روزنامه کیهان **
پیامد اقدام علیه نیروهای ایران و پیام ما / سعدالله زارعی
حمله موشکی رژیم صهیونیستی به حومه دمشق که به شهادت دو تن از مدافعان ایرانی حرم و دو نفر از شهروندان سوریه و مجروح شدن دو نفر دیگر از آنان منجر گردید، در نوع خود اتفاق تازهای بهحساب میآید؛ چرا که پس از پاسخ سهمگین به حمله دو جنگده افـ15 رژیم صهیونیستی به نیروهای ایرانی در پایگاه تیفور در 20 فروردین 1397، رژیم اسرائیل از هرگونه اقدام علیه مراکز و نیروهای ایرانی در سوریه خودداری کرده بود. به همین جهت اقدام روز دوشنبه هفته گذشته این رژیم به نیروهای ایرانی، وضعیت جدیدی را پدید میآورد. از اینرو ارتش رژیم جنایتکار اسرائیل قبل از اقدام به حمله موشکی این روز به حومه دمشق به نیروهای خود ـ بهخصوص در قنیطره اشغالی و بلندیهای جولان ـ آمادهباش داد و در واقع آنان را به حضور در پناهگاهها و بهکارگیری احتیاطهای ویژه ترغیب کرد. درخصوص این موضوع نکاتی وجود دارد:
1ـ اقدام موشکی علیه نیروهای ایرانی در هفتهای صورت گرفت که مقامات سیاسی و نظامی رژیم صهیونیستی به سه کشور روسیه، بحرین و ترکیه سفر داشتند. سفر نفتالی بنت نخستوزیر رژیم صهیونیستی به روسیه یک روز پیش از حمله به نیروهای ایرانی صورت گرفته است، سفر ژنرال «اویوکوخای» رئیسستاد مشترک ارتش رژیم صهیونیستی به بحرین دو روز پس از حمله به نیروهای ایرانی و سفر «اسحاق هرتزوک» رئیسرژیم صهیونیستی به ترکیه نیز روز 18 اسفند، دو روز پس از حمله این رژیم به نیروهای ایران صورت گرفته است.
آیا میان اقدام نظامی علیه نیروهای ایران و این سفرها رابطهای وجود دارد؟ با توجه به اینکه حمله اسرائیل یک روز پس از سفر نخستوزیر رژیم اسرائیل به مسکو و دیدار با رئیسجمهور روسیه صورت گرفته است، بعضی گفتهاند حتماً این اقدام با هماهنگی بین تلآویو و مسکو صورت گرفته است. اما این واقعیت ندارد چرا که از یکسو اقدامات رژیم صهیونیستی علیه سوریه و حتی علیه ایران ـ در دو نوبت ـ مسبوق به سابقه است. رژیم صهیونیستی طی ده سال گذشته حدود 200 مورد عملیات نظامی ـ به شکلها و در سطوح گوناگون ـ در خاک سوریه انجام داده است. از سوی دیگر حدود دو هفته پیش یک مقام ارشد نظامی روسیه در سفر به سوریه، به طور رسمی و رسانهای رژیم اسرائیل را از اقدامات نظامی در سوریه برحذر داشت و واقعاً نشانه و دلیل قاطعی برای هماهنگی بین مسکو و تلآویو در حمله به نیروهای ایرانی وجود ندارد. ما میدانیم که روسیه از سیاست قطع حضور نظامی ایران و یا کاهش تعداد نظامیان ایرانی در سوریه حمایت نکرده و آن را به زیان سوریه و روسیه میداند. این موضوعی است که بارها از سوی مقامات ارشد سیاسی و نظامی روسیه بر آن تأکید شده است.
رابطه مستقیم میان اقدام ضدایرانی رژیم صهیونیستی در سوریه و سفر مقامات نظامی و سیاسی آن به دو کشور بحرین و ترکیه هم به چشم نمیخورد؛ چرا که این دو سفر، دو روز پس از حمله نظامی به نیروهای ایران صورت گرفته است.
اما در اینجا یک نکته اساسی وجود دارد و آن این است که گشودن آغوش بر روی مقامات رژیمی جنایتکار که طی بیش از 75 سال گذشته منشأ اصلی اقدامات ناامنساز و تروریستی در منطقه بوده است، به این رژیم در تداوم جنایات و گسترش آن جرأت میبخشد. از این رو ایران به طور طبیعی برقراری رابطه با رژیم جعلی اسرائیل از سوی همسایگان را نشانه مسئول بودن و حتی شرکت کردن آنها در هر اقدام ضدامنیتی اسرائیل در منطقه دانسته و کشورهای منطقه را از آن برحذر داشته و معتقد است استفاده از این نحو اقدامات و پارهای ائتلافسازیها میتواند علیه نیروهای کشورهای دیگر تکرار شود.
2ـ رژیم صهیونیستی یک بار در 28 دی ماه 1393، در حمله به روستای «مزرعه الامل» واقع در استان قنیطره، شش نفر از نیروهای حزبالله لبنان ـ از جمله جهاد مغنیه ـ را به شهادت رساند و تعدادی از آنان نیز مجروح کرد. در این اقدام سردار «محمدعلی اللهدادی»
هم به شهادت رسید. این اقدام رژیم که در بحبوحه بحران امنیتی سوریه صورت گرفت، ده روز بعد با عملیات تلافیجویانه توپخانهای حزبالله در مزارع شبعا مواجه شد که طی آن تعدادی از عناصر ارتش رژیم صهیونیستی کشته شدند و رژیم به مرگ دو نفر و مجروحیت
هفت نفر از آنان اذعان کرد.
رژیم صهیونیستی یک بار هم در 20 فروردین 1397، با دو جنگنده افـ15، به یک مقر مشترک نیروهای ایران و سوریه ـ تیفور در استان حمص ـ حمله کرد که طی آن هفت تن از نیروهای سپاه به شهادت رسیدند. یک ماه پس از این اقدام جنایتکارانه، رژیم صهیونیستی، 20اردیبهشت 1397 شاهد عملیات «خانه پوشالی» علیه بلندیهای جولان و مناطق متصل به آن بود. مدت زمان این عملیات دو برابر زمان عملیات جنگندههای صهیونیستی علیه تیفور بود. در حین این عملیات، «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر وقت رژیم از طریق مقامات ارشد فرانسه، روسیه و آلمان اطمینان داد که دیگر دست به اقدام نظامی علیه مراکز و نیروهای ایرانی مستقر در سوریه نخواهد زد.
البته رژیم صهیونیستی در این مدت دو اقدام تروریستی هم در داخل ایران انجام داده است؛ یکی اقدام سایبری 12 تیر 1399 علیه تأسیسات نطنز بود که منجر به آسیبهایی به این تأسیسات گردید. رسانههای اسرائیلی بعداً به نقش «موساد» در این اقدام اشاره کردند. دیگری اقدام تروریستی هفتم آذر ماه سال قبل علیه دانشمند شهید «محسن فخریزاده» بود.
رژیم صهیونیستی در این دوران اگرچه سیاست ثابت منصرف کردن ایران از همکاری نظامی با سوریه و حضور نظامیان کشورمان با توسل به اقدامات سیاسی و نظامی دنبال کرده است، اما سیاست تهاجم به نیروها را متوجه نظامیان سوریه و نیروهای جهادی مرتبط با ایران مینمود. در مقابل آن، دولت سوریه هم بنا به نظر و صلاحدید خود اقدامات متقابلی انجام میداد که البته بازدارنده و حتی محدودکننده نبوده است و این نشان میدهد در این زمینه باید تجدیدنظر صورت گیرد.
الان نکته اینجاست که اقدام اخیر این رژیم جنایتکار را باید در سطحی پاسخ داد که اسرائیل را نه تنها در حمله به نیروهای ایران، بلکه از حمله به نیروهای مرتبط با ایران نیز بازدارد. به عبارت دیگر واکنش ایران ضرورتاً باید به قطع کامل حملات نظامی اسرائیل به سوریه منجر شود، نه صرفاً واکنش انتقامجویانه به شهادت دو نیروی قهرمان مدافع حرم.
3ـ از سرگیری روابط سطح بالا بین ترکیه و رژیم صهیونیستی، تهدیدات زیادی برای منطقه دارد. اقدام رجب طیب اردوغان، با توجه به عدم عذرخواهی این رژیم از حمله سال ۱۳۸۹ به یک کشتی ترکیهای که عازم غزه بود و با عملیات رژيم اسرائیل، ۱۱ نفر از شهروندان ترکیه به شهادت رسیدند، ضمن آنکه برای این کشور «حقارتآمیز» است، میتواند امنیت آن را با بحران جدی مواجه گرداند. سفر رئیس رژیم صهیونیستی پس از 18 سال بحران در روابط تلآویو و آنکارا صورت گرفته است. اردوغان در محوطه «مجتمع بیش تپه» با شلیک 21 توپ از هرتزوک استقبال کرده و از شکلگیری یک ائتلاف عربی، ترکی، عبری با مشارکت ترکیه، رژیم اسرائیل، امارات، عربستان و آذربایجان سخن گفته است که «یک مأموریت» واگذار شده از سوی آمریکا به حساب میآید. البته این سناریو و پرده نمایش هم مثل معامله قرن به سرانجام نمیرسد؛ چرا که وقتی طرح دولت ترامپ با آن فشار زیاد به نتیجه نرسید، طرح دولت بایدن به طریق اولی به نتیجه نمیرسد. ترکیه نیز از نظر سیاسی و اقتصادی در وضعیت پرابهامی قرار گرفته است انتخابات 2023 اگر جلو هم نیفتد از پدیدآمدن وضعی جدید در عرصه سیاسی ترکیه خبر میدهد کمااینکه رو به بحران رفتن رابطه ترکیه و روسیه هم شرایط جدیدی را در ضلع آذربایجان پدید میآورد. اگر اردوغان گمان کرده است کاهش اقتدار سیاسی و اقتصادی حزب و دولت خود را میتواند از طریق اتلبندی اسرائیلی ـ اماراتی ترمیم کند، دچار اشتباه وحشتناکی شده است.
4ـ همانگونه که به اشاره گفته شد، باید به رفت و آمد مقامات سیاسی و نظامی رژیم صهیونیستی به منطقه، به چشم یک «توطئه» نگاه کرد و به کشورهای منطقه هم یادآور شد که ایران این رفت و آمدها را برای منطقه دارای پیامدهای مخرب امنیتی میداند و نمیتواند از کنار آن بگذرد. این دیگر یک رابطه سیاسی بین دو دولت نیست، رابطهای است که برای کشورهای دیگر از جمله ایران و محور مقاومت پیامدهای سوءامنیتی دارد. این رفت و آمدها از آنجا که با عملیات نظامی علیه اضلاع محور مقاومت و از جمله ایران توأم شده است، قطعاً با واکنش عملی ایران و محور مقاومت مواجه میشود و این از نظر امنیتی برای کشورهای محور اسرائیل خوب نیست.
***************************************
روزنامه خراسان**
بازندگان افزایش 57 درصدی دستمزد/مهدی حسن زاده
با گذشت سه روز از مصوبه شورای عالی کار برای افزایش 57 درصدی حداقل دستمزد کارگران، نقدهای اقتصاددانان و فعالان اقتصادی به این مصوبه همچنان ادامه دارد. حتما بسیاری از کارگران و حقوق بگیران تحت پوشش تامین اجتماعی (از جمله نگارنده) قاعدتا باید از این افزایش حقوق خرسند باشند و به سال آینده ای که قدرت خریدشان تا حدی ترمیم می شود، دلگرم باشند اما بخشی از شاغلان بدون تردید با هراس از دست دادن شغل مواجه خواهند شد. به ویژه افراد تازه استخدام شده و نیروهایی که به صورت آزمایشی یا ساعتی و بدون قرارداد مشغول کار و امیدوار بودند به تدریج با کسب اعتماد کارفرما، به طور قراردادی یا حتی رسمی شاغل شوند، فعلا باید امیدوار بمانند که همان دریافتی اندک بابت قرارداد غیررسمی و حقوق بدون بیمه برایشان برقرار باشد.پیچیدگی تصمیم گیری در قبال دستمزد همین است که صرفا نمی توان منافع شاغلان را تامین کرد. نکته نخست این است که بین شاغلان رسمی تا شاغلان قراردادی و تا شاغلان غیررسمی و فاقد بیمه، تفاوت وجود دارد. شاغلان رسمی به طور مستقیم برنده افزایش دستمزد در سطوح بالا خواهند بود اما شاغلان قراردادی و شاغلان غیررسمی با خطر احتمال تمدید نشدن قرارداد و قطع همکاری مواجه خواهند شد. براساس آمار وزیر فعلی کار و مدافع مصوبه دستمزد 1401، هم اکنون 4.5 میلیون نفر شاغل غیررسمی در کشور داریم. بخشی از این افراد اگر امید داشتند که سال آینده قراردادی شوند و از حمایت بیمه تامین اجتماعی برخوردار شوند، اکنون تا حد زیادی امید خود را از دست خواهند داد.بخش دیگری که درگیر موضوع تعیین دستمزد هستند، بیکاران، افراد دارای شغل ناقص (شاغلانی که در هفته کمتر از 44 ساعت کار می کنند و متقاضی کار بیشتر هستند) و افراد ناامید از جست و جوی کار هستند. مجموع این سه گروه براساس آمار وزیر کار اکنون 6.6 میلیون نفر هستند. این سه گروه همگی بازنده مصوبه افزایش 57 درصدی دستمزد هستند و نمی توانند امید چندانی به پیدا کردن شغل یا فعالیت بیشتر داشته باشند.سمت دیگر ماجرا تامین اجتماعی است که در کوتاه مدت برنده این افزایش دستمزد است. تامین اجتماعی 30 درصد دستمزد کارگران را به عنوان حق بیمه از کارگر و کارفرما دریافت می کند و هر مقدار دستمزد افزایش بیشتری یابد، سهم این سازمان نیز از حق بیمه دریافتی بیشتر می شود. هرچند اگر ریزش اشتغال فراوان باشد ممکن است حتی تامین اجتماعی نیز بازنده ماجرا باشد اما در کوتاه مدت این میزان افزایش بالا به نفع تامین اجتماعی است اما در بلند مدت چون حقوق بازنشستگان برمبنای حقوق دو سال پایانی فعالیت کارگران است، تامین اجتماعی نیز زیر بار فشار بیشتری خواهد رفت.طرف دیگر ماجرا فعالان اقتصادی هستند. افزایش 57 درصدی دستمزد برای همه شاغلان به یک اندازه اثرگذار نیست. در صنایع بزرگ که بخش عمده هزینه ها به مواد اولیه و تجهیزات بر می گردد، سهم دستمزد در هزینه تمام شده کم است و افزایش شدید آن مشکل خاصی ایجاد نمی کند اما طیف وسیعی از مشاغل در صنایع خرد و به ویژه در بخش خدمات، متکی به نیروی کار است و سهم دستمزد در هزینه تمام شده این مشاغل بالاست. در چنین شرایطی افزایش شوک آور 57 درصدی، ضربه جدی به این فعالیت های اقتصادی می زند. جالب این جاست که بخش اعظم نیروی کار نیز در این بخش مستقر است نه در صنایع بزرگ و به همین دلیل بخش عمده فعالان اقتصادی نیز بازنده این تصمیم هستند. فراموش نکنیم که همین مشاغل خرد بیشترین زیان را از تبعات اقتصادی کرونا و تعطیلی فعالیت ها تحمل کرده اند.در نهایت طرف دیگر ماجرا دولت است. جالب این جاست که بخشی از نیروی کار شاغل در دولت، مبتنی بر قانون کار حقوق می گیرند. علاوه بر این فعالیت های پیمانکاری در دولت و در پروژه های عمرانی نیز مبتنی بر دستمزد مصوب شورای عالی کار حقوق می دهند و در چنین شرایطی دولت به طور مستقیم با افزایش هزینه ای فراتر از پیش بینی بودجه و افزایش 10 درصدی هزینه ها در آن مواجه خواهد شد و ممکن است تبعات این مسئله در کسری بودجه، فشار به بانک مرکزی و نظام بانکی، افزایش نقدینگی و در نتیجه تورم خود را نشان دهد.
از منظری دیگر دولت به عنوان اداره کننده جامعه در قبال رشد اقتصادی و اشتغال مسئول است و مهم ترین وظیفه دولت در بعد اقتصادی در کنار مهار تورم، رونق تولید و ایجاد اشتغال و صیانت از نیروی کار فعلی است. این تصمیم چنان که بالاتر گفتیم به اشتغال موجود و اشتغال بالقوه ای که می توانست در سال آینده ایجاد شود، ضربه می زند و از این منظر کارآمدی دولت فعلی را به چالش می کشد.
واقعیت این است که تصمیمی این چنین مهم نباید در اتاق دربسته وزارت کار و در تعامل بین نمایندگان کارگری و کارفرمایی اتخاذ شود. چنین تصمیمی باید با مداخله کارشناسی، بدنه پژوهشکده ها، دانشگاه ها و سایر بخش های اقتصادی تصمیم گیر در دولت اتخاذ و همه جوانب چنین تصمیماتی ارزیابی شود. این اتفاق را باید به عنوان یک نمره منفی در کارنامه دولت و به ویژه وزارت کار تلقی کرد. این جاست که نگرانی کارشناسان درباره توان کارشناسی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی و تیم همراه وی در این وزارتخانه کاملا قابل درک می شود که چرا تصمیمی این چنین مهم، بدون مبانی کارشناسی اتخاذ می شود؟ چرا این وزارتخانه از ابتدای استقرار، موضوع دستمزد منطقه ای که می تواند تحول و کارآمدی جدی را در این عرصه ایجاد کند، حتی برای اجرای آزمایشی و محدود به پیش نبرده است؟
در نهایت باید امیدوار بود که قبل از فرارسیدن تبعات تلخ این تصمیم، دولتمردان به فکر اصلاح آن باشند تا دولت در چالشی خودساخته قرار نگیرد. واقعیت این است که بازار کار گوش به فرمان سیاست های دستوری و تصمیمات هیجانی نیست و واکنش بازار کار به جهش در افزایش دستمزد ممکن است به جهش در خروج نیروی کار از اشتغال منجر شود.
***************************************
روزنامه وطن امروز**
جهاد لسانی/امیرحسین محمدی
رهبر معظم انقلاب در جمع اعضای مجلس خبرگان برای چندمین بار در چند ماه گذشته بر مساله مهم جهاد تبیین تاکید کردند و تقریبا نیمی از سخنرانی ایشان به این امر اساسی تخصیص یافت. معارف اسلامی اعم از قرآن و روایات یکی از ابزارهای مهم پیشبرد اهداف دینی را تبیین و روشنگری در جامعه در برابر تهاجمات فرهنگی و شبیخون نرم طاغوتها معرفی میکند. حضرت آیتالله خامنهای به یکی از این معالم دینی که در نهجالبلاغه منعکس شده است، اشاره کردند و فرمودند: «بنده هم قبلا چند بار تا حالا تکرار کردهام و بحث جهاد تبیین را گفتهام. خب! حالا چرا میگوییم جهاد، جهاد تبیین؟ این گرفته شده است از کلام امیرالمؤمنین (علیهالسلام). امیرالمؤمنین در آن وصیت معروف خودشان به حسنین (علیهماالسلام)- که خطاب به آنهاست، میفرمایند «وَ مَن بَلَغَهُ کِتَابِی»؛ یعنی بنده و شما هم مخاطب این وصیت هستیم - از جمله چیزهایی که میفرمایند [این است]: «وَ اللَهَ اللَهَ فِی الجِهَادِ بِاَموَالِکُم وَ اَنفُسِکُم وَ اَلسِنَتِکُم فِی سَبِیلِ اللَه»؛ جهاد با السنه. حالا خوشبختانه [از میان] ملت ما، کسانی که میتوانستند، وارد بودند، با اموالشان، با انفسشان جهاد کردند؛ الان هم دارند جهاد میکنند؛ با السنه هم باید جهاد کرد که کسانی در این بخش هم میتوانند واقعا فعال باشند و جهاد کنند».
امیرالمؤمنین(ع) در نامه ۴٧ نهجالبلاغه که وصیتنامه اخلاقی حضرت خطاب به جهانیان بویژه مسلمانان و شیعیان است، یکی از اقسام سهگانه جهاد را جهاد به لسان و زبان مطرح میکنند و همه را به خدا قسم میدهند که جهاد به زبان یا همان جهاد تبیین و روشنگری را ترک نکنند.
امام علی(ع) میفرمایند: «والله الله فِی الْجِهَادِ بِأَمْوَالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ وَ أَلْسِنَتِکُمْ فِی سَبِیلِ اللهِ؛ خدا را خدا را، که در جهاد با مال و جان و زبان خویش در راه خداوند کوتاهى نکنید».
منظور از جهاد با انفس همان حضور در میدانهاى جنگ براى حفظ اسلام و کشورهاى اسلامى در مقابل دشمنان است و جهاد با اموال کمکهاى مالى است که براى بسیج لشکر اسلام در زمانهاى گذشته مىشد و امروز هم تمام کمکهایى که در مسائل مختلف فرهنگى، اجتماعى و اقتصادى براى حفظ اسلام و مسلمانان مىشود مشمول آن است. جهاد با زبان نیز همان دفاعهاى منطقى و تبلیغات مستمر براى پیشرفت اسلام است و امروز استفاده از تمام رسانههاى ارتباط جمعى را در بر مىگیرد.
«جهاد» قانونى عمومى در عالم آفرینش است، زیرا تمام موجودات زنده اعم از گیاهان، انواع حیوانات و جانداران به وسیله جهاد، موانع را از سر راه خود برمىدارند تا بتوانند به حیات مطلوب ادامه دهند.
در خلقت این جهان هر موجودى معمولا آفتى دارد که اگر با آن آفت مبارزه نکند، نابود مىشود یا از پیشرفت باز مىماند. ریشههاى درختان براى به دست آوردن آب و غذا در اعماق زمین دائما در حرکتند و هر گاه به مانعى مانند سنگى برسند یا آن را در هم مىشکنند یا آن را دور زده به پیشروى خود ادامه مىدهند و گاه مىبینیم ریشههاى لطیف گیاهان مانند متههاى فولادى موانع را سوراخ مىکنند.
راه دور نرویم؛ بدن ما در تمام طول شبانهروز در حال جهاد است، زیرا میکروبها از 4 طریق آب، هوا، غذا و پوست به بدن (آنجا که خراشى بردارد) هجوم مىآورند، اگر نیروى دفاعى تن و گلبولهاى سفید خون با آنها به پیکار برنخیزند، ممکن است در یک روز انواع بیمارىها دامن ما را بگیرد اما این جهاد خاموش و پردامنه است که سلامتى ما را حفظ مىکند.
جوامعى که جهاد را ترک کنند نیز در مدت کوتاهى یا نابود مىشوند یا به ضعف و ذلت کشیده خواهند شد. یقینا یکی از عرصههای جهادی که اگر از جانب مسلمانان متروک بماند، دشمنان فشار زیادی را بر جامعه اسلامی وارد میکنند، عرصه جهاد به لسان یا همان جهاد تبیین است.
حضرت آیتالله خامنهای در آخرین قسمت از این سخنرانی مهم به عبارتی از نامه 53 نهجالبلاغه معروف به عهدنامه مالک اشتر اشاره کردند و فرمودند: «نکته پایانی در باب جهاد تبیین این است ـ که این تحذیر خود ما است، تهدید خود ما است ـ که بدانیم که اگر جهاد تبیین بدرستی صورت نگیرد، دنیامداران حتی دین را هم وسیله هوسرانی و شهوترانی خودشان قرار خواهند داد؛ یعنی اگر من و شما کارمان را درست انجام ندهیم، آن که برایش صرفا دنیا مطرح است - دنیای شخص خودش، یعنی هوسهای خودش، آرزوهای خودش، خواستههای شخصی خودش- حتی دین را هم در خدمت خواهد گرفت. این جمله در نامه معروف امیرالمؤمنین (علیه الصلاه و السلام) به جناب مالک اشتر است. حضرت شرح میدهند کسانی را انتخاب کن که این خصوصیات را داشته باشد؛ [به طور] مفصل خصوصیاتی را ذکر میکنند، میگویند اینها را برای همکاری خودت انتخاب کن؛ بعد که آن خصوصیات را بیان میکنند، میفرمایند: فَانظُر فی ذلِکَ نَظَراً بَلیغا؛ با دقت نگاه کن، با دقت نظر کن؛ فَاِنَّ هذَا الدّینَ قَد کانَ اَسیراً فی اَیدِی الاَشرار. عجیب است! این را امیرالمؤمنین به مالک اشتر میگوید؛ یعنی 20 و چند سال بعد از رحلت پیغمبر؛ این اشاره به همین تسلط بنیامیه و عناصر آنچنانی است دیگر؛ آن کسانی که نماز صبح را 4 رکعت یا 6 رکعت میخواندند، بعد هم میگفتند که حالمان خوب است، خوش است، اگر بخواهید، بیشتر هم برایتان میخوانیم. فَاِنَّ هذَا الدّینَ قَد کانَ اَسیراً فی اَیدِی الاَشرارِ یُعمَلُ فیهِ بِا لهَوى وَ تُطلَبُ بِهِ الدُّنیا؛ دین را وسیله به دست آوردن دنیا و اطفای شهوات خودشان قرار بدهند. به خدای متعال پناه میبریم از اینکه در این دامهای سخت شیطان قرار بگیریم؛ چه خودمان، چه مردممان».
همانگونه که رهبر حکیم انقلاب اشاره کردند روشن است که این سخنان امیرالمومنین(ع) به زمان عثمان اشاره مىکند که گروهى از افراد فاسد و مفسد از بنىامیه و بنىمروان قدرت را به دست گرفتند، اموال بیتالمال را به غارت مىبردند و آنچه براى آنها مهم نبود، حفظ اسلام و نگهدارى از این آیین نوپا بود.
در اینکه در عصر عثمان فساد گستردهاى بر جامعه اسلامى حاکم بود، هیچ تاریخنویسى تردید ندارد، منتها بعضى علماى اهل سنت براى اینکه موقعیت عثمان را حفظ کنند مىگویند: او مرد ضعیفى بود که نتوانست بر این گروه اشرار چیره شود، به گونهاى که زمام اختیار را از دست او ربودند، بنابراین او معذور بود. حال تا چه اندازه مىتوان چنین عذرى را پذیرفت ناگفته پیداست.
در خطبه شقشقیه نیز به این موضوع اشاره شده است، آنجا که مىفرماید: «وَقَامَ مَعَهُ بَنُو أَبِیهِ یَخْضَمُونَ مَالَ اللهِ خِضْمَهَ الاْبِلِ نِبْتَهَ الرَّبِیع؛ و بستگان پدرش (اشاره به بنىامیه است) به همکارى او (عثمان) برخاستند و همچون شتر گرسنهاى که در بهار به علفزار بیفتد و با ولع عجیبى گیاهان را ببلعد به خوردن اموال خدا (بیتالمال) مشغول شدند».
این هشدار بزرگی است به همه کسانی که دغدغه اسلام و انقلاب دارند که در صورت کمکاری و اهمال در جهاد، بویژه جهاد تبیین اشرار و فاسدان بر همه چیز مسلط میشوند و حتی دین الهی را ملعبه قرار داده و آن را وسیله دنیاطلبی خود قرار میدهند.
* با اقتباس از کتاب پیام امام امیرالمؤمنین
***************************************
روزنامه شرق **
فراخوان به پژوهشگران علم سیاست در ایران*/کیومرث اشتریان
«عمومیسازی دانش سیاسی» در غیاب و کمفروغی کنش سیاسی در ایران امروز، میتواند به تقویت افکار عمومی بینجامد. این «عمومیسازی» از راه انتقال دانش و با تکرار آن در رسانههای اجتماعی، ایجاد عرصه عمومی و بسط گفتمان اجتماعی ممکن میشود. به توفیق الهی و با همت نسلهای پیشین در انجمن علوم سیاسی ایران همایش سالانه این انجمن در راستای تولید و ترویج دانش سیاسی همهساله برگزار میشود. انجمن علوم سیاسی ایران با تشکیل کمیتههای گوناگونی که به شکل غیرمتمرکز و خودمختار پدید آمده، در کار عمومیسازی دانش سیاسی در ایران است. این کمیتهها که معمولا با پیشنهاد اساتید و پژوهشگران شکل گرفتهاند، با اختیار و ابتکار کامل این عزیزان به رشد و شکوفایی خود ادامه میدهند. از آن جمله است همایش امسال که با همت استاد گرانقدر جناب آقای دکتر امیرمحمد حاجییوسفی و اعضای کمیته علمی این همایش شکل گرفته است. از ایشان و اعضای کمیته علمی و مجریان این همایش به نمایندگی از هیئتمدیره انجمن علوم سیاسی ایران صمیمانه قدردانی میکنم. علوم سیاسی در ایران با چالشهای جدیدی در موضوعات داخلی و خارجی مواجه است. از سویی کشور در معرکه آزمونهایی بزرگ است و به گونهای متفاوت در معرض چالشهای استراتژیک جهانی قرار گرفته است. تلاش ناتو برای محاصره روزافزون روسیه و حمله نظامی این کشور به اوکراین موازنه استراتژیک جهانی را در معرض دگرگونی قرار داده و ایران در برابر انتخابهایی حساس و گوناگون است. استقلال کشور در چنین برهههایی محک زده میشود. مهمترین معیار استقلال، اما در تصمیمگیریهای مهم بینالمللی نمایان میشود. مناقشهای همیشگی در میان متفکران و فعالان سیاسی وجود داشته است که آیا استقلال واقعی معنی دارد؟ آنهم در دنیایی بههمپیوسته از بازارهای بینالمللی، منابع انرژی، پیچیدگیهای فناوری و ناتوانی دولتها و ملتها در تأمین همه نیازهای خود. پژوهشگران ایرانی علوم سیاسی و روابط بینالملل میتوانند به این پرسش مهم پاسخ گویند و در شناخت منازعات استراتژیک جهانی، همچون یاوری دانشمند به راهگشایی دولتمردان بپردازند تا تصمیمگیریهای حساس آنان در راستای استقلال و منافع ملی باشد. فقر شناختی از منازعات استراتژیک و موازنه قدرت در نظام بینالملل گاه به انتخابهایی خطرناک و تحمیل بار سنگین بر منافع ملی کشورها منجر میشود؛ همانگونه که در مناقشه اوکراین به چشم میخورد. ما ایرانیان نیز در معرض انتخابهای اشتباه در موضوعات و معرکههای حساس بینالمللی بوده و هستیم. تأمل نظری در سیاست و حکومت و بهویژه در سیاست خارجی و گفتوگوی آزادانه در این موضوعات دانشِ در دسترس را برای سیاستگذاران فراهم میکند. دستکمگرفتن ترویج دانش عمومی و بهویژه گفتوگوی کارشناسی در این حوزهها از سوی پژوهشگران علوم سیاسی از سویی و سیاستمداران و سیاستگذاران از سوی دیگر به یک اندازه نابخشودنی است. ما نیازمند گفتوگوی آزاد کارشناسی و ترویج دانش سیاسی در افکار عمومی و در یک کلام «عمومیسازی دانش سیاسی» هستیم. گفتوگوی کارشناسی پژوهشگران علوم سیاسی بهویژه با توجه به فضای آزاد رسانههای اجتماعی حتما در شکلگیری و تقویت کارشناسی گفتمان عمومی تأثیرگذار است. نباید منتظر بود تا اصحاب قدرت رسما از پژوهشگران برای روشنگری در مناقشههای بینالمللی دعوت کنند.
شکلگیری گفتمان کارشناسی در فضای رسانههای اجتماعی امری است که میتواند در انتخابهای مهم مقامات رسمی تأثیرگذار و مددکار باشد. امروزه، «عمومیسازی دانش سیاسی» از سوی دانشمندان و پژوهشگران و ترویج و سادهسازی آن در عرصه عمومی به امری ضروری تبدیل شده است. از اینرو ضروری است که پژوهشگران از آشیانه کوچک مجلات تخصصی علوم سیاسی و روابط بینالملل به درآیند و گاه به سپهر وسیعتری در رسانههای اجتماعی نیز گذر کنند تا بتوانند مفاهیم پیچیده دانش سیاسی را به زبانی ساده در معرض افکار عمومی قرار دهند. «عمومیسازی دانش سیاسی» میتواند بستری از یادگیری اجتماعی را فراهم کند تا افقهای ذهنی مردمان و تصمیمگیران برای اتخاذ تصمیمات منطبق با منافع ملی به یکدیگر نزدیک شود. رسانههای اجتماعی به همان اندازه که مفیدند، میتوانند زمینه را برای عوامزدگی در سیاستورزی و انواعی از تودهگراییهای زرد سیاسی فراهم کنند. بنابراین بر پژوهشگران علم سیاست است که حضوری کارشناسانه و در عین حال مطابق با سطح افکار عمومی را به فعالیتهای پژوهشی و تخصصی خود بیفزایند. انتقال دانش بدون تکرار و ایجاد عرصه عمومی و گفتمان اجتماعی ناممکن است. نمیتوان انتظار داشت که سخن و گفتار پژوهشگر به یکباره جامه عمل بپوشد و همگان گوشبهفرمان دانشمند علوم سیاسی باشند. این، نه ممکن است و نه علمی. اولا، سخن یک دانشمند سیاسی باید به بوته نقد دیگر اندیشمندان گذاشته شود تا پخته شود و ثانیا، باید با تکرار و تکرار به شکل منظومهای معنایی درآید و به گفتمان عمومی تبدیل شود تا زمینههای اجرای آن توسط قدرت سیاسی فراهم شود.
* سخنرانی افتتاحیه در پانزدهمین همایش انجمن علوم سیاسی ایران
***************************************