صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۳۱ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۶:۵۸  ، 
کد خبر : ۳۴۸۰۴۸

یادداشت روزنامه‌های چهارشنبه ۳۱ خردادماه ۱۴۰۲

عناوین اخبار روزنامه آرمان امروز در روز چهارشنبه ۳۱ خرداد

امنیت غذایی و سخنی با وزیر جدید جهاد کشاورزی

علیرضا پاک فطرت / نماینده مردم شیراز در مجلس

حداقل ۳۵ درصد اشتغال کشور در بخش کشاورزی است و با توجه به اینکه امنیت غذایی برای کشوری مانند ایران که دشمنان زیادی دارد، مهم است و کشورهایی که تولید عمده داشته اند، دچار جنگ بوده و این موضوع امنیت غذایی کشورها را تهدید می‌کند، محمدعلی نیکبخت به عنوان وزیر جهاد کشاورزی باید فردی نخبه، شجاع، کاردان و با برنامه باشد تا بتواند تحول ایجاد کند. این وزارتخانه با سلامت و معیشت مردم ارتباط مستقیم دارد، مقام معظم رهبری در بیانات فروردین ماه خود فرمودند مدیران باید تحول ایجاد کنند، تحول یعنی نقاط ضعف را شناسایی و آنها را به قدرت تبدیل کنند. نظر وزیر جدید نسبت به شرکت ها و تعاونی های کوچک چیست؟ قرار بود تا پایان برنامه ششم توسعه بیش از ۲۵ درصد اقتصاد کشور از این بخش باشد، در صورتی که در حال حاضر این میزان حدود ۴ درصد است. ایشان در سازمان تعاون روستایی مسئولیت داشته اید، برای تقویت این تعاونی ها چه برنامه ای دارند؟ کشاورزان و دامداران اکثراً از عملکرد وزارت جهاد کشاورزی ناراضی هستند، برای رضایتمندی کشاورزان و تولید کنندگان چه برنامه ای دارید؟ متاسفانه در برنامه پیشنهادی ایشان به مجلس موردی ندیدم. در شرایطی که در وزارت جهاد کشاورزی حیف و میل زیاد است و این وزارتخانه فربه شده است. چگونه می خواهید انضباط مالی و صرفه جویی را در این وزارتخانه حاکم کنند؟ در حوزه رشد اقتصادی برای سال جاری رشد اقتصادی کشور ۸ درصد مدنظر قرار گرفته شده که ۳ درصد آن مربوط به افزایش بهره وری است. با توجه به پایین بودن بهره وری در وزارتخانه شما، چگونه می خواهند آن را افزایش دهند؟ وزیری می‌تواند موفق باشد که امنیت غذایی کشور را تامین کند و  بازار میوه، تخم مرغ، سبزی و صیفی و گوشت را کنترل نماید تا مشکلی برای مردم ایجاد نشود.

مرکز تحقیقات جهاد کشاورزی ۲ هزار عضو هیات علمی دارد، به نظر می رسد تابحال از این پتانسیل استفاده نشده، زیرا اگر چنین اتفاقی صورت می گرفت، وضعیت اینگونه پیش نمی رفت. از سوی دیگر دست درازی به زمین های اطراف شهرها و اراضی ملی حاشیه کلانشهرها مانند کوه خواری و زمین خواری زیاد شده به گونه ای که کلانشهرها نمی توانند توسعه و گسترش پیدا کنند. برنامه آقای محمدعلی نیکبخت برای تقویت و حفظ و حراست از ادارات منابع طبیعی چیست؟

زنجیره تولید محصولات کشاورزی در کشور ناقص است و ۸۰ درصد آب موجود در بخش کشاورزی صرف می شود، باید وزیر جدید آبیاری نوین با توجه به اینکه کشور هرروز به سمت خشکسالی پیش می رود، را در دستور کار قرار دهد. خرد شد اراضی متاسفانه بلای جان امنیت غذایی شده و واردات محصولات کشاورزی متاسفانه انحصاری شده و در دست عده ای خاص است، ایشان چگونه می خواهند آن را به عدالت برسانند، تا محصولات ارزانتر به دست مصرف کنندگان برسد.

عناوین اخبار روزنامه جام جم در روز چهارشنبه ۳۱ خرداد

دین مردمی رهبر انقلاب
محسن سلگی | نویسنده و تحلیگر
رهبر حکیم انقلاب امسال در سالگرد رحلت امام‌خمینی (ره) مفهوم «ایمان به مردم» را پیش کشیدند. واضح است ایمان مفهومی است که هر فرد با شنیدن آن، ناخودآگاه و عمدتا یاد دین، خدا و باور‌هایی مانند بقای روح و نظیر آن می‌افتد. هرچند در بیان عامه به وفور مشاهده می‌شود که مثلا کسی می‌گوید من به توانایی‌های تو ایمان دارم. یا ایمان دارم که به فلان هدف خواهم‌رسید.
در عین حال، ایمان در سپهر و عرصه دینی کاربردی عمیق، بیشتر و متداول‌تری دارد. با این وصف چگونه رهبر انقلاب اسلامی از ایمان به مردم سخن می‌گویند؟ باید توجه داشت ایشان ایمان به مردم را در کنار و همزمان با مفهوم ایمان به خدا مطرح کرده اند. این همراهی و هم‌زمانی دلیل دارد. تقارن خدا و مردم نزد ایشان، فراتر از بیان مذکور است. یعنی ایشان در تمامیت و منظومه فکری خود به ترکیب و وحدت خدا و مردم، باور و ایمان دارند. به عبارت دیگر، نگاه الهی و نگاه مردمی ایشان متناسب و حتی مطابق هم است. این همان اسلام مردمی امام راحل است که البته در بیان حضرت آیت‌ا... العظمی خامنه‌ای تفصیل و گسترش یافته است. استقامت و قاطعیت رهبر انقلاب بر حق خدا و حق مردم با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز تناسب دارد. قانون اساسی جمهوری اسلامی حتی ذره‌ای حاضر به عدول کردن از جمهوریت یا ابتنای بر مردم و اسلامیت یا ابتنای بر اسلام نیست. 
متناسب با این ترکیب و وحدت مردم و اسلام، امام راحل در توضیح جمهوریت نظام فرموده است: «اما جمهوری اسلامی به همان معناست که همه جا جمهوری است، لکن این جمهوری بر یک قانون اساسی متکی است که قانون اسلام است. این که ما جمهوری اسلامی می‌گوییم، برای این است که هم شرایط منتخب و هم احکامی که در ایران جاری می‌شود، این‌ها بر اسلام متکی است، لکن انتخاب با ملت است و طرز جمهوری هم، همان جمهوری است که همه جا هست.» (صحیفه، ج۴: ص۴۷۹). بر این اساس تلاش امام راحل نهادینه‌سازی، انتظام‌بخشی و دقیق کردن حضور مردم و روش اثرگذاری آن‌ها هم در مقام انتخاب کردن و هم انتخاب‌شدن بوده است. رهبر انقلاب نیز همواره کوشیده‌اند به عمق و دقت رابطه جمهوری و اسلام بیفزایند. نظریه مردم‌سالاری دینی مهم‌ترین مصداق کوشش مذکور بوده است. رهبر انقلاب طی این نظریه، حضور مردم و افزایش کارآمدی دین را به طور همزمان مورد توجه قرار داده اند. به کاربردن تعبیر تازه ای، چون ایمان به مردم که پیشتر در سالگرد امام در سال ۱۴۰۰نیز مطرح کردند از جمله تجلی‌های این دقیق‌سازی و عملی کردن ایده جمهوری اسلامی (ترکیب جمهوریت و اسلام) بوده است. همچنین تعبیر ایمان به مردم، تنها برخاسته از مبانی الهی و فلسفه سیاسی رهبر انقلاب نیست بلکه برخاسته از قانون اساسی کشور نیز هست. به بیان دیگر می‌توان از ترکیب و وحدت خدا، مردم و قانون در نگاه رهبر انقلاب سخن گفت و ایشان را قله قانون‌گرایی، علاوه بر مردم‌گرایی و اسلام‌گرایی خواند. روند انقلاب اسلامی و شخصیت ملی ایرانیان بعد از سال ۵۷ نیز چنین بوده است. همه‌پرسی مربوط به استقرار جمهوری اسلامی، ۹۸.۲درصد آرای مثبت مردم را تجربه می‌کند و همه‌پرسی قانون اساسی این رکورد تاریخ همه‌پرسی‌ها را نیز شکسته و رکورد خیره‌کننده‌تر یعنی ۹۹.۹درصد آرا را ثبت می‌کند.
مبتنی بر این مردم محوری، قانون‌گرایی جمهوری اسلامی بنا شده است. درجه قانون‌گرایی مبتنی بر مردم نزد نظام اسلامی تا حدی است که امام راحل پس از همه‌پرسی دوم، «قانون اساسی را مهم‌ترین ثمره جمهوری اسلامی» خطاب کردند. رهبر انقلاب اسلامی با تکیه و تأکید بر چنین میراث تاریخی و فکری بی‌نظیر، نظریه مردم‌سالاری دینی را طرح و همواره و بیش از هر کسی بر مشارکت مردم اصرار کرده اند؛ حتی اگر این مشارکت اندک و به طور موقت به برخی تنش‌های سیاسی منتهی شود. بدیهی است در تاریخ سیاسی جهان نیز هرگاه رقابت سیاسی بیشتر شده‌است، سطح نزاع و اختلاف هم بالا رفته و دست‌کم در کوتاه‌مدت، ثبات سیاسی کم شده است. در آن سو، بسیاری اوقات وقتی ثبات سیاسی افزایش یافته، رقابت سیاسی کمتر شده است. به هر روی، مشارکت حداکثری چیزی نیست که نظام‌های سیاسی محافظه‌کار و امنیت‌سالار در پی آن باشند. در این میان نظام اسلامی به ویژه رهبری آن بیش از همه بر مشارکت حداکثری و پرشور مردم توجه داشته اند؛ هرچند با برخی هزینه‌ها نیز همراه باشد.

عناوین اخبار روزنامه جوان در روز چهارشنبه ۳۱ خرداد

رسالت استاد بسیجی در شرایط کنونی
حسین عبداللهی فر

وقتی شرایط جنگ سخت بر کشور حاکم بود، استاد بسیجی رسالت خویش را جهاد اصغر و حضور در جبهه نبرد حق علیه باطل می‌دانست، چنانکه دکتر مصطفی چمران آن دانشمند مجاهد، عالم عامل و جهادگر وارسته کلاس درس را ر‌ها کرد و برای همیشه تاریخ استاد تراز بسیجیان شد.
۴۲ سال از آن روز می‌گذرد و شرایط محیطی کشورمان تغییرات زیادی کرده است. جنگ سخت به برکت خون شهیدان با موفقیت تمام شد و دشمن از رسیدن به اهدافش ناکام ماند، اما تهدیدات نیمه سخت اقتصادی و سیاسی همراه با تهدیدات نرم در قالب تهاجم فرهنگی، ناتوی فرهنگی و شبیخون فرهنگی در دستور کار دشمن قرار گرفت، اما کارگر نیفتاد و انقلاب اسلامی چهل ساله شد.
ناکامی توأم با عصبانیت دشمن سبب تحول ریشه‌ای در روند تهدیدات علیه کشورمان گردید. تهدیدات سخت و نیمه سخت، تجزیه‌طلبی و کشته‌سازی، ترور و تخریب، اغتشاش و اعتصاب، جنگ سیاسی و حقوقی، با جنگ‌های سایبری و اطلاعاتی، عملیات روانی و جنگ رسانه‌ای با جنگ‌های عاطفی و شناختی متقارن گردید. این درحالی بود که در روند قدرت یابی و پیشرفت‌های کشور نه تنها خللی ایجاد نگردید بلکه در سایه رویکرد انقلابی دولت سیزدهم بر سرعت و دقت موشک و میزان غنی‌سازی هسته‌ای افزوده شده است. تا جایی که عربستان به عنوان مرکز محور عربی به اقتدار ملت ایران تمکین کرد و امریکا به عنوان ستون اردوگاه غرب به مذاکرات بازگشت.
در چنین شرایطی استاد تراز بسیجی رسالتی بس عظیم و خطیر دارد؛ استاد بسیجی می‌داند که اگر ابلیس در آغازین روز‌های خلقت آدمی توانست وی را در جنگی شناختی مقهور خویش سازد تا او را واجب الپوشش کند، از آن روز تاکنون تلاش کرده با برداشتن آن پوشش، وی را در جنگ شناختی تسلیم خویش کند. جنگی که تنها راه مقابله‌­اش روشنگری و تبیین‌گری جهادی است. جهادی که خوشبختانه اساتید بسیجی از بدو اغتشاشات در دستور کار قرار داده و نتیجه آن تشکیل شبکه جهادگران تبیین دانشگاه و برگزاری صد‌ها نشست تبیینی در دانشگاه‌های سراسر کشور است.
استاد بسیجی با تخصص توأم با تعهد خویش کارآمدی نظام اسلامی را کلید واژه اصلی عبور کشور از مشکلات و حل مشکلات معیشتی مردم می‌داند؛ لذا کمک علمی و تخصصی از طریق احصای نظام مسائل، تشکیل گروه‌های حل المسائلی و ده‌ها اندیشکده راهبردی و رصد حکمرانی را به منظور اعتلای حکمرانی از جمله وظایف شرایط کنونی می‌داند.
استاد بسیجی به استناد علم و تخصص در اقتصاد می‌داند که تنها راه‌حل مسائل اقتصادی کشور و مشکلات معیشتی مردم، به‌ویژه مهار تورم، افزایش و رونق تولید است که از جمله روش‌های آن دانش بنیان کردن صنعت و کشاورزی، رفع موانع تولید، کاهش وابستگی به دلار، هدایت نقدینگی به سمت تولید، مصرف کالای بومی و مقابله با قاچاق کالاست. از همین رو، کمک به این موارد را از وظایف خویش می‌داند.
استادان بسیجی با اعتبار معلومات روانشناختی و جامعه شناختی امید و ایمان را دو کلید هر گونه پیشرفت فردی و اجتماعی می‌دانند و برای خنثی‌سازی تلاش دشمن برای نومیدسازی مردم و جوانان از هر گونه حرکت مأیوس‌کننده با هوشمندی برخورد می‌کنند و دانشجویان را نسبت به اهداف یأس‌آفرینان آگاه می‌سازند.
اساتید بسیجی به پشتوانه بصیرت کم نظیر از اهداف شوم دشمن در بی عفت‌سازی زنان و بی غیرت‌سازی مردان کشورمان مطلع بوده و می‌دانند که تضعیف ارزش‌های الهی و اسلامی آثار زیانباری بر تضعیف کانون خانواده، هویت اجتماعی، شکوفایی استعداد‌های جوانان و تعالی جامعه اسلامی دارد.
استاد بسیجی با دانش مدیریتی و تجارب میدانی خویش می‌داند که هر گونه کمک به دیگران و نقش آفرینی در عرصه مختلف نیازمند انسجام درونی است. با همین نگاه اساتید بسیجی کشورمان امروز اجتماع با شکوهی را رقم زدند که نه در گذشته این قشر بلکه در سایر اقشار نیز کم نظیر است. اجتماع ۳۰ هزار نفری استادان بسیجی کشور به عنوان نیمی از اعضای این قشر و یک سوم جامعه استادی صرفاً به لحاظ کمی بیانگر توان سازماندهی، انسجام سازمانی، اقتدار تشکیلاتی ارزیابی شده و قدرت برنامه ریزی، فراخوان این سازمان را نشان می‌دهد و از سوی دیگر و به لحاظ کیفی و محتوایی نشان می‌دهد نه تنها جنگ ترکیبی دشمن بر روند همدلی و همگرایی ارباب علم و دانش بی تأثیر بوده بلکه جنگ شناختی آن‌ها نیز نتیجه عکس داشته و امروز فرهیختگان کشورمان را برای حفظ انقلاب اسلامی مصمم‌تر و جازم‌تر ساخته است.

عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز چهارشنبه ۳۱ خرداد

تصمیم کبری در برابر خشکسالی

دکتر سیدعلی علوی

خبر تلخ اما واقعی است؛ خشکسالی در کشورمان 30ساله شد. بحران خشکسالی مسئله ای است که با آن یا مواجه شده ایم یا دیر یا زود مواجه خواهیم شد و اگر فکری اساسی برای آن نکنیم طبیعت واقعیت خود را با کمبود آب و جنگ بر سر آب، با پدیده ریزگردها، رانش زمین،خسارت های چند صد هزار میلیاردی به کشاورزی و با تغییر بافت های جمعیتی به ما تحمیل خواهد کرد، بحرانی که اگر برایش تدبیر نکنیم ما را به اجبار تدبیر خواهد کرد.  در باره بحران خشکسالی، کم بارشی و اضافه برداشت های 80 درصدی از منابع زیرزمینی در گزارش امروز صفحه 9 به ابعاد و برخی راهکارها پرداخته‌ایم که علاوه برآن دو نکته کلی قابل تامل است: 1.نکته نخست این که به جز برخی از مناطق کشورمان همچون سیستان و بلوچستان و برخی از مناطق بیابانی برای اکثریت جامعه شهرنشین مسئله کم آبی و خشکسالی هنوز به بحران تبدیل نشده به عبارتی از نظر بیشتر مردم بحران خشکسالی یا رفع می شود یا قابل جبران است. حالا یا آب دریای عمان را شیرین می کنیم یا چاه عمیق می زنیم یا از آب های ژرف تامین می کنیم، به عبارتی در خودآگاه یا ناخودآگاه اکثر مردم نه نیازی به اصلاح الگوی مصرف است، نه تغییر نگاه به کشاورزی، نه تغییر در سبک زندگی ، درواقع هنوز بیش از 80 درصد مردم کشورمان گرچه مکرر از بحران کم آبی و خشکسالی شنیده‌اند اما آن را با پوست و گوشت خود لمس نکرده اند و مسئله شان نیست. 2.نکته دوم و عجیب تر این که همان طور که بیشتر مردم به بحران خشکسالی بی توجه یا کم توجه اند، براساس آن چه در اولویت و تصمیم ها و قوانین و عملکردها دیده می شود می توان این موضوع را استنباط کرد که بحران خشکسالی برای مسئولان و قانون گذاران و مجریان به مسئله فوری و مهمی تبدیل نشده است. گرچه از این بحران حرف زده می شود اما برای  تخصیص بودجه و اجرای طرح ها آن چنان که باید عمل نمی شود، درواقع توجه ویژه به موضوع آبخیزداری ، تجدید نظر در سیاست های صادراتی در بخش کشاورزی ، تجدید نظر در توسعه صنایع آب بر در مناطق کم آب، اصلاحات اساسی در مصرف آب در بخش کشاورزی، توجه به واردات محصولات آب بر، احیای منابع زیرزمینی و تصمیم برای تغییر پیکربندی های جمعیتی، همه و همه راهکارهای مهم و عاجلی است که باید به سرعت در باره آن ها تصمیمات متناسب با شرایط گرفته شود. در هر حال بحران خشکسالی که براساس آمار اکنون وارد 31 سالگی آن شده ایم بحرانی است که واقعیت های خود را بی رحمانه در سطح عمومی و حکمرانی به ما تحمیل خواهد کرد. بحرانی که جز تطابق با آن راهی پیش روی مان نیست. بحرانی که باید به عنوان یک کلان بحران مسئله آحاد مردم و تمامی متولیان به ویژه در سطح روسای قوا باشد.  از مجلس با اصلاح قوانین و تقنین قوانین متناسب با شرایط جدید و تخصیص بودجه ها که در اولین آزمون باید در سیاست های برنامه هفتم به طور جدی مد نظر نمایندگان مجلس قرار گیرد تا متولیان در تمامی اجزای دولت به گونه ای که این بحران تا زمانی که مسئله همه ارکان دولت و وزارتخانه ها نشود نمی توان امیدوار به گذر از آن بود. در هر حال تطابق پذیری و گذر از بحران خشکسالی چه در سطح عمومی و چه در سطح حکمرانی نیاز به تصمیمات سخت و اجتناب ناپذیری دارد، هرچند سخت باشد.  

عناوین اخبار روزنامه شرق در روز چهارشنبه ۳۱ خرداد

آیا امکان گذر از زندگی کارگری وجود دارد؟

حمزه نوذری/ جامعه‌شناس و استاد دانشگاه
 ارنست مندل در کتاب اقتصاد سیاسی می‌نویسد مسیر تکامل شیوه تولید سرمایه‌داری مبتنی بر حذف شرایط زندگی کارگران نیست؛ بلکه بر‌عکس مسیر گسترش این پدیده است. واقعیت درباره کارگران فقط به این مربوط نمی‌شود که آنها از تملک وسایل تولید خودشان جدا افتاده‌اند؛ بلکه مسئله این است که درآمد کارگران بر حسب محاسبات بازتولید زندگی خودشان و امکان فرارفتن از شرایط فعلی ناکافی است. بر‌اساس مناسبات کاری فعلی، نه‌تنها پدیده کارگری کاهش پیدا نمی‌کند؛ بلکه زندگی کارگری و مسئله شاغلان فقیر رو به گسترش است. اگر میانگین حقوق کارگران را با میانگین مصرف آنها مقایسه کنیم، درمی‌یابیم که پدیده کارگری رو به گسترش است و شرایط کارگران نه‌تنها تغیری نکرده؛ بلکه بدتر شده است. آیا کارگران و نیروی کار امکان و فرصتی برای پس‌انداز دارند تا بتوانند هزینه‌های آغاز و استمرار یک فعالیت مستقل کسب‌وکار را شروع کنند. مثلا آیا کارگر و کارمند بعد از یک دهه کارکردن می‌تواند پس‌اندازی برای راه‌اندازی یک کسب‌وکار کوچک یا خرید مغازه داشته باشد که در‌این‌صورت می‌توانیم بگوییم شرایط عمومی نیروی کار بهتر شده است و در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که پدیده کارگری کمتر شده است. منظور از پدیده کارگری، کار به‌مثابه مشقت و زحمت است و زندگی کارگری یعنی زحمت و تقلا بدون امکان خودفعلیت‌بخشی؛ اما اگر شواهد نشان‌دهنده این باشد که بخش زیادی از نیروی کار شامل کارگران شاغل در بخش دولت یا بخش خصوصی یا کارمندان یقه‌سفید با فقر دست‌و‌پنجه نرم می‌کنند و امکان پس‌انداز و سرمایه کافی برای راه‌اندازی کاری مستقل ندارند، می‌توان نتیجه گرفت که زندگی کارگران نسبت به گذشته بدتر شده است و پدیده کارگری (کار به‌مثابه مشقت و زحمت) و شاغلان فقیر بدون چشم‌انداز رهایی از آن عمومیت یافته است؛ یعنی شکست و ناتوانی نیروی کار در فعلیت‌بخشیدن به قوای انسانی گسترش پیدا کرده است و کار تبدیل به امری بی‌معنا شده که فقط وسیله‌ای پرزحمت و شاق برای رفع نیازهای اولیه است. اگر اکثریت نیروی کار قادر به پس‌انداز بخش جزئی از درآمد نیستند و همه درآمدشان را برای زندگی روزمره خرج می‌کنند؛ پس تملک ابزار و وسایل تولید و ثروت به گروه کوچکی محدود شده است. به نظر می‌رسد گروه کوچکی از جمعیت بین درآمدها و هزینه‌های‌شان تعادل وجود دارد. براساس‌این آنهایی که سرمایه و تملک ابزار تولید را در اختیار دارند، می‌توانند سرمایه بیشتری را انباشته کنند و آنهایی که فاقد آن هستند، روزبه‌روز از به‌دست‌آوردن آن دورتر می‌شوند.

در‌حالی‌که نیروی کار درآمدش را بلافاصله به طور کامل مصرف می‌کند و طبقه دارای سرمایه‌های ثابت و ابزار تولید بر میزان سرمایه قبلی‌اش می‌افزاید، در نتیجه می‌توان گفت پدیده کارگری (کارگر به‌مثابه زحمتکش، نه کارگر به معنای تولید‌کننده و کنشگر فعال در مناسبات کاری و اجتماعی) که فاقد فرصت برای فرا‌رفتن از شرایط کارگری است، عمومیت پیدا کرده است. گروه‌های شاغل جامعه از نظر اقتصادی به سه گروه تقسیم می‌شوند. گروهی که تعادلی بین درآمد و مصرف‌شان وجود ندارد و امکان پس‌انداز برای خرید وسایل تولید در راستای گذر از شرایط کارگری به‌هیچ‌عنوان در طول دوره کاری‌شان ندارند. گروه کمتری که می‌توانند تعادل نسبی بین درآمد و مصرف‌شان برقرار کنند که البته این گروه هم قادر نیستند از وضعیت فعلی فراتر روند و گروه سوم که اندک هستند، به سرمایه اولیه‌شان روز‌به‌روز اضافه می‌شود. پس امکان گذار از زندگی کارگری برای بخش بزرگی از جامعه بدون داشتن فرصت پس‌انداز و تملک ابزار تولید دشوار شده است. متأسفانه نوع نگاه به برنامه پیشنهادی هفتم توسعه عمومیت‌دادن به پدیده کارگران فقیر از رهگذر ارزان‌سازی نیروی کار است. کارگرانی که زمینه و شرایطی برای پس‌انداز و تملک سرمایه کم برای به‌دست‌آوردن ابزار تولید یا کسب‌و‌کار کوچک ندارند و در مقابل، امکان انباشت سرمایه برای گروه کوچکی از رهگذر پرولتاریایی‌‌کردن روز‌به‌روز نیروی کار به دست می‌آید. پرولتاریایی‌شدنی که محدود به کارگران نیست و روز‌به‌روز گروه‌های بیشتری هستند که تمام درآمدشان فورا مصرف می‌شود و امکان پس‌انداز و مالکیت سرمایه ندارند. توسعه جامعه از این رهگذر همان است که سرمایه‌داری نامیده می‌شود. اگر چنین روندی نمی‌خواهیم، لازم است شرایطی فراهم شود که فرصت تملک وسایل تولید و امکان پس‌انداز عمومیت پیدا کند. مهم‌ترین نشانه برای ادعای بهترشدن زندگی کارگران و ایجاد فرصت و امکان برای فرا‌رفتن از آن، این است که نیروی کار امکان پس‌انداز بخشی از درآمدش را برای خرید وسایل تولید در اختیار داشته باشد. در‌این‌میان تورم بالا و پرنوسان و نوع نگاه دولت‌ها به مناسبات کار، که مبتنی بر سلطه هرچه بیشتر سرمایه بر کار است (ارزان‌سازی روزافزون نیروی کار) بیشترین سهم را در ایجاد وضعیت فعلی دارد.

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز چهارشنبه ۳۱ خرداد

در پاریس و آلبانی چه خبر است؟ 

جعفر بلوری

دوست تاریخ‌دانی می‌گفت، برای تبیین یک تحول مهم مثل انقلاب بزرگ اسلامی در ایران یا انقلاب کبیر فرانسه، نمی‌شود از همان روز یا بعضا حتی سالی شروع کرد که تحول در آن رخ داده است. به عبارتی وقتی می‌خواهیم انقلاب 1789 فرانسه را تبیین و چگونگی وقوعش را به تحلیل بنشینیم، نباید سراغ همان چند روز آخر منتهی به انقلاب یا حتی تحولات سال 1789 برویم بلکه باید به تحولات داخلی و حتی خارجی پیرامون این انقلاب از 10 سال قبل رجوع کنیم. می‌خواست بگوید، وقوع برخی تحولات به ویژه وقتی آن تحول «مهم» است، نتیجه فعل و انفعالات و تحولاتی است که از مدت‌ها قبل رخ داده‌اند و چه بسا در نگاه اول، ارتباطی با آن واقعه هم نداشته باشند.
امروز تحولات بسیار مهمی در منطقه و حتی در دنیا رخ داده و در حال رخ دادن هستند که نتیجه اتفاقات مهمی مثل جنگ بزرگ روسیه و آمریکا در اوکراین است. امروز اتفاقی به بزرگی چرخش کشورهای عربی منطقه به سمت ایران رخ داده که بخشی از آن نتیجه اتفاق مهمی است که در 23 شهریور 98 در شرق عربستان بین این کشور و انصارالله یمن رخ داد! کمی ریزتر هم می‌شود شد و می‌توان ریشه‌های تحولاتی را که امروز در پاریس یا آلبانی در جریان است را، در برخی تحولات مربوط به 22 ماه اخیر دید. یعنی زمانی که آقای رئیسی به قدرت رسید و سکان هدایت این کشور را از دستان کسانی خارج کرد که در دوران مسئولیت‌شان، روابط ایران و کشورهای همسایه، به تیره‌ترین نقطه رسید. آن‌قدر تیره که صحبت از تاسیس ناتوی عربی-با هدف مقابل هم قرار دادن اعراب و ایران- به میان آمد.
با این مقدمه برویم سراغ برخی تحولات طی ماه‌ها یا سال‌های اخیر. این اخبار را که در ظاهر هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند را کنار هم ببینید:
الف- همان‌طور که ‌اشاره شد، یکی از این تحولات مهم، جنگ اوکراین است که ‌شانزده‌ ماهه شده و از قرار معلوم و به گفته صدر اعظم آلمان، قرار نیست حالا حالاها تمام شود. درباره خسارات این جنگ به دو طرف، گزارش‌های متعددی منتشر شده است و تقریبا کسی نیست که از تبعات اقتصادی و اجتماعی این جنگ به‌ویژه برای غرب آگاهی نداشته باشد. شاید هیچ استراتژیست غربی یا روسی تصور نمی‌کرد، جنگ این قدر طولانی شود و این‌همه خسارت در همه حوزه‌ها وارد کند. به عنوان مثال حدود 4 ماه پیش اعلام شد، غرب در حوزه انرژی مجبور شده چیزی بالغ بر یک تریلیون دلار- فقط یارانه- به مردم بدهد و شرکت‌های اروپایی نیز همین میزان خسارت را متحمل شده‌اند. اوکراین نیز حدود یک‌تریلیون دلار نیاز دارد تا بتواند ویرانی‌ها را جبران کند. این آمار و ارقام که تا کنون به 3 تریلیون دلار رسیده، مربوط به 4 ماه گذشته است! یک بار دیگر به اعداد نگاه کنید!
به اظهارات پریروز دبیرکل ناتو هم دقت کنید: «انبار مهماتمان خالی شده است.» یا گزارش ‌اشپیگل که نوشته، فقط و فقط 20هزار گلوله توپ برایمان باقیمانده است. یا گزارش اخیر نشریه معتبر اکونومیست درباره مرگ دست‌کم 68 نفر در اروپا در زمستانی که گذشت، زمستانی که نسبت به زمستان‌های قبل اروپا، گرم بود! همین‌طور گزارش‌هایی از رواج خوردن غذای حیوانات یا غذاهای تاریخ مصرف گذشته در کشورهایی مثل انگلیس و یا به گزارش‌های متعددی که از تاثیر بحران‌های اقتصادی بر سبک زندگی اروپایی‌ها منتشر شده است. حالا کمی به سفر برخی رهبران اروپایی به چین بیندیشید. تحلیل‌هایی مثل تحلیلِ سفر فروردین‌ماه ماکرون به پکن که باعث خشم آمریکایی‌ها شد. همین‌طور سفر مقامات آلمانی به این کشور و این اواخر سفر وزیر خارجه آمریکا به پکن که به گفته ژنرال مک مستر «از سر ضعف بود.» همه این تحولات و سفرها حول یک چیز می‌چرخیدند: «اوضاع اقتصادی نابسامان غرب».
یعنی غربی‌ها برای عبور از بحران اقتصادی حاصل از جنگ طولانی اوکراین، وارد فاز تازه‌ای شده‌اند. برخی از آنها مثل رئیس‌جمهور فرانسه حتی از لزوم استقلال اروپا از آمریکا در حوزه‌های امنیتی و نظامی می‌گویند.
ب- خبرهای متعدد و غیررسمی نیز درباره مذاکرات ایران و آمریکا منتشر شده که به تعداد انتشار، تکذیب شده‌اند. این خبرها هم قابل تامل هستند. به رغم تکذیب‌ها اما این‌گونه اخبار همچنان در سطح وسیعی - چه در داخل و چه در خارج- در حال انتشار است. ما هم میزان صحت این اخبار را نمی‌دانیم اما چکیده این اخبار می‌گوید، ایران و غرب به توافقاتی دست یافته‌اند-یا در حال دست یافتن هستند- و حوزه این توافقات را نیز، مسئله هسته‌ای، تبادل زندانیان، پول‌های بلوکه شده ایران و.....می‌گویند.
همین‌جا به خبر مربوط به گفت‌و‌گوی تلفنی آقای رئیسی و ماکرون، رؤسای جمهور ایران و فرانسه هم باید توجه داشت. طبق اخباری که از این گفت‌و‌گو منتشر شده، طرفین چیزی بالغ بر
90 دقیقه با یکدیگر صحبت کرده و بحث‌های مهم و جدی بینشان رد و بدل شده است. همین‌جا کمی مکث کنیم. حالا شما بفرمایید: «آیا آنچه دیروز در پاریس برای گروه‌های تروریستی رخ داد نمی‌تواند به این گفت‌و‌گوی تلفنی مرتبط باشد؟ آنچه در آلبانی برای این گروه تروریستی رخ داد چطور؟» داریم تلاش می‌کنیم، ارتباط به تحولات با یکدیگر را پیدا کنیم.
ج- گزارش‌های رسمی که هر از چندگاهی از منابع معتبر غربی یا داخلی در حوزه اقتصاد ایران منتشر می‌شود را هم باید کنار این تحلیل‌ها دید. گزارش‌هایی که از افزایش تولید نفت ایران، رشد اقتصادی کشورمان، آزاد شدن دارایی‌های بلوکه شده، احیاء پروژه‌های مُرده و نیمه مُرده، تک‌رقمی شدن نرخ بیکاری در برخی استان‌ها، عضویت کشورمان در سازمان ‌شانگ‌های، عضویت دائم ایران در اتحادیه برن و همین روزها، عضویت در گروه بریکس، سیاست در حال جهانی شدن دلارزدایی و....خبر می‌دهند.
د- شاید یکی از مؤثرترین این تحولات، احیاء روابط ایران با کشورهای همسایه است. بنا به دلایلی از ذکر منابع جملات بعدی معذوریم. اطلاعات دقیقی که به دست ما رسیده نشان می‌دهد، تحولات یمن، ناامیدی از حمایت‌های غرب، هزینه‌های سنگین سرشاخ شدن با ایران قوی در کنار برخی میانجیگری‌ها، در احیاء این روابط نقش مهمی داشته‌اند و یکی از سران کشورهای مهم عربی اعلام کرده از 40 سال تنش پرهزینه خسته شده‌ایم و به ما اثبات شده، اگر غرب بین منافع ما و منافع خود در مواجهه با قدرتی مثل ایران مجبور به انتخاب باشد، منافع خود را برخواهد گزید. از دل این آشتی و تحولاتی که به گوشه‌ای از آنها ‌اشاره کردیم، آشتی اعراب با سوریه، چرخش مصر و به تبع آن چرخش سایر کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس به سمت ایران هم زاییده شده است. موضوعی که غرب، بیش از 40 سال برایش هزینه کرده و زحمت کشیده بود، در حال «هوا» شدن است.
وقتی این تحولات را کنار هم می‌گذاریم، مسائل زیادی روشن می‌شود. در حوزه سیاست خارجی و منطقه‌ای، به فضل الهی و تلنگر حساب‌شده‌ای که ایران در برخی حوزه‌ها زده، اوضاع نسبتا خوبی داریم. در حوزه نظامی نیز اتفاقات مهمی طی ماه‌های گذشته رخ داده که یکی از آنها، رونمایی از موشک ‌هایپرسونیک است. چنین رویکردی باعث تولید قدرت و افزایش جایگاه می‌شود. وقتی کشوری جایگاهش را پس گرفت و به اقتدار منطقه‌ای‌اش افزود، شنیدن یورش به لانه تروریست‌ها در آلبانی از سوی نظامیان آلبانی یا مفتضح شدن همین تروریست‌ها در آن یکی لانه یعنی در پاریس، نباید تعجب‌برانگیز باشد. خبرهای تعجب‌برانگیز هنوز منتشر نشده است!

روزنامه وطن امروز

شکار نیمه شب
مهدی بختیاری
 4 سال پیش در 30 خرداد 98 پدافند هوایی سپاه پاسداران یک فروند هواپیمای بدون سرنشین MQ-4 آمریکایی را حوالی مرز هوایی کشور در آب‌های جنوب مورد اصابت قرار داد و سرنگون کرد.
این ماجرا یکی از نقاط عطف حوزه پدافند هوایی کشور بود که از پایان جنگ تحمیلی در کانون توجهات فرماندهان و برنامه‌ریزان نیروهای مسلح قرار داشت.
برای کشوری که در معرض تهدیدات متعدد قرار دارد و اطرافش را پایگاه‌های آمریکایی گرفته و رژیم صهیونیستی به عنوان اصلی‌ترین دشمن او در منطقه حضور دارد، طبیعتا توجه به پدافند هوایی باید در اولویت قرار داشته باشد.
در سال‌های دفاع‌ مقدس، نیروهای مسلح بویژه نیروی هوایی ارتش که پدافند هوایی در دل آن تعریف شده بود، مسؤولیت اصلی دفاع از آسمان کشور در برابر تهدیدات خارجی را برعهده داشت که شاهکار آن در عملیات والفجر 8 با تدبیر امیر تیمسار شهید «منصور ستاری» فرمانده وقت نهاجا در کارنامه سال‌های جنگ ثبت شد.
در طول دهه‌های اخیر، با تغییر در ماهیت تهدیدات علیه کشور، پدافند هوایی نیز در مسیر تحولات زیادی قرار گرفت که در حوزه‌های تجهیزاتی، فرماندهی و سناریوهای رزم قابل بررسی است.
تشکیل قرارگاه مشترک پدافند هوایی، تشکیل نیروی پدافند هوایی در ارتش به عنوان یک نیروی مجزا و جهش‌های بزرگ پدافند هوایی در سپاه پاسداران نمونه‌های آن هستند.
دستیابی ایران به تجهیزات و سامانه‌های بومی به ‌رغم تحریم‌های کمرشکن این حوزه در دهه‌های اخیر نشان می‌دهد مقامات جمهوری اسلامی ایران نگاه ویژه‌ای به موضوع پدافند دارند.
برای مثال، در مقطعی که خرید سامانه موشکی برد بلند «اس300» از روسیه در سال‌های گذشته با بدقولی طرف مقابل به تاخیر افتاد، به دستور فرمانده معزز کل قوا، جوانان حاضر در پدافند هوایی ماموریت یافتند با تکیه بر توان داخل، نمونه مشابه این سامانه را بسازند که نهایتاً به پروژه مهم «باور373» ختم شد که به گفته فرماندهان و کارشناسان حوزه نظامی حتی از برخی نمونه‌های مشابه خارجی نیز بهتر است.
سامانه موشکی سوم خرداد که 4 سال قبل توانست پیشرفته‌ترین پهپاد آمریکایی را به زیر بکشد نیز محصول همین نگاه و تکیه بر دانش و تخصص ایرانی است که امروز به عنوان یکی از بهترین و کارآمدترین سامانه‌های پدافندی کشور شناخته می‌شود.
واقعه 30 خرداد 98 از چند منظر قابل توجه بود.
1- هوشیاری نیروهای پدافند هوایی در رصد کامل آسمان کشور و حتی فراتر از مرزهای جغرافیایی
پدافند هوایی یک نیروی 24 ساعته و بدون تعطیلی و توقف است که امروز نیروهای آن با استقرار در بیش از 3500 نقطه در سراسر کشور با استفاده از تجهیزات مختلف از دیده‌بانی بصری تا به کارگیری جدیدترین رادارهای ساخت داخل مشغول رصد آسمان کشور هستند.
این همکاری بویژه ‌پس از یکپارچه شدن سیستم پدافند با فرماندهی واحد قرارگاه مشترک خاتم‌‌الانبیا(ص)، روز به روز هماهنگ‌تر شده و همه واحدهای پدافندی ـ چه در ارتش و چه سپاه پاسداران ـ در آن به شکلی واحد و هماهنگ عمل می‌کنند و همین امر آسمان ایران را ـ به اذعان سازمان‌های بین‌المللی هوانوردی ـ به یکی از امن‌ترین آسمان‌های منطقه تبدیل کرده است.
2- کارآمدی تجهیزات ساخت ایران
سامانه موشکی سوم خرداد که نخستین بار در نمایشگاه تجهیزات نیروی هوافضای سپاه در سال 93 رونمایی شد، در طول سال‌های اخیر تغییرات زیادی داشته و به یکی از مهم‌ترین سامانه‌های پدافندی کشور تبدیل شده است.
نصب این سامانه موشکی روی برخی شناورهای نیروی دریایی سپاه، برد عملیاتی آن را به بیش از آنچه تاکنون بوده افزایش داده است.
3- اعتماد به نفس نیروی کاربر
یکی از مهم‌ترین وجوه عملیات 30 خرداد 98 را باید اعتماد به نفس کاربران و افسران پدافند هوایی دانست که توانستند یکی از مهم‌ترین پرنده‌های جاسوسی دشمن را مورد شناسایی قرار داده و در کمترین زمان با شلیک تنها یک موشک مورد اصابت قرار دهند.
این درحالی است که ترامپ، رئیس‌جمهور وقت آمریکا هم اذعان کرد ایرانی‌ها توان هدف قرار دادن هواپیمای P8 آمریکایی را که در همان زمان در نزدیکی پهپاد «گلوبال هاوک» بود نیز داشتند.
اهمیت پدافند هوایی را این روزها در جنگ اوکراین و سایر جنگ‌های سال‌های اخیر می‌توان بخوبی درک کرد.
پیشرفت روزافزون جنگ‌افزارهای نظامی نظیر هواپیماهای جنگی، موشک‌ها و پرنده‌های بدون سرنشین، این واقعیت را پیش روی طراحان حوزه‌های نظامی قرار می‌دهد که گام اول در مقابله با تهدید، در پدافند هوایی تعریف می‌شود و این یکی از مهم‌ترین و اصلی‌ترین برنامه‌های نیروهای مسلح کشورمان نیز هست.
گذشته از این، جمهوری اسلامی در سال‌های گذشته اقدام به تقویت بیش از پیش متحدان خود در منطقه کرده است که یک وجه آن در همین حوزه پدافند هوایی تعریف می‌شود.
اگر حزب‌الله لبنان در جنگ 33 روزه از خلأ سامانه‌های پدافندی در برابر حملات پرشمار جنگنده‌های اسرائیلی رنج می‌برد، امروز به جدیدترین سامانه‌های پدافند هوایی مجهز شده که در صورت بروز جنگ، امکان خودنمایی بلامنازع صهیونیست‌ها در آسمان این منطقه را از آنها سلب خواهد کرد.
در سوریه نیز به نظر می‌رسد جمهوری اسلامی ایران برنامه مفصلی برای تقویت پدافند هوایی این کشور در برابر حملات گاه‌وبیگاه صهیونیست‌ها دارد که باید منتظر ماند و دید این برنامه به چه شکل، در چه سطح و با به کارگیری کدام سامانه‌ها عملیاتی خواهد شد.
روزنامه رسالت
قطار انقلاب کجا می‌رود؟
محمدکاظم انبارلویی
1- قطار انقلاب از اوایل دهه 40 به راه افتاد. ابتدا به‌جز راننده قطار و علما و مراجع و عناصر انقلابی مرتبط با علما سوار قطار نبودند. قطار وقتی به ایستگاه 15 خرداد رسید از امام خمینی (ره) پرسیدند پس سربازان شما کجا هستند . فرمود :
 سربازان من در گهواره‌ها هستند.
2- وقتی قطار انقلاب به ایستگاه تجمعات میلیونی سال‌های 56 و 57 رسید میلیون‌ها تن سوار شدند. آنان که در گهواره بودند همه واگن‌های قطار را پرکرده بودند. همه از خود می‌پرسیدند مقصد نهایی قطار کجاست؟ پاسخ این بود تأسیس نظام اسلامی و پیاده کردن احکام الهی قرآن و مبارزه با ستمگران و مستبدین جهانی و حمایت از مستضعفین جهان ! قطار وقتی به ایستگاه بهمن 57 رسید منافقین ، کمونیست‌ها ، نفوذی‌ها و... پیاده شدند و شروع کردند به سنگ‌پرانی به سمت قطار انقلاب، آمریکایی‌ها کلید جنگ داخلی را به آن‌ها دادند. یک سال بعد نهضت آزادی ، جبهه ملی و لیبرال‌ها پیاده شدند ، جنگ تحمیلی و نیابتی را دشمن تدارک دید.8 سال تمام این قطار با سرعت به حرکت خود ادامه داد ، در هر ایستگاه فرعی و اصلی عده‌ای پیاده شدند. برجسته‌ترین آن پیاده شدن آیت‌الله منتظری و عناصر نفوذی در بیت او بودند.
3- امام خمینی (ره) جنگ را پایان داد و لبه تیز حمله و هجمه خود را به‌سوی دشمن اصلی آمریکا برد. تشییع بی‌نظیر او در تاریخ نشان داد آن‌ها که به نیت برپایی نظام الهی و اجرای احکام اسلامی سوار قطار شده بودند پای‌کار برای ادامه مسیر هستند.اتفاقی که افتاد این بود امام (ره) و خبرگان ملت، هدایت قطار را پس از امام (ره) به دست کسی سپردند که سرسپرده‌ترین انقلابی به اهداف اسلام و قرآن بود. او اشبه‌الناس به سیره روش انقلابی و مؤمن‌ترین و عادل‌ترین و شجاع‌ترین شاگردان امام (ره) بود.
4- رهبری پس از امام (ره) چون خورشید فروزان در داخل و خارج نورافشانی کرد. او قطار انقلاب را از گردنه‌های سختی چون حمله آمریکا به عراق و افغانستان و پدیده داعش عبور داد. قدرت نظامی کشور را به پایه‌ای رساند که از مرز بازدارندگی عبور کرده و در جایگاه اقدام پیش‌دستانه نسبت به هر تعرض نظامی از داخل و خارج رسانده است.
او بااقتدار و تدبیر نقشه‌های شوم آمریکا در منطقه را یکی پس از دیگری خنثی کرد و سگ هار نگهبان منافع غرب در منطقه یعنی رژیم اشغالگر قدس را در داخل سرزمین‌های اشغالی زندانی و محصور و از خارج مرزها با جنگ‌های 33 روزه ، 8 روزه و 22 روزه به ذلت و دریوزگی انداخته است.
5- نظام هرروز پایه‌های خود را محکم و ‌آسیب‌ناپذیر کرده است. انقلاب از جنگ‌های «سخت» و «نرم» پیروز بیرون آمده است. قطار انقلاب همچنان با سرعت پیش می‌رود. دهه هفتادی‌ها و هشتادی‌ها جایگاه ویژه‌ای در این حرکت‌دارند و خوش درخشیدند.
آنان که از قطار پیاده شدند رفتند دنبال کاروکاسبی خود و عده‌ای هم رفتند با ضدانقلاب و منافقین همراه شدند و رنگین‌کمان اپوزیسیون را رنگ‌آمیزی کردند. اما برخی هنوز در قطار هستند نه پیاده می‌شوند و نه با انقلاب همراهی می‌کنند و گاهی هم با کسانی که از قطار پیاده شدند هم‌نوایی می‌کنند.
6- پرسش اساسی امروز این است برخی حضراتی که در قطار انقلاب نشسته‌اند، چرا در برابر کسانی که به سمت حرکت قطار سنگ‌پرانی می‌کنند و «نظام» ،
 «انقلاب» و «اسلام» را سیبل حملات خودکرده‌اند موضع نمی‌گیرند؟ توجیه آن‌ها برای این سکوت و گاهی همراهی چیست؟
7- قطار انقلاب اسلامی شتابان به‌سوی مقصد نهایی درحرکت است. هرروز بیش از روز قبل به مقصد نزدیک می‌شود . امروز تعامل سازنده با جهان بدون آمریکا بیش از هر زمان خودنمایی می‌کند. ارتباط با همسایگان ، با کشورهای اسلامی و کشورهایی که می‌خواهند بدون تهدید و تحقیر و تحریم آمریکا زندگی کنند حتی در حیاط‌خلوت آمریکا گسترش پیداکرده است. دیپلماسی انقلابی به‌جای دیپلماسی التماسی جای خود را در راهبرد سیاست خارجی بازکرده است. آیا ساکتین نمی‌خواهند همانند دوران امام (ره) در ترویج اسلام و انقلاب و دفاع از نظام حرفی بزنند و راه و خط خود را از مهاجمان به انقلاب و متجاوزان به اسلام جدا کنند.
مقصد نهایی انقلاب، رسیدن به ایستگاه قیام مهدی آل محمد (ص) است. قرار است پرچم جمهوری اسلامی را به صاحب اصلی بسپاریم .
 انقلاب اسلامی مقدمه ظهور منجی است. این را همه می‌دانند چه کسانی که سوار قطار هستند چه کسانی که پیاده شدند و چه کسانی که دست از سنگ‌پرانی برنمی‌دارند.
هنر نسل چهارم انقلاب اسلامی این است که می‌خواهند کسانی که از قطار انقلاب پیاده شده‌اند را دوباره سوار کنند. به همین دلیل حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای در مراسم چهارده خرداد امسال خطاب به مردم، جوانان، نخبگان، هسته‌های انقلابی و مجموعه‌های سیاسی گفتند:«هرکسی که دوستدار ایران و منافع ملی و بهبود اوضاع اقتصادی، و به دنبال اصلاح مشکلات رنج‌آور اقتصادی و معیشتی، و در پی جایگاه باعزت ایران در نظم جهانی پیشِ رو است، باید برای ترویج و زنده ماندن ایمان و امید در کشور تلاش کند.»
مفهوم این سخن آن است، همه‌کسانی که دوست دار ایران هستند می‌توانند سوار قطار انقلاب تا ایستگاه قیام حضرت بقیه‌الله الاعظم (عج) بشوند. 
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات