صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۳ شهريور ۱۴۰۱ - ۰۸:۱۳  ، 
کد خبر : ۳۳۹۸۷۳

یادداشت روزنامه های چهارشنبه، 23 شهریورماه

صید رسانه‌های ما از دریای اربعین کجاست؟

در واپسین هفته‌ها و روز‌های منتهی به اربعین امام حسین علیه‌السلام و جلوه بارز آن سنت پیاده‌روی به‌سوی کربلای معلی، رسانه‌های خارجی به ویژه بی‌بی‌سی فارسی و ایران اینترنشنال، تلاش خود را به خرج دادند که با بهره‌برداری و بزرگ‌نمایی حواشی این مراسم به ویژه ازدحام جمعیت، خبر‌های انفجار و ناامنی، کمبود آب، گرمای هوا و نظایر آن، این رویداد را مطابق با ذهنیت خود درآورند.
پیچیدگی جنگ رسانه‌ای، شاخه‌ای از پیچ و تاب‌های روان انسان است که واقعیت را می‌خواهد به رنگ ذهنیت، خواست و میل خود درآورد، واضح است که در یک نبرد رسانه‌ای، این خصلت بروز عینی و بیرونی پیدا کند.
اما نقطه ضعف بزرگ ما در این زمینه این است که نمی‌توانیم از رویداد‌هایی که خواسته یا ناخواسته ابعاد منطقه‌ای و حتی جهانی پیدا می‌کند، بهره‌برداری رسانه‌ای ـ منطبق با ظرفیت‌ها و درون‌مایه‌های آن رویداد ـ داشته‌باشیم؛ به عنوان مثال این نقد به هنرمندان، سینماگران و مستندسازان وارد شده که نتوانسته‌اند صید فربهی از اقیانوس باشکوه و عظیمی مثل دفاع مقدس داشته باشند و با غواصی عمیق، غیر‌شعاری و به زبان فطری ـ قابل ارائه و فهم حتی در فرهنگ‌های دیگر ـ گوشه‌ای از حماسه‌ها و مظلومیت بچه‌های جنگ و مردم ایران را انعکاس دهند.
در واقع عیار رویداد‌ها گاه آن‌قدر عظیم و باشکوه است که شما نیاز ندارید با توسل به زبانی شعاری چیزی از بیرون به آن بیفزایید، بلکه تراشگران و صیقل‌دهنده‌های ماهر لازمند که به شرط محرم‌بودن و اشراف به جوانب این رویداد‌ها آن‌ها را به دست بگیرند، تراش رسانه‌ای و هنری دهند و به مخاطبان ارائه کنند.

اهمیت این کار به ویژه از آنجا ناشی می‌شود که می‌دانیم امروز بخش انکارناپذیری از امنیت ملی یک کشور ـ به ویژه از بعد بازدارندگی و پیشگیری از تهدید‌ها ـ به تصاویری برمی‌گردد که از آن کشور در ناخودآگاه جمعی حک می‌شود.
معروف است صهیونیست‌ها با استفاده از ابزار هنر و رسانه به ویژه سرمایه‌گذاری در ساخت فیلم‌هایی از دو جنگ جهانی قرن بیستم ـ با تمرکز و بزرگ‌نمایی بر نقاط خاص و حتی تحریف تاریخ به نفع مقاصد تبلیغاتی خود ـ این فرض را در اذهان جا انداختند که «به ما ظلم شده‌است.» تا به آن واسطه سرپوشی بر جنایت‌های خود بگذارند.
آیا اندکی از اهمیتی که سامانه مدیریتی و حتی فرهنگ عمومی ما به ضرورت تربیت، تأمین و وجود برخی متخصصان مثل مهندسان و پزشکان قائل است، در تربیت و تأمین متخصصان مستعد رسانه‌ای هم مصداق می‌یابد؟
چرا امروز زمین‌بازی رسانه‌ای در رویداد‌هایی مثل انعکاس ابعاد پیاده‌روی اربعین که جلوه‌های باشکوهی از محبت به همنوع در سایه عشق سرخ سیدالشهدا علیه‌السلام است به‌راحتی در اختیار رقیب قرار می‌گیرد؟ چون ما تدارک چندانی در این زمینه ندیده‌ایم. در واقع به گنج شایگانی تکیه داده‌ایم، اما از آن محرومیم..


بازی خطرناک علی اف با ثبات منطقه

همزمان با تشدید تنش‌ها در نبرد اوکراین و تحت فشار قرار گرفتن ارتش روسیه، جنگ میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان هم شعله‌ور شده است. در چند روز اخیر، پروازهایی حاوی تسلیحات جدید از آنکارا و تل آویو به جمهوری آذربایجان ثبت شده بود و انتظار می‌رفت که باکو به زودی تصمیم به تشدید تنش بگیرد. از مدت‌ها پیش این پنداشت جدی وجود داشته که باکو قصد دارد به تدریج مناطق جنوبی از خاک ارمنستان به ویژه استان سیونیک را با حمایت ترکیه و البته اسرائیل اشغال کند، جایی که باریکه مرزی 44 کیلومتری این کشور با ایران باقی مانده است. در چند ماه گذشته نیز که غرب و روس ها درگیر نبرد اوکراین بودند برخی  بازیگران  در قفقاز جنوبی  پویا تر از گذشته درحال اجرای برنامه های خود با اهداف خاص شدند.از طرفی ویلیام برنز، دیپلمات آمریکایی و رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، سیا با سفر غیر منتظره به ایروان به پاشینیان توصیه کرد که با علی اف  به صلح برسد تا خطوط لوله گاز و نفت شرکت های چندملیتی آمریکایی و غربی پس از جنگ اوکراین آسیب نبیند  اسرائیل نیز در این ماه های اخیر بیکار نبود و همکاری هایش با باکو را در زمینه های امنیتی، نظامی و فناوری بسیار گسترده کرد. اسرائیل در تجهیز و تقویت ارتش و امنیت آذربایجان نقش موثری دارد. ترکیه نیز با هدف تطبیق و اجرایی کردن مفاد توافق‌نامه آتش‌بس ۱۰ نوامبر ۲۰۲۰ به باکو کمک کرد و برای شکل گیری دالان زنگزور – لاچین حمایت همه جانبه نظامی وآموزشی به آذربایجان را در دستور کار خود قرار داد. روسیه نیز گرچه متاثر از جنگ اوکراین مجبور به کاهش نیروهای صلح بان خود در منطقه قفقاز جنوبی شده اما برای گشایش فضای تنفسی برای تردد اتباع خود به اروپا و همچنین بهره برداری از آسمان و جاده‌های مواصلاتی این منطقه همچنان سعی بر حفظ نقش میانجیگری خود داشته و چندان به باکو سخت نگرفته است.در این بین حدود دو هفته پیش نیز دیدار سه جانبه الهام علی اف رئیس جمهور آذربایجان، نیکول پاشینیان نخست وزیر ارمنستان و شارل میشل رئیس شورای اتحادیه اروپا در بروکسل برای تهیه پیش نویس صلح و تعیین حدود مرزی پس از جنگ دوم قره باغ برگزار شد، اما سوال این جاست که چشم انداز رخدادهای قفقاز جنوبی چیست و آیا سیونیک می تواند در میان گرو کشی ها بین بازیگران و حرص و طمع های الهام علی اف از کنترل ایروان خارج شود؟ سیونیک از شرق توسط جمهوری آذربایجان و از غرب توسط نخجوان احاطه شده است و فقط مرز 44 کیلومتری از جنوب با جمهوری اسلامی ایران دارد. این منطقه با توجه به موقعیت استراتژیک و ژئوپلیتیک خاص خود نه ‌تنها برای آذربایجان، ترکیه و ارمنستان مهم است، بلکه برای جمهوری اسلامی ایران دارای جایگاه حیاتی است، اگر  هدف با کو این باشد که  بتواند مناطق مرزی ایران و ارمنستان را تصرف کند عملا بخشی از راه ارتباطی ایران  با ارمنستان و به تبع آن ارواسیا و اروپا را کاملا در اختیار خواهد گرفت و می تواند از آن به عنوان یک اهرم فشار بسیار قدرتمند استفاده کند، چرا که  خط اصلی کمربند استراتژیک خلیج فارس- دریای سیاه نیز از این مسیر می گذرد. سالانه میلیون‌ها دلار تجارت خارجی ایران با همسایگان و حتی کشورهای اروپایی از این مسیر صورت می‌گیرد. درواقع باید توجه داشت که بی توجهی در این زمینه باعث قطع مرز ایران و ارمنستان، حضور نظامی اسرائیل در مرزهای شمال غرب ایران، تشکیل ناتوی ترکی و افزایش تحرکات پان ترکیسم و تبعات آن در شمال ایران، اقدامات خرابکارانه و تحریکات قومی خطرناک، اختلال در  سوآپ گاز ایران به نخجوان و سوآپ گاز ترکمنستان به ترکیه از مسیر ایران، اختلال جدی در صادرات گاز ایران به ارمنستان، گرجستان و در نهایت اروپا و  در  حذف بخشی از راهگذر شمال- جنوب (مرز نوردوز- ارمنستان- گرجستان- داغستان- مسکو- سن پترزبورگ)  خواهد شد و تسلط ترکیه و آذربایجان بر  قسمت عمده راهگذرهای ترانزیتی و انرژی منطقه را تسهیل خواهد کرد. همه این اقدامات بی‌ثبات کننده و مخرب باکو زمانی در جریان است که دولت سیزدهم  قصد دارد توسعه مناسبات تجاری با همسایگان را در دستور کار قرار دهد واین  اقدامات باکو می تواند این روند را تحت الشعاع قرار دهد. ایران با هدف حفظ ثبات و امنیت  منطقه همان‌طور که در جنگ دوم قره‌باغ موضع خود را در قبال نبود تغییر مرزهای بین‌المللی و حفظ منطقه سیونیک با اعزام نیروهای نظامی و ارتش به نزدیکی مرزهای آذربایجان و ارمنستان و برگزاری رزمایش نشان داد و با توجه به تاکید رهبر انقلاب که «نباید مرزهای بین‌المللی تغییر کند»، از این مسئله کوتاه نخواهد آمد و به دنبال آن است. این منطقه توسط محور آذربایجان- ترکیه- اسرائیل تصرف نشده و دسترسی ایران از دست نرود. از این رو الهام علی اف نیز به خوبی می داند نباید با دم شیر بازی کند و جمهوری اسلامی با هیچ قدرتی شوخی ندارد.پس این فرض را نیز نباید از نظر دور داشت که علی اف در شرایطی نیست که بتواند از خطوط قرمز تعیین شده از سوی تهران عدول کند اما به علت ضعف مفرط پاشینیان و تنگنای جدیدی که برای روس ها برسر نبرد اوکراین پیش آمده است ، با ایجاد درگیری هایی درصدد کسب امتیازگیری های زیاده خواهانه از ایروان در نشست بعدی بروکسل در ماه نوامبر است. روندی که البته  اگر جلوی آن گرفته نشود می تواند با تحریکات بیرونی  فرایندی غیر قابل کنترل به خود بگیرد و تبعات غیر قابل پیش بینی داشته باشد .


در ره منزل لیلی (یادداشت روز)

  یادکرد اربعین از اختصاصات سیدالشهدا، حضرت ابی‌عبدالله‌الحسین علیه‌السلام است و مشابه آن درباره هیچ نبی یا امام دیگر وجود ندارد. روز اربعین روز «زیارت» امام حسین علیه‌السلام است و از آنجا که اولین زیارت که در اولین اربعین صورت‌گرفته توسط زائری از صحابه نامدار حضرت رسول صلوات‌الله‌علیه بوده و بسیاری از اخبار پس از رحلت را به این صحابی داده است ـ نوع عمل جابر برای زیارت شهید عطشان کربلا که شامل راهپیمایی، غسل، ندبه و توسل می‌باشد، مورد امضا قرار گرفته است. بنابراین شیعه در تاریخ تلاش کرده تا با پیروی از روش جابر، یاد و نام امام مظلوم خویش را زنده نگه دارد.
یکی از موارد زیارت اربعین «پیاده‌روی» و به عبارتی «راهپیمایی» است. در راهپیمایی و پیاده‌روی نوعی «شیفتگی توأم با حزن» وجود دارد؛ نوعی سرگشتگی سوگوارانه و تمنای آنچه بر محبوب گذشته بر خویشتن را در ذات خود دارد؛ یعنی «طلب». راهپیمای حسین در این عمل، در واقع از خداوند می‌خواهد که آنچه بر حسین رفته و امام مظلوم به آن مفتخر گردیده است را به او هم نصیب کند. یعنی یک حرمان خودخواسته متعالی و به قول لسان‌الغیب؛
در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن
شرط اول قدم آن است که مجنون باشیاین راهپیمایی خود را به بلا افکندن برای رسیدن به محبوب است و در واقع تمثیلی هر چند بسیار ناقص از وضعی است که بر محبوب و معشوق گذشته است. کاروان حسینی واحه به واحه در بیابان پیش رفت و در هر منزلگه خبری پرخوف و خطر رسید و ندایی که بازگردید و وعده‌هایی به کاروانسالار که تو شهید و خاندانت اسیر می‌شوند و او و «آن کاروان» سر بازگشت نداشتند و به پیش می‌رفتند تا به «کرب‌وبلا» برسند.
هیچ نداند بلا، واله و شیدای دوست
ورنه کجا سر برد، سر نه سزاوار اوست
خار مغیلان و زخم طعنه را از مکه تا کربلا بر خویش هموار کردند و در «کربلا» تن به تیغ سپردند و خم به ابرو نیاوردند و رضا به قضایی شدند که معشوق رقم زده بود. حالا شیعیان همان‌ها که خلق شدند از طینت کربلائیان، در اربعین به راه افتاده‌اند و با ذکر حسین حسین واحه به واحه می‌پیمایند تا به خاک خونرنگ کربلا برسند و حائر حسینی را در بغل بگیرند و تو گویی این امتداد همان کاروان است که در آن شیرخوارگان و سالخوردگان هرکدام نقشی داشتند و نیمروزی تا جریان تاریخ را عوض نمایند و عوض نمودند. امروز خبری جذاب‌تر از خبر اربعینیان برای دنیا نیست. دنیا این راهپیمایی را خیلی «رندانه» می‌داند، بزرگ‌ترین راهپیمایی تاریخ و بزرگ‌ترین «سرسپردگی آزادگان»، سینه‌زنان ستم‌سوز، معاصران حضور و راهگشایان امام غائب. در این راهپیمایی، عاشورا به مهدویت و ظهور اتصال پیدا کرده است؛ مانوری از عملیاتی که قطعاً در پیش است. مشت‌ نمونه خروار.
برای اربعین، زیارتی مقرر و نشانه‌ای از شیعه‌گری خوانده شده، مثال نماز شب و نماز فریضه و جهر به بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. زیارت اربعین، نشانی از زمان غیبت صغری دارد و به نیمه قرن سوم بازمی‌گردد و شیخ مفید آن را در «مسارالشیعه» روایت کرده است. در این زیارت خطاب به سالار شهیدان آمده؛ «وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الْجَهالَهًِْ وَحَیْرَهًِْ الضَّلالَهًِْ...» و جان خود را در راه تو داد تا بندگانت را از (گرداب) جهالت و نادانی و سرگردانی گمراهی برهاند.
ای خوش عاشقی که سر معشوق دارد و عشقش عاشق‌پرور و در یک کلام «پدر عاشق امت» است.
چه خوش باشد به وقت یار دیدن
بـسی دلـخسته را مقصد رسیدن
این فقره می‌گوید اگر حسین نباشد، بندگان در عین بندگی ممکن است گرفتار جهل و گمراهی شوند بی‌آنکه راه نجاتی داشته باشند. وجه دیگر این است که کار امت از جهل و گمراهی به کجا رسیده بود که جز با شهادت و اسارت آل‌‌الله اصلاح نمی‌شد.
در فقره دیگر زیارت اربعین گفته شده «...حَتَّى سُفِكَ فِی طَاعَتِكَ دَمُهُ وَ اسْتُبِيحَ حَرِيمُهُ...» در راه طاعت تو خونش بر زمین ریخت و حریم او شکسته شد. کربلا و عاشورا صحنه بندگی بزرگ‌زادگان بوده است، همان که آن عنصر لعین گفت: «تا زانوی اسبم طلا دهید که من پسر شاه‌ پرده‌دار را کشته‌ام». کسی در کربلا به خاک در افتاد که در افلاک بود.
بلندمرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
و در فقره دیگر زیارت اربعین آمده «وَ جاهَدْتَ فى سَبیلِهِ حَتّى اَتیکَ الْیَقینُ» و تو در راه او مجاهده کردی تا آنگاه که مرگ تو را در ربود. این یعنی از همان چهارم هجری که زاده شد تا 61 که با چهره خونین، خدا را ملاقات کرد، در جهاد بوده، در زمان پیامبر، در رکاب پدر و در رکاب برادر و این همه در یک افق صورت گرفت. بنابراین جهاد و جد و جهد او با «خدا» شناخته می‌شود و نه در مصاف با پلیدی که به پیکارش آمده بود. بدین سبب او در آخرین لحظه که زمان انتها درجه مصائب اوست، از رضا و تسلیم صحبت کرد نه از جفا و ستم و این راه را از تولد تا مرگ بی‌وقفه پیمود.
در فقره‌ای دیگر آمده «وَ لَعَنَ اللهُ مَنْ ظَلَمَكَ وَ لَعَنَ اللهُ أُمَّهًًْ سَمِعَتْ بِذَلِكَ فَرَضِيَتْ به» پس لعنت خدا بر آن که تو را کشت و لعنت خدا بر آن که بر تو ستم روا داشت و لعنت خدا بر امتی که این شرح را شنید و به آن رضایت داد. آنان که امام را در کربلا با آن وضع به شهادت رساندند ـ که کسی را مثل آن پیش نیامده بود، آن‌گونه که امام مجتبی علیه‌السلام به برادرش فرمود: «لا يَوْمَ كَيَوْمِكَ» ـ فقط آنان نبودند که نیزه و شمشیر کشیدند و اسب تاختند، امتی بودند و هستند که به این رسم تن سپردند و در برابر آن تسلیم شدند. اینها مردمان یک شهر و یک مملکت و یک زمان نبودند، همه کسانی بودند و هستند که سر به کار خویش می‌گیرند و حسین‌ها را در برابر یزیدها تنها می‌گذارند.
در فقره دیگر آمده است: «أَشْهَدُ أَنَّکَ کُنْتَ نُورا فِی الْأَصْلابِ الشَّامِخَهًِْ وَ الْأَرْحَامِ الْمُطَهَّرَهًِْ [الطَّاهِرَهًِْ] لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجَاهِلِیَّهًُْ بِأَنْجَاسِهَا وَ لَمْ تُلْبِسْکَ الْمُدْلَهِمَّاتُ مِنْ ثِیَابِهَا» من گواهم که تو نوری بودی از پدرانی بلندمرتبه و مادرانی پاکیزه که دوره جاهلیت، که به انواع نجاسات آلوده بود، به آنان سرایت نکرده و بر آنان لباس‌های ناپاک نپوشانده بود. آنان که در حریم کبریا وارد شدند تا صاحبان حل و حرم را غارت کنند، حقیرانی بودند که نام و نشان جاهلی‌شان جز عار و نکبت و تن‌پوششان جز دنائت و پستی نبود. آنان شب‌پره‌هایی بودند که طاقت نور را نداشتند و در پی سیاهی و تباهی بودند. اینها کجا و پیامبرزادگانی که جز پاکی در آنها راه نداشت! آن هم پاکی تکوینی که هرگز رخدادها با هر سختی و حوادث با هر پستی آنان را کدر نمی‌کرد: «إِنَّما يُريدُ اللهُ لِيُذهِبَ عَنكُمُ الرِّجسَ أَهلَ‌البَيتِ وَ يُطَهِّرَكُم تَطهيرًا» واقعه کربلا مصاف این نور با آن نار بود.
در فقره دیگری از این زیارت آمده است: «وَ أَشْهَدُ أَنِّی بِکُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِیَابِکُمْ مُوقِنٌ بِشَرَائِعِ دِینِی وَ خَوَاتِیمِ عَمَلِی وَ قَلْبِی لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ وَ أَمْرِی لِأَمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ» گواهم که خود به شما مؤمنم و می‌دانم بازمی‌گردید و دوره شما آغاز می‌شود آنچنان که قوانین و معارف دینی می‌گویند و نیاز من جز این نیست و می‌گویم دلم تسلیم دلتان و کارم ادامه کارتان است. شیعه ادامه حسین است که اگر نباشد شیعه نیست. شیعه می‌داند کار امام و یارانش در ظهر یا عصر عاشورا به پایان نرسیده است کما اینکه کار آنان از صبح عاشورا یا اول محرم شروع نشده است. کار حسین و یاران او آغاز شده است، آنان بازمی‌گردند. من یقین دارم پس دلم با دل او یکی است و کارم جز کار او نیست. راه دیگری ندارم و به راه دیگری نمی‌روم.
این حقیقت اربعین و راهپیمایی آن است، می‌روند تا برسند؛ چون جای‌ماندگانی که به اختیار نمانده‌اند، خواب نرفته و دچار اشتباه نشده بودند، مانع داشتند و حالا که برداشته شده به راه افتاده‌اند تا برسند. کمی دیر شده اما راه باقی و مقصد معلوم است. بله هنوز خوف و خطر هم هست ولی آن که منتظر است به خوف و خطر فکر نمی‌کند؛ به وصال می‌اندیشد و برای منتظر هر صدایی در اطراف، تداعی صدای پای یار می‌کند و هر کورسویی برای او افقی از رسیدن است. بنابراین می‌رود و می‌رسد و آرام می‌گیرد و لذا گفته‌اند در قلب مؤمن از حسین نوری است که هرگز خاموش نمی‌شود.
در دیده من نوری است همواره همو بینم.
سعدالله زارعی


واگذاری چه به که؟

هادی حسینی‌نژاد روزنامه‌نگار  
 
 در روزهای
 اخیرا، باز نشر یک خبر در شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی و رسانه‌ها، انتقاد بسیاری از کارشناسان و اهالی فرهنگ و هنر را به‌همراه داشته است: کتابخانه‌های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور واگذار می‌شود! مطابق با اعلام پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر هیات دولت، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با هدف کاهش زیان‌دهی شرکت دولتی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و تأمین بخشی از هزینه‌ها از محل کاهش و صرفه‌جویی در هزینه‌ها با استفاده از ساختار و ظرفیت موجود در نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور و نیز به منظور افزایش و همسان‌سازی حقوق کارکنان این کانون، خواستار صدور مجوز برای واگذاری کتابخانه‌های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور شده است. بعد هم در توجیه این تصمیم، قید کرده‌اند که قرابت ماموریتی بین این دو مرکز، دلیل این پیشنهاد بوده است؛ اما واقعیت این است که اگر قرابت ماموریت، دال بر ادغام و واگذاری باشد، بسیاری از مجموعه‌ها و زیرمجموعه‌های دولت نیز باید در یکدیگر ادغام شوند. به عنوان مثال، آیا ماموریت‌های فرهنگی زیرمجموعه‌های سازمان تبلیغات اسلامی با معاونت‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، قرابتی ندارد؟ آیا شهرداری تهران و سایر شهرها، به غایت صاحب کتابخانه نیستند؟ پس چرا آن‌ها در نهاد کتابخانه‌های عمومی و سایر نهادهای دولتی، ادغام نمی‌شوند؟ طرح توجیه صرفه‌جویی در هزینه نیز جای سوال دارد. عجبا که وزارت آموزش و پرورش که متولی کانون است، از پس پرداخت هزینه نگه‌داری و دستمزد پرسنل کتابدار که عمدتا در هر واحد، از چند تن بیشتر نیستند، برنمی‌آید! خب اگر واقعا چنین است، چرا تدبیری برای گسترش مبادی بودجه‌ای و یا درآمدزایی کانون انجام نمی‌شود؟ گویا تصمیم‌گیران و پیشنهاددهندگان، توجهی به ماهیت کانون، پیشینه و ظرفیت‌های آن ندارند. کانونی که در دهه‌های نخست فعالیت، کانون راستین فرهنگ و هنر بود و چهره‌های سرشناسی چون عباس کیارستمی، امیر نادری و ناصر تقوایی در زمینه فیلمسازی، بهروز غریب‌پور و حمید عبدالملكی در زمینه نمایش، نورالدین زرین‌كلك، فرشید مثقالی، پرویز كلانتری، زمان زمانی، بهمن دادخواه و آلن بایاش در زمینه تصویرگری، احمدرضا احمدی، منوچهر نیستانی، صمد بهرنگی، غلامحسین ساعدی، فریده فرجام، نادر ابراهیمی و سیروس طاهباز سابقه فعالیت و رشد و نمو در آن را داشته‌اند، حالا به وضعیتی دچار شده که به بهانه‌های مختلف، در آستانه تجزیه شدن است. اما سوالی که مطرح می‌شود این است که چرا کانون به این وضع دچار شده؟ مساله بعدی، نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور است که در گزارش مورد اشاره، «مؤثرترین متولی امر مهم کتاب و ترویج کتابخوانی» معرفی شده است. خوب است که مدیران مربوطه، فارغ از ارائه آمارها و عدد‌های همیشگی، در تشریح این تاثیرگذاری، به پارامترهای دقیق‌تر و مشخص‌تری اشاره کنند. نهاد کتابخانه‌های عمومی که هر از چندی شاهد اعتراض کتابداران و شکایت از وضعیت معیشتی پرسنل آن هستیم، چطور می‌تواند تولی‌گری کتابخانه‌های کانون را نیز به عهده بگیرد؟ با کدام بودجه؟ اصلا این نهاد عریض و طویل، چقدر در زمینه کتابخانه‌سازی و ارائه خدمات منطبق با استاندارد جهانی موفق بوده است؟ نهادی که به اذعان بسیاری از مدیران در مقاطع مختلف، کتابخانه‌هایش به سطح قرائتخانه‌هایی برای پشت‌کنکوری‌ها تنزل پیدا کرده، چه تضمینی می‌دهد که متولی شایسته‌ای برای کتابخانه‌های نهاد باشد؟ اصلا این نهاد، چقدر در زمینه کتابخانه‌های تخصصی کودک و نوجوان سابقه و توانمندی دارد؟ این‌ها سوالاتی است که باید مدیران و تصمیم‌گیران به تک‌تک آن‌ها پاسخ دهند.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات