روزنامه کیهان **
انتظار از توافق احتمالی / محمد صرفی
ما نمیدانیم دقیقاًً در پشت درهای بسته هتل کوبورگ در وین چه گذشته و میگذرد. دانستههای ما براساس اظهارات طرفین مذاکرات و اخباری عمدتاًً غیررسمی و جسته و گریخته است. طرف غربی میگوید مذاکرات فنی به پایان رسیده و احیای توافق هستهای در گرو تصمیم سیاسی در پایتختهاست. طرف غربی، بهخصوص آمریکاییها عجله فراوانی برای بازگشت به برجام دارند. این عجله پس از جنگ اوکراین و افزایش کمنظیر قیمت انرژی، دوچندان شده است.
برای فهم میزان فشار و فوریت مسئله مهار قیمت انرژی، میتوان به رفتار قابل تأمل آمریکا با دولت ونزوئلا نگاهی انداخت. سه سال پیش و در پی درگیریهای داخلی در ونزوئلا، با هدف براندازی دولت قانونی این کشور، آمریکا و اغلب کشورهای اروپایی بهطور رسمی اعلام کردند
«نیکلاس مادورو» رئیسجمهور این کشور را دیگر به رسمیت نشناخته و بهجای او، «خوان گوایدو» سرکرده غربگرایان در این کشور را بهعنوان رئیسجمهور موقت این کشور به رسمیت میشناسند. کشوری که رتبه نخست ذخایر نفت و گاز جهان را
دارد.
ونزوئلا در این چند سال تحت شدیدترین فشارهای اقتصادی از سوی آمریکا بوده است. نکته قابل توجه آنکه شناسایی گوایدو در دولت ترامپ اتفاق افتاد اما این سیاست در دولت بایدن نیز ادامه یافت. بهمنماه سال گذشته،
«آنتونی بلینکن» بهعنوان نامزد موردنظر جو بایدن بهعنوان وزیر خارجه دولت جدید آمریکا گفت: «دولت بایدن گوایدو رهبر مخالفان ونزوئلا را بهعنوان رئیسجمهوری موقت ونزوئلا به رسمیت شناخته و بهدنبال اعمال تحریمهای موثرتری علیه ونزوئلا برخواهد آمد.»
اتهام آمریکا به مادورو آن بود که با تقلب در انتخابات بر سر کار آمده است. هفته گذشته دولت آمریکا یک تیم دیپلماتیک را راهی کاراکاس کرد تا با همان دولتی که بیش از سه سال است به رسمیت نمیشناسد درباره امنیت تامین انرژی - بخوانید پایین آوردن قیمت نفت- مذاکره کند. این مورد نشاندهنده میزان فوریت و اهمیت ماجرای کنترل و ثبات بازار نفت برای دولت آمریکا و البته بیش از آنها برای کشورهای اروپایی است.
در چنین فضایی وجود برخی گرهها و ابهامات مهم و کلیدی، موید این نکته است که در توافق نباید تعجیل کرد. توافق بدون بازشدن این گرهها و برطرف شدن برخی موانع و ابهامات، میتواند عواقب و خسارات خاص خود را برای کشور در پی داشته باشد. این مسائل در نکات زیر
مورد ذکر کرد؛
۱- نکته کلیدی و بسیار مهم، مسئله تضمین است. آمریکاییها بارها و علناً گفتهاند که نمیتوانند تضمین کنند دولت بعدی این کشور به توافق پایبند باشد. البته این هم از شارلاتان بودن آنهاست. درخصوص دشمنی با ایران و فشار به ما، کاملاًً متحد و منسجم هستند اما وقت توافق که میشود معلوم نیست با که طرفیم! کاخ سفید میگوید کنگره مستقل است و نظر خودش را دارد و ما دموکراتیم و اگر جمهوریخواهان بر سر کار آیند یا هر رئیسجمهور دیگری، اختیارات خودش را دارد و ممکن است تصمیم دیگری بگیرد! تیم هستهای کشورمان بارها اعلام کرده است؛ توافق با چنین حاکمیتی که حاضر به پذیرش مسئولیت امضای خود نیست را نمیپذیرد.
۲- وقتی تضمینی وجود ندارد و دولت آمریکا هرگاه اراده کند میتواند از توافق خارج شود، یعنی ما با یک توافق نیمبند و لرزان مواجهیم. چنین توافقی از منظر اقتصادی دو خسارت موازی برای کشور در پی دارد. نخست و مهمتر از همه آنکه این کار یعنی تشدید شرطی شدن اقتصاد کشور. اثرات و تبعات میراث شوم دولت تدبیر و امید در گره زدن اقتصاد کشور به مذاکره و توافق، همچنان پابرجاست و توافق متزلزل و بدون تضمین، این وضعیت خسارتبار را تشدید میکند. نکته منفی بعدی اینکه وقتی توافق تضمین واقعی و عملی نداشته باشد، کدام کشور یا شرکت خارجی حاضر است براساس آن وارد کار جدی اقتصادی با ایران شود؟ متاسفانه یک جریان غربزده در داخل کشور اصرار دارد ضرورت این تضمین را زیر سؤال ببرد که مطمئنیم این ضرورت از دید تیم مذاکرهکننده ایران اسلامی پنهان نمیماند.
۳- برخی از شواهد و قرائن نشان میدهد، حریف اصرار دارد موضوع راستیآزمایی را که یکی از خطوط قرمز مهم و تضمینکننده انتفاع اقتصادی ایران از احیای توافق است، نادیده بگیرد! البته این مسئله چندوجهی، فنی و پیچیده است و برای مثال تعیین تکلیف دسترسی سیستم بانکی کشور به سوئیفت، میتواند یکی از ابعاد آن باشد. اهمیت موضوع راستیآزمایی در این نکته نهفته است که با یقین میدانیم آمریکاییها در پی احیای توافق بدون انتفاع اقتصادی واقعی، موثر و پایدار ایران هستند. بنابراین آنچه بهعنوان سازوکار راستیآزمایی در توافق احتمالی دیده شده، باید متضمن انتفاع ایران باشد؟
۴- نکته بعدی، مسئله کلیدی رفع تحریمهاست. دولت ترامپ تحریمها را چندلایه کرد و برچسبهای مختلفی مانند تروریسم و حقوق بشر و امثالهم به آنها افزود. یعنی ممکن است، تحریمهای هستهای برداشته شود اما عملاًً اتفاقی نیفتد. چرا؟ چون همان موارد با عناوین دیگری تحریم شدهاند. اینجاست که باید روی خط قرمز رفع همه تحریمها تأکید کرد زیرا در این سالها اتفاقات بسیاری در حوزه تحریمها رخ داده است که نشان میدهد تنها بازگشت به برجام و بسنده کردن به آن، گره تحریمها را باز نمیکند.
۵- نکته بعدی که طرح و پیگیری جدی آن در مذاکرات ضروری است، مسئله خسارت ایران از بدعهدی آمریکا و اروپاست. مسئلهای که کمتر به آن توجه شده و دربارهاش صحبت میشود اما از جهتی بسیار مهم است. اگر به راحتی از کنار این موضوع بگذریم درواقع این پیام را به طرف غربی دادهایم که بدعهدی هیچ هزینهای ندارد و با این کار با دست خود، راه را برای بدعهدیهای احتمالی بعدی که هیچ بعید نیست، باز میکنیم.
۶- در پایان و با ذکر همه این نکات و سؤالات باید گفت میدانیم که تیم جدید هستهای، چه توافق خسارتبار و پر از اشکالات ساختاری و حقوقیای را به ارث برده است. نمیتوان و نباید انتظار داشت از تعمیر و احیای فرغونی پنچر، یک خودروی مدل بالا ساخت اما میتوان و باید همانگونه که دیروز آقای رئیسی، رئیس جمهور محترم کشورمان در اجلاس خبرگان تأکید کرد، خطوط قرمز در توافق احتمالی رعایت شود.
***************************************
روزنامه خراسان**
اراده های دوربرد/محسن چقازردی
سپاه پاسداران برای دومینبار موفق به پرتاب ماهوارهبر قاصد به فضا و تزریق ماهواره نور-2 در مدار شد. هرچند طبق صحبتهای سردار حاجیزاده و علی جعفرآبادی پس از اولین پرتاب که گفته بودند، «قاصدهای بعدی از مرحله اول تا سوم با سوخت جامد خواهند بود» انتظار میرفت که از پرتابگر تمام سوخت جامد در قاصد-2 استفاده شود اما این اتفاق رخ نداد ولی در عین حال پرتاب موفق روز گذشته نشان از تثبیت فناوری و احتمالا تست برخی فناوریهای جدید با پرتابگر مورد اطمینان قاصد برای استفاده در پرتابهای آینده دارد. هنوز اطلاعات رسمی و جزئیات قابل مقایسه از ماهواره نور-2 با ماهواره قبلی منتشر نشده اما با توجه به توانایی حمل قاصد، این نوع ماهواره از خانواده ماهوارههای کیوبست با ماموریت سنجشی و شناسایی به شمار میرود. همان طور که نور-1 نیز ماهواره کیوبست با شش پنل خورشیدی با ماموریت تصویربرداری بوده است. ماهوارههای کیوبست هرچند ابعاد کوچک شان امکانات آنها را محدود میکند؛ اما تزریق تعداد زیادی از آنها در مدار و استفاده شبکه محوری از این ماهوارهها امروزه توانایی در حد واندازه ماهوارههای بزرگتر اما با هزینه پرتاب پایینتر را به ارمغان آورده است. ماهواره نور-1 ماهواره کیوبست شش وجهی با طول تخمینی 30 سانتی متر و وزن 6 کیلوگرم است؛ البته ماهوارههای کیوبست شش وجهی تا وزن 12 کیلوگرم هم وجود دارند. این نوع ماهواره امکان حمل تجهیزاتی در فضای حدودی 6000 سانتیمتر مکعب را فراهم میکند. از مزیتهای کیوبست توانایی ساخت در تعداد بالا و هزینه کمتر است. رشد روز افزون به کارگیری این ماهواره ها، استفاده نظامی آن هارا نیز بسیار جذابتر کرده است. استفادههایی نظیر عکس برداری با رزولوشن متوسط، سیستمهای هشدار زودهنگام، کمک به زیرسیستمهای هدایت موشک و کنترل ترافیک دریایی در بنادر، دریاها و دیگر مناطق از جمله قابلیتهای این نوع ماهواره هاست. نکته مهم اما این جاست که این نوع ماهواره به دلیل ابعاد کوچک باید در تعداد بالا و شبکه محور استفاده شود که پرتاب موفقیت آمیز نور-2 نوید تثبیت فناوری در مدار لئو را میدهد و امکان شلیکهای متعدد را نیز برآورده میکند.
قدم بعدی در برنامه فضایی ایران استفاده از پرتابگرهای بزرگتر و قدرتمندتر برای رسیدن به مدارهای بالاتر با قابلیت حمل محموله بیشتر و سپس تثبیت فناوری آن است که خوشبختانه سپاه پاسداران با تسلط بسیار خوبی که بر طراحی موتورهای سوخت جامد دارد و پیشرفتهترین نمونههای آن را در سطح جهانی نظیر موتور رافع رونمایی کرده است، نوید آینده بسیار درخشانی را برای ایران در این حوزه میدهد. پیشبرد برنامه سوخت جامد سپاه پاسداران خوشبختانه به خوبی میتواند عقب ماندگیهایی را که در حوزه پیشرانهای مایع فضایی در کشور که به دلیل تعطیلی هشت ساله سازمان فضایی در دولت قبل اتفاق افتاد و بی توجهی و عقب ماندگی آن زمان را جبران کند، اما آن چیزی که در این جا بسیار جلب توجه کرده نه ماهواره نور بلکه جنس و نوع پرتابگر مورد استفاده آن است. ماهواره بر قاصد یک موشک سه مرحلهای است که مرحله اول آن بوستر موشک قدر، مرحله دوم موتور سوخت جامد با نازل متحرک سلمان و مرحله سوم یک موتور سوخت جامد کوچکتر و البته ناشناخته است. موتورهای سوخت جامد کوچکتر و فشردهتر از موتورهای سوخت مایع هستند و حمل و نقل و راهاندازی سادهتر و انعطاف پذیری عملیاتی بیشتری دارند و همین ویژگیها توضیح میدهد که چرا ماهوارهبرهای مبتنی بر سوخت جامد مورد علاقه ایران و سازمان نظامی سپاه پاسداران قرار گرفته است، چرا که میتوان به راحتی آنها را برای استفاده به عنوان موشک بالستیک تغییر ماهیت داد. افزون بر این، برخلاف تمام پرتابهای فضایی ایران که از چندین هفته قبل سایت پرتاب شروع به فعالیت میکرد و وجود بسیاری از موسسات و آژانسهای اطلاعاتی و حتی دسترسی افراد مختلف به تصاویر ماهوارههای غیرنظامی، باعث میشد که از انجام پرتاب در روزها و هفتههای آینده خبردار شوند؛ سپاه پاسداران در صبح سوم اردیبهشت 99 در یک غافلگیری جهانی ماهواره نور خود را با موفقیت به فضا پرتاب کرد و پس از اعلام رسمی خبر، تازه بسیاری به این رویداد پی بردند. با توضیحات فوق روشن میشود که چرا از گذشته تاکنون دولتهای غربی، برنامه فضایی جمهوری اسلامی ایران و اکنون سپاه پاسداران را به عنوان یک پوشش در جهت تحقیق و توسعه موشکهای ICBM (قارهپیما) میدانند و آن را تهدیدی علیه امنیت ملی و جمعی خود قلمداد میکنند. سرلشکر سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران در همان اردیبهشت 99 گفته بود: «این گام (پرتاب قاصد-1) عنصری اساسی در تلاش ایران برای تقویت قدرت منطقهای و جهانی خود است.» ماهواره بر قاصد بیشتر نشان دهنده فناوری و ماهیت دیگر آن یعنی موشک زمین به زمین است اما شلیک ماهواره از یک پرتابگر متحرک و استفاده از سوخت جامد، نکات بیشتری برای اهل فن دارد. درواقع بسیاری از کارشناسان غربی پس از پرتاب، شروع به محاسبه و تحلیل این موضوع کردند که اگر قاصد به صورت موشک زمین به زمین پرتاب شود چه بردی و با چه محمولهای خواهد داشت. نقطه مشترک تمام این محاسبات چیزی جز اولین موشک قاره پیمای جمهوری اسلامی ایران نبوده است، اما در عصر کنونی تاثیرات مثبت ماهوارهها بر زندگی نوع بشر به طور عام و بر نبردهای جاری در جهان به طور خاص را نمیتوان انکار کرد. میتوانیم به عنوان شاهد زنده به نبردی جاری در شرق اروپا بین اوکراین و روسیه اشاره کنیم. از آغاز لشکرکشی روسیه در بهار سال جاری شمسی به سمت مرزهای اوکراین، طرفهای غربی و شرکتهای خصوصی فضایی تحرکات، ترابری و لجستیک نیروهای ارتش روسیه را به صورت لحظهای رصد میکردند و آن را در اختیار رسانهها و دولت اوکراین قرار میدادند. جنیفر ساکی سخنگوی کاخ سفید در 12 اسفند گفته بود: آمریکا اطلاعات جمع آوری شده از ارتش روسیه را به صورت لحظهای در اختیار اوکراین قرار میدهد.» در نتیجه این رصدها و استفاده از تصاویر و اطلاعات ماهوارهای شاهد آن هستیم که با گذشت 13 روز از آغاز تهاجم رسمی روسیه به اوکراین، روسیه متحمل خسارات فراوانی شده است و اوکراین بخشی از این توفیق را مدیون کمکهای فناورانه فضایی آمریکا بوده است. استفاده از این مزیت برای جمهوری اسلامی نیز صادق است و باتوجه به این که مردم ایران در خاورمیانه یکی از بحرانیترین مناطق جهان از حیث امنیتی زندگی میکنند و با رژیم اسرائیل نیز در این منطقه همسایه هستند و بسیاری از پایگاههای آمریکا نیز در این منطقه واقع شده، واجب است که ایران در لحظه از آخرین تحرکات پایگاههای دشمنان خود در منطقه آگاه شود و با سرمایه گذاری هرچه بیشتر در این صنعت زمینه توسعه و پیشرفت هرچه بیشتر این صنعت مهیا شود، چرا که جدای از کاربردهای اقتصادی، هواشناسی، مخابراتی، زمین شناختی و... ماهوارهها ثمره رشد این صنعت در بُعد نظامی افزایش ضریب پایداری امنیت ملی و بازدارندگی و تولید قدرت خواهد بود.
***************************************
روزنامه وطن امروز**
زیباترین روح پرستنده/محمدامین علیدوست
صحیفه سجادیه را بیهیچ تردیدی میتوان برترین شاهکار معنوی و روحانی جهان در موضوع مناجات با پروردگار نامید؛ اثری که بسیاری را در طول تاریخ، شیفته زیباییهای خیرهکننده خود کرده است. یکی از شیفتگان این اثر استثنایی، خانم «آن ماری شیمل» پژوهشگر آلمانی عرفان اسلامی است. «آن ماری شیمل» 7 آوریل سال 1922م (اردیبهشت 1301هـ. ش)، در «ارفورت» جایی در آلمان امروزی که در آن روزگار بخشی از جمهوری مستقل «وایمار» بود، به دنیا آمد. او خانوادهای فرهنگدوست و اهل مطالعه داشت. شیمل در جوانی دختری نابغه شناخته میشد که توانسته بود تا 19 سالگی و طی 2 سال تحصیل در دانشگاه برلین، از این دانشگاه معتبر اروپایی مدرک دکترای خود را در رشته «ادبیات عرب و علوم اسلامی»، دریافت کند. او در زمان تحصیل در این دانشگاه، توسط استادش، «هانس هاینریش شِدر» خاورشناس برجسته آلمانی، با کتاب «مثنوی معنوی» آشنا شد. این آشنایی، گرایش و اشتیاق فراوان شیمل را برای شناخت هر چه بیشتر عرفان اسلامی در پی داشت. او سال 1951 در حالی که 29 ساله بود، دومین مدرک دکترای خود را در رشته «تاریخ ادیان» از دانشگاه برلین دریافت کرد. عنوان پایاننامه او برای دریافت دومین مدرک دکترا، «عشق عرفانی در اسلام» بود.
علاقه به آشنایی هر چه بیشتر با معارف اسلامی، او را به فراگیری زبانهای شرقی، مانند فارسی و ترکی واداشت. تسلط شیمل به زبان ترکی در حدی بود که مدتی به عنوان استاد درس «ادبیات کلاسیک ترک» در دانشگاه آنکارا تدریس کرد. او سال 1963 به ایران سفر کرد و طی سخنرانیهایی در مؤسسه گوته در تهران، به بیان دیدگاههایش درباره عرفان اسلامی پرداخت که با اقبال فراوانی روبهرو شد. شیمل از سال 1967، در دانشگاه هاروارد آمریکا، «فرهنگ اسلامی» تدریس میکرد اما نیمی از سال را برای مطالعه درباره معارف اسلامی بویژه عرفان، در غرب آسیا به ویژه پاکستان میگذراند. او طی این مدت، بسیاری از کتابهای اخلاقی و نیز ادعیه اسلامی را به زبان آلمانی ترجمه کرد.
شیمل طی همین مطالعات، با ادعیه مذهب شیعه بویژه دعاهای عارفانه امام سجاد(ع) آشنا شد و با اشتیاق فراوان آنها را ترجمه و به اروپاییان علاقهمند معرفی کرد. او درباره تأثیر ترجمه دعاهای امام سجاد(ع) بر اروپاییانی که آن را مطالعه کردهاند، گفته است: «من خود همواره دعاها، احادیث و اخبار اسلامی را از اصل عربی آن میخوانم و به ترجمه دیگران مراجعه نمیکنم. من بخشی کوچک از کتاب مبارک صحیفه سجادیه را به آلمانی ترجمه و منتشر کردم؛ از جمله دعای رؤیت هلال ماه مبارک رمضان و دعای وداع با آن ماه را. وقتی مشغول ترجمه این دعاها بودم، مادرم در بیمارستان بستری بود و من که به او سر میزدم، پس از آنکه او به خواب میرفت، در گوشهای از آن اتاق، به کار پاکنویس کردن ترجمهها مشغول میشدم. اتاق مادرم دو تختی بود. در تخت دیگر، خانمی بسیار فاضله بستری بود که کاتولیکی مؤمن و راسخالعقیده و حتی متعصب بود. وقتی فهمید من دعاهای اسلامی را ترجمه میکنم، دلگیر شد که مگر در مسیحیت و در کتب مقدس خودمان کمبودی داریم که تو به ادعیه اسلامی رو آوردهای؟ وقتی کتابم چاپ شد، یک نسخه برای او فرستادم. یک ماه بعد، او به من تلفن زد و گفت: صمیمانه از هدیه این کتاب متشکرم، زیرا هر روز به جای دعا، آن را میخوانم. بله! واقعا ترجمه ادعیه امامان معصوم(ع) بویژه صحیفه حضرت زینالعابدین(ع) برای بسیاری از مردم مغربزمین کارساز است».
در اینجا زیبنده است که به این نکته مهم تاکید کنیم که کلمات عرشی امام سجاد، برخاسته از یک قلب عرشی و روح ملکوتی و صیقلیافته است. گذری اجمالی بر سیره امام سجاد بخوبی این عظمت روح را به تصویر میکشد. ایشان با وجود کثرت مشغله و عبادات طولانی، اگر میشنید مسلمانی بیمار شده است، به عیادتش میشتافت و غم از چهرهاش میزدود. ایشان بر بالین محمد بن اسامه بن زید که در حال احتضار بود، حاضر شد، به رغم اینکه پدر او از مخالفانی بود که با امیرالمؤمنین علیهالسلام بیعت نکرد و خود محمد هم از محترمان عامه بود. در واقع، این اوصاف باعث نشد حضرت سجاد علیهالسلام به عیادتش نرود و در همان مجلس، دین او را که 15 هزار دینار (15 هزار مثقال طلا) بود، بر عهده نگیرد.
ایشان اگر میشنید مسلمانی به عسرت و گرفتاری مبتلا شده است و در همان لحظه نمیتوانست کمکی کند، چنان میگریست که همه متأثر میشدند و در پاسخ به سوالشان از علت گریه میفرمود: «آیا مصیبت و محنتی بزرگتر از اینکه مسلمانی گرفتار شود و انسان نتواند به او کمک کند، وجود دارد؟»
ایشان اهل تلافیکردن نبودن و کرامتشان به دشمنترین فرد هم میرسید. وقتی هشام بن اسماعیل که والی مدینه بود و حضرت را بسیار آزرد، به دست سلطان اموی عزل شد و ولید، حاکم جدید، برای او دستور قصاص صادر کرد، هشام بن اسماعیل گفت: «از هیچکس به اندازه علی بن حسین علیهالسلام نمیترسم. او با من چه خواهد کرد؟» اما حضرت از کنار او گذشت و رو برگرداند و متعرضش نشد و بنا به نقلی دیگر، به او فرمود: «از اینکه گرفتار شدی، ناراحتم. پسرعمو! اگر حاجتی داری، بگو!»
روزی کسی به تحریک دشمنان، به ایشان دشنام داد. ایشان از سر کرامت فرمود: «آنچه از ما بر تو پوشیده مانده، بیشتر است». سپس هزار درهم به او بخشید و آن مرد گفت: «شهادت میدهم تو از فرزندان پیامبرانی». فردی دیگر پیدرپی به حضرت توهین کرد ولی ایشان تغافل میفرمود تا اینکه آن بیادب به حضرت گفت: «این حرفها را به تو میگویم». حضرت فرمود: «من هم از تو چشم میپوشم».
این روش امام با هاشمیان پررنگتر بود. روزی حسن مثنی به حضرت بیادبی کرده و دشنام داد و مجلس را ترک کرد. حضرت همچنان که آیه «و الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس والله یحبالمحسنین» را میخواند، به در خانهاش رفت و حسن که خیال کرد حضرت به تلافی آمده است، با خشم از خانه بیرون جست. امام زینالعابدین علیهالسلام فرمود: «برادر جان! اگر آنچه گفتی (دشنام دادی)، درست بود، خدا مرا بیامرزد و اگر تو خطا کردی، از تو درگذرد».
در واقع، کرامت امام مخصوص طبقه خاصی نبود. حتی با بردهها هم چنین میکرد. ایشان در خطاب به بردگانش، آنان را «بنُیَّ» صدا میزد؛ یعنی با تعبیر محبتآمیز «پسرم» و «پسرکم». با کنیزی که پس از مادر، دایهاش بود، به احترام، همغذا نمیشد. کنیزی دیگر ظرف را سهوا به سر حضرت زد و سر امام شکست اما ایشان وقتی دید کنیز ترسیده و ناراحت شده است، او را آزاد کرد. از این رو گفتهاند کمتر پیش میآمد عبد و بندهای تمام یک سال را در خانه حضرت بماند و آزاد نشود و وقتی آزاد میفرمود، آنقدر به او میبخشید که به دیگران نیازی نداشته باشد.
ایشان گاهی کنیزان را جمع میکرد و میفرمود: «اگر دوست دارید با کسی ازدواج کنید، بگویید برایتان اقدام کنم». اگر یکی از آنها خطایی میکرد که باید برای عبرت دیگران مجازات میشد، به او یاد میداد چگونه عذرخواهی کند که امام بتواند او را ببخشد.
این مهربانی امام با حیوانات هم دیده میشد؛ به گونهای که بیش از 20 بار با شترش از مدینه برای حج سفر میکند و حتی یک بار هم افسار را بر پشت یا گردن حیوان نمیزند و وقتی مرکبش میمیرد، او را دفن میکند که جسمش طعمه درندگان نشود.
***************************************
روزنامه ایران**
نوروز فرصتی برای افزایش خدمت به مردم
سردار حسین رحیمی
رئیس پلیس پایتخت
نهادینهسازی سیمای پلیس مقتدر و در عین حال اخلاق گرا، قانونمدار، مهربان و هوشمند در جامعه از مهمترین اولویتهای پلیس برای جذب مشارکت عمومی مردم و تقویت چهره اجتماعی این نیروی خدمتگزار است.
پلیس همواره در تمام ایام سال با اجرای برنامهها و طرحهای مختلف در صدد حفظ و ارتقای نظم و امنیت عمومی است که صد البته این تلاشها در ایامی چون عید نوروز، دوچندان میشود. اقتدار توأم با رأفت اسلامی و عمل بر مدار قانون از جمله اصلیترین رموز استقرار امنیت پایدار در جامعه است و پلیس بخصوص در سالهای اخیر و با ترسیم خط روشن خدمت به آحاد جامعه، سعی کرده است به این مهم جامه عمل بپوشاند.
شعار نوروزی سال 1401 با عنوان «پلیس هوشمند، قانون مداری، نشاط بهاری» مؤید این معناست که این نیروی خدمتگزار علاوه بر توسعه علمی و رشد در حوزههای مختلف ارتباطی و اطلاعاتی و سوار بودن بر قطار «هوشمندسازی»، پایبندی خود به قانون را اثبات کرده و آن را چراغ راه برنامههای خود میداند و در کنار همه این پیشرفتها، شور و نشاط آغاز سالی جدید و نو شدن را همگام با بهار به جشن نشسته و آن را توشه یک سال پر از تلاش و فعالیتهای مؤثر مینماید.
هوشمندسازی پلیس و ایجاد تسهیل در اقدامات و عملیات این نیرو، همواره با تکیه بر ظرفیتهای درون سازمانی و نیروی انسانی متخصص و همچنین استفاده از ظرفیتهای برون سازمانی و برقراری ارتباط مؤثر با مردم، تعریف شده تا علاوه بر افزایش سرمایههای اجتماعی پلیس، مشارکت عمومی در راستای حفظ و ارتقای نظم و امنیت عمومی و آرامش را نیز شاهد باشیم و اینجاست که میتوان، دستیابی به امنیت پایدار را هدفی در دسترس دانست.
عمل بر مدار قانون یکی از مهمترین مشخصههای پلیس جمهوری اسلامی ایران است و همین امر نیز رسیدن به قله «پلیس در تراز جامعه اسلامی»، را بهعنوان راهبردی اصلی، پیش روی برنامههای کلان انتظامی گذاشته است.
پلیس هوشمند، قانونمدار و پر از شور و شوق ساختن و به پیش بردن اهداف، برای جامعهای که مردمش را سرمایه اجتماعی دانسته و بهدنبال نیل به جایگاه پلیس در تراز جامعه ایمانی است، تلاش میکند از هر فرصتی برای افزایش خدمت به مردم بهره گیرد و چه فرصتی مغتنمتر از بهار که همزمان با رویش دوباره زمین، با اهداف بلند و عالی، گامهای خود را در راه رسیدن به قله نظم و امنیت عمومی، محکم کرده و مستحکمتر از قبل به مسیر تعالی خود ادامه دهد.پلیس هوشمند مردمی و قانونمند و منضبط، کارگزاری امین، متعهد، مؤمن و متخصص است که در برنامههایش هم بر مشارکت فعال و حداکثری مردم تأکید دارد و هم به اجرای دقیق قانون و حفظ ارزشها و ولایتمداری پایبند است، شادی و نشاط اجتماعی را ارج نهاده و بهدنبال هموار کردن مسیر رسیدن به قله نظم، آرامش و امنیت حقیقی است، قانون مداری را اصل دانسته و هوشمندی را میانبری برای آرمانها و نقشه راه فعالیت در دنیای حاضر میداند.
کوتاه سخن آنکه، نوروز 1401 با شعار «پلیس هوشمند، قانون مداری، نشاط بهاری» آغاز میشود اما این تنها شعاری برای ابتدای سال آینده نیست، بلکه روشن کننده مسیر خدمت روزافزون، مجاهدانه، صادقانه و البته مقتدرانه پلیس است که باید با عملی کردن برنامهها و طرحهای ایجابی و مؤثر، به آن جامه عمل پوشاند.
***************************************
روزنامه شرق **
تعارض منافع از زاویهای دیگر/حمزه نوذری . جامعهشناس و استاد دانشگاه
رویکرد مسلط برای فهم تعارض منافع از نوع خردنگر و کنشگرمحور بوده است. بر اساس دیدگاه خردنگر، فردی که پایگاه مدیر یا کارمند را در اختیار دارد، در موقعیتهایی قرار میگیرد که احتمال تعارض بین برخی منافع عمومی و خصوصی وجود دارد. به عبارتی، فرد در منصب یا جایگاهی قرار میگیرد که ممکن است تعارض بین منافع پیش بیاید. واضح است که چنین رویکردی نمیتواند تمام موقعیتهایی را که در آن منافع با یکدیگر تصادم پیدا میکنند، توضیح دهد. رویکرد خرد، فقط بخشی از واقعیت تعارض منافع را بیان میکند. اگر قانون تعارض منافع بر اساس این رویکرد خرد بنیان گذاشته شود، چندان قانون موفقی نخواهد بود. بحث اساسی این است که منفعت به عمومی و خصوص و تصادم بین این دو تقسیم نمیشود، بلکه انواع دیگر منفعت وجود دارد. اگر پای انواع دیگر منافع به میان کشیده شود، مسئله تعارض منافع پیچیدهتر میشود. برای انواع دیگر منافع بهجز منفعت خصوصی در مقابل منفعت عمومی، میتوان به منفعت عمومی جامعه و منفعت سرمایهگذار، منفعت گروهی از جامعه در مقابل گروههای زیادی از جامعه، منفعت بنگاه خاص در مقابل منفعت عمومی، منفعت شخص کنشگر در مقابل منفعت خصوصی شرکت اشاره کرد. شرکتهایی هستند که منفعت خصوصی آنها در مقابل منفعت عموم جامعه یا بخش مهمی از جامعه قرار دارد؛ مانند زمانی که اقدامات بنگاه خاصی آلودهکننده محیط زیست است. پسماندهای شرکت وارد آبهای زیرزمینی، رودخانهها و دریا میشود، اما به جهت اینکه تعدادی نیروی کار در آن مشغول به کار هستند و تولیداتی در جامعه دارد، نحوه مواجهه با این تعارض منافع پیچیده و دشوار است. بر این اساس، وقتی بحث از انواع منفعت به میان میآید، دشواری زیادی پیشروی کسانی است که تصمیم دارند قانون تعارض منافع را به منظور جلوگیری از اقدامات نادرست شرکتها و جداکردن منافع خصوصی از منفعت عمومی وضع و اجرا کنند. وجود شرکتهای شبهدولتی یا بهاصطلاح خصولتی، موضوع تعارض منافع را پیچیدهتر میکند. قانون تعارض منافع هرچند نمیتواند تمامی آنچه را شرکت یا کنشگر باید انجام بدهد تا تعارض ایجاد نشود، مشخص کند، اما میتواند به کنشگر منفرد و شرکت دولتی بگوید از چه موقعیتهایی اجتناب کنند و به کدام مسیر نروند. خصوصیسازیهای نادرست اقدام در مقابل تعارض منافع را دشوار کرده است؛ به این دلیل که شفافیت در این شرکتها وجود ندارد. با چنین دیدگاهی، دوراهی دشواری پیشروی سیاستگذاران وجود دارد؛ مثلا منفعت عمومی محیطزیستی و منفعت خصوصی بنگاه خاص ازجمله این دوراهیهاست. شرکتها و بنگاههای تولیدی مشغول به کار هستند که برخی فعالیتهایشان مخرب است، اما درصورتیکه اجازه فعالیت نیابند، به بیکاری جمعی از افراد و کاهش تولید کالای خاصی میانجامند؛ بهویژه اینکه در وضعیت تحریم ظالمانه و غیرانسانی آمریکا به سر میبریم. از طرف دیگر، اگر در شرایط فعلی اجازه فعالیت داشته باشند، کارکردهای مخرب محیطزیستی آنها منفعت عمومی را به خطر میاندازد. در چنین وضعیتی، منفعت گروه کوچکی از افراد در مقابل منفعت گروه بزرگتری از جامعه مطرح میشود. بااینحال، برای خیلی از افراد و سیاستگذاران اشتغال و تولید هرچند منجر به آلودگی محیط زیست شود، اولویت بیشتری در شرایط فعلی دارد، اما میتوان راهکارهای جدیدی با کمکگرفتن از پژوهشگران و شرکتهای دانشبنیان برای مواجهه با این دوراهی پیدا کرد.
***************************************