثه را یک نزاع دسته ‌جمعی با انگیزه شخصی دانسته است.) اگر موضوع این درگیری «نزاع با انگیزه شخصی» بوده که هیچ، اما اگر شائبه مرتبط با مسائل اخیر و مسئله حجاب در میان باشد که منجر به این سطح از تشنج و تنفر شده، بر دستگاه های مسئول لازم است که با قدرت به موضوع ورود و با مجازات بدون اغماض عاملان تخلف از تکرار این قبیل درگیری ها که توسط رسانه های بدخواه داخلی و خارجی به گونه ای دیگر بازنمایی می شود، جلوگیری کنند.

2- تصویری دیگر در دو روز گذشته در فضای مجازی می‌چرخد که یک مواجهه نامناسب در امر به معروف و نهی از منکر را در رستورانی در شهر کاشان نشان می دهد که در نهایت به جنجال و درگیری میان طرفین کشیده می شود.

3- ماجرای پر واکنش شاندیز که یک نفر سعی کرد با ماست‌پاشی، طرف مقابل خود را نهی از منکر کند. 4-در کنار مواردی از این قبیل چند ویدئو از تذکرات زبانی، متین و مودبانه ماموران انتظامات در این روزها در متروی تهران هم قابل توجه است که نظرات زیادی را به خود جلب کرد. در این ویدئوها، ماموران مترو در نهایت ادب، به بانوانی که کشف حجاب کرده اند با تذکر، آن ها را به رعایت حجاب دعوت و آن ها هم اجابت می کنند. این نوع مواجهه، یعنی به زبان نرم، مهربانانه و با متانت، همان رفتار درست دینی است که در قواعد فقهی و روایی به آن تصریح شده است. بی شک رفتاری فراتر از تذکر زبانی مودبانه و خیرخواهانه توسط مردم، نه تنها کارآمدی و تاثیر مثبتی در پی ندارد بلکه مطابق آرای اصیل دینی نیز نیست.  

«جامعه» قاعده مند است همه می دانیم که «جامعه» متشکل از افراد، ایده ها و اندیشه های متفاوت و بعضا متضاد است و آن طور که اغلب جامعه‌شناسان مطرح جهان، همچون توماس هابز، ژان‌ژاک روسو  و آگوست کنت از دیروز و تا امروز حتی یورگن هابرماس در تعاریفشان از جامعه، آن را کم و بیش برگرفته از همبستگی و همراهی ذیل قوانین مشترک دانسته اند. به این معنا که یکایک ما می توانیم در یک «جامعه» با علایق و سلایق گوناگون اما در سایه قانون زیست کنیم. همان طور که نوازندگان یک گروه ارکستر، هر یک با وجود ساز و صدای متفاوت اما در کلیت و همراهی هم، به یک زیبایی و تکامل هنری می رسند.  

«جامعه» به مهربانی نیازمند است نه نزاع و تنش حال جامعه امروز ما که به دلایل مختلف، دارای مشکلات، کمبودها و چالش های عمدتا از جنس اقتصادی است، آیا رواست که به جان خودش بیفتد و مشکلی بر مشکلات پیشین خود بیفزاید؟ بی شک روی این کلام، تنها یک گروه و طبقه و طیف فکری نیست. امروز تمامی افراد از آن جهت که عضوی از یک «جامعه» اند، می بایست در نقش اجتماعی خود، قواعد بازی را بر دیده نهند، بر عقاید جمعی، قوانین و فرهنگ عمومی پای ننهند و بلکه با اهتمام و افتخار به تکالیف اجتماعی خود تمکین کنند؛ چراکه زیرپای نهادن ضوابط اجتماعی اولین گام در ایجاد تنش است و همه می دانیم که جامعه امروز ما بیش از هر زمان دیگری به انسجامی برخاسته از مهر و مودت نیازمند است تا نزاع و دعوا و درگیری.  در موضوعات و چالش های اخیر که ذهن و ضمیر بخشی از جامعه و حاکمیت را این روزها به خود معطوف کرده، یعنی مسئله «حجاب» که هنوز راه های مناسب مواجهه با آن را به کار نگرفته ایم، دوسوی ماجرا یعنی امر به معروف کنندگان و کشف حجاب کنندگان برای منافع بزرگ تر یعنی انسجام و رافت میان یکدیگر، همدلی، همراهی و مدارا باید به قوانین پایبند باشند. یعنی کشف حجاب کنندگان باید بپذیرند در جامعه ای زیست می کنند که مسئله «حجاب» ریشه در فرهنگ و آداب دینی عموم مردم دارد و همچنین امر به معروف کنندگان نیز باید خود را ملزم به  قرآن کنند که فرموده است، به «زبان نرم» مخاطبان خود را به «معروف» دعوت کنید.

