صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  صفحه آخر >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۰:۰۴  ، 
شناسه خبر : ۳۴۶۵۱۵
دنیا محل گذر است و این یعنی رفتن. باد، رفتن بود. زندگی، رفتن بود. آمدن، رفتن بود. انسان و ابر در هزار شکل می‌گذرند. دل با هزار علقه و ماندگاری برای رفتن بود. «أخرِجوا مِنَ الدُّنیا قُلوبَکُم مِن قَبلِ أن تَخرُجَ مِنها أبدانُکُم...» پیش از آنکه بدن‏های‌تان از دنیا بروند، دل‏های‌تان را از آن بیرون برید.
ماندن و درجا زدن، جفا به عمر است. از این گذرگاه باید همچون برگی به روی آب تاخت و رفت. به همین اندازه سبک و لطیف. کسانی که این راه و این مقصد را دریافتند، دل‌های‌شان کوه بود و هزار کوه، اما ظاهرشان پر کاه.
چه زیبایند آنها که در این مسیر همدم و رفیقی بر می‌گزینند که راه‌بلد باشد و هادی. هدایت‌گری که زمان و مکان و جاده را در شب‌های تار و فراز و فرودهای دهشتناکش روشن و هموار سازد. نگاه بی‌منتش همچون باران رحمت بر گستره این مسیر ببارد.
آقاجانم! چه رفیقی بهتر از شما، که ما را بهتر از ما می‌شناسد. رفتن ما را شما به دست بگیرید که این رفتن‌های ما مقصدی ندارد.
نام:
ایمیل:
نظر: