به نظر میرسد هر اندازه زمزمههای یک تفاهم احتمالی در مذاکرات مسقط به گوش میرسد، بازی کنگره در قبال این موضوع جدیتر و پیچیدهتر میشود. کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا طرح دائمی کردن قانون تحریمهای ۱۹۹۶ علیه ایران که تا سال ۲۰۲۶ منقضی میشود را به تصویب رساند. به گزارش فاکسنیوز، میشل استیل و سوزیلی به همراه مایکل مککال، رئیس این کمیته، موتور محرک پشت این طرح هستند که قرار است در کنگره به رای گذاشته شود. این طرح، تحریمهای اقتصادی ۱۹۹۶ علیه ایران به دلیل تحقیق و توسعه در زمینه تسلیحات هستهای و بیولوژیکی را دائمی میکند. این طرح با اجماع در کمیته روابط خارجی تصویب شده و قرار است در صحن مجلس به رای گذاشته میشود. البته هنوز زمان این رایگیری روشن نیست. این طرح در حال حاضر از حمایت دو حزبی برخوردار است. به عبارت بهتر، نمیتوان در اینجا تنها بر روی جمهوریخواهان و مخالفان کاخ سفید متمرکز شد!
بخشی از طرحهای ضد ایرانی که در حال حاضر توسط مجلس نمایندگان یا سنا مورد بررسی قرار میگیرد، ناظر اتصالات آشکار و پنهانی است که میان آنها و لابیهای صهیونیستی وجود دارد. هر اندازه به زمان برگزاری انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۲۴ و متعاقبا، انتخابات کنگره (مجلس نمایندگان و سنا) نزدیکتر میشویم، پیوند میان لابی صهیونیستی آیپک و سناتورهای هر دو حزب سنتی آمریکا نمود بیشتری پیدا میکند. بسیاری از سناتورها و اعضای مجلس نمایندگان، انتخاب مجدد خود در ایالاتشان را مرهون حمایت لابیهای صهیونیستی میدانند. از این رو مخالفت با آیپک برای آنها هزینهساز میباشد! حتی سناتورها و اعضای مجلس نمایندگان آمریکا به نوعی از عدم ارائه هرگونه توافق احتمالی با ایران به کنگره استقبال میکنند، زیرا رای مثبت آنها به این توافق، حمایت انتخاباتی آیپک از سناتورهای همراه را زیر سوال خواهد برد. فراتر از آن، آیپک تلاش میکند تا با تصویب قوانین بازدارنده در راستای دائمی کردن تحریمهای ایران، تاثیرگذاری هرگونه تفاهم و توافقی با ایران را به حداقل برساند.
در این میان، مقامات کاخ سفید تلاش میکنند مانند همیشه میان خود و کنگره مرزی پررنگ ترسیم کرده و مسئولیتی بابت تصمیمات مجلس نمایندگان و سنا بر عهده نگیرد! این در حالیست که بخش مهمی از این بازی محصول هماهنگیهای پشت پرده طرفین میباشد. ضمناً هر تصمیمی که بر تعهدات مربوط به هرگونه توافق و تفاهمی با ایران تاثیر سوء بگذارد، باید از سوی ایران به چالش کشیده شود و کاخ سفید نیز موظف به مهار آثار و تبعات عینی و حقوقی این تصمیمات است. اخیراً، در بحبوحه انتشار گزارشها بر اینکه دولت بایدن از سر استیصال در حال مذاکره با تهران برای نوعی توافق است، گروهی دوحزبی متشکل از ۲۶ سناتور آمریکایی در نامهای به جو بایدن، رییسجمهوری آمریکا، از او خواستند بازدارندگی قویتری در مقابل جمهوری اسلامی را اتخاذ کند و در عین حال درباره امضا هرگونه توافق ناکارآمد با تهران هشدار دادند! تلاش برای نگارش نامه فوق در اوایل ماه جاری و به ابتکار و لابیگری سازمان ایپک آغاز شد و پیشنویس آن قبل از افشای مذاکرات اخیر میان جمهوری اسلامی و ایالات متحده، تدوین شد. شماری از قانونگذاران دموکرات آمریکایی که از توافق هستهای سال ۲۰۱۵ و تلاش برای احیای آن در دوران ریاستجمهوری جو بایدن حمایت میکردند، نامه را امضا کردهاند. همین مسئله نشان میدهد که نفوذ آیپک در میان سناتورهای دموکرات نیز در نفی هرگونه توافقی با ایران افزایش یافته است.
تحلیلگران میگویند که حمایت این دسته از قانونگذاران دموکرات به آن معنی است که بایدن الزاماً نمیتواند روی حمایت گسترده دموکراتها برای توافق جدید با تهران حساب کند. در این نامه ادعا شده است:
این نامه میگوید: «کنگره آمریکا از موضع دیرینه دوحزبی مبنی بر این که ایران هرگز نباید اجازه دستیابی به سلاح هستهای را داشته باشد، حمایت میکند.»
کیرستن گیلیبرند، سناتور دموکرات از نیویورک، جیمز لنکفورد سناتور جمهوریخواه اوکلاهما هدایتنامه و جمعآوری امضاها را برعهده داشتند. سناتورهای دموکرات جکی روزن، گری فیترز، ریچارد بلومنتال، جو منچین، الکس پادیلا، مگی هسن، رافائل وارناک، مارک کلی، ران وایدن، و مایکل بنت آن را امضا کردند. بسیاری از این سناتورهای دموکرات در جریان تصویب توافق هستهای در سال ۲۰۱۵ میلادی، حمایت خود را از برجام اعلام کرده بودند.
نقطه اوج این بیانیهنگاری هدفمند، بخشی است که به تنظیم روابط واشنگتن و اتحادیه اروپا در تقابل با ایران مربوط میشود.
قانونگذاران امضاکننده نامه همچنین بایدن را تشویق کردند که تعهدات متحدان اروپایی برای بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل علیه ایران در صورت عبور ایران از آستانه غنیسازی نظامی، تضمین کند! این در حالیست که بسیاری از تحلیلگران و استراتژیستهای حوزه سیاست خارجی آمریکا نسبت به هرگونه تلاش برای فعالسازی مکانیسم ماشه هشدار داده و آن را نماد خبط دیپلماتیک و راهبردی عظیم کاخ سفید قلمداد کردهاند. این تحلیلگران معتقدند که استناد به مکانیسم ماشه، منجر به تبدیل شدن صحنه بازی با ایران به آوردگاهی غیر قابل کنترل با خساراتی سخت برای طرف غربی خواهد شد و از این رو، نباید اساساً وارد چنین معادلهای شد. در هر حال، اعضای کنگره و کاخ سفید هر دو به عنوان نمادهای اصلی حاکمیتی آمریکا، باید متوجه این قاعده کلان و اساسی باشند که هزینهسازی هر یک از آنها برای ایران، مترادف با پاسخی متناظر و قوی از سوی کشورمان خواهد بود و در این معادله، دوگانهسازیهای کاذب میان نهادهای داخلی آمریکا اهمیتی ندارد.