کمال الدین پیرمؤذن
حمایت و حفاظت پروردگاری که صاحب منصبان مدّعی آن هستند، در گروی رضایت خلایق و محرومان خلایق است و خدمت صادقانه به مردم و مهربانی و اعطای حقوق مسلّم آنان، بیشک پلی برای تأمین رضایت آفریدگار است. رضایت و مصلحت و اعطای حقوق شهروندی تعداد هرچه بیشتری از مردمانی که تحت حاکمیّت با مسئولیّت یک نظام قرار دارد از این مجری عبور میکند و لاغیر! امّا، مردمان نیز حرفهایی دارند، مردم ما بر حسب فطرت انسانی، با همان سبک زندگی مورد پسند خودشان و یا صفات ملّی و تاریخی خود مایلند که نسبت به دولت و حاکمیّت خودشان، بشرط شکستن تقسیمبندی سلیقهای جناح مطلق گرای جبهۀ پایداری مبنی بر خودی و غیرخودی و کنار زدن این جبهه با اعتقاد به عدم جمهوریّتشان به نظام اسلامی ایران زمین، کمک و همکاری بیش از پیش بعمل آورند تا چرخ مملکت و احوال اقتصادی و اجتماعی و ملّی بهتر و بیشتر بچرخد و قدرت چانه زنی نظام در تعاملات بینالمللی تقویت گردد، تا امنیّت همه جانبۀ شهروندان و سرمایهگذاریها با هراست و صیانت بیشتر، پایدار تأمین گردد و فرصتها و امکانات و خدمات بیشتری تولید شود و با عدالت بهتری توزیع گردد. امّا نسبت به این امر نیز حساسند که دولت و کرسی نشینان قدرت آنها را به حساب میآورند و برای آنها، آزادی، سبک زندگی، حقوق اساسی، مصالح و منافعشان ارج و احترامی قایل هستند یا خیر؟! نه آن که فقط کمک و همکاری را از مردم بخواهند ولی خود و اهداف و منافع و مصالح خود بروند، عدّهای قلیل از آنان و آقازادههای آنان اختلاس و ویژه خواری و رشوه و ناسلامتی را پیشۀ خویش میکنند و صاحب منصبان اهداف و مصالحی که یا از بلند پروازیهای بیپشتوانۀ حاکمان سرچشمه میگیرد و یا آنکه قاطبۀ مردم را در آنگونه اهداف و مصالح علقه و مشارکتی نیست که اگر اشتراک و وحدتی در اهداف و منافع و مصالح وجود داشت، خود به خود تأمین میشود و اگر اینها نبودند، آن را با توصیه و صحبت یا تبلیغات و انواع فشارها نمیتوان ایجاد کرد.
تجربۀ تاریخی به ما میآموزد و کتاب خدا نیز بر این صحّه میگذارد که آن عواملی که موجب انسجام و استحکام یک مجموعۀ ملّی با یک واحد اجتماعی تاریخ دار میشوند، عبارتند از: ۱- امنیّت عمومی و همه جانبه، ۲- آرامش و آینده داری (آزادی وامید به زندگی) و ۳- معاش مادّی. اگر این سه عامل در جامعهای تأمین شده باشند، وحدت و پیوند و همبستگی نسلها، گروهها و اقشار مختلف جامعه نیز تأمین میشود و جامعه مجموعاً روی به ترقّی و تکامل میرود. متأسفانه در شرایط حاضر، از آن هر سه عامل، در جامعۀ ما کاستی یا فقدان شرایط فوق بسیار چشم گیر شده است. از نظر آرامش و آینده داری و برخورداری از حقوق شهروندی وامید به زندگی یا بیمهری به نخبگان و شایستگان و بها دادن به پایدارچیها و یا فعّالین ستادهای انتخاباتی جناب رئیس جمهور یا نمایندگان مجلس حداقلی و… بر کسی پوشیده نیست که از این جهت وضع بسیار اسفناک است و آن را از این واقعیّت تلخ و خسرانآور برای مُلک و ملّت میتوان فهمید که سیل مهاجرت یا داوطلبان مهاجرت به سرزمینهای بیگانه، در جلوی سفارتخانههای مورد مراجعه در سالها و ماههای اخیر بیشتر از هرر زمانی دیگر شده است و نتیجۀ آن اینکه، مردم یا اکثر آنها، آیندۀامیدبخشی برای خودشان یا فرزندانشان، در افق شرایط کشور تشخیص نمیدهند. در مورد معاش با توجّه به تورم کمرشکن فزاینده و گرانی و ابعاد فقر در جامعه هم بهتر است. امّا اگر حاکمیّت ما، حاضر به بازنگری بیطرفانه نسبت به رفتارها و بینشهای سالهای اخیر و یکدستسازی بینتیجۀ قدرت مداران میبود، همۀ آن نقایص، بحران، اعتراضات و مشکلات قابل رفع یا کاهش میبودند، ولی ظواهر امر، علی رغم فضاسازی بحقِ دستگاههای نظارتی بر کاندیداتوری افراد مورد وثوق مردم و مدافع حقوق ملّت و میهن و انقلاب، نشان میدهد کماکان پایدارچیها و جریان خاص تمامیّت خواهی و بارگذاری منفی برای منافع نظام و کیان و مُلک و ملّت را دنبال میکنند. شکاف عظیم طبقاتی و گرسنگی در جامعه که علامت اوّل آنها، و فساد و اعتیاد و فحشای علنی، علائم بعدی آنهاست فزونی یافته است.
پس از شورش ۳۰ خرداد ماه ۶۰، استراتژی منافقین این چنین اعلام شد: «ما مجاهدین خلق با درک واقعبینانه از رژیم و آشتیناپذیری و متعارض شدن تضاد با رژیم ضد خلق، پس از ۳۰ خرداد، قاطعانه استراتژی مبارزه مسلحانه و در مرحله اول این استراتژی، ضربه یا ضربات تعیینکننده و مرحله یک تهاجمی (تهاجم به هر قیمت) و تشکیل آلترناتیو را در دستور کار خود قرار دادهایم.»
با نگاهی به آمار وقایع تروریستی و شهدایی که در سال ۱۳۶۰ به خشنترین و سبعانهترین روش ممکن به شهادت رسیدند، میتوان دریافت که گروهک تروریستی منافقین بیشترین نقش را در این جنایتها داشتهاند. بنا بر آمارهای رسمی در شش ماهه اول سال ۱۳۶۰، ۱۹۶۹ شهروند در اقدامات تروریستی توسط گروهکهای منافقین، کومله، دموکرات، پیکار، چریکهای فدایی خلق (اقلیت) و اتحادیه کمونیستهای ایران به شهادت رسیدهاند که گروهک منافقین با اقدام به ترور ۸۴۱ نفر رتبه نخست را در خیانت به مردم و کشور کسب کرده است.
در این قبیل عملیاتها فقط هدف انجام ترور بود و اینکه قربانی ترور چه فرد یا شخصی باشد برای آنها اهمیتی نداشت. از این رو عمده اهداف این ترورهای کور مردم عادی، شهروندان بیدفاع، رهگذران و مسافران وسایل حمل و نقل عمومی بودند. جالب اینکه منافقین بدون پردهپوشی، موارد و نمونههایی از ترورهای شهروندان عادی را در ارگان سازمانی خود ذکر و از این عملیات تروریستی با عناوینی مثل اعدام انقلابی و آتش قهر خلق یاد میکردند.
۱۷ هزار شهید ترور توسط منافقین در طول سالهای قبل و پس ازسال ۶۰ گواه روشنی بر خوی غیرانسانی جماعت حیوان صفتی دارد که امروز با گذشت زمان و فراموشی بخشی از حافظه تاریخی ملت ایران در سایه پروپاگاندای رسانهای غرب در خیابانهای برلین، بن، واشنگتن، پاریس، آمستردام و دهها شهر اروپا و امریکا تجمع کرده و خونخواه جماعتی تروریست در تابستان ۶۷ هستند که پس از حمله منافقین به غرب کشور در زندانها شورش کرده بودند با این خیال خام که کار نظام تمام شده و با پیوستن به دوستان منافق خود پس از عملیات دروغین فروغ جاویدان جمهوری اسلامی را میتوانند ساقط کنند.
منافقین، مهمترین جریان التقاطی در جبهه ضدانقلاب به شمار میروند که همواره به عنوان یک «فرقه تروریستی» فعالیت میکنند و این درحالی است که از سوی نظام سلطه، تلاش ویژهای صورت میگیرد تا این گروهک را به عنوان آلترناتیوی دموکراتیک برای نظام جمهوری اسلامی در نظر گرفته شود. با این نگاه و رویکرد است که به دستور امریکا این فرقه به سوی فعالیت در شبکههای مجازی با هدف ایجاد جنگ روانی در داخل کشور و اهداف فرامرزی ایران سازماندهی میشوند. پس بیجهت نیست که اقدامات منافقین در فضای مجازی، مورد تقدیر امریکا قرار میگیرد و هر از گاهی، فیلمی از بازدید مقامات امریکایی و اروپایی از تروریسم مجازی آنان در آلبانی منتشر میشود یا برای دادن روحیه به این جماعت ددمنش با پول رژیمهای فاسدی همچون رژیم صهیونیستی و دعوت از مقامات و سناتورهای امریکایی و نمایندگانی از کشورهای اروپایی همایشهایی در پاریس برگزار میشود تا به یک گروهک بدنام تنفس مصنوعی داده شده و به وجود نحس آنها اعتبار بخشیده شود. منافقین چهار دهه است که در ایران با شهادت بهترینهای این ملت از شهدای ۷۲ تن هفتم تیر گرفته تا شهدای هشتم شهریور (رئیسجمهور و نخستوزیر) تا شهدای هستهای و یا با شهادت صیادشیرازی نماد مقابله با این گروهک بدترین جنایت را مرتکب شدند و اربابان آنها در غرب چشمان خود را بر این همه جنایت بسته و کارمند مظلومی را به بند اسارت میگیرند و بیش از ۲۵۰ جلسه محاکمه برای او در دادگاههای سوئد تشکیل میدهند تا بگویند حمید نوری همان کسی بوده که در جایگاه زندانبان اوین، منافقین شورشی این زندان را در تابستان ۶۷ اعدام کرده است.
جوان امروز ما که حوادث سالهای ۵۹ تا ۶۱ را ندیده و هیچ شناختی از رفتار منافقین در آن سالها ندارد طبیعی است که وقتی با حوادث پاییز سال گذشته مواجه میشود نمیتواند تشخیص دهد که حامد اسماعیلیون امروز، همان مسعود رجوی سال ۶۰ است که در سر سودای رهبری و بر کرسی قدرت نشستن را دارد. این جوان نمیداند مسیح علینژاد یا نازنین بنیادی که هر روز از این پارلمان اروپا به آن پارلمان و از این کشور به آن کشور برای فعال کردن جریان ضد ایرانی سفر میکند، همان مریم رجوی منافقی است که با ازدواج تشکیلاتی از ابریشمچی جدا شد و بدون لحاظ شئون دینی به همسری مسعود رجوی رسید. جوان امروز ما باید بداند آدمها برای دولتهای اروپایی و امریکایی تاریخ مصرف دارند. یک روز مسعود رجوی و مریم عضدانلو برای آنها کارکرد داشت و امروز مسیح علینژاد و نازنین بنیادی و فردا اسمهای جدیدتر و افراد رادیکالتر دیگر، اما در بسترهای جدید و با شعارهای فریبنده.
حال بد دارو را خوب کنید
سیدصادق غفوریان
وقتی عملکرد مسئولان در یک سال گذشته در موضوع حیاتی دارو و درمان مردم را می بینیم که با وجود هشدارها، گزارش ها، تجمع ها و فریادهای نمایندگان باز هم شاهد تداوم مشکلات متعدد در این بخش است، آیا انتظار هست برای مسائلی با درجه اهمیت کمتر همچون اجاره های سربه فلک کشیده، بازار رویایی گوشت و مرغ، گرانی میوه یا مسائلی دورتر مثل کیفیت نازل آموزش و مدارس دولتی و... تدبیر شود؟! البته که بیان این فرضیه نه الزاما به معنای درست بودن آن است که یعنی چون مسئولان وزارت بهداشت توان تصدی گری امر حیاتی دارو و درمان را ندارند، پس مسئولان دیگر بخش ها هم ناکارآمد و ناتوان اند. اما این آقایان محترم باید به مردم، این حق را بدهند که چگونه در قریب به یک سال گذشته مسئله راهبردی دارو و درمان با وجود پیگیری های کلان و فریادهای مجلس، اما باز هم دچار «سکته»های جدی است؟ خوب است این سکته ها را در شنیده ای از یک منبع مطلع روایت کنیم که نقل وی این بود: «به دلیل کمبود و نبود داروهای پس از عمل پیوند، مدتی است بخشی از اعمال پیوند انجام نمی شود یا کمتر از ظرفیت انجام می شود.» اما برای این که به تصویر روشن تری از دایره «ترک فعل» ها در علل نقص در زنجیره تهیه، تولید و توزیع دارو برسیم، خوب است برخی از این سکته ها را به روایت بررسی های روز گذشته مجلس مرور کنیم: 1-از بین 3500 قلم تجهیزات پزشکی، 660 مورد با کمبود حاد و ذخیره موجودی کمتر از یک ماه، 189 قلم با کمبود و ذخیره موجودی کمتر از 3 ماه. 2- دپوی 360 تن تجهیزات پزشکی در گمرک که وارد کنندگان به دلیل ابهام در حقوق و تعرفه های گمرکی علاقه ای به خروج کالا ندارند. 3- موارد کمبود دارویی از اردیبهشت گذشته به 133 قلم رسیده که پیش بینی شده، در مهر و آبان با بحران مواجه شویم. 4- مطالبات شرکتهای دارویی تا پایان اردیبهشت به 40 هزار میلیارد تومان رسیده است که 12 هزار میلیارد تومان آن فقط شامل بدهیهای دانشگاه های علوم پزشکی و تأمین اجتماعی است. 5- ناکامی طرح دارویار با این دردها همراه است که با گذشت سه ماه از سال و لزوم پرداخت 5.7 هزار میلیارد ماهانه اما تاکنون مبلغی واریز نشده و غم انگیزتر نیز از مبلغ مصوب 73 هزار میلیارد سال قبل فقط 13.4 همت پرداخت شد. 6- و...این دردهای بی امان گوشه ای از غصه هایی است که در حوزه دارو طی یک سال گذشته با آن مواجهیم؛ دردها و رنج هایی که امروز بخشی از آن گریبان بیماران هموفیلی، فاکتورهشت، تالاسمی، پیوندی و... را گرفته است. آقای وزیر، بیمار دارو می خواهد نه قرارگاه بی شک نوع مدیریت منفعلانه وزارت بهداشت در یک سال اخیر که پیش از این سکاندارش را تا مرز «عدم اعتماد» هم برد و نتوانسته با همگرایی بخش های کلان کشور، چالش تخصیص های به موقع و پرداخت بدهی ها به شرکت های دارویی را برطرف کند، از مهم ترین دلایل وضعیت موجود است. وزیر بهداشت امروز از راه اندازی «قرارگاه» سخن می گوید، اما آیا به بیماران تالاسمی، پیوند، هموفیلی و... یا بیماری که بیمارستان ها او را برای تهیه دارو به بازار ارجاع می دهند، می توان گفت صبوری پیشه کن تا قرارگاه وزارت بهداشت، از خواب بیدار شود؟ بی شک، در این بحران که بیم پاییز و زمستانی پرخطر دارویی هم پیش بینی می شود، نقش و بازی بانک مرکزی، گمرک، وزارت اقتصاد، سازمان برنامه و بودجه و تامین اجتماعی را نمی توان نادیده انگاشت، اما مردم، دارو و درمان را از وزارت بهداشت می خواهند چون او را مسئول سلامت خود می دانند؛ حال آقای وزیر فریاد بزند که «من فقط یک حلقه از یک زنجیره ام...». امید که همیشه در صحت و سلامت باشید، اما... ما هم دست به دعا بر می داریم نه تنها برای سلامتی مسئولان متولی دارو که اگرچه ناکارآمدی برخی از آن ها، درمان مردم را به خطر انداخته، بلکه برای تمامی انسان ها که هیچ گاه گذرشان به دکتر و درمانگاه و بیمارستان نیفتد اما چقدر از مسئولان ما برای یافتن داروهایشان از این داروخانه به آن داروخانه سرگردان می شوند؟ آقایان مسئول! باور کنید، طعم کمبود دارو یا نبود داروی موثر و با کیفیت به ویژه برای بیماران خاص، طعم تلخی است، این را با چه زبانی باید فریاد کرد؟ چرا قرارگاه شما حتی فاقد این توان و کارآمدی است که 360 تن تجهیزات پزشکی که هر قلم از آن، دردی از مردم را دوا می کند، ماه ها و هفته ها در انبار گمرک معطل بماند؟! کالای پزشکی و دارو، برای مردم همچون خرید گوشت و میوه نیست که چون توان خرید ندارد، از آن بگذرد و با خود کلنجار رود که بدون گوشت چند صدهزار تومانی و میوه چندده هزار تومانی هم می توانم زنده بمانم. آقای رئیس جمهور می دانیم که ... بی شک، امروز در حوزه دارو اراده ای جهادی و همه جانبه نیازمند است که به «بازی» بانک مرکزی، گمرک و بدهکاران به بخش های دارویی پایان دهد؛ آقای رئیس جمهور همه می دانیم که جنابعالی برای مردم، شبانه روز تلاش می کنید ولی وقت آن فرا رسیده که «دارو» را درست و دقیق دریابید و اجازه ندهید برخی از این سیستم های ناکارآمد، مردم را در پاییز و زمستان پیش رو گرفتار نبود حتی داروهای ساده آنتی بیوتیک و سرم و احتمالا تجهیزات پزشکی «گران شده» کنند.
استفان پریزنر/ هماهنگکننده مقیم سازمان ملل متحد در جمهوری اسلامی ایران
هر سال در بیستم ژوئن، ما روز جهانی پناهنده را برای احترام به پناهندگان در سراسر جهان گرامی میداریم. به گفته آنتونیو گوترش، دبیر کل سازمان ملل متحد، «پناهندگان تجلی بهترین روحیه انسانی هستند». روز جهانی پناهنده فرصت مهمی برای برجستهکردن و گرانقدر شمردن شجاعت، تابآوری و قدرت همه کسانی است که به دلیل مناقشات یا آزار و اذیت خانههای خود را ترک کردهاند. هیچ فردی، اگر نگران امنیت خود یا خانوادهاش نباشد، خانهاش را رها نمیکند و جان خود را برای پناهجویی به خطر نمیاندازد. درحالحاضر، تعداد پناهندگان در سراسر جهان تکاندهنده است. تا پایان سال ۲۰۲۲، تعداد بیسابقه 108.4 میلیون نفر مجبور به ترک خانههای خود شدند که نسبت به سال قبل از آن بیش از ۱۹ میلیون نفر افزایش داشته است. این بالاترین آمار تعداد پناهندگان پس از جنگ جهانی دوم محسوب میشود. از میان این افراد، 35.3 میلیون نفر پناهنده هستند؛ افرادی که در جستوجوی امنیت، از مرزهای بینالمللی عبور کردهاند. این در حالی است که تعداد بیشتری برابر با ۵۸ درصد، معادل 62.5 میلیون نفر، به دلیل درگیری و خشونت در کشورهای خود بیجا شدهاند.
همانطورکه فیلیپو گراندی، کمیسر عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان اشاره میکند، «این ارقام به ما نشان میدهند که درحالیکه درگیریها سریع شکل میگیرند، یافتن راهحل برای آنها کند پیش میرود. نتیجه آن ویرانی، بیجا شدگی و رنج برای هریک از میلیونها نفری است که بهاجبار از خانههای خود رانده میشوند». جمهوری اسلامی ایران نقش مهمی در میزبانی یکی از مستمرترین جمعیتهای پناهنده جهان ایفا میکند. براساس گزارش اخیر روند جهانی که از طرف کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان (UNHCR) منتشر شده، ایران پس از ترکیه، به دومین کشور میزبان پناهندگان در جهان تبدیل شده است. بیش از چهار دهه است که مردم و دولت جمهوری اسلامی ایران سخاوتمندانه میزبان میلیونها افغانستانی بودهاند. سیاستهای فراگیر پناهندگی ایران برای پناهندگان این امکان را فراهم کرده است تا به خدمات آموزشی و بهداشتی و فرصتهای معیشتی دسترسی داشته باشند. از سال ۲۰۱۵، ایران به همه کودکان افغانستانی در سن مدرسه اجازه داده تا در مدارس ابتدایی و متوسطه بدون توجه به وضعیت مدرک اقامتی خود تحصیل کنند. درحالحاضر بیش از ۸۰۰ هزار کودک افغانستانی در مدارس ایران و در کنار کودکان ایرانی مشغول به تحصیل هستند. ما در سازمان ملل متحد میهماننوازی ایرانیان از پناهندگان در طول سالها را تحسین میکنیم. برای من، این روحیه همبستگی و میهماننوازی در این واقعیت نمایان است که ۹۹ درصد افراد افغانستانی در شهرها در کنار ایرانیها زندگی میکنند و مردم ایران اقامتگاههای پناهندگان را که یک درصد باقیمانده در آن زندگی میکنند، «میهمان شهر» مینامند. سازمان ملل متحد مصمم است که از ایران در پایبندی خود به حمایت و کمک به پناهندگان پشتیبانی کند. تلاشهای ما در کمکرسانی به پناهندگان افغانستانی از سوی کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان هدایت میشود. این تلاشها شامل ارائه کمکهای تغذیهای و غذایی برنامه جهانی غذا (WFP) به آسیبپذیرترین پناهندگان ساکن اقامتگاهها، فعالیتهای سازمان توسعه صنعتی ملل متحد (UNIDO) در بهبود دسترسی به آب پاک و تلاشهای سازمان جهانی بهداشت (WHO) و صندوق کودکان سازمان ملل متحد (UNICEF) برای افزایش خدمات بهداشتی-درمانی و واکسیناسیون است. کار ما نهتنها شامل حمایت از پناهندگان، بلکه شامل حمایت از جوامع میزبان که خانهها و قلبهای خود را به روی پناهندگان باز کردند نیز میشود.
از نظر ما، ایستادن در کنار پناهندگان یک مسئولیت همگانی است. همه ما، ازجمله سازمان ملل متحد، دولتها، جامعه مدنی، کسبوکارها و شهروندان، وظیفه داریم از پناهندگان محافظت کنیم، در کنار آنان باشیم و مسیرهای بیشتری را برای حمایت از آنان هموار کنیم. جامعه بینالمللی باید با کشورهای میزبان نظیر ایران مشارکت بیشتری داشته باشد. تأمین منابع مالی برای جابهجاییهای متعدد، حتی با وجود افزایش نیازها، روند کندی دارد.
کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان و شرکای آن در امور بشردوستانه برنامه پاسخگویی به پناهندگان سال ۲۰۲۳ (RRP) را در ماه مارس برای حمایت از 7.9 میلیون نفر، شامل 5.2 میلیون فرد افغانستانی و 2.7 میلیون نفر از میزبانان محلی آنها در پنج کشور همسایه راهاندازی کردند. این کشورها عبارتاند از ایران، پاکستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان. برای ایران، سازمان ملل متحد به 198.9 میلیون دلار نیاز دارد که تاکنون تنها ۱۸ درصد آن (برابر با 29.8 میلیون دلار) دریافت شده است. در نتیجه نیازی فوری به حمایت بیشتر جامعه بینالمللی، بهویژه برای خدمات بهداشتی و آموزشی وجود دارد، تا اطمینان حاصل کنیم که افغانستانیهای بیجاشده از حمایتها و کمکهای کافی برخوردار میشوند.
با وجود چالشهای موجود، ایران سالها است که با فراهمکردن دسترسی پناهندگان به خدمات عمومی مانند آموزش، بهداشت و درمان و فرصتهای معیشتی، به تعهدات بینالمللی خود عمل کرده است. همانطور که در چارچوب و پیمان جهانی پناهندگان تصریح شده است، با توجه به مشکلات اقتصادی و منابع محدود، حمایت جمعی از طرف جامعه بینالمللی برای تقسیم و کاهش بار این مسئولیتها امری ضروری است.
همانطور که آنتونیو گوترش، دبیر کل سازمان ملل متحد، تأکید کرده است، ما همچنین به اراده سیاسی قوی - در سراسر جهان، از شمال تا جنوب – نیاز داریم که صلح را برای سیاره آشفته ما به ارمغان آورد، تا کسانی که امروز پناهنده هستند، بتوانند با امنیت به خانههای خود بازگردند. امسال، در روز جهانی پناهنده، زمان آن فرارسیده است که هریک از ما تعهد خود را برای همبستگی با همه پناهندگان در سراسر جهان تجدید کنیم و برای داشتن جهانی تلاش کنیم که در آن هیچکس مجبور به پناهندهشدن نباشد.