 دستگاه های مسئول هم به خود بیایند نمی توان در موضوع حجاب و عفاف، مردم را خطاب قرار داد و متولیان را به کنار نهاد. مسئولان و نهادهای فرهنگی و آموزشی در موضوع حجاب و عفاف، سال ها قبل باید تدبیری درست می اندیشیدند که نیندیشیدند و هربار که راه کوتاه انتظامی و پلیسی انتخاب شد، جز «هزینه» و نتایج عکس و بعضا جبران ناپذیر، نتیجه و عایدی مثبتی به چنگ نیامد. بنابراین، امروز هم نباید مردم را در مقابل یکدیگر قرار داد. باید شفاف و بی پرده در این باره با جامعه سخن گفت و مانع از دوقطبی شدن، گسست و نفرت پراکنی شد.  مسئله دوقطبی شدن و گسست میان مردم امروز بیش از گذشته در جامعه رخ نمایی کرده است، نگذارید دیر شود که فردا خیلی دیر است.  ما مردم هم همیشه هوای هم را داریم و این روزها باید بیشتر مراقب هم باشیم.

نقش رژیم صهیونیستی در بحران سودان 

سعدالله زارعی
ده روز از آغاز درگیری‌های سودان می‌گذرد و شواهد و قرائن از تشدید درگیری‌ها خبر می‌دهند. طی این ده روز تلاش محمد حمدان دقلو موسوم به «حمیدتی» فرمانده نیروهای موسوم به «واکنش سریع» بر پایتخت تمرکز داشت. او ‌کوشید با استفاده از نیروهای نسبتاً ورزیده‌ای که در دارفور، لیبی و یمن تجربه جنگ داخلی داشتند، نقاط اساسی پایتخت شامل کاخ ریاست‌جمهوری، رادیو و تلویزیون دولتی، فرودگاه و محل اقامت رئیس‌جمهور را به تصرف خود درآورد و از این طریق بر سودان حاکم گردد. این تلاش‌ها اگرچه با شدت ادامه دارد اما هنوز به نتیجه نرسیده است. درخصوص تحولات سودان نکاتی وجود دارد: 
1- نیروهای حمیدتی از نظر سابقه و تجربه، در زمان درگیری‌های دارفور در سال 1382 به عنوان نسخه البشیر در مقابل قذافی برای یکپارچه نگه‌داشتن سودان مطرح شدند. اینها نیروهای قبایل غربی سودان بودند که مأموریت داشتند شورش دارفور را بخوابانند و تا حد زیادی در این کار موفق بودند اما همین‌ها بعدها با مخالفان خارجی البشیر شامل رژیم صهیونیستی، مصر، عربستان و امارات همراه شده، با فرماندهی ارتش سودان، حکومت البشیر را در 22 فروردین 1398 ساقط کردند. 
در این میان ژنرال عبدالفتاح البرهان با هدف تسلط بر ارتشی که در دوره طولانی زعامت رئیس‌جمهور برکنارشده شکل گرفته و به او دلبسته بود، اقدام به برکناری بخش وسیعی از امرای ارتش نمود که سبب تضعیف ارتش و ضعف انگیزه در بدنه آن گردید. متقابلاً نیروهای قبیله‌ای حمیدتی که به موازات ارتش شکل گرفته و تحت اداره ارتش نبود، احساس قدرت کردند و دیگر نمی‌خواستند نقش سپر دارفور یعنی نقش مکمل ارتش را ایفا نمایند از آن طرف ژنرال برهان که از تمایلات استیلاطلبانه و روابط خارجی حمیدتی خبر داشت، درصدد مهار این نیروها برآمد در حالی که عددشان به عدد ارتش نزدیک بود. بر این اساس شورای حاکمیت انتقالی سودان در تاریخ 14 آذر 1401 از «توافق‌نامه چارچوب» میان این شورا و رهبران معترضین خبر داد که براساس آن از یک‌سو نظامیان باید طی یک فرآیند، قدرت را به دولت غیرنظامی تحویل می‌دادند و از سوی دیگر نیروهای شبه‌نظامی - و به‌طور خاص نیروهای تحت امر حمیدتی - طی دو سال در ارتش سودان ادغام می‌شدند. حمیدتی که در سودای به دست گرفتن حاکمیت سودان بود، زیر بار انحلال نیروهایش در ارتش نرفت و به جای دو سال، فرآیندی ده ساله را پیشنهاد کرد که مورد پذیرش قرار نگرفت. قرار بود فرآیند ادغام نیروهای حمیدتی در ارتش از روز چهارشنبه 23 فروردین ماه گذشته شروع شود، بر این اساس جلسه‌ای با حضور برهان، حمیدتی و رهبران مخالفان تنظیم شده بود، اما حمیدتی از شرکت در این جلسه خودداری کرد و روز شنبه گذشته درگیری با ارتش را شروع نمود.
2- حمیدتی در دوران 20 ساله گذشته روابط خارجی مستقل از دولت و نسبتاً مستحکمی با کشورهای غربی، عربی، رژیم صهیونیستی و روسیه پیدا کرد، که دارای دو جنبه اقتصادی و امنیتی است و لذا در درگیری با ارتش و هواداران برهان توانسته است از این موضوع استفاده کند. خط اروپا و آمریکا این است که از طریق حمایت از حمیدتی از یک‌سو بر معادن طلا و... سودان مسلط شوند و از سوی دیگر زمینه تسلط رژیم‌ غاصب اسرائیل بر رود نیل - ‌که شاهرگ حیاتی چندین کشور مسلمان است - شاخ آفریقا و کشاورزی سودان فراهم کرده و ضعف فعلی آن در مواجهه با موج اسلام‌گرایی و مقاومت را جبران نمایند. در این میان روسیه با این جمع‌بندی که در نهایت نیروهای حمیدتی بر نیروهای برهان غلبه خواهند کرد و با هدف ادامه دسترسی به معادن طلای سودان - که صادرات آن طی دو دهه گذشته از طریق حمیدتی صورت گرفته است - در منازعه کنونی به طور نامحسوس از وی حمایت می‌کند. امارات که در همه بحران‌های عربی حضور دارد، در سودان در نقش مکمل رژیم صهیونیستی عمل می‌کند و در همان حال به معادن طلای سودان و روابط بسیار نزدیک امنیتی و اقتصادی که با حمیدتی داشته، چشم دوخته است. باید به این نکته اضافه کرد که کشورهای غربی و رژیم صهیونیستی و بعضی دولت‌های عربی در خارطوم خود را نیازمند یک نیروی مهاجم که بتواند در سودان و محیط پیرامون آن با نفوذ جریان مقاومت مقابله کند، می‌دانند. از این‌رو در مقایسه بین برهان و دولت نیم‌بند و گرفتار او و نیروهای رزم دیده و دارای تجربه جنگ شهری حمیدتی، دومی را ترجیح می‌دهند. 
3- در این میان نقش رژیم صهیونیستی در بحران کنونی سودان بسیار اساسی‌تر از نقش دیگر مداخله‌گران خارجی است. رژیم صهیونیستی پس از شکست‌های پی‌درپی در داخل و خارج و به‌خصوص متوقف شدن ماشین عادی‌‌سازی عربی - اسرائیلی(طرح آبراهام)، به یک برگ برنده در محیط منطقه‌ای احتیاج داشت و سودان به‌دلیل مشکلاتی که به آن اشاره گردید، یک موقعیت ویژه برای بیرون بردن اسرائیل از مخمصه کنونی تلقی گردیده است. حمیدتی و برهان اگرچه هر دو در جهت برقراری رابطه با رژیم صهیونیستی و پشت پا زدن به تمایلات مردم آن در مبارزه با این رژیم هم‌داستان هستند، اما جرأت و جسارت حمیدتی در این میان بیش از برهان بوده است. حمیدتی سال‌هاست برادر خود را به عنوان رابط با اسرائیلی‌ها به کار گرفته است و در راستای منافع تل‌آویو، در درگیری‌های کشورهای آفریقایی از جمله لیبی و درگیری‌های یمن نقش‌پذیر بوده و در همه این موارد در نقطه مقابل مقاومت قرار داشته است. از این‌رو اسرائیل به حمیدتی و نیروهایش به عنوان یک فرصت طلایی نگاه می‌کند. اسرائیل اگر بتواند با کمک دیگران حمیدتی را برخارطوم مسلط کند، توانسته است از یک سو ارتش اسلام‌گرای سودان را متلاشی نماید و از سوی دیگر بر دریای سرخ، کانال سوئز، شاخ آفریقا و بر معادن و کشاورزی سودان تسلط پیدا کرده و به خیال باطل خود از طریق تجزیه سودان کنونی به سه کشور- کردفان در مرکز با مساحت 376 هزار کیلومتر مربع، دارفور در غرب با مساحت 493 هزار کیلومتر مربع و یک کشور در شمال با مساحت حدود 900 هزار کیلومترمربع - برای همیشه مانع به قدرت رسیدن نیروهای مقاومت اسلام‌گرا بشود. رژیم صهیونیستی یک‌بار توانست تخم تفرقه را در جنوب به بار بنشاند و منطقه بزرگی از آن با محوریت جوبا را از سودان جدا نماید. 
4- حمیدتی در عین حال در مقایسه با ارتش و عبدالفتاح برهان دارای موقعیت‌های مناسب‌تری در میدان هم هست. او دقیقاً به دلیل موقعیت قبیله‌ای‌اش از سوی البشیر انتخاب گردیده بود. او رئیس قبیله «رزقیات» می‌باشد که یکی از 10 - 12 قبیله مهم - از میان حدود 117 قبیله - این کشور محسوب می‌شود. این قبیله از سال 1335 با قبیله «ختمیه» به ریاست خاندان «میرغنی» بر سر حکومت در سودان رقابت داشته و حکومت در خارطوم در طول این 67 سال عمدتاً بین این دو قبیله دست به دست شده است. موقعیت جغرافیایی معادن طلای سودان برای حمیدتی یک امتیاز در مقابل برهان می‌باشد. استخراج و فروش طلا حدود 40 درصد اقتصاد سودان را دربرگرفته است. این معادن عمدتاً در مناطق تحت کنترل قبیله حمیدتی و مؤتلفان آن قرار دارند. او با بهره‌گیری از نیروهای قبیله‌ای توانسته است در مدیریت بحران‌های آفریقایی و عربی به نفع غرب و محور عربی آن وارد میدان شود و علی‌رغم دادن تلفات زیاد، نقش بپذیرد و لذا در وضع آشوبناک شمال آفریقا و مناطقی در غرب آسیا، حمیدتی و نیروهای آن برای قدرت‌های شیطانی مطلوبیت دارد. 
بر این اساس یک جبهه‌بندی در منطقه عربی حول محور کشورهایی که درصدد آرام‌‌سازی محیط پیرامونی خود هستند و کشورهایی که آرامش را به نفع خود ارزیابی نمی‌کنند، به چشم می‌خورد. در همان حال بیشتر کشورهای پیرامونی سودان از تجزیه این کشور و تسلط نیروهای حمیدتی بر آن احساس نگرانی دارند. 
5- حمیدتی علی‌رغم برخورداری از حمایت ویژه آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان، روسیه، رژیم صهیونیستی و امارات که به شکل تزریق پول، انتقال سلاح و مشروعیت‌بخشی به آن - از طریق مساوی خواندن آن با ارتش رسمی سودان - صورت گرفته، هنوز به نقطه مهمی در پایتخت دست نیافته است. تمرکز وی بر تصرف رادیو و تلویزیون‌ رسمی،کاخ ریاست‌جمهوری و فرودگاه پایتخت که سه مظهر حاکمیتی در هر کشور به حساب می‌آیند، به جایی نرسیده است و ارتش کنترل این بخش‌ها را در دست دارد. وضعیت در خارج از پایتخت فعلاً آرام می‌باشد، اما به این معنا نیست که در هفته‌های آینده هم آرام باقی خواهد ماند. ممکن است نیروهای قبیله‌ای حمیدتی برای آشوبناک کردن دو منطقه حساس دارفور و کردفان و پرت نمودن حواس ارتش وارد عمل شوند. اگر درگیری‌ها تشدید شود، مداخلات خارجی هم بیشتر می‌شود. در این میان مردم سودان و به ویژه اسلام‌گرایان که به دلیل اینکه طرف منازعه را باطل می‌دانند، در این منازعه ورود نکرده‌اند، باید توجه داشته باشند که کشورشان در لبه پرتگاه قرار گرفته و ممکن است دچار تجزیه دو و چندباره، درگیری داخلی طولانی‌مدت و سیطره خارجی شود و کناره‌گیری آنان از صحنه و بی‌طرف ماندنشان برای آنان ضررهای عظیم داشته باشد.
نام:
ایمیل:
نظر: