رحیم زیادعلی
در وانفسای حوادث داخلی کشور که اکنون طراحی و اجرای آن از سوی دشمنان شناخته شده، مستند به گزارش دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی کشور، جای هیچ تردیدی را باقی نگذاشته، این روزها در برخی محافل سیاسی و رسانهای داخلی، همسو با دشمنان بیرونی خطی به خطا دنبال میشود که براساس آن میکوشد به بهانه ادعای فروش پهپادهای ایران به روسیه، پای کشور را به یک مناقشه سیاسی – حقوقی بین المللی باز کند.
سخنان چند روز پیش وزیر امورخارجه درباره اینکه ایران پیش از جنگ اوکراین، به روسیه پهپاد فروخته - در حالی که پیشتر اصل آن را انکار کرده بود- از سوی این محافل با دوگانه (مصلحت اندیشی- عدم اطلاع وزیر) تحلیل و تفسیر میشود که در صورت گمانه اول بی اعتمادی در نظام بینالملل به دستگاه سیاست خارجی تجویز میکند و در صورت گمانه دوم، نظام تصمیمگیری در کشور را به جزایر منفک از هم متهم میکند که خروجی آن بازتولید دوگانه دیگری به نام «میدان» و «دیپلماسی» است. این انگاره ذهنی در فضای رسانهای اصلاح طلبان در حال تکثیر شدن است که نتیجه هر دو گمانه اعمال فشار بر ایران و تشدید تحریمهاست.
اما فارغ از اظهار نظر وزیر امورخارجه، ابتدا باید به این سؤال پاسخ داد که آیا جمهوری اسلامی ایران در جنگ روسیه و اوکراین در کنار روسیه قرار گرفته است؟ شواهد نشان میدهد که این گزاره اساساً هیچ پایه و اساسی ندارد و مقامات رسمی کشور همواره بر اصل بی طرفی تأکید و حل مشکلات از طریق گفتگو را بر هر روش دیگری توصیه کردهاند.
با این توصیف، همکاریهای تسلیحاتی ایران و روسیه البته محدود به دیروز و امروز نیست و بیش از ۳۰ سال است که مراوده تسلیحاتی بین دو کشور در جریان است که خرید تسلیحاتی مانند سوخو ۲۴، اس ۲۰۰ و اس ۳۰۰ از مصادیق این همکاریهاست. علاوه بر این در جنگ با تروریسم تکفیری در سوریه، دو کشور ایران و روسیه حدود ۱۰ سال است که مراوده پهپادی دارند. دستگاه تبلیغاتی غرب، اما همواره در بروز بحرانهای منطقهای و بینالمللی میکوشد روایت را از پله دوم به مخاطب خود منتقل کند. اینکه بین اوکراین و روسیه جنگی در جریان است و به دلیل گرایشهای دولت حاکم بر اوکراین به غرب، باید انگشت اتهامات به سوی طرف مقابل اوکراین نشانه برود، اما کسی نمیپرسد اساساً این درگیری چرا و چگونه (پله اول) آغاز شده است؟ پاسخ به این سؤال اساسی روایت را ۱۸۰ درجه تغییر خواهد داد.
اکنون برای هیچ ناظر و منصف بینالمللی تردیدی باقی نمانده که سیاست گسترش ناتو به شرق، عامل تعیینکننده و محرک اصلی این جنگ است که به تعبیر رهبر معظم انقلاب در دیدار پوتین با معظم له در تیرماه امسال «اگر جلوی آن در اوکراین گرفته نمیشد، مدتی بعد به بهانه کریمه، همین جنگ را به راه میانداختند.»
در واقع طرفهای غربی با هدف گسترش ناتو، ملت اوکراین را قربانی اهداف توسعهطلبانه خود کردند و سپس زرادخانههای تسلیحاتی خود را روانه این کشور کردهاند و البته در این معرکه از بازوی رسانهای و تبلیغاتی خود بهره میگیرند که اقدامات خرابکارانه و توسعهطلبانه خود را مشروع جلوه دهند. بنابراین، غرب و اروپا اگرچه در ماجرای اوکراین آتش بیار معرکه شدهاند، اما به مدد قدرت رسانهای میکوشند زمین بازی را عوض کنند.
اروپای مدعی که اکنون به بهانه فروش پهپاد ایران به روسیه مدافع حقوق بشر شده و اشک تمساح میریزد، همانی است که در طول جنگ تحمیلی از هیچ تلاشی برای تجهیز ماشین جنگی رژیم بعث عراق علیه ایران اسلامی فروگذار نکرد، به گونهای که آثار شیمیایی سلاحهایی کشتار جمعی دولت آلمان همچنان بر تن جانبازان دفاع مقدس باقی است، اما هیچ یک از آنها این فاجعه انسانی را محکوم نکردند.
برخی در نقد سیاست خارجی با تمسخر این گزاره که «ایران پهپادها را پیش از جنگ اوکراین» به روسیه فروخته بود، مینویسند: «روشن است که روسیه پهپادها را به قصد ذخیره کردن آنها در زرادخانه خود یا به نمایش گذاشتن در نمایشگاه ادوات نظامی دریافت نکرده است.» این اذهان غربزده، اما تابه حال از خود پرسیدهاند که چرا دولتهای اروپایی و در رأس آنها آلمان تسلیحات شیمیایی را در جنگ عراق و ایران در اختیار صدام قرار دادند؟ آیا این جنگافزارهای غیر متعارف شیمیایی برای مبارزه با آفات زراعی و مقابله با حمله ملخها به مزارع بغداد به این کشور گسیل شد؟ آیا آنها کشتار مردم سردشت، قتل عام مردم بی دفاع کردهای حلبچه و رزمندگان دفاع مقدس در جبههها را فراموش کردهاند؟ آیا این کشورها صلاحیت اظهار نظر درباره حقوق بشر را دارند؟
به عنوان نکته پایانی اینکه کسانی که نرمالیزاسیون در مناسبات جهانی را دنبال میکنند، به یاد داشته باشند که بر اساس توافق برجام ۲۷ تیرماه ۹۹ تحریم تسلیحاتی پنج ساله ایران به پایان رسیده و جمهوری اسلامی ایران مانند همه دولتهای دیگر حق دارد با دنیا خرید و فروش تسلیحات متعارف داشته باشد. اکنون بر فرض فروش پهپاد به روسیه مرتکب چه جرمی شده است که باید سرزنش شود؟ چرا نقطه قدرت و قوت دفاع ملی در دعواهای سیاسی به نقطه ضعف تبدیل شود؟ راز این همه عصبانیت شاید به ترس از «ایران قوی» برمیگردد. آیا یک ایرانی میهن دوست را میتوان سراغ گرفت که به تضعیف کشورش راضی شود؟
آن سوی اوهام الهام
دکتر حامد رحیمپور
الهام علی اف، رئیس جمهور آذربایجان که این روزها دلگرم به پیروزیهای خود در قرهباغ به واسطه حمایت ترکیه و اسرائیل و البته عصبانی و ناکام برای تغییر مرزهای شمالی از طریق قطع مرز ایران و ارمنستان است، بر میزان رفتارهای ضد ایرانی خود افزوده است. علی اف، در مراسمی که به مناسبت روز پیروزی در شوشا برگزار شده بود، بدون اشاره به روابط رو به رشد کشورش با رژیم صهیونیستی خط و نشان کشید:«ما این جا قدرت اصلی را داریم... اگر لازم باشد دوباره نشان می دهیم، به خواسته خود می رسیم، همه این را می دانند و کسانی که در مرز ما برای حمایت از ارمنستان رزمایش نظامی برگزار می کنند نیز باید این را بدانند.
هیچ کس نمی تواند ما را بترساند.»او همچنین با اشاره تلویحی به سفر اخیر پاشینیان به تهران با لحنی تند گفت: «کشوری که مساجد را تخریب می کند، نمی تواند با کشورهای مسلمان دوست باشد. آیا رهبران کشورهای مسلمان می توانند آغوش خود را برای پذیرفتن تخریب کنندگان مساجد باز کنند؟ آیا می توانند آن ها را در آغوش بگیرند و ببوسند؟ ...این خیانت است. نام دیگری ندارد.علی اف پیشتر هم اظهارات مقامات ایرانی درباره حضور عناصر خارجی در مرزهای شمال غرب کشورمان را با لحن تمسخرآمیزی، بهانههای ساختگی خوانده و البته در اقدامی معنادار با پهپادهای اسرائیلی عکس یادگاری گرفته بود! همه این ها در حالی است که وزارت اطلاعات در اطلاعیه اخیر خود ضمن برشمردن ابعاد جدیدی از جنایت مشارکتکنندگان در اقدام تروریستی و خونین شاهچراغ شیراز، به صراحت اعلام کرد که عنصر اصلی هدایت و هماهنگکننده این عملیات به صورت مستقیم از باکو راهی تهران شده است.
موضوعی که البته می تواند باعث تجدید نظر در تعامل با میزبانان این تروریست ها شود .در جنگ سال گذشته آذربایجان و ارمنستان نیز برخی گزارشها از حضور نیروهای تکفیری در حمایت از جمهوری آذربایجان خبر داده بودند. این موضوع و حضور تروریستهای تکفیری در مرزهای شمال غربی ایران که در این سالها به خاطر قرهباغ، حساسیتها روی آن بیشتر شده این نگرانی را به وجود میآورد که مناطقی از جمهوری آذربایجان به محلی برای پرورش تکفیریهایی بدل شود که مدتی است مواضع خود را در سوریه و عراق از دست دادهاند. علیاف در مقطع فعلی نیز با خطای محاسباتی و برآورد اشتباه گمان میکرد، میتواند از نفوذ ایران در قفقاز بکاهد و تهران هم گزینه چندانی در اختیار ندارد، اما به نظر میرسد هشدار کشورهای منطقه برای مقابله با هر گونه تغییرات ژئوپلیتیکی در قفقاز جنوبی، مقامات جمهوری آذربایجان را به طور نسبی به عقبنشینی واداشت تا از مسیر دیپلماتیک راهحلی برای پایان اختلافات بیابند.
این راز عصبانیت الهام علی اف است. پس از برگزاری رزمایش «اقتدار ولایت» توسط نیروهای زمینی سپاه پاسداران در منطقه ارس و همزمان افتتاح اولین کنسولگری ایران در استان سینویک در خاک ارمنستان، مقامات باکو به این ارزیابی رسیدند که تهران در مواضع خود که «با هر گونه تغییر مرزها در قفقاز جنوبی به شدت برخورد خواهد کرد»، جدی است، اما حالا رصد تحرکات نظامی و سفرهای پیاپی مقامات سیاسی منطقه به آذربایجان مانند سفر بنی گانتز وزیر جنگ رژیم صهیونیستی به باکو در اواسط مهر و سفر اواخر مهر اردوغان نشان می دهد طرف مقابل، عمدی یا سهوی در حال استفاده از ناآرامیهای داخلی برای شروع کار در قفقاز است. البته رویکرد در باکو- آنکارا و تلآویو نیز این بوده و هست که پیشروی دفعی برای ایجاد دالان زنگزور صورت نگرفته و هر بار با ایجاد اصطکاک و به بهانههای مختلف پیشرویهایی صورت گرفته تا با یک حمله برقآسا از آذربایجان یا حتی نخجوان، مناطق مد نظر در خاک ارمنستان قیچی شوند.
این گونه نیز واکنشهای ایران نرمالیزاسیون میشود. نقش مهم تر را نیز افرادی بر عهده دارند که چنین غائلهای را به «درگیری مرزی برای امتیازگیری و اختلاف در عبور کامیونها از یک جاده» تقلیل میدهند. این که در روزهای اخیر برخی مسئولان امنیتی و نظامی بیش از آن که درباره اغتشاشات اخیر اظهار نظر کنند به تهدید واکنش در صورت تغییر مرزها میپردازند، ریشه در همین موضوع دارد.در این شرایط ایران در کنار تلاش برای مذاکرات با روسیه، ارمنستان، گرجستان، جمهوری آذربایجان و ترکیه، نباید از هر گونه هشدار و حتی اقدام سختافزاری اعم از رزمایش نظامی یا ورود محدود و موقت نیز ابایی داشته باشد؛چرا که اتصال جمهوری آذربایجان به نخجوان از خاک ارمنستان افزون بر خدشهدار کردن منافع اقتصادی و موقعیت ژئوپلیتیک ایران، حضور ناتو در مرزهای شمالی و دریای خزر در کنار نفوذ رژیم صهیونیستی در باکو را به دنبال خواهد داشت.
فردای براندازی و آرزویی که دشمن به گور برد
مسعود اکبری
در هفتههای گذشته دشمن فاز جدیدی از جنگ ترکیبی را علیه مردم ایران به راه انداخت. این جنگ، یکبار دیگر بر 2 واقعیت مهم صحه گذاشت؛ یکی اقتدار جمهوری اسلامی ایران و دیگری مظلومیت نظام و مردم ایران. این دو در کنار هم معنا پیدا میکند. بر همین اساس جمهوری اسلامی ایران «مقتدرِ مظلوم» است. مقتدر از آن جهت که چندین دولت خارجی و چندین سرویس امنیتی و اطلاعاتی خارجی و دهها شبکه تلویزیونی در کنار صدها سایت و هزاران اکانت اینستاگرامی و توئیتری و کانال تلگرامی در فضای مجازی و تروریستهای چندملیتی و تیمهای اغتشاشگر آموزش دیده در کف خیابان و... همه و همه در مقابل نظام و مردم ایران ایستادند اما در نهایت دست از پا درازتر عقبنشینی کرده و به شکست اعتراف کردند. و مظلوم از آن جهت که در هفتههای اخیر حداقل 60 نفر از فرزندان ایران توسط اوباش داعشی و تروریستهای تکفیری به شهادت رسیده و تعدادی از کودکان این سرزمین یتیم شدند و مادران و پدران، داغ فرزند دیدند.
ما مردم ایران اکنون داغدار شهادت «آرمان علیوردی»ها و «سید روحالله عجمیان»ها و «فرید کرمپور»ها و «سجاد شهرکی»ها و «سید فریدالدین معصومی»ها هستیم. ما با «آرتین»ها و دیگر فرزندان عزیز شهدا همدردیم و داغداریم و میدانیم که محنت امتحان، سخت و تلخ و ناگوار است، اما این را هم میدانیم که نباید فتنه را ناگوار بشماریم. پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در اینباره به مومنان میفرمایند: «لا تَکرَهُوا الفِتنَهًَْ فی آخِرِ الزمانِ؛ فإنّها تُبِیرُ المُنافِقینَ. در آخرالزمان، فتنه را ناخوش و ناگوار نشمارید؛ زیرا آن فتنهها منافقان را نابود میسازد.» امام صادق(علیهالسلام) نیز میفرمایند:« تَمَنَّوُا الفِتنَهًَْ؛ فَفیها هَلاکُ الجَبابِرَهًِْ، و طَهارَهًُْ الأرضِ مِن الفَسَقَهًِْ. آرزومند فتنه باشید؛ زیرا فتنه موجب نابودی ستمگران و پاک شدن زمین از [لوث وجود] فاسقان است.» بر همین اساس به رغم حادثههای تلخ و ناگوار و جانکاه در هفتههای گذشته، فتنه اخیر را نباید ناگوار بشماریم. فتنه اخیر یکبار دیگر و با وضوح بیشتر نسبت به فتنههای گذشته به خوبی نشان داد که آن مدینه فاضلهای که دستگاه عریض و طویل تبلیغاتی دشمن از «فردای پس از جمهوری اسلامی» نمایش میداد، هیچ نسبتی با واقعیت ندارد.
فتنه اخیر نشان داد که آرزوی ۴۳ساله و همیشه بر باد رفته دشمن برای فردای پس از جمهوری اسلامی، جهنمی بیش نیست. چرا؟ به این موارد توجه کنید: 1- کسانی که در هفتههای اخیر شعار «زن، زندگی، آزادی» سر میدادند و خود را «جنبش» و اقدامات خود را «اعتراض مدنی» جا میزدند، در جنایت و وحشیگری روی داعش را هم سفید کردند. این طیف یک جوان طلبه بسیجی را صرفا به این دلیل که با آنها همفکر نبود و حاضر نشد به اعتقادات خود پشت کند، چندین ساعت در خیابان شکنجه جسمی و روحی داده و با چاقو و سنگ به او حمله کرده و در نهایت پیکر نیمه جانش را در کف خیابان رها کردند. همین جماعت در کرج جوان بسیجی دیگری را دوره کرده و به این دلیل که با آنان همفکر نبود بهصورت وحشیانه مورد ضرب و شتم قرار داده و او را با ضربات متعدد چاقو به شهادت رساندند.
همان جوان بسیجی که تصاویر خانه ساده و بیآلایش او، پس از شهادتش دست به دست چرخید و این کلام امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه) را دوباره زنده کرد که فرمودند: «تنها آنهایی تا آخر خط با هستند که درد فقر و محرومیت را چشیده باشند.» پس از این دو واقعه تلخ و جانکاه، خیلیها و از جمله کسانی که منتقد جمهوری اسلامی هستند، این سؤال در ذهنشان ایجاد شد که این جماعت اکنون که قدرت را در دست ندارد، اینچنین وحشیانه با کسانی که با آنها همفکر نیست برخورد میکند؛ پس اگر اینها به قدرت برسند، قطعا چندصد و چندهزار و چندصدهزار و چندمیلیون انسانی که با آنان همفکر نیستند را سلاخی و قتلعام خواهند کرد. 2- در جریان آشوبهای اخیر، اوباش چندین بار به زنان محجبه جسارت کرده و حجاب از سرشان کشیدند. این رفتار شنیع و غیراخلاقی یکبار دیگر ثابت کرد که اگر این طیف به قدرت برسد، با شعار حجاب اختیاری، در نهایت «بیحجابی اجباری» را دنبال خواهد کرد.
نشان به آن نشان که در هفتههای گذشته وقتی جمعی از ضدانقلابها و براندازان در خارج از کشور تجمع برگزار کرده بودند، وقتی یکی از حاضرین شعار میدهد «برای ناموسمون»؛ بقیه ناگهان با خشم و تندی با وی برخورد کرده و با داد و فریاد حرف وی را قطع کرده و سؤال میکنند که «ناموس چیه؟»! و تاکید میکنند که زن، ناموس هیچکس نیست! 3- در روزهای گذشته فایل صوتی یکی از خبرنگاران شبکه ضدایرانی بیبیسی فارسی افشا شد. وی در این فایل صوتی افشا کرد که هدف پشتپرده آشوبها و اغتشاشات، نه دموکراسی است و نه «زن، زندگی، آزادی»، بلکه یکی از اهداف اصلی در این فتنه، تجزیه ایران و تکهتکه کردن کشورمان است. 4- در ویدئوها و تصاویر منتشرشده از تجمعات عناصر ضدانقلاب و جریان برانداز در خارج از کشور علاوهبر پرچمهای گروهکهای تجزیهطلب، پرچم همجنسبازان نیز بارها مشاهده شده است. یکی از آمال و آرزوهای این جریان این است که در فردای پس از جمهوری اسلامی، همجنسبازی در ایران رسمیت یافته و گسترش یابد. این در حالی است که کشورهای غربی و آن دسته از دولتهایی که همجنس بازی را به رسمیت شناختهاند سالهاست که با بحرانهای متعدد دست و پنجه نرم میکنند.
براساس گزارشهای منتشرشده از سوی نهادهای غربی، موج انحرافات جنسی بخش بزرگی از جامعه آمریکا و اروپا را درگیر خطرات روابط بیقید و بند کرده است که یکی از آنها شیوع بیماریهای مقاربتی است. در روزهای گذشته یکی از به اصطلاح کارشناسان شبکه سعودی اینترنشنال در توئیتی نوشت: «جوان هم به جشنواره گلاب کاشان احتیاج دارد، هم به جشنواره شراب شیراز. جوان به روابط جنسی آزاد، دیسکو و ساحل مختلط و...هم احتیاج دارد.» این توئیت، مشت نمونه خروار است. این یعنی جماعتی که دنبال براندازی است، اگر قدرت را در دست بگیرد، یک جوان را فقط در غرایز جنسی او خلاصه کرده و در ادامه، برای پاسخگویی به غرایز جنسی یک جوان هم، عیاشی و لاابالیگری را تجویز میکند.
در این میان، مغز آن جوان و استعداد و توانمندیهای آن جوان هیچ اهمیتی ندارد. ازدواج و تشکیل خانواده و فرزندآوری هم که هیچ. در خرداد 1398«جیمی مارگولیز» کاریکاتوری با موضوع کشتههای «اوردوز - overdose» در آمریکا منتشر کرد. در این کاریکاتور تاکید شد که تعداد کشتههای ناشی از اوردوز در سال 2017 میلادی در آمریکا از تعداد تمام سربازان آمریکایی کشته شده در جنگ بیستساله ویتنام هم بیشتر است! با این اوصاف، قطعا ایرانِ پس از جمهوری اسلامی، جهنمی بیش نیست. وضعیتی که آمریکا و اسرائیل و انگلیس و آلسعود و دیگر دشمنان ملت ایران هر شب خواب آن را میبینند و آن را آرزو میکنند. اما همانطور که در قریب به 44 سال اخیر هفت رئیسجمهور آمریکا خوراک مار و مور شده و یا در تاریخ گم و گور شدند و فردای پس از براندازی جمهوری اسلامی را ندیدند، انقلاب اسلامی پایدار خواهد ماند و روز به روز شاخ و برگ خواهد گستراند. همانطور که پیش از این نیز ذکر شد، فردای پس از جمهوری اسلامی، جهنمی بیش نیست.
به همین خاطر سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در وصیتنامه خود تاکید کرد که «امروز قرارگاه حسینبن علی(ع) ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرمها میمانند. ا گر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمیماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی(ص).» این شهید والامقام در ادامه تصریح کرد:«برادران و خواهرانم! جهان اسلام پیوسته نیازمند رهبری است؛ رهبری متصل به و منصوب شرعی و فقهی معصوم. خوب میدانید منزّهترین عالِم دین که جهان را تکان داد اسلام را احیا کرد، یعنی خمینی بزرگ و پاک ما، ولایت فقیه را تنها نسخه نجاتبخش این امت قرار داد؛ لذا چه شما که بهعنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما بهعنوان سنّی اعتقاد عقلی دارید، بدانید [باید] بهدور از هرگونه اختلاف، برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید.
خیمه، خیمه رسولالله است.» به همت جوانان غیور و به پشتوانه دهها میلیون ایرانی که در مقاطع مختلف- از تشییع حماسی و باشکوه حاج قاسم در سال 98 تا راهپیمایی عظیم و تماشایی 13 آبان در همین روزهای پیش- بر دهان دشمن کوبیدند، درخت تناور انقلاب اسلامی ایران در مسیر پیشرفت و تعالی قرار دارد. نظام جمهوری اسلامی و ملت فهیم ایران بدون توجه به تندباد توطئهها، قرص و محکم به حرکت خود ادامه خواهد داد. بر همین اساس باید همه تلاش کنیم تا مشکلات را یکی پس از دیگری پشتسر گذاشته و بر سرعت حرکت قطار پیشرفتها بیفزاییم. ما میتوانیم.
تهدید جمهوری آذربایجان را جدی بگیریم
منصور حقیقتپور
در ابتدا باید بگوییم بهتر است مقامات جمهوری اسلامی ایرانی در قبال برخورد با زیادهخواهیهای و اظهارات خارج از عرف «الهام علیاف»، رییس جمهور جمهوری آذربایجان که در هفتههای اخیر افزایش پیدا کرده است، از خواب استراتژیک بیدار شوند و جوابی درخورد به او بدهند تا بار دیگر با حمایت «نئوعثمانیها» و «اسراییلیها» ایران را تهدید نکند. در واکنش به اظهارات روز گذشته رییس جمهور کنونی آذربایجان باید بگوییم که او در طول دوران مدیریت خود همواره با حمایت خارجیها کشور را مدیریت کرده است. او ابتدا باید وضعیت خودش را در جمهوری آذربایجان تثبیت کند و پس از آن بیاید ایران را تهدد کند. منافع ایران در حال حاضر ایجاب میکند تا با کشور «ارمنستان» که همسایه شمالی ما محسوب میشود در این بازده زمانی همکاری اقتصادی داشته باشد، این موضوع ربطی به جمهوری آذربایجان ندارد که بخواهد در این مورد اظهار نظر کنند و بخواهد تمامیت عرضی ایران را تهدید کند. ایران بر پایه منافع ملی خودش با دیگر کشورها رابطه برقرار میکند و اگر کسی بخواهد این موضوع را زیر سوال ببرد و یا بخواهد برای آینده روابط ایران بر اساس منافع خودش تصمیم گیری کند باید جواب قاطعی به آنها داده شود.
دولت آذربایجان بعد از اینکه توانست با حمایت نئوعثمانیها و البته اسرائیلیها قرهباغ را اشغال کند، حالا در این اندیشه است که میتواند ایران را هم تهدید کند ولی آنها باید بدانند که در حد این بحثها و تئوریها نیست. البته فراموش نکنید که آمریکا هم از این تحرکات خوشحال است و از فعالیتهای دیگر کشورها با محوریت جمهوری آذربایجان در قفقاز جنوبی حمایت میکند. در پایان به باید به فعالیتهایی که از جانب جمهوری آذربایجان، ایران را تهدید میکند هم اشاره کنیم که بهتازگی باعث شهادت هموطنانمان در عملیات تروریستی حرم «شاهچراغ(ع)» بودیم که طبق اعلام نهادهای امنیتی این عملیات بهصورت مستقیم در جمهوری آذربایجان طراحی شده بود.