صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۳ آبان ۱۴۰۱ - ۰۷:۵۹  ، 
کد خبر : ۳۴۰۶۹۳

یادداشت روزنامه‌های سه‌شنبه، 3 آبان ماه

روزنامه جوان

 

ترمز شوتی‌ها کشیده شود

حسین فصیحی
قاچاق انسان و کالا با خودرو‌های شوتی دو رویدادی است که مدام در حال بروز است و مشخص نیست چرا سازوکار قانونی اراده‌ای برای برخورد قاطع با آن ندارد. همه‌روزه خبر‌های بسیاری درباره بروز سوانح رانندگی برای خودرو‌هایی که اتباع غیرمجاز افغان را از مرز‌های شرقی به تهران و شهر‌های دیگر منتقل می‌کنند، منتشر می‌شود، از جمله اینکه روز گذشته یکی از این خودرو‌ها که حامل ۱۷ تبعه افغان غیرمجاز بود، در استان کهگیلویه و بویراحمد دچار حادثه شد که پنج نفر از آن‌ها جان باخته و ۱۲ نفرشان مجروح و روانه بیمارستان شدند. براساس اظهار‌نظر کیومرث حاجی‌زاده، معاون هماهنگی امور عمرانی استانداری کهگیلویه و بویراحمد خودرو‌های شوتی و اتباع بیگانه عامل ۷۰ درصد سوانح مرگبار این استان را به خود اختصاص داده‌است.
اگر جمله تصادف خودروی حامل اتباع بیگانه را در موتور‌های جست‌وجو وارد کنید، با لیست بلندبالایی درباره سوانحی که این خودرو‌ها به دنبال دارند، مواجه خواهید شد که البته این فراوانی تنها خبر‌هایی هستند که به حوزه رسانه راه پیدا می‌کنند و گرنه آماری که در حال بروز است، از فراوانی بیشتری برخوردار است. سوانح روی داده هم همه استان‌هایی را که در مسیر تردد این خودرو‌های پرخطر قرار دارد، از جمله استان‌های بوشهر، کهگیلویه و بویراحمد، خوزستان، لرستان و سیستان و بلوچستان درگیر کرده‌است.
تردد خودرو‌های شوتی که کالای قاچاق حمل می‌کنند هم از وضعیتی مشابه برخوردار است، با این تفاوت که از تلفات انسانی کمتری برخوردار است و در صورت بروز سانحه راننده، سرنشین همراه او و عابران‌پیاده دچار حادثه می‌شوند. این خودرو‌ها عمدتاً در کار قاچاق کالا، مواد‌مخدر، مشروب، مواد منفجره و ترقه فعال هستند. کالا‌های خانگی یا پوشاکی هم که این خودرو‌ها بدون پرداخت عوارض گمرکی حمل می‌کنند، سر از فروشگاه‌های سراسر کشور درمی‌آورد. بیشتر خودرو‌های شوتی سمند و پژو هستند که موتور‌ها و کمک فنرهایشان تقویت شده و برای حمل کالای قاچاق در فضای داخلی خودرو هم تغییراتی ایجاد شده‌است. این خودرو‌ها عمدتاً به صورت گروهی و نیمه‌های شب و با با سرعت بسیار بالا حرکت می‌کنند و مسیر‌هایی که برای تردد انتخاب می‌کنند، نقاطی حادثه‌خیز هستند که امنیت ساکنان آن مناطق را به خطر می‌اندازند. راننده این خودرو‌ها پلاک‌های خودروهایشان را برای فرار از دست پلیس مخدوش می‌کنند، هر چند از شلیک پلیس و رانندگی در نقاط پرخطر هراس ندارند و بدون توقف به سمت مقصد حرکت می‌کنند. هر چند عمده‌ترین دلیل گرایش به این کار ریشه در بیکاری دارد، اما درآمد بالای ناشی از این کار سبب‌شده اقبال زیادی برای گرایش به این کار وجود داشته باشد. با وجود آسیب‌های بسیاری که از این ناحیه متوجه کشور می‌شود، این پرسش مطرح است که چرا اراده‌ای برای متوقف کردن این چرخه وجود ندارد؟ بدیهی است ساختار قانونی کشور به همه آورده‌های لازم برای دسترسی به اطلاعات مافیای حاکم بر قاچاق کالا و انسان که به این شیوه در حال بروز است، دسترسی دارد و ضرورت دارد که اقدام عملی برای توقف این چرخه صورت پذیرد.

 

روزنامه خراسان

 
ابروزارتخانه چالش ساز یا درمانگر؟
 
مهرزادبختیاری منش
از زمانی که سه وزارتخانه کار و امور اجتماعی  و وزارت تعاون و وزارت تامین اجتماعی هرسه با هدف کوچک سازی دولت در یک وزارتخانه تلفیق شدند، به دلیل باز تعریف نشدن قانون ساختار جامع رفاه و تامین اجتماعی  و قانون  کار و قوانین حوزه های تعاون در حوزه های اقتصادی، چالش های فراوانی در انسجام بخشی هرسه حوزه پدیدآمد. این ضرورت، اقتدار سازمانی و برنامه مندی اداری در مدیریت این ابروزارتخانه  را بیشتر التزام بخشید. از آن جا که نهادهای حمایتی  و بیمه گر نظیر تامین اجتماعی، سازمان بهزیستی و فنی و حرفه ای و صندوق بازنشستگی و بانک توسعه تعاون  و موسسه کار و تامین اجتماعی و ... حدود 25 درصد بودجه کشور را به خود اختصاص داده‌اند، از طرفی سرنوشت عموم مردم از جوانان جویای کار گرفته تا سالمندان بازنشسته و بیمه شدگان سطوح مختلف اجتماعی جملگی به این وزارتخانه بستگی دارد، به همین دلیل نقش اداری وزیر در گماردن مستقیم سه هزار پست در سراسر کشور جنبه ای مهم تر به آن بخشیده چراکه زنجیره ساختار اداری آن را هرمی و متوازن می سازد. از همین رو، برخی وزیران سابق این وزارتخانه از علی ربیعی گرفته تا حجت ا... عبدالملکی به دلیل سنگینی بار این نظام اداری گسترده، از عهده انجام آن برنیامدند و پیش از پایان دوران کاری خود از این منصب کناره گرفتند یا برکنار شدند. در این میان با نگاه به شرایط تحریمی کشور و محدودیت منابع و سنگینی بار وظایف بی شمار این حوزه وزارتی  و حوادث پر فراز و نشیب یک سال گذشته این نهاد ملی، این مسئولیت بر دوش  سید صولت مرتضوی، معاون پیشین اجرایی دولت  که دیروز مراسم معارفه اش در وزارت کار برگزار شد، قرار گرفته است. اکنون سوال این است تجربه مدیریتی وزیر جدید از جمله مسئولیت متاخر وی در حوزه پیگیری مصوبات  سفرهای استانی  که برخی آن را امتیازی برای وزیر جدید می دانند تا چه حد می تواند او را از اسلاف خود متمایز کند؟ موضوعی که  باید منتظر ماند و در عمل آن را  دید، اما آن چه در مقطع فعلی می تواند به کارآمدی این وزارتخانه بینجامد، اصلاحات ساختاری و قوانین داخلی این وزارتخانه است؛ به ویژه محدودیت های رفاهی کارکنان این وزارتخانه که در دوره های گذشته که به لحاظ همسان سازی با شرایط مورد توجه قرار نگرفته است. همچنین تعدد پست ها و مناصب که بیش از حد بوده و بازمانده زمانی است که سه وزارتخانه مجزا به شکلی عریض و طویل بودند نیز یک دست انداز بوروکراتیک به شمار می آید. همچنین تقویت معاونت های توسعه مدیریت و منابع انسانی و درکنار آن گسترش قابلیت های موسسه کار و تامین اجتماعی باعث افزایش توانمندی عملیاتی و بهینه سازی بخش برنامه ریزی اجرایی می شود. در مرحله بعد عامل ظرفیت بخشی به نهاد کارآفرین فنی و حرفه ای است که می تواند تولید کننده انبوهی از مشاغل باشد. علاوه بر آن ماجرای حساس برانگیز حقوق بازنشستگان و عقب افتادن چرخه آن از گردونه تورم افسارگسیخته است که ضرورت بازبینی مقوله افزایش بنیه منابع و توسعه اعتبارات را در این میدان دو چندان می کند. اقدامات کلیدی  مثل: شناسایی کودکان بازمانده از تحصیل،  رتبه بندی های اقتصادی خانوارها، پیروی شرایط متغیر روز و بهبود سازوکار سبد کالا، گسترش خدمات دفاتر بیمه های سلامت  و تامین نیازمندی های مربوط به مراکز تولیدی بخش خصوصی و دامنه دار کردن بیمه های قشرها و اصناف  محروم و نیازمند نظیر کارگران و رانندگان و تامین اعتبار برای حوزه های صنعتی و صنایع دستی، قوت بخشیدن به بانک توسعه تعاون  و صندوق بیمه های اجتماعی کشاورزان و روستاییان و عشایر، افزایش نظارت بر شورای عالی اشتغال و ایجاد تنوع تخصص در شورای عالی کار، موضوعاتی است که پرداختن به آن ها اگر نه شرط کافی بلکه شرط لازم برای قدرتمندسازی این حوزه وزارتی است. موضوع کمبود طرح های تامین اشتغال زنان نیز از محورهای عمدتاً مغفول مانده این وزارتخانه است که به بازبینی و هم افزایی نیاز دارد و چشم اسفندیار این روزهای وزارت  کار و تعاون، کمبود منابع ارزی برای موج آفرینی در کارایی آن است که با توجه به قابلیت های درون زای سازمان های وابسته این وزارتخانه  روند خودبسایی مالی درآن تا 15 درصد امکان تحقق بخشیدن دارد.
همچنین با توجه به رشد گسترده جمعیت در سال های آینده و شدت گرفتن روند فراگیر معضل کمبود کار، تعریف طرح های ملزم به پژوهش های کارشناسانه برای فراهم سازی بسترهای راهبردی در عرصه یاد شده در این برهه، موضوع چالشی برای مدیریت جدید است. موج جمعیتی دهه هشتادی هایی که از 1403 و دهه نودی هایی که از 1406 در انتظار ورود به بازار کار خواهند بود و افزایش چشمگیر جمعیت بازنشستگان از نیمه دوم دهه جاری، وقایع پرالتهاب و محتومی است که اگر از هم اکنون به برآوردن سازوکار مدیریت و بهره وری از آن اندیشه نشود، همچون توفانی سهمگین، معیشت سطوح متعدد طبقات اجتماعی جامعه را تهدید خواهد کرد. در این راهبرد، هم‌پوشانی با سازمان هایی مانند بنیاد نخبگان و کمیته امداد و سازمان امور مالیاتی، نیروهای مسلح و آموزش و پرورش همچنان برای سهولت پیشبرد برنامه های بلندمدت در زمینه خود اشتغالی و آمایش سازوکارهای توسعه تعاون و ارتقای سطح رفاهی کشور، می تواند موتور حرکت این کشتی بزرگ را در دریای توفانی قرن جدید برای گذر از موج های کوبنده قوه حرکت مضاعفی بیفزاید و به سر منزل مقصود رهنمون شود. همچنین بی توجهی به این مسائل می تواند این ابروزارتخانه را که عملا حاصل تجمیع سه وزارتخانه است به یکی از حوزه های چالش ساز  کشور تبدیل کند. 
 
روزنامه کیهان

 

دغدغه هایی که نداریم

 
سید محمدعماد اعرابی
«ورود به پيك پنجم كرونا، وجود 101 شهر در تنش آبي، نبود آب آشاميدني در سيستان‌وبلوچستان و وضعيت قرمز بيماري در اين شهر، قطعي‌هاي بي‌برنامه، گاه سراسري و طولاني‌مدت برق تنها بخشي از آن چيزي است كه در چند وقت اخير كشور با آن دست به گريبان است... عدم كنترل كرونا در صورت نبود واكسن، توان توليد و راندمان پايين نيروگاه‌هاي برق و قطعي‌هاي مداوم در صورت افزايش مصرف برق در تابستان و استفاده رمزارزها از برق كشور. به نظر مي‌رسد امروزه بيش از هر روز ديگري علاوه بر بار مشكلات اقتصادي، مردم بايد جور مديريت بحران ناكارآمد و عدم پيش‌بيني آينده توسط مسئولان را نيز به دوش كشند.» این قسمتی از گزارش اصلی یکی از روزنامه‌های حامی دولت تدبیر و امید[!] در آخرین روزهای کاری آقای روحانی 
در 14 تیر 1400 است. تابستان تازه روزهای آغازین خود را سپری می‌کرد که این روزنامه از سه‌بار قطع برق ساختمان خود در یک روز شاکی شده بود. قطعی برق در زمستان و تابستان طی دولت‌ دوازدهم اگرچه ناخوشایند اما وضعیتی بود که مردم تا حدودی با آن کنار آمده بودند؛ سطح مطالبات از آن دولت در ترازی به مراتب پایین‌تر بود: اینکه چرا دولت برای اطلاع مردم از قطعی‌های مکرر برق، جدول خاموشی منتشر نمی‌کند؟؛ و حتی پایین‌تر از این سطح، اینکه چرا قطعی برق مغایر با جدول خاموشی اعلام شده، رخ می‌دهد؟ نظام مدیریتی در دولت تدبیر[!]، غالبا ازهم‌گسیخته و خالی از هر تدبیری بود.
تابستان 1401 اما بدون آقای روحانی و در نتیجه بدون قطعی برق و مشکلاتی نظیر آن سپری شد آن هم در حالی که رکورد مصرف برق کشور در 25 مرداد 1401 شکست و به ۶۹ هزار و ۴۵۸ مگاوات رسید تا عددی تازه در تاریخ صنعت برق کشور ثبت کند. برای پایداری شبکه برق در این رکوردشکنی مصرف، دولت سیزدهم پیش‌تر رکورد افزایش ظرفیت نیروگاهی در یک سال را شکسته بود. 
رشد 6 هزار مگاواتی واحدهای نیروگاهی در سال اول دولت آقای رئیسی، اقدامی بی‌سابقه بود؛ تا پیش از آن بیشترین افزایش ظرفیت در یک سال مربوط به سال 1389 و 
با ۴۹۳۵ مگاوات بود. در تابستان 1401 حتی برخلاف تابستان قبل محدودیت برق صنایع کشور نیز کاهش پیدا کرد تا جایی که انجمن صنفی کارفرمایان صنعت سیمان طی نامه‌ای از 
وزیر نیرو برای تعامل مثبت و سازنده در تأمین برق کارخانه‌های سیمان و در نتیجه ثبات و تعادل تولید بازار سیمان تشکر کرد. در اولین تابستان دولت سیزدهم ما دیگر دغدغه قطعی برق نداشتیم.
12 شهریور 1400 تنها 9 روز پس از تشکیل هیئت دولت سیزدهم، آقای رئیسی در «دومین» سفر استانی خود(اولین سفر استانی 5 شهریور 1400 به استان خوزستان، دو روز پس از تشکیل کابینه انجام شد) از نزدیک مشکلات 
آب آشامیدنی در استان سیستان‌وبلوچستان را مورد بررسی 
قرار داد. یک سال بعد در شهریور 1401 مشکل آب آشامیدنی 107 هزار و 293 نفر از اهالی سیستان‌وبلوچستان(86083 نفر از جمعیت روستایی و 21210 نفر از جمعیت شهری) حل شده بود و اقدامات لازم برای رفع تنش آبی سایر نقاط استان برای دستیابی به شاخص 95 درصدی بهره‌مندی از آب آشامیدنی در روستاها طی سه سال جریان داشت. دولت سیزدهم در شهریور 1401 پروژه بزرگ غدیر برای آب‌رسانی به 26 شهر و بیش از 1000 روستای استان خوزستان را نیز به اتمام رساند تا آب شرب با کیفیت، کافی و پایدار مردم این مناطق حداقل تا 25 سال آینده تضمین شود؛ طرحی که از زمان آغازش در سال 1387 تا پیش از دولت سیزدهم 50 درصد پیشرفت داشت. برطرف کردن مشکل آب آشامیدنی شهرکرد کمتر از دو هفته پس از بحران، یکی دیگر از رکوردهای دولت بود و پروژه آب‌رسانی به همدان از سد تالوار و طرح انتقال آب از سد آزاد به تصفیه‌خانه سنندج در این دولت تسریع شد تا تنش آبی در این مناطق نیز تا حد مناسبی مدیریت شود. با این حال «آب» یکی از دغدغه‌های همیشگی اقلیم 
گرم و خشک ایران بوده، هست و خواهد بود اما آنچه دیگر دغدغه به حساب نمی‌آید بی‌خیالی یا بی‌اعتنایی دولتمردان به مشکلات ساده این مناطق و طرح‌های بر زمین مانده آنهاست. در این مورد ما دیگر دغدغه مدیران خسته، مرکزنشین 
و همچنین مدیریت از راه دور را نداریم.
طی هفت روز گذشته 1316 نفر در آمریکا بر اثر کرونا جان خود را از دست دادند. طی این هفت روز مرگ‌ومیرهای کرونایی در آلمان 1062 نفر، ایتالیا 606 نفر، انگلستان 572 نفر
و فرانسه 469 نفر اعلام شد و باز هم طی این هفت روز کرونا در کشورهای بزرگ اروپایی مثل آلمان، فرانسه، ایتالیا روندی افزایش داشت. ایران اما با روندی کاهشی قربانیان کرونایی‌اش در این هفت روز مجموعا به 25 نفر رسید. طبق داده‌های سازمان جهانی بهداشت علی‌رغم روند کاهشی مبتلایان در جهان، تعداد مبتلایان در اتحادیه اروپا به میزان قابل توجهی افزایش داشته و همین اتفاق آمریکا را نیز نگران کرده است. آن‌طور که «پیتر چین هانگ» متخصص بیماری‌های عفونی دانشگاه کالیفرنیا به ای‌بی‌سی‌نیوز می‌گوید: «الگوی 
ابتلا به کرونا، ابتدا خود را در اروپا آن‌گاه در نیویورک و در آخر در سواحل غرب آمریکا نشان می‌دهد». کرونا هنوز قربانی می‌گیرد و در کشورهایی که روزگاری با تبلیغات واکسن‌های کرونای‌شان دست به جنگ روانی علیه ملت ایران می‌زدند، همچنان یک نگرانی جدی به حساب می‌آید. در ایران اما روند واکسیناسیون عمومی بدون تکیه بر واکسن‌های غربی در دولت سیزدهم رشدی چشمگیر داشت. کشوری که در روز پایانی کابینه تدبیر و امید[!] قربانیان کرونایی‌اش به 709 نفر رسید، روزهای بدون مرگ و میر کرونایی را هم تجربه کرد و اکنون خبر دورقمی شدن تعداد قربانیان برای‌مان خبری عجیب به نظر می‌رسد. در این دولت کسی مهار کرونا را به برجام یا FATF گره نزد و ما آن‌قدر گرم زندگی روزمره‌مان شدیم که اصلا حواس‌مان نیست دیگر دغدغه‌ای به نام کرونا نداریم.
گزارش روزنامه حامی دولت آقای روحانی، در 14 تیر 1400 از سه معضل اصلی در دولت تدبیر و امید[!] گله می‌کرد: «عدم مدیریت تنش آبی، قطعی برق و همه‌گیری کرونا»؛ دولت سیزدهم به ریاست آقای رئیسی در کمتر از یک سال و نیم از حضور خود گام بلندی برای حل این مشکلات برداشت اما آیا گزارش‌های مربوط به رفع مشکلات در آن روزنامه تبدیل به تیتر یک شد؟ هرگز؛ آنها و همقطاران‌شان موفقیت‌ها را سانسور می‌کنند چون موتور تولید یأس و ناامیدی در کشورند. آنها اصلا به روی خودشان هم نمی‌آورند دولت سیزدهم سطح دغدغه‌هایشان را از «سه‌بار قطع برق در یک روز» به «زن، زندگی، آزادی» ارتقا داده است تا اکنون به بهانه «حقوق زن» در آتش بی‌جان آشوب بدمند.
راستی این روزها دغدغه اروپاییان چیست؟ قبض‌های نجومی گاز... بنزین... قطعی برق و خاموشی... لباس زمستانی... غذای کافی... آب گرم... هیزم... 
 
 
نگاهی به شعر «مزا‌‌می‌ اهوازی» از لهراسب زنگنه
یک سفر بیرونی و یک سفر درونی
قیض شریفی (منتقد و پژوهشگر ادبیات)

مزامیر اهوازی، از دلتنگی‌ها با هوشنگ چالنگی آن شاعر دل‌آزرده سومالیایی که گفته بود «شاعرهیچگاه وطن را ترک ن‌می‌‌کند/مگر‌اینکه وطنش شبیه دهان کوسه‌ای شود.» «وقتی زاده شدم جاجیم بود و یخدانی/و خانه‌ای ۲۰فوتی/پدرم بوی گازوئیل گرفته بود/و مادر رایحه عطر نان را تقسیم ‌‌می‌‌کرد/فرنگی‌ها باکلاه ‌ایمنی درخیابان قر ‌‌می‌‌دادند/و جماعتی نفتی خون سیاه را به آسمان استفراغ ‌‌می‌‌کردند/وقتی زاده شدم آتش‌ها از دور دست خانه را روشن نگاه ‌‌می‌‌داشت/و درخت مقدس کنار حیاط از نورش به رنگ جلف شرابی ‌‌می‌‌شد/اینجا که‌ایستاده‌ام در بخار داغ نفس‌های خوز نگاهم به رمل‌های تفتیده است/و اگر استخوان سوخته‌ام/مگرم پونهزاران دشت ارجان شفا دهد/مگرم، نعنای هرمزان و نارنجستان چغازنبیل و دژپیل/اینجا که ‌‌میراث از پدر دارم کجا بروم؟/اینجایم، کنارهمین پنجره‌ی صبح که نان را به سفره ‌‌می‌‌آورد/کجا بروم؟ کنار همین گیاه کوچکم که روح اقلیمی‌‌خویش به تماشا ‌‌می‌‌گذارد/ببین!»
شعر چه ساده کلید ‌‌می‌‌خورد، راه باز ‌‌می‌‌کند و پیش ‌‌می‌‌رود. از زندگی قبيله‌ای و خیزش نفت از دل زمین و آمدن کلاه‌ ایمنی فرنگی که مظهر تمدن جدید در زندگی ‌ایلی است. پدر بوی گازوئیل و نفت گرفته‌، در پالایشگاهی به کار مشغول‌ و مادر بوی نان تازه‌ ‌‌می‌‌دهد. تقابل‌ها، از دل تز و آنتیتز، سنتز نان و زندگی ‌‌می‌‌زند بیرون. از آن سوی استفراغ خون سياه به سمت آسمان. و ویار زن و تولد فرزند، باز تضاد و تصادم، تاريکی و دم و دود و کسی که خانه‌ را روشن‌ ‌‌می‌‌کند و محشر است آن جا،  «درخت مقدس‌» و «رنگ جلف شراب» از‌این بهتر نمی‌‌شود تقابل ‌‌میان مسائل آئینی و تابویی را در زندگی ‌ایلی به تصوير کشید و بعد، آتشی که تا استخوان‌ راوی نفوذ ‌‌می‌‌کند. چه بایدمان کرد تا معطر شود فضا و پودر آرامش پاشیده شود بر‌این دل بیپیر؟ «پونهزاران دشت ارجان» و «نعناع هرمزگان» و ... از ‌‌میراث پدر چه مانده؟ چگونه ‌‌می‌‌توان سفر کرد؟ راوی از سفر تن ‌‌می‌‌زند. او «کنار همین پنجره صبح» بیتوته ‌‌می‌‌کند و کنار همان علف که روح اقلیمی‌‌خود را به تماشا گذاشته است. در واقع راوی از «چالنگی» آغاز و به او ختم کرده است. شاید تعریضی زده است به کوچ چالنگی وقتی وطناش شبيه دهان کوسه‌ای شد و ‌ایل را و انهاد و به شهر دیگری سفر کرد. اما راوی نه ميراث پدر را وا ‌‌می‌‌نهد و نه ميراث چالنگی را، او به یک پنجره در صبح و یک تکه نان قناعت ‌‌می‌‌کند. مرحبا، شعر زیبایی بود.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات