آمریکا فقط زبان زور را میفهمد
سید عبدالله متولیان
روز ۱۳ آبان که به دلیل سه واقعه تاریخی و مهم «تبعید امام خمینی (ره) در سال ۴۳»، «کشتار دانش آموزان در سال ۱۳۵۷» و «تسخیر سفارت امریکا در سال ۱۳۵۸» روز ملی مبارزه با استکبار جهانی نامگذاری شده است، در چهار دهه گذشته نه تنها این واقعه مشمول مرور زمان نشده و از حرارت آن کم نشده بلکه هر سال به دلیل استمرار دشمنی و پیریزی توطئهای جدید علیه ملت ایران بر شدت موج تنفر مردم ایران از امریکا افزوده هم شده است.
بر اساس نظریه مکیندر در اوایل قرن بیستم (۱۲۰ سال پیش) منطقه آسیای جنوب غربی واسط بین سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا و ایران در مرکز این منطقه ژئوپلیتیکی از تمام وقایع و روابط سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی بین سه قاره تأثیر پذیرفته است، به عنوان مثال در جنگهای اول و دوم جهانی با اینکه ایران در جنگ اعلام بیطرفی کرده بود، ولی در هر دو جنگ، ایران به دست قوای بیگانه مورد تاخت و تاز و اشغال نظامی قرار گرفت، در حالی که ایران به دلیل ۱- داشتن سواحل ۲۲۰۰ کیلومتری در حاشیه مهمترین آبها و تنگههای استراتژیکی جهان، ۲- منابع بسیار غنی نفت و گاز، ۳- داشتن تمدن بیش از ۹۰۰۰ ساله، ٤- وسعت و تنوع جغرافیایی نسبت به تمامی کشورهای حاشیه خلیج فارس، ۵- فرهنگ غنی و بی نظیر ایرانی اسلامی، ۶- جمعیت متنوع و روحیه مبارزه و سلحشوری اقوام ایرانی، ۷- موقعیت سوقالجیشی، ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی ویژه، ۸- دارا بودن منابع بسیار غنی معدنی، و.... در صورت قدرت یافتن میتوانست بر تمامی معادلات قدرت در جهان تأثیر بگذارد.
ظهور انقلاب اسلامی و تشکیل جمهوری اسلامی در ایران علاوه بر موارد فوق موجب ۱- پیدایش و جهانیسازی تفکر ضد سلطه، ۲- نظام مترقی و اتقلابی ولایت فقیه، ۳- ایجاد عمق استراتژیکی و گسترش قدرت نفوذ منطقهای ایران، ٤- قدرت چانه زنی بینالمللی ایران، ۵- تأثیر انقلاب اسلامی بر نهضتهای آزادیبخش جهان و قدرت اقناعسازی عمومی ایران، ۶- سرعت خیرهکننده جمهوری اسلامی در رسیدن به قلههای دانش و فناوریهای نوین، ۷- ظهور ایران بهعنوان پیشران جنگهای نامتقارن، ۸- سرعت فوقالعاده ایران در خنثیسازی تهدیدهای خارجی، ۹- قدرت بی نظیر ایران در مقابله با تهدیدهای خارجی از جمله جنگ تحمیلی ۸ ساله، ۱۰- قدرت باور نکردنی ایران در حراست از استقلال و تمامیت ارضی خود و مدیریت وقایع، بحرانها، فتتهها و تکانههای ضدامنیتی، ۱۱- قدرت منحصر به فرد و بی مانند انقلاب اسلامی در بهرهگیری حداکثری از فرصتها (محرم و صفر، اربعین، ۲۸ صفر و...) برای بازتولید رویکردها و نسلهای جدید انقلابی و زنده نگه داشتن آرمانها و ارزشهای انقلابی، ۱۲- داشتن مهندسی فرایند پنج مرحلهای حرکت به سوی تمدن نوین و بزرگ اسلامی، ۱۳- قدرت بسیج ملی و به میدان آوردن مردم برای خنثیسازی تهدیدها و بی اثر ساختن تحریمها و فشارهای بیرونی، ۱٤- ایدئولوژی به روز و بسیار غنی مبتنی بر فطرت انسانی و... شده و این موارد بر اهمیت ایران بهعنوان بزرگترین، مؤثرترین و مهمترین عامل تهدید نظام سلطه غرب و صهیونیزم بینالملل افزوده و ایران را در جایگاه هارتلند و قلب جهان قرار داده است.
تبارشناسی امریکا گویای این حقیقت است که اگر منافع آنان به خطر بیفتد، هیچ حد و مرزی برای بیرحمی، خیانت، خباثت، خشونت، وحشیگری و قانون شکنی ندارند. امریکا با تکیه بر خوی توحش غربی و پیشینه استعماری خود فقط به حذف ایران میاندیشد و تصور کنار آمدن و سازش با امریکا بدون از کف دادن استقلال و تمامیت ارضی و تجزیه ایران یک ساده لوحی بی منطق و یک نسخه احمقانه است، خاصه اینکه پس از فروپاشی شوروی، امریکاییها طی سه دهه اخیر همواره در پی ایجاد نظام تک قطبی و دهکده واحد جهانی و نظم نوین امریکایی بوده و تحقق این رؤیای خود را مترادف با تجزیه دولتهای قدرتمند و در صدر آنها تجزیه ایران دیده و برای فروپاشی و تجزیه ایران از هیچ دسیسه و توطئهای فروگذار نکرده است.
امریکا در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران «به هیچ قانونی پایبند نبوده است»، «خود را در برابر هیچ مرجعی پاسخگو نمیداند»، «خود را مرجع درستی یا نادرستی رفتارش در سطح جهان میداند»، «به تعهدات خود عمل نمیکند»، «به فشار و مذاکره بهعنوان دو ابزار اصلی در کنترل ایران نگاه کرده است. جنگ تمام عیار ترکیبی اخیر بهعنوان ثمره تلخ برجام و اعتماد به امریکا مؤید این مدعاست»، «به تحقیر ملت ایران نه بهعنوان یک تاکتیک بلکه بهعنوان یک راهبرد نگاه کرده است»، «عمده اهداف خود را از طریق نفوذ به داخل کشور و تشکیل جبهه غربگرایان دنبال کرده است»، «همواره در پی انتقام از ملت ایران بوده است»، «عمیقاً به جنگ شناختی و تقابل ملت/نظام دل بسته است» و بالاخره «به جز زبان زور زبان دیگری را نمیفهمد و نباید مقابل تحریمها، فشارها و زورگوییهایش با زبان ملایم رفتار کرد». امریکا از ایران مستقل و قوی میترسد و به کمتر از نابودی ایران راضی نمیشود، پس تنها نسخه مؤثر در برابر امریکا قوی شدن، ایستادگی، استفاده از ظرفیتهای داخلی، تکیه به اراده مردم و با زبان زور سخن گفتن است. تجربه نشان داده که هر کجا که با امریکا از در سازش وارد شده ایم جز تحقیر، تضعیف، تهدید و تحریم بیشتر دستاورد دیگری نصیب ملت ایران نشده است و هر کجا که در برابر زیاده خواهی امریکا ایستادگی کرده و با زبان قدرت و منطق مقاومت سخن گفته ایم حتماً امریکا را به عقب نشینی و تسلیم در برابر اراده ملت ایران واداشته ایم.
ایران و نظم جدید جهانی
مصطفی منتظر
«در دنیای جدید، ایران چه کاره و در چه جایگاهی است؟» این سوالی بود که دیروز رهبر انقلاب در سخنرانی خود، جوانان را به فکر کردن درباره آن و آمادهسازی خود برای دنیای جدید فراخواندند. واقعیت این است که جهان در آستانه پوست اندازی است و نظمی که پس از جنگ جهانی دوم براساس قدرت های اتمی و نظامی در جهان بناگذاشته شد، خواسته یا ناخواسته به تدریج درحال فروریختن است. این فروریزش البته یک شبه نیست و فرایندی مدت دار است. فرایندی که باید آن را دید و باور کرد. به عنوان نمونه فارین افرز چند روز پیش در مقاله ای هندسه جدید نظام بین الملل را ترسیم کرده است.
این مجله آمریکایی تمامی رودربایستیها را کنار گذاشته و با اشاره به این که جهان در حال حرکت به سمت یک جنگ جهانی بزرگ بین آمریکا و چین و متحدان آن هاست به دولت آمریکا توصیه کرده هرچه سریع تر میزان تولید تسلیحات نظامی پیشرفته خود را افزایش دهد. فارین افرز، روسیه و چین را اصلیترین خطر موجود برای نظم جهانی سابق به رهبری آمریکا خوانده و ایران در منطقه غرب آسیا و کره شمالی در شرق دور را خطراتی منطقهای معرفی کرده است.
جنگ اوکراین نیز فضایی ارزشمند برای دستیابی به اطلاعات جنگی توصیف شده است تا وزارت دفاع آمریکا از دادهها، به نفع خود استفاده کند. این نگرش از آغاز جنگ اوکراین در بین بسیاری از محققان و متخصصان بحث شده که این جنگ، نمایان کننده نظمی جدید در فضای جهانی است. نباید فراموش کرد که شکل گیری هر نظم جدیدی در تاریخ بشر، با یک جنگ بزرگ همراه بوده است. بنابراین استفاده از جنگ اوکراین برای خلع سلاح و تضعیف روسیه کاری لازم بود که پس از آغاز جنگ، توسط غرب پیگیری شد. آمریکا با استفاده از این جنگ دوست اصلی چین و دومین دشمن بزرگ خود را در باتلاق اوکراین فرو برد و همزمان اروپا را به خود نزدیکتر ساخت.
اما مسئله اول آمریکا نه روسیه بلکه چین است. وزیر دفاع آمریکا چند هفته پیش گفته بود، «چین تنها قدرتی است که هم عزم تغییر نظم جهان را دارد و هم توان آن را». بنابراین تخریب روسیه در فضای بینالملل برای خالی کردن دور چین و تنها کردن این کشور در منازعه اصلی بعدی است. در این پازل میتوان حتی مسئله ایران را نیز تحلیل کرد. تضعیف ایران به عنوان یکی از اصلیترین مخالفان نظم غربی به رهبری آمریکا با استفاده از ابزارهای اغتشاشی، در نهایت به نفع آمریکا و به ضرر چین خواهد بود.آن طور که فارین افرز نوشته، درگیری و منازعه چین و آمریکا در پنج سال آینده بسیار محتمل است و این درگیری نمایان کننده نظم بعدی خواهد بود اما مهم آن است که بفهمیم طلیعه این نظم در فضای جهانی در حال شکل گیری است. حرکت سابق برخی کشورهای اروپایی به سمت چین، پس از جنگ اوکراین متوقف شده و آن ها مجبورند تصمیم جدیدی برای آینده سیاسی خود بگیرند. تحریم کنندگان و مخالفان تحریم روسیه هم هر کدام به سهم خود، نسبت شان با این منازعه را مشخص کردهاند. به هر میزان که با آمریکا بیشتر همراه شدهاند، قصد خود را برای حفظ نظم سابق بیشتر نشان دادهاند.
گرچه نباید از ذهن دور ساخت که آمریکا نیز قدرت سابق را ندارد. اختلالات درونی چه در نظم سیاسی دموکراتیک و چه در حوزه اقتصاد به ویژه اقتصاد «هایتک» و همچنین تغییر برخی گرانیگاههای اقتصادی و علمی از آمریکا به برخی دیگر از کشورهای جهان، باعث شده تا اعمال قدرت آمریکا بسیار ضعیفتر از گذشته باشد. با این همه رهبر نظم سابق، این کشور است و هنوز هم ظرفیتهایی را برای حفظ حداقل بخشی از آن نظم دارد. در مقابل چین در حال تقویت خود در تمامی ابعاد است. خشنتر شدن چین به ویژه با حضور شی جین پینگ در قدرت برای سومین بار نشان از عزم و نگاه خاص این کشور به تغییر معادلات آینده نظم جهانی دارد.
عزمی که هماکنون با شیبی ملایم و بدون هیچ تنش جدی از طرف این کشور دنبال میشود. سوال این است که ایران در این پازل چه جایگاهی دارد؟ تضعیف آمریکا در خاورمیانه، شکلدهی به گفتمان مقاومت، کماهمیتسازی ابزار تحریم اقتصادی در فضای جهانی و ایجاد یک بلوک از مبارزه مستقیم با آمریکا به ویژه در مواردی مانند ساقط کردن پهپاد گلوبالهاوک، هر کدام اثری شگرف را بر تابویِ آمریکایِ قدرتمند گذاشته است. ایران همچنین نقشی مهم در موضوع امنیت انرژی و مسئله ترانزیت دارد که قابل حذف شدن نیز نیست. به خصوص جایگاه ترانزیتی کشور برای تاثیر گذاری بر معادلات، ابزار کارآمدی است.
بنابراین، این نقش مهم برای نظم بعدی بسیار قابل توجه خواهد بود. با توجه به این نقش می توان برخی ماهیت تحرکات ضد ایرانی همچون پیگیری بحث های تجزیه گرایانه را که از سوی غرب دنبال می شود، بهتر درک کرد چرا که در صورت تحقق این خیال، اساسا ایرانی وجود نخواهد داشت تا تعامل با او بخشی از پازل جهان آینده باشد. در عین حال نباید نقش و اهمیت ایران را دست کم گرفت یا آن را بسیار اغراق شده نشان داد. این واقعیتها که دنیا در حال پوست اندازی است، جنگ اوکراین بخشی از این پوست اندازی است، آمریکا تضعیف شده،کشورهای مهم در حال جبهه بندی در نظم بعدی هستند، ایران در نقطهای مهم از جهان، نقشی بسیار حیاتی برای نظم بعدی دارد و... همگی درست است، اما باید با نگاهی نو و حتی با بازتعریف برخی مولفههای سابق تلاش کرد تا نقش بعدی ایران به شکلی تعریف شود که حداکثر نفع را ببرد و بخش بزرگی از جهان آینده را به خود وابسته کند. وگرنه باید در پیرامون قدرتهای بزرگ، بازیگر فرعی جهان باشد.
تروریستهای ادکلنزده با کت و شلوار سرمهای
مسعود اکبری
اگر از شما سؤال کنند که یک تروریست از نظر مشخصات ظاهری و نوع پوشش و لباس چه ویژگیهایی دارد، در پاسخ چه میگویید؟ احتمالا شما در پاسخ میگویید یک تروریست، شخصی است که جلیقه انتحاری بر تن کرده است، یا شخصی که صورت خود را با پارچه پوشانده و اسلحهای در دست گرفته است و... به نظر شما اگر در پاسخ به این سؤال بگوییم که یک تروریست ممکن است فردی باشد ادکلنزده با کراوات و کت و شلوار سرمهای و ظاهری آراسته، پاسخی بیربط به این سؤال دادهایم؟
به این موارد توجه کنید تا ببینیم چقدر این توصیف صحیح است: 1- «جان نگروپونته» در حدفاصل سالهای 2005 تا 2007 میلادی سفیر آمریکا در عراق بود. وی پیش از آن و در حدفاصل سالهای 1981 تا 1985 سفیر آمریکا در هندوراس بود. مستندات منتشر شده از وقایع رخ داده در آن مقطع حکایت از آن دارد که سازماندهی جوخههای ترور در هندوراس مستقیما تحت نظر سفیر آمریکا صورت میگرفته است. مدت زمان کوتاهی پس از انتصاب نگروپونته به عنوان سفیر آمریکا در عراق، عملیاتهای ترور و بمب گذاری در خودرو به میزان قابل توجهی افزایش پیدا کرد. این در حالی بود که سربازان آمریکایی در اقصی نقاط عراق مستقر بوده و مقرهای متعدد ایست و بازرسی تعبیه کرده بودند. پس از پایان مأموریت نگروپونته در عراق، وی از یکی از مقامات عراقی میپرسد «آیا میدانی چرا در آمریکا کودتا نمیشود؟»؛ مقام عراقی در پاسخ میگوید که دلایل زیادی میتواند وجود داشته باشد، از توزیع قدرت تا دموکراسی و...اما نگروپونته در ادامه میگوید:«دلیل آن فقط یک مسئله است و آن اینکه آمریکا در واشنگتن سفارت ندارد.» در برخی اسناد اینگونه آمده که سفیر وقت آمریکا، این جمله را به مزاح گفته است. اما کارنامه آمریکا در کشورهای مختلف جهان حاکی از آن است که این جمله، نه تنها مزاح و شوخی نبوده، بلکه یک اعتراف بوده؛ اعتراف به جنایات متعدد در پوشش دیپلماتیک.
2- در 13 آبان 1358 دانشجویان شجاع و مومن، سفارت آمریکا را تسخیر کرده و حقیقت و هویت این سفارت را که عبارت بود از «لانه جاسوسی» کشف کردند و در مقابل چشم مردم دنیا گذاشتند. دانشجویان انقلابی با زحمات زیاد، اسنادی را که آمریکاییها در دستگاه کاغذخردکنانداخته، به هم چسباندند و استحصال کردند و در نهایت در قالب اسناد لانه جاسوسی منتشر شد. در بخشی از این اسناد، اقدامات دولت آمریکا در تأمین مالی و تسلیحاتی گروهکهای تروریستی و تجزیهطلب در غرب و جنوب کشور تشریح شده بود. ایجاد ناامنی و بیثباتی در کشور از راه هدایت گروهکهای ضدانقلاب، از جمله این موارد است. برای نمونه دولت آمریکا از طریق سفارت این کشور در ایران در پی انفجار در خطوط لوله نفت در جنوب و ایجاد بحران در سراسر کشور بود. و این تنها بخش بسیار کوچکی از جنایاتی است که سفارت آمریکا در ایران مرتکب شده بود.
3- دولت آمریکا از طریق سفارتخانههای خود در کشورهای همسایه همواره از گروهکهای تروریستی و تجزیهطلب ضدایرانی حمایت کرده است. در بخشی از بیانیه مشترک وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه پیرامون «مداخلات آمریکا در اغتشاشات اخیر»که اخیرا منتشر شده، آمده است:«در تاریخ 29 شهریور 1401 تیمی از C.I.A با پوشش وزارت خارجه آمریکا با حضور در مقر گروهک تجزیهطلب موسوم «به حزب دموکرات کردستان ایران» در شهر اربیل کردستان عراق با سرکرده آن گروهک بهنام مصطفی هجری دیدار و گفتوگو کرد...در گذشته نیز سازمان سیا، مصطفی هجری و عبدالله مهتدی (سرکرده گروهک تروریستی و تجزیهطلب کومله) را به آمریکا فراخوانده و دستوراتی را به آنها ابلاغ کرده بود.» در اسفند 1388، وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران در اقدامی تحسین برانگیز و مقتدرانه، «عبدالمالک ریگی» سرکرده گروهک تروریستی و تجزیهطلب «جندالشیطان» را دستگیر کرد. چندی بعد ریگی در بخشی از اعترافات خود گفت که با ماموران سیا در دبی دیدار کرده و طرف آمریکایی به او قول حمایت همهجانبه و در اختیار گذاردن پایگاهی با تسلیحات نظامی در پایگاه مناس در نزدیکی بیشکک داده بودند و او برای گفتوگو با آمریکاییها راهی قرقیزستان بود که توسط سربازان گمنام امام زمان(عج) دستگیر شد.»
4- «عامر الفاخوری» مسئول بازداشتگاه الخیام، از مهمترین زندانهای رژیم موقت اسرائیل در جنوب لبنان قبل از آزادسازی در سال ۲۰۰۰ بود و نقش اساسی در شکنجه زندانیان این بازداشتگاه داشت، بر همین اساس وی به «قصاب الخیام» معروف شده بود. الفاخوری که در بازجوییهای خود به همکاری با رژیم صهیونیستی و انجام اقداماتی به نفع این رژیم اعتراف کرده بود، در سال ۲۰۰۰ و پس از آزادی جنوب لبنان از اشغال رژیم صهیونیستی به فلسطین اشغالیگریخت و شناسنامه و گذرنامه اسرائیلی دریافت کرد. وی پس از آن اسرائیل را هم ترک کرد و به آمریکا رفت. دستگاه قضایی لبنان در یک محاکمه غیابی او را به اتهام مزدوری صهونیستها به ۱۵ سال حبس با اعمال شاقه محکوم کرده بود. این مزدور رژیم صهیونیستی که حدود بیست سال در آمریکا زندگی کرده بود،در سپتامبر 2019 بعداز بازگشت به لبنان به جرم جاسوسی برای رژیم صهیونیستی و شکنجه زندانیان بازداشتگاه الخیام با حکم دادگاه نظامی لبنان بازداشت شد، اما شش ماه بعد به بهانه اینکه حکم زندان او قدیمی شده است، آزاد شد مشروط به اینکه از خاک لبنان خارج نشود. اما اواخر اسفند 1398 یک بالگرد آمریکایی در حیاط سفارت آمریکا در بیروت به زمین نشست و در اقدامی که نقض حکم دستگاه قضایی لبنان بود، الفاخوری را از خاک لبنان خارج کرد و به آمریکا برد. این اقدام دولت آمریکا خشم و اعتراض شدید لبنانیها را در پی داشت.
5- براساس اسناد منتشرشده و غیرقابل انکار، اقدام بزدلانه و جنایتکارانه دولت تروریست آمریکا در به شهادت رساندن سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس با برنامهریزی و طراحی سفارت آمریکا در بغداد صورت گرفته است. این سفارت پس از حمله موشکی ایران به پایگاه عین الاسد به یک پایگاه نظامی تبدیل شد. چنانکه هواپیماها از این سفارتخانه به پرواز درمی آمدند و در این سفارتخانه به زمین مینشستند و نظامیان و تجهیزات نظامی را از خارج عراق منتقل میکردند.
6- در دوران ریاست جمهوری «باراک اوباما» و در دیدار«میشله باشلت» رئیسجمهور وقت شیلی با رئیسجمهوری آمریکا در کاخ سفید، یک خبرنگار شیلیایی خطاب به اوباما گفت:«آیا میدانید چرا هیچ تلاشی برای کودتا در واشنگتن دی سی انجام نشده است؟ زیرا آمریکا در آنجا سفارتخانه ندارد.» در 11 سپتامبر 1973، سازمان اطلاعات و جاسوسی آمریکا از طریق سفارت این کشور در شیلی- به عنوان مرکز اصلی طراحی و عملیات- کودتایی علیه «سالوادور آلنده» رئیسجمهور وقت شیلی را تدارک میبیند که در نتیجه آن، آلنده کشته شده و 30 هزار نفر اعدام میشوند و حدود 100 هزار نفر نیز زندانی میشوند. آمریکا با محوریت سفارتخانه خود در کنگو در سال 1963 نیز کودتایی علیه «پاتریس لومومبا» طراحی و اجرا میکند. کودتا در عراق در سال ۱۹۶۰، کودتا در آرژانتین در سال ۱۹۷۶، کودتا در ترکیه در سال ۱۹۸۰ و کودتا در پاکستان در سال ۱۹۹۹ را نیز به این فهرست اضافه کنید.
7- سفارتخانههای آمریکا در کشورهای دیگر از جمله مراکز اصلی طراحی «انقلاب رنگین» یا همان «کودتای مخملی» نیز بوده است. کودتای مخملی در چکسلواکی در سال ۱۹۸۹، کودتای مخملی در یوگسلاوی در سال 2000، انقلاب رنگین در گرجستان در سال ۲۰۰۳، کودتای مخملی در اوکراین در سال ۲۰۰۴ و انقلاب رنگین در قرقیزستان در سال ۲۰۰۵ از جمله این موارد است. و اما در فهرست کودتاهای مخملی، یک مورد هست که در آن خبری از سفارتخانه آمریکا در کشور مورد هدف نبوده است و این وظیفه به سفارتخانههای انگلیس و فرانسه و آلمان محول شد. بله درست حدس زدید؛ کودتای مخملی سال 88 در ایران. «پاول کریگ رابرتز» سیاستمدار آمریکایی و معاون پیشین وزارت خزانهداری آمریکا، سال 88 در مقالهای با عنوان «آیا اعتراضات ایران، یک انقلاب رنگی هدایت شده دیگر از سوی آمریکاست؟» نوشت: «اعتراضهای تهران نشانههایی از اعتراضات هدایت شده توسط سازمان سیا در گرجستان و اوکراین دارد. باید نابینا باشیم که چنین چیزی را نبینیم.»
8- در سال 1392 روزنامه آلمانی «اشپیگل» در گزارشی از وجود «جعبههای سفید» بر بام سفارتخانههای آمریکا در برلین، مادرید، مسکو، پکن و استکهلم خبر داد. این روزنامه از این جعبههای سفید با عنوان «لانههای جاسوسی آمریکا» در دیگر کشورها و حتی متحدان خود در سراسر دنیا یاد کرد. حدود یکسال بعد، «دانکن کمپبل» خبرنگار تحقیقی انگلیسی در گزارشی تصویری از «جعبههای سفید» جاسوسی آمریکا در پایتختهای کشورهای جهان تأکید کرد که واشنگتن در دست کم 80 پایتخت، «لانه جاسوسی» دارد. این خبرنگار تاکید کرد که این جعبههای سفید، تجهیزات شنود الکترونیک و رادیویی عملیات ویژه مشترک میان آژانس امنیت ملی آمریکا و سازمان سیا را در خود جای داده است. این جعبههای سفید بر فراز مهمترین سفارتخانههای آمریکا در اروپا، آمریکای جنوبی و غرب آسیا قرار داشت.
9- با توجه به موارد مذکور، اگر از ما سؤال شود که یک تروریست از نظر مشخصات ظاهری و نوع پوشش و لباس چه ویژگیهایی میتواند داشته باشد؟ میتوانیم با قاطعیت بگوییم که یک تروریست میتواند فردی ادکلن زده با کراوات و کت و شلواری سرمهای یا خاکستری باشد. یک تروریست میتواند کارمند سفارت آمریکا در کشورهای مختلف جهان باشد.
10- با اینکه پرونده جنایتهای آمریکا از طریق سفارتخانههایش «مثنوی هفتاد من کاغذ» است، اما با اینحال برخی از مدعیان اصلاحات به دلیل ابتلا به غربزدگی و «خودتحقیری»- که از عوارض غربزدگی است- همچنان ادعا میکنند که تسخیر لانه جاسوسی اقدامی اشتباه بوده و مشکلات ما با آمریکا نیز از همین مسئله ناشی میشود. رهبر معظم انقلاب- 12 آبان 72- در جمع دانشآموزان و دانشجویان در همین رابطه فرمودند:«من امروز عرض میکنم که این کار دانشجویان ما در سال ۵۸ یکی از بهترین کارهایی بود که در این انقلاب انجام گرفت. مبادا تلقینهای یک عدّه آدمهایی را که- به اعتقاد بنده- تعریف واقعی از آنها این است که «انسانهای سطحی و ضعیفی هستند» باور کنید. نمیخواهیم بگوییم اینها وابستهاند. نمیخواهیم بگوییم مغرضند. نه! ضعیفند. انقلابها را هم غالباً ضعیفها از بین بردهاند. کشورها را هم ضعیفها به بادِ فنا دادهاند. ملتهای نیرومندِ پرقدرت را هم غالباً ضعیفها و زبونهایی که بر مراکز قدرت دست پیدا میکنند، از بین میبرند. یک عدّه ضعیف، امروز نیایند وسوسه کنند و طوری شود که جوان ما، دانشجوی ما، با خودش فکر کند:«این چه کاری بود که لانه جاسوسی را تسخیر کردیم!؟» نه آقا!». ایشان در ادامه تصریح کردند:«یکی از بهترین کارهایی که در انقلاب ما شد، همان کار بود. امام یک جوان نبود که شما بگویید «احساساتی شد و حرفی زد.» امام، آن پیر حکمت و مردِ حکیمِ دنیا دیده مجرّب، با دید نافذ خود، آنطور از حرکت دانشجویان در آن روز تجلیل کرد. پس امام، به حقیقتی پی برده بود که این را گفت. ما نیز همان را- نه فقط از روی تبعیت؛ بلکه از روی احساس، از روی بینش و از روی منطق- تأیید و تصدیق میکنیم.»
پیام «13 آبان 57»
محمد زاهدی اصل (استاد بازنشسته مددکاری اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی)
در نیمه آبان 1357، دولت شریف امامی نتوانست آشتی ملی حاکمیت را عملیاتی کند، زیرا بیتدبیریهای رژیم پهلوی روز بهروز بر خشم ملت میافزود و آتش انقلاب را برافروختهتر میکرد. دانشگاه تهران قلب تپنده انقلاب و خیابانهای اطراف آن مملو از جوانان پرشور بود که با مشتهای گره کرده شعار استقلال و آزادی سرداده بودند و با پیوستن دانش آموزان به دانشجویان معترض، صحنه بیبدیلی از همدلی نسل جوان به نمایش گذاشته شده بود. عوامل رژیم پهلوی تاب تحمل چنین اتحاد شگفت انگیزی را نداشتند و لذا پاسخ آنان را با گلوله دادند، البته با تیراندازی از پشت نردههای دانشگاه از سمت خیابانهای شاهرضا (انقلاب) و آناتول فرانس (قدس) که تعدادی از فرزندان نوشکفته میهن را پرپر کرد حریم دانشگاه آنچنان حرمتی داشت که نظامیان جرات ورود به آن جایگاه مقدس را نداشتند.
نمایش لحظاتی از چنین فاجعهای در اخبار شبانگاهی تلویزیون ملی ایران، چنان خشمی را در مردم برانگیخت که روز 14 آبان، کلانشهر تهران با تظاهرات سراسری تبدیل به دود و آتش تمام عیار شد که تاکنون شاهد چنین صحنهای در عمر 77 خود نبودهام. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، روز 13 آبان بهنام «دانش آموز» نامگذاری گردید، تا نقطه عطف یا سندی از همبستگی و استقامت نسل جوان و نوجوان در رهایی از ظلم و فساد باشد. در آستانه چهل و چهارمین سالگرد این واقعه تلخ ضمن گرامیداشت فرزندان برومند کشورمان که با ارزشترین متای خود، یعنی جانشان را تقدیم ملت کردند، به عنوان شاهدی براین ماجرای خونبار، امیدوارم مسئولان ارشد با تجارب پرهزینه تاریخی کشورمان طرحی نو در اندازند و با تدابیر سنجیده خود بستر را برای رافت و مهربانی پدرانه و فراهم ساختن شرایطی برای ابراز اعتراضات و انتقادات آینده سازان جامعه را فراهم کنند و تعامل را جایگزین، تقابل سازند.
اصول قانون اساسی (بهرغم نیازمند اصلاحات) میتواند مبنای چنین تعاملی باشد. که با پایبندی عملی به آن و اصول اصل حقوق ملت، دریچه صلح و آشتی بین دولت و ملت، گشود شود و اعتمادی که بهشدت مورد تخریب قرار گرفته در سایه عملکرد هوشمندانه دولتمردانان ترمیم شود. مسئولان واقعیتهای رنج آور جامعه و سختی معیشت مردم را ببینید و صدای اعتراض و انتقاد آنها را که طبق قانون اساسی حق آنهاست، بشنوند. در این میان فرصت سواستفاده از احساسات و شور جوانی فرزندانمان را به دشمنان وطن ندهیم. اطمینان داشته باشیم، همانطور که خشونت متقابل همدیگر را بازتولید میکند، صبوری توام با مهربانی نیز کاهنده هیجانات مخرب و افزایش درک متقابل است. فرصت را از دشمنان این مرز و بوم بگیریم و آشتی ملی را جایگزین رفتارهای پرهزینه سازیم.