صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

بین الملل >>  آمریکاواروپا >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۷:۴۸  ، 
شناسه خبر : ۳۴۷۴۱۲

تصمیم ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه برای حمله به اوکراین در فوریه سال 2022 یک شوک جهانی بود که به عقیده بسیاری از کارشناسان ترمز پروژه 30 ساله جهانی‌سازی و فرایندهای بین‌المللی که قرار بود این پروژه را به سرانجام برسانند کشید.

این جنگ علاوه بر به خطر انداختن ثبات اروپا بر امنیت غذا و انرژی در نقاط مختلف جهان از جمله منطقه غرب آسیا و آفریقا نیز اثر گذاشت و باعث ایجاد امواج شوک در دنیایی شد که هنوز از تبعات بیماری همه‌گیر کووید-19 رهایی نیافته بود.

وقوع جنگی بزرگ در اروپا پس از تقریباً هشت سال تنش‌های فعال یک قطب سیاسی متشکل از سه گروه مختلف از ملت ها را ایجاد کرد: آنهایی که در کنار روسیه پوتین بودند، آنها که قول حمایت از اوکراین را دادند، و گروهی از کشورهای غیرمتعهد.

کشورهای اتحادیه اروپا به سرعت با تحریم ها و اقدامات گسترده علیه روسیه واکنش نشان دادند. علیرغم چندپارگی - به عنوان مثال اختلاف‌ها بر سقف قیمت نفت یا کشمکش‌ها بر سر ارسال  تانک و سایر تسلیحات، این بلوک عمدتاً برخلاف انتظارات و امیدهای روسیه در کنار هم باقی مانده است. پپین برگسن، پژوهشگر در برنامه اروپای چتم هاوس می گوید: اتحادیه اروپا در پاسخ به جنگ، عزم خود را نشان داده و این موضوع گاهی تعجب‌آور به نظر می‌رسد.

یک هفته پس از آغاز جنگ، قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل در محکومیت روسیه با اکثریت قاطع به تصویب رسید. با این حال 35 رای ممتنع از جمله سه کشور مشترک المنافع - آفریقای جنوبی، پاکستان و هند وجود داشت. در آسیا، تنها تعداد انگشت شماری از دولت‌ها مثل سنگاپور، کره جنوبی و ژاپن به شدت در کنار اوکراین ایستادند. بزرگترین قدرت‌های در حال رشد منطقه، یعنی چین، هند و اندونزی همگی از گرفتن جانب یک طرف در این جنگ خودداری کردند.

اندیشکده چتم‌هاس در این خصوص نوشته است: «در حالی که بسیاری در غرب امیدوار بودند که تهاجم روسیه، کشورهای جهانِ در حال توسعه را پشت نظم قانون‌محور جمع کند کشورهای آسیایی عمدتاً صورت‌بندی مسئله طبق دیدگاه غربی‌ها مبنی بر اینکه در اینجا با درگیری  بین زور و حق مواجه هستیم، رد کرده‌اند... اکثر کشورهای آسیایی بنا به مجموعه‌ای از دلایل نظامی، اقتصادی و دیپلماتیک تمایل دارند روابط خود با روسیه را حفظ کنند.»

این چرخش در بخش زیادی از قاره آفریقا هم نمایان بوده است. بیشتری رأی‌های ممتنع (51 درصد) متعلق به کشورهای این قاره بود.الکس واینز، کارشناس مسائل آفریقا در اندیشکده چتم‌هاس می‌گوید: «بی‌طرفی راحت‌تر از قرار گرفتن در موضع غرب و همچنین موضع شرق است.» واینز گفته برای کشورهای آفریقایی اینکه به جای اجبار به انتخاب از بین نظام‌های غربی و شرقی در سوی چندجانبگی بایستند حس عاملیت بیشتری دارد.  

پایان موقعیت آمریکا به عنوان فصل الخطاب مسائل دنیا

در کل، با آنکه جنگ در اوکراین باعث شد آمریکا متحدانش در ناتو را گردهم جمع کند نشانه‌های شکاف در دنیا و عبور از نظم جهانی تحت رهبری آمریکا را هم آشکار ساخت. وضعیتی که در بالا تشریح شد نشان می‌دهد وضعیت رهبری آمریکا در دنیا تا چه اندازه مثلاً نسبت به 20 سال پیش تفاوت کرده است. در آن زمان‌ها کافی بود آمریکا اراده‌اش در یک موضوع بین‌المللی را روشن کند. اکثر کشورها به سرعت با این کشور هم‌قطار و هم‌صف می‌شدند اما اکنون حرف آمریکا حتی با تشکیل ائتلاف و یارکشی در دنیا هم وجاهت سابق را ندارد و کشورهای بیشتری مایلند مستقلانه عمل کنند. 

ضعف در اجرای تحریم‌ها 

عرصه دیگری که این شکاف با آمریکا در آن نمایان بوده اجرای تحریم‌ها بوده. در این حوزه حتی متحدان آمریکا نیز مانند سابق حرف این کشور را نمی‌خوانند. به عنوان مثال روزنامه فایننشال‌تایمز اسفندماه گذشته در شرایطی که یک سال از اجرای تحریم‌ها علیه روسیه می‌گذشت گزارش داده بود عدم تمایل برخی از متحدان واشنگتن مانند ترکیه و امارات و برخی کشورها در آسیای مرکزی و قفقاز برای اجرای تحریم‌های ضد روسی باعث نگرانی واشنگتن شده است. 

این مسئله تا جایی پیش رفت که بلومبرگ گزارش داد آمریکا و اتحادیه اروپا در حال طراحی مکانیسم‌هایی برای تنبیه کشورهایی هستند که به روسیه برای دور زدن تحریم‌ها کمک می‌کنند. 

کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس با آنکه متحدان آمریکا به شمار می‌روند در جنگ اوکراین در کنار واشنگتن نایستادند. قطر و عربستان تاکنون بارها بر مخالفت خود با سیاسی شدن پرونده انرژی تأکید کرده و نسبت به پیامدهای تحریم انرژی روسیه هشدار داده‌اند. همچنین همه کشورهای تولیدکننده نفت و گاز در شورای همکاری به درخواست آمریکا برای افزایش تولید و تأمین کمبود انرژی ناشی از تحریم روسیه، پاسخ منفی داده‌اند.

امارات هم از جمله کشورهایی است که بارها عنوان شده به روسیه برای دور زدن تحریم‌ها کمک می‌کند.  البته موضوع به خودداری از افزایش تولید و حفظ تعادل در بازار و جلوگیری از کاهش قیمت نفت منحصر نمی شود بلکه از آن بالاتر، به گزارش «وال استریت ژورنال»، عربستان و امارات از تحریم‌های وضع‌شده علیه روسیه کسب درآمد می‌کنند.

نشریه میدل‌ایست‌نیوز چندی پیش به نقل از منابع مطلع در بخش‌های نفت عربستان و امارات تأکید کرد که این دو کشور تولیدات انرژی روسیه را خریداری می‌کنند و سپس به کشورهای دیگر می‌فروشند یا به مصرف داخلی می‌رسانند و صادرات محصولات خود را افزایش می‌دهند.

بزرگ ترین خریداران نفت روسیه، چین و هند هستند که ظرفیت پالایشی بسیار بالایی دارند و در این میان از تخفیف‌های روسیه نیز بیشترین استفاده را می‌کنند. علاوه بر این،  بسیاری از کشورهای اروپایی هم همچنان از روسیه گاز و مشتقات نفتی خریداری می‌کنند و بی نیازی کامل آنها از نفت و گاز روسیه زمان زیادی خواهد برد.

تشدید روند روابط کشورهای منطقه 

یکی از نتایج مثبت آشکار شدن ضعف آمریکا در جهان این بود که بسیاری از کشورهای منطقه را به فکر حل و فصل مسائل و عادی‌سازی روابط با یکدیگر وادار کرد. عادی‌سازی روابط ایران و عربستان سعودی و بعد از آن، بازگشت سوریه به اتحادیه عرب را می‌توان از جمله نتایج آشکار شدن ضعف آمریکا قلمداد کرد. 

می‌دانیم که ایجاد اختلاف بین شیعه و سنی و کشورها و گروه‌های منطقه، استراتژی مورد حمایت غرب است در حالی که امضای توافق بین ایران و عربستان ضربه سنگینی به این استراتژی وارد کرد.

بسیاری از کارشناسان گفته‌اند عدم اطمینان عربستان سعودی درباره نقش رهبری آمریکا در دنیا یکی از عوامل محرک برای حرکت این کشور به سمت عادی‌سازی با سوریه و کشورهای منطقه بود. شکست کمپین فشار حداکثری دولت ترامپ علیه تهران در ایجاد هر گونه تغییر مثبت از دیدگاه عربستان، این تصور را در داخل سعودی تقویت کرد که واشنگتن ممکن است نتواند موضوع هسته‌ای با ایران را حل و فصل کند.

این تحولات باعث شده تا ریاض احساس امنیت کمتری داشته باشد و در نتیجه نیاز پیدا کند که مشارکت استراتژیک خود با سایر کشورها را برای پیگیری منافع ملی خود پیگیری کند، حتی اگر این امر بر روابط‌شان با ایالات متحده تأثیر بگذارد. ریاض از طریق تقویت شراکت خود با چین و روسیه و حمایت از استقلال اقتصادی خود، نشان داده است که متکی به منافع ایالات متحده نخواهد بود.

اوکراین هم شاخص روشنی از محدودیت‌های حوزه نفوذ جهانی آمریکا در دوره پس از جنگ سرد است و هم نشان‌دهنده میزان توانایی روسیه برای دفاع از آن‌چه به عنوان حوزه منطقه‌ای خود می‌بیند. بنابراین، جنگ در اوکراین ادامه لحظه تک قطبی را نشان نمی‌دهد، بلکه در عوض، حد فاصل جدایی بین دوره‌ای است که ایالات متحده کل جهان را به عنوان حوزه نفوذ خود می‌دید و دنیای جدید و چند قطبی‌تر که در آن قدرت ایالات متحده محدود و مقید است.

به بیان دیگر، جنگ در اوکراین سه چیز را در مورد تغییر موازنه قدرت جهانی نشان داده است: اولاً، در حالی که آمریکا ممکن است هنوز مدعی حوزه نفوذ جهانی باشد، در عمل حاضر نیست برای محافظت از اوکراین خطر جنگ هسته‌ای با روسیه را به جان بخرد. تسلیحات، اطلاعات و امور مالی آمریکا بدون شک به ایجاد تعادل در درگیری کمک کرده، اما نیروهای آمریکایی در آن شرکت نمی‌کنند.

ثانیاً در حالی که بسیاری از واکنش‌ها به جنگ در اوکراین به شکل دوقطبی تنظیم شده –که تمایل دارد درگیری را به عنوان مبارزه بین روسیه و غرب نشان ‌دهد- پاسخ به جنگ چندان واضح نبوده و در خارج از اروپا، اکثر کشورها رویکرد ظریف‌تری نسبت به بحران اتخاذ کرده اند.

کشورهای فقیرتر آفریقایی و آسیایی به بیانیه سازمان ملل در محکومیت روسیه رای مثبت دادند، اما به تحریم‌ها علیه این کشور نپیوستند. هند از جانب‌داری در این زمینه خودداری کرده است -تصمیمی که ریشه در وابستگی نسبی این کشور به صادرات نظامی روسیه دارد و ضمنا از واردات نفت روسیه با نرخ پائین‌تر سود برده است. کشورهای خلیج فارس در بیش‌تر موارد بی‌طرفی خود را با ظرافت پیش برده‌ و از افزایش تولید نفت امتناع کرده‌اند و یا حتی از نام بردن این درگیری با عنوان جنگ خودداری کرده‌اند. در همین حال، پکن سیاست حمایت محتاطانه از مسکو را دنبال کرده است. 

هیچ‌کدام از این‌ها دال بر این نیست که ما به لحظه تک قطبی پس از جنگ سرد برمی‌گردیم، یا به سمت یک رویارویی جدید به سبک جنگ سرد با روسیه، یا حتی با روسیه و چین پیش می‌رویم. در عوض، این نشان می‌دهد که جهان به طور فزاینده‌ای در حال حرکت به محیط پیچیده‌تر و چندقطبی‌تر و عبور از نظم تک‌قطبی آمریکا است. 

 

منبع: تسنيم

نام:
ایمیل:
نظر: