روزنامه کیهان **
متحدفروشی! / جعفر بلوری
در همه کشورهای دنیا برخی از جریانهای سیاسی وجود دارند که، بیش از اینکه در کار «سیاست» باشند، در کار تجارتند! دقیقتر بگوییم، «کاسبند.» میخرند و میفروشند. فرقی هم نمیکند چه چیزی را. وضع این جریان در کشور خودمان گاهی بهجایی رسیده که چوب حراج به همه چیز زدهاند (با عرض پوزش) حتی به غیرت و ناموسشان. مگر در ماجرای آن قتل فجیع توئیت نزدند: «من هم بیناموسم»؟!
برخی در بدنه این جریان (نه همه این جریان) یک مشخصه بارز و مشترک دارند. ریشه تمام حرکات و سکنات و مواضعشان، به یک شکلی بازمیگردد به غرب. بهشدت و به شکلی غیرعادی متمایل به غربند. در همه کشورهای دنیا هم یک اسم دارند: «غربگرا»! به قول «پپه اسکوبار» روزنامهنگار مشهور برزیلی در یکی از مصاحبههایی که با او داشتم، «همه جای دنیا عوامل غرب و غربگراهایی وجود دارند که همه چیزشان غرب است». این جریان وابسته تا وقتی که کارایی دارند، مورد حمایت غربند اما به محض اینکه کاراییشان را از دست میدهند، به فروش رسیده یا به دورانداخته میشوند. چرا راه دور برویم، همین افغانستان همسایه خودمان. آمریکا 20 سال تمام در این کشور حضور داشت و غربزدهترین اشخاص را به کمک پول، جادوی رسانه و شعبدهبازیهای سیاسی بر مسند امور نشاند. اما سرانجام دیدیم که سربزنگاه، و پس از چند دور مذاکره آشکار و پنهان با طالبان، افغانستان و رئیسجمهورش را که متحدش بودند، با هم فروخت و این کشور و مردمانش را دودستی تقدیم طالبان کرد. روزهای زیادی نگذشته بود که معلوم شد، پیش از خروج از افغانستان، طالبان را به مدرنترین، بروزترین و گرانترین! سلاحها مجهز کرده است.
البته چند سالی میشود که برخی از این متحدانِ وابسته، چه در غرب و چه در شرق متوجه «متحد فروشیِ آمریکا» شده و احساس خطر کردهاند. شاید اولین جرقه جدی که آنها را به فکر چاره انداخت اتفاق مهمی بود که در سال 2019 رخ داد. درست همان زمانی که انقلابیون یمن بزرگترین حملات پهپادی خود تا آن روز را به آرامکو، شرکت ملی نفتی عربستان انجام دادند و آمریکایی که میلیاردها دلار از عربستان گرفته بود تا در برابر چنین حملاتی از این رژیم حمایت کند، بدون تعارف نتوانست هیچ غلطی کند. اینجا بود که زمزمهها درباره اینکه،
«آمریکا متحدانش را به راحتی میفروشد»، سر زبانها افتاد. سری به مواضع رژیم صهیونیستی، عربستان، تایوان یا همین اوکراین، پس از حمله روسیه به اوکراین بزنید. تقلای برخی از این کشورهای اروپایی برای خرید سلاح و افزایش شدید بودجه نظامی یعنی، نمیتوان به آمریکا امیدوار بود و باید برای استقلال در این حوزهها تلاش کرد. گویا آنها هم فهمیدهاند، آمریکا، آمریکای سابق نیست!
برگردیم سراغ آن جریان سیاسی که در ایران خودمان نیز حضور دارند. با شروع جنگ اوکراین، موضوع «متحد فروشی» دوباره داغ شده است. رئیسجمهور صددرصد وابسته اوکراین که شهرهایش را یکی پس از دیگری از دست میدهد و به شدت نگران است در صورت طولانی شدن جنگ- ولو با شکست روسیه- اوکراین به کشوری کلنگی تبدیل شود، از غربیها ناراضی است و میگوید، آمریکا و ناتو متحدش را رها کردهاند زیرا جرأت رودررو شدن با روسیه را ندارند. زلنسکی همین دو روز پیش هم گفت اگر در آسمان اوکراین که در کنترل کامل روسهاست، منطقه پرواز ممنوع اعلام نشود، روسیه سراغ پایگاههای این سازمان هم خواهد رفت. او کشورهای غربی را مسئول کشته شدن اوکراینیها دانست. در همان ایام نخست آغاز جنگ اوکراین، وقتی ظرف 48 ساعت برخی شهرهای این کشور به دست روسها افتاد، زلنسکی جملهای گفت که شباهت زیادی به آخرین جملات محمد اشرف غنی پس از فرار از افغانستان داشت. او هم از اینکه به آمریکا و وعدههای ناتو اعتماد کرده بود، ابراز پشیمانی کرد.
حالا و در فضایی که بازار «متحد فروشی» حسابی داغ شده و کشورهای غربی که وضعیت جنگ در اوکراین را از نزدیک رصد میکنند و بعضا حتی بهطور مستقیم وارد آن شدهاند و به انحاء مختلف به فکر استقلال بیشتر-لااقل در حوزه نظامی- از آمریکا افتادهاند، آن جریان سیاسیِ در ایران میگوید، ما هم باید متحدمان را بفروشیم!
چند روز پیش و پس از اینکه رجب طیب اردوغان، میزبان رئیس رژیم کودککش اسرائیل شد و آن تعابیر عجیب را در تحسین این رژیم جعلی بهکار برد، مقاومت فلسطین بیانیهای صادر و اعلام کرد، تنها کشوری که متحدانش را فراموش نکرده و آنها را نمیفروشد، ایران است (نقل به مضمون).
اگر تاریخ چند دهه قبل را هم ورق بزنید خواهید دید، این جریان آلوده سیاسی در طول سالهای فعالیتش در ایران بارها خواستار فروختن متحدان کشورمان به نفع غرب شده است. مگر در همین مذاکرات هستهای، یکی از مهمترین خواستههای حریف، گنجانده شدن مسائل منطقهای ایران (بخوانید متحدان منطقهای ایران مثل حزبالله لبنان، یمن، فلسطین و...) در مذاکرات نبود؟! واکنش این جریان به این درخواست،
آیا غیر از «موافقت» با این خواسته بوده؟! قطعا منظور حریف از این درخواست این نیست که، ایران به حمایتها از متحدانش بیفزاید. منظور آنها خیلی واضح است. آنها به دنبال توقف حمایتهای ایران از متحدانش هستند. یعنی همان «متحدفروشی». فقط یک لحظه تصورش را بکنید، در میانه یک جنگ ترکیبی نامتوازن علیه کشورمان، عدهای در داخل بگویند، بر سر بازوهایمان در منطقه، بر سر متحدانمان، برویم و معامله کنیم. این حماقت را بگذارید کنار درخواستشان برای مذاکره بر سر تواناییهای موشکی و نظامیمان! کدام آدم عاقلی وسط جنگ، متحدانش را فروخته و سلاحش را زمین میگذارد؟ آیا تبعات چنین حماقتی را میدانید؟
ممکن است عدهای با استناد به واژه فریبنده «منافع ملی» هزینه و فایده کرده و نتیجه بگیرند، رفتن به سمت آمریکا و غرب، با صرفهتر است چون تحریمها برداشته میشود. در این صورت دو پاسخ منطقی میتوان به این عده داد. یک: 8 سالی که این جریان سیاسی در راس قدرت بود، همین کار را کرد. رفت با کدخدا نشست و مذاکره کرد.
نتیجه: 700 تحریم به آن 800 تحریم قبلی اضافه شد. سردار بزرگ سلیمانی به شکل ناجوانمردانهای ترور شد و...ایران، بدترین تورم و شرایط اقتصادیاش در 42 سال گذشته را تجربه کرد، حتی بدتر از شرایط دوران جنگ! میگویید نه! با شاخصهای اقتصادی این 8 سال رجوع کنید.
دو: پاسخ دوم را عینا از پایگاه اطلاعرسانی رهبر انقلاب نقل قول میکنیم:
«رهبر انقلاب، کوتاه آمدن در مقابل آمریکا یا هر قدرت دیگر را برای مصون ماندن از تحریم، خطایی بزرگ و ضربه به قدرت سیاسی دانستند و در بیان مصداقی دیگر افزودند: سادهلوحانهتر و ناشیانهتر از پیشنهاد کسی که میگوید قدرت دفاعی را برای حساس نشدن دشمن، کاهش دهیم وجود ندارد.
در طول زمان، از این پیشنهادهای سست و پر ایراد مطرح شده که همه آنها ابطالپذیر بود و ابطال هم شد و اگر به کسانی که میخواستند برخی بازوهای قدرت ملی را قطع کنند، اجازه این کار داده میشد، ایران، امروز با خطرات بزرگی مواجه بود که با اراده و عنایت خداوند، امکان عملی شدن این پیشنهادها به وجود نیامد».
فرض بگیریم، این طیف سیاسی، مسائل به این سادگی را هم نمیفهمد. اصلا بیایید با منطق اعلامی آنها یعنی «منافع ملی» به جنگ اوکراین نگاه کرده و این بحث را جلو ببریم. (اگر چه قبلا در همین ستون این نکات را نوشتهایم) در موضوع جنگ اوکراین، آنها 20 روز است
(از همان دقایق آغازین شروع جنگ) که میگویند ایران باید به شکلی وارد این جنگ شود. درست مثل موضعی که در جنگ اخیر افغانستان گرفتند!
راهحلشان هم این است که باید علیه روسیه، متحد کشورمان و به نفع غرب و ناتو وارد این جنگ شد.
منطق اعلامی (نه واقعی) این عده این است که همه چیز را -تاکید میکنیم- همه چیز را باید از دریچه «منافع ملی» دید و سیاست مورد نظر را بر این اساس انتخاب کرد. مثلا وقتی (راست یا دروغ) گفته شد، خانم «تسیپی لیونی»، وزیر خارجه اسبق رژیم اسرائیل برای فریب رهبران برخی از این کشورهای مرتجع عربی با آنها همخوابه میشد، گفتند: «برای منافع ملی بود پس اشکالی ندارد؟». یا وقتی تصاویر تحقیرآمیزی از نشستنِ مثل بره رئیسجمهور صربستان مقابل ترامپ منتشر شد، نوشتند: «اگر برای منافع ملی بوده، ضروری است مقابل پستترین آدمها مثل یک بره زانو زد.» این طیف که مدعی است در هر موضوعی باید منافع ملی را در اولویت قرار داد پاسخ دهند: آیا ورود ایران به این درگیری با توجه به تبعات سیاسی، امنیتی و اقتصادی آن، به نفع منافع ملی است؟ درگیر شدن با روسیه آن هم بر سر اوکراینی که در تحریمهای ضدایرانی غرب، با غرب همنوا شد، در وتو شدن قطعنامههای غرب
و دور زدن تحریمها به ما کمک میکند، به نفع منافع ملی است؟
آیا گسترش ناتو به سمت شرق، به نفع منافع ملیمان است؟ آن «سادهلوح»ی که رهبری در توصیف این طیف بهکار برد، حداقل صفتی است که میتوان برای آمریکوفیلهای ایرانی برشمرد.
***************************************
روزنامه خراسان**
سال 1400 در شرایطی رو به اتمام است که بررسی کارنامه دستگاه های مختلف در پشتیبانی و رفع موانع تولید ضروری است. هر چند در مجالی وسیع تر و با جزئیات بیشتر باید کارنامه دستگاه ها در این زمینه ارزیابی شود اما در همین مجال می توان کامیابی ها و ناکامی ها در این عرصه را ارزیابی کرد.بر مبنای آمار مربوط به شاخص جهانی فضای کسب و کار، مهم ترین معضل در مسیر فعالیت های اقتصادی، کسب مجوز شروع فعالیت است. امسال اقدامات مهمی در این زمینه صورت گرفت. طرح مجلس برای اصلاح روند صدور مجوزهای کسب و کار و حذف برخی انحصارات در این بخش و همچنین اقدام دولت برای سامان دهی به مجوزهای کسب و کار به تفکیک دستگاه ها اگر چه هر دو به سرانجام نهایی نرسیدند اما تا مرحله بسیار خوبی پیش رفت و می توان به اجرای آن در سال آینده دلگرم بود.موضوع مهم دیگر ورود جدی تر دستگاه قضایی به گشایش واحدهای تولیدی تعطیل شده بود. واحدهایی که عمدتا به دلیل بدهی بانکی توسط بانک ها تملک و تعطیل شده بودند، با پیگیری های مقامات قضایی در ادامه اقدامات مثبتی که طی چند سال گذشته در این مسیر شروع شده بود، به عرصه فعالیت بازگشتند.علاوه بر این، دو اقدام مثبت دیگری نیز صورت گرفت و این فهرست باید و می تواند به حوزه های مهم مرتبط با کسب و کار مانند مالیات نظام بانکی ، تامین اجتماعی و بیمه ، تسهیل فعالیت کسب و کارهای دانش بنیان و... تسری یابد، حرکتی که البته در بخش هایی از این موارد آغاز شده و اقداماتی نیز صورت گرفته است . اما بحث بر سر این است که آیا این اقدامات در نهایت توانسته موانع پیش روی فعالیت های اقتصادی را به نحو محسوسی کاهش دهد؟ واقعیت این است که نه، چرا که همچنان مانع اصلی که تغییرات در قواعد و مقررات دستگاه های اجرایی و همچنین نا اطمینانی در متغیرهای اقتصادی است کم و بیش ادامه دارد. واقعیت این است که هر مقدار موانع بوروکراتیک پیش روی فعالیت های اقتصادی کاهش یابد، موانع کلانی که حاصل در هم ریختگی متغیرهای اقتصادی از جمله، نوسان شدید نرخ ارز، قواعد تجاری و تغییرات ناگهانی در تصمیمات مسئولان است، همچنان اثر خود را بر تولید می گذارد. به عنوان مثال فعالان اقتصادی که با توجه به روند فعلی نرخ تورم، پیش بینی افزایش حداکثر 40 درصدی دستمزدها را داشتند، ناگهان با افزایش 57 درصدی دستمزدها، مواجه می شوند. در چنین شرایطی نمی توان صرفا با برداشتن موانع بوروکراتیک بر سر مجوز کسب و کار، رونق در این بخش ایجاد کرد، چرا که فعال اقتصادی باید پیش بینی نسبی از متغیرهای اقتصادی نظیر نرخ ارز، نرخ سود بانکی، نرخ دستمزد و قوانین و مقررات موجود داشته باشد.در نهایت اگر چه گام های مثبتی در زمینه رفع موانع تولید برداشته شده است اما مهم ترین مانع که تغییرات ناگهانی و خلاف انتظار فعالان اقتصادی از متغیرهای پیرامونی است، همچنان بر سر راه فعالان اقتصادی قرار دارد. این مانع زدایی، پروژه بزرگی است که اجرای آن سال ها زمان می برد. باید مجموعه دستگاه های حاکمیتی به یک درک مشترک از اقتصاد کشور، چالش های آن و راهکارهای رفع آن برسند. نمی توان از یک سو شعار حذف قیمت گذاری دستوری داد و از سوی دیگر دستور کاهش قیمت کالاها را صادر کرد. باید یک درک مشترک و فهم یکسان از اقتصاد و نقشه راه مشخصی در زمینه تولید در مجموعه ارکان اصلی اداره کشور شکل گیرد تا براساس آن بتوان در بلند مدت به رفع موانع تولید دلخوش بود.
***************************
روزنامه جوان**
عملیات اربیل، آغاز ترسیم حریم امنیت ملی ایران/ حمیدرضا شاهنظری
غرش موشکهای سپاه پاسداران در ساعت ۱:۲۰ بامداد ۲۲ اسفند و فرود آمدن آنها بر «مرکز راهبردی توطئه و شرارت» صهیونیستها علیه ایران را نباید صرفاً یک اقدام تلافیجویانه و ترسیمکننده مجدد خطوط قرمز دانست. این عملیات نقطهزن علاوه بر پیامهای مهمی که برای بازیگران منطقهای و دوستان و دشمنان ایران و انقلاب اسلامی داشت، در واقع سرآغاز مرحلهای جدید از سیاست اعلام شده «پایان دوران بزن در رو» و دکترین غیر رسمی «نابودی مراکز توطئه پیرامونی» و «امنیت ورای مرزها» است.
پیش از این، جمهوری اسلامی ایران سیاست «تنبیه متجاوز و شرور» را با صبر و طمأنینه به انجام میرسانید و در بسیاری از موارد بنا به ملاحظاتی از اعلام صریح آن خودداری میکرد، ولی در این حمله موشکی که پس از اقدامات اخیر رژیم صهیونیستی علیه امنیت ایران و به تلافی این اقدامات روی داد با اقدام سریع و اعلام صریح آن از سوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یک گام رو به جلو در تثبیت و تفهیم «سیاست تنبیه و انتقام از متجاوز» برداشته شد که با توجه به روند قدرتیابی ایران و متحدانش و نیز روند تحولات جهانی، میتواند نویدبخش حرکت به سمت اتخاذ سیاست «ضربه پیشدستانه و پیشگیرانه» باشد.
در طول تاریخ، معمولاً کشورهای بزرگ و قدرتهای فائقه که دارای حاکمان دوراندیش بودهاند امنیت خود را در درون و محصور به مرزهای جغرافیایی خود تعریف نکرده و با خیال آسوده در خانه ننشستند تا دشمن تا بن دندان مسلح را بر دروازههای خود مشاهده کنند. تاریخ ایران نیز نشان میدهد هرگاه حاکمان در داخل مشغول بوده و از دشمن غفلت کردهاند، این کشور و این مردم تاوان بسیار سختی دادهاند. برای نمونه اگر آن روز که مغولها در حال تیز کردن شمشیرهای خود برای هجوم به ایران بودند، حاکمان وقت ایران تدبیر به خرج داده و در خارج از مرزها به هر نحوی شده چشم فتنه را کور میکردند، این سرزمین شاهد آن فجایع سهمگین و آن گسست تاریخی و عقب افتادگی بزرگ نمیشد.
این یک اصل اساسی و جاافتاده در صحنه بینالملل است که قدرتهای بزرگ، امنیت خود را ورای مرزهای خود تعریف میکنند. برای مثال، زمانی که امریکا صرفاً یک قدرت بزرگ بود و هنوز خود را در قامت یک ابرقدرت نمیدید با طرح «دکترین مونروئه» امریکای لاتین را حیاط خلوت خود معرفی کرده و دیگران را از نفوذ در آن برحذر میداشت. امروز نیز فراتر از این دکترین، دولت امریکا با تقسیم جهان به مناطق مختلف، بیش از ۸۰۰ پایگاه نظامی در سرتاسر جهان برپا داشته که بر اساس دادههای منتشر شده از سوی پنتاگون حدود ۲۳۰ هزار نظامی امریکایی در بیش از ۱۵۰ کشور جهان حضور رسمی دارند. طی چند دهه گذشته و بعد از جنگ جهانی دوم نیز امریکاییها بارها در نقاط مختلف جهان به منظور حفظ سلطه و تأمین ظالمانه منافع خود، عملیات نظامی و امنیتی انجام دادهاند. در همین زمان سایر قدرتهای جهان نیز بنا بر بزرگی قدرت خود در نسبتی کمتر برای آنچه دفاع از امنیت خود عنوان میکنند اقدامات لازم را در خارج از مرزهای خود انجام دادهاند. فارغ از اهداف سیاسی و ایدئولوژیک هر کدام از قدرتها، اساساً حریم امنیتی قدرتهای بزرگ فراتر از مرزها تعریف میشود و متناسب با آن، اقدامات لازم در وقت مقتضی انجام میگیرد. تاریخ موارد زیادی از این واقعیت را به خود دیده است. برای نمونه در تاریخ کشورمان، وقتی نادرشاه نتوانست از طریق ارتباطات سیاسی، پادشاه هند را متقاعد به برخورد با یاغیان افغان کند ــ که سالها قبل تا قلب ایران تاخته بودند و کماکان مشکلات امنیتی بزرگی برای کشور به وجود میآوردند و هند محل رشد، قدرتیابی و تدارک حملات آنها به مرزهای ایران شده بود ــ در نهایت برای از بین بردن فتنه به این کشور لشکرکشی کرد.
فارغ از نوع رفتار روسها در جنگ، اقدامات نظامی روسیه در اوکراین هم مانند سایر قدرتهای دنیا دقیقاً بر سر تعریف امنیت فراتر از مرزهاست. اگر امروز روسیه ترمز گسترش ناتو به مرزهایش را در اوکراین نکشد، مدتی بعد باید دستان خود را به منزله تسلیم در برابر خواستههای غرب و ناتو بالا ببرد. فارغ از این نمونههای تاریخی و معاصر، از نگاه دینی نیز امام علی (ع) در سخنانی بسیار مهم در تقبیح واکنش نامناسب مسلمانان در حمله عمال معاویه به شهر «انبار»، «مقابله با اقدامات دشمن در خارج از مرزها» را به عنوان یک اصل راهبردی و سرنوشتساز جوامع عنوان کرده و فرمودند: «به خدا سوگند هر ملتی که در درون خانه خود مورد هجوم دشمن قرار گیرد، خوار و ذلیل خواهد شد!»
البته دشمنان انقلاب اسلامی به قدرتگیری انقلاب اسلامی در میان ملل منطقه و حضور فعال متحدان ایران در نقاط ژئواستراتژیک جهان کاملاً آگاه هستند و خباثت صهیونیستها در کارسازی و ترغیب امریکاییها به ترور ناجوانمردانه و بزدلانه سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی برای کند کردن این روند انجام شد و اقدامات اخیر رژیم صهیونیستی در موضوع عادیسازی روابط با دولتهای اسلامی و عربی و نیز برخی اقدامات تحریکآمیز نظامی آنها هم از ترس «تنهایی راهبردی» و از دست دادن حمایت امریکا و غرب انجام شده است، ولی عملیات موشکی علیه «مرکز راهبردی توطئه و شرارت» در اربیل نشان داد که دوران جدیدی از اعمال سیاست «پایان دوران بزن در رو» آغاز شده و دشمنان باید هرچه زودتر از «حریم امنیتی ایران» فاصله بگیرند!
*********************************
روزنامه وطن امروز**
***************************************
روزنامه ایران**
***************************************