حسین شریعتمداری
۱- سال دهم هجرت است. چند روز است که مراسم حج به پایان رسیده و حالا جماعت به سوی شهرهای خویش رهسپارند. پیامبر خدا(ص) در میان آنهاست. شمار جماعت نزدیک به یکصد و بیست هزار نفر است. شوق بازگشت به شهر و دیار با غمی سنگین به هم آمیخته است. پیامبر خدا(ص) در موسم حج آن سال از رحلت خود خبر داده است و دلشوره عجیبی بر دلها نشسته که سرنوشت اسلام بعد از رحلت رسول خدا به کجا میانجامد. شمار فراوانی از جماعت، اشارات صریح رسول خدا(ص) درباره امامت و جانشینی علی(ع) را به خاطر داشتند ولی نگران که مبادا اشارات یاد شده، نادیده گرفته شود!... کاروان چند وادی را پشت سر گذاشته و حالا به صحرای خشکی به نام «جحفه» رسیده است که غیر از چند درخت تنومند بیابانی و ریگهای سوزان چشمانداز دیگری ندارد. رسول خدا(ص) به ناگاه فرمان توقف میدهد؛ آنها که جلوتر رفتهاند بازگردند و آنان که حاضرند توقف کنند تا پشت سر ماندهها از راه برسند. چه اتفاقی افتاده است؟! کسی نمیداند.
۲- آنها که نزدیکترند میبینند که پیامبر خدا(ص) چشمها برهم نهاده و دانههای عرق بر پیشانی مبارکش نشسته است، حالتی که هنگام نزول وحی به رسول خدا دست میداد... «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاس... اى پیامبر! آنچه را از جانب خدا بر تو نازل شده [به مردم] ابلاغ کن و اگر چنین نکنی اصلا رسالت خود را به جای نیاوردهای و خدا تو را از (شر) مردم نگه مى دارد»... چه پیامی در میان است که اگر ابلاغ نشود، انگار رسالت پیامبر خدا و آن همه رنج و مرارت بیثمر بوده است؟!...
از جهاز شتران منبر بلندی ساخته میشود. پیامبر اکرم(ص) دست علیبن ابیطالب(ع) را به دست میگیرد و بر فراز منبر میبرد و پیام خدا را به جماعت ابلاغ میکند. ايهاالناس من كنت مولاه فهذا على مولاه (و این سخن را سه بار تکرار میفرماید) اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله... اى مردم هر كس را كه من رهبر او هستم اين على رهبر اوست. خدايا هر كس او را دوست بدارد دوستش بدار و هر كس او را دشمن بدارد، دشمنش بدار و هر كس او را يارى كند، ياريش بنما و هر كس او را خوار سازد، خوارش كن».
۳- جماعت، گروه گروه خود را به علی میرسانند و انتخاب او را به امامت و جانشینی پیامبر خدا تبریک میگویند. ماجرا اما، هنوز تمام نشده است. پس از اعلام جانشینی علی(ع) پیام وحی دیگری میرسد و رسول خدا(ص) بر جماعت میخواند «الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينا... امروز، كافران از (زوال) آيين شما، مأيوس شدند بنابراين از آنها نترسيد! و از (مخالفت) من بترسيد! امروز، دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دین شما پذيرفتم».
چرا خداوند متعال پس از انتخاب علی(ع) به جانشینی پیامبر، تاکید میکند که امروز، دین شما را کامل و نعمت را بر شما تمام کردهام و راضی شدهام که اسلام دین شما باشد؟ این به آن معنی است که اگر علی برای جانشینی پیامبر خدا و امامت امت برگزیده نشده بود، دین خدا نه فقط کامل نشده بود، بلکه امیدی به تداوم آن نیز نبود! چرا؟!
۴- اکنون سخن از یک نکته بسیار بدیهی در میان است و آن، این که اگر قرار است جامعه بر اساس آموزهها و تعالیم اسلام اداره شود -که باید اینگونه باشد- تشکیل حکومت بر پایه احکام الهی اسلام ضروری است و در غیر اینصورت، انگار اسلام عزیز و بعثت پیامبر خدا(ص) فقط یک واقعه برای ثبت در تاریخ بوده و ادامه آن مورد نظر نبوده است! و از سوی دیگر، تشکیل حکومت بر پایه اسلام نیازمند بر خورداری از حاکمی است که اولاً؛ از مبانی اسلام «آگاهی کامل» داشته باشد و ثانیاً؛ به معنای واقعی کلمه «عادل» باشد. این دو ویژگی «آگاهی کامل» و «عدالت کامل» از ویژگیهای پیامبران و امامان است و این دو ویژگی باید از جانب خداوند تبارک و تعالی مورد تأیید قرار گرفته باشد چرا که اگر اینگونه نباشد، مردمان در شناخت امام به بیراهه میروند و از اختلاف و چندگانگی سر بر میآورند.
۵- اتفاق سرنوشتساز روز غدیر که اگر نبود، ادامه اسلام ناممکن بود، انتصاب امام علی(ع) به حاکمیت و جانشینی پیامبر اعظم است. امام راحل(ره) ما میفرمود: «ولایتی که در حدیث غدیر است به معنای حکومت است، نه به معنای مقام معنوی» و تاکید میکنند که «بنابراین، نباید حدیث غدیر را اینگونه حساب کنیم که میخواهد یک معنویتی را برای حضرت امیر(ع) یا یک شأنی برای ایشان ایجاد کند، بلکه این حضرت امیر است که غدیر را به وجود آورده است، مقام شامخ اوست که اسباب این شده که خدای تبارک و تعالی او را حاکم قرار بدهد».
در کلام رهبر معظم انقلاب نیز آمده است «دو حقیقت، یعنى حقیقت نصب امیرالمومنین بهعنوان امامت بعد از پیغمبر، و مسئله پرداختن به حکومت و سیاست و امامت و اداره امت بعد از پیغمبر، در مسئله غدیر وجود دارد».
گفتنی است که رخداد غدیر را تمامی مذاهب چندگانه اسلامی نقل کردهاند و هیچیک وقوع آن و انتصاب حضرت امیر علیهالسلام به امامت و خلافت بعد از پیامبر اکرم(ص) را نفی نکردهاند.
۶- غدیر واقعهای نیست که روز هجدهم ذیحجه سال ۱۰ هجری اتفاق افتاده و تمام شده باشد. غدیر نقشه راه اسلام برای همیشه است. از امام راحل ماست که «این عید، نه برای این است که چراغانی و قصیدهخوانی و مداحی بشود، اینها خوب است، اما مسئله این نیست... [منظور] اقامه عدل است» و از حضرت آقاست که «مسئله غدیر با این مضمون والا متعلق به همه مسلمانهاست، چون به معنای حاکمیت عدل، حاکمیت فضیلت و حاکمیت ولایت الله است». در کلام خدا به رهبری و حاکمیت معصومین علیهمالسلام (پیامبر خدا و امامان) به صراحت تاکید شده است. از جمله در سوره مبارکه نساء آمده است «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ... اى كسانى كه ايمان آوردهايد از خدا و پيامبر و اولیالامر (اولياى امور) پیروی و اطاعت کنید». از این روی؛
الف : اولیالامر که خدا به اطاعت از آنها دستور داده است باید معصوم و عاری از هرگونه گناه باشند. چرا که خدای مهربان به اطاعت از کسانی که مرتکب گناه میشوند، دستور نمیدهد «إِنَّ اللهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ [۹۰ نحل]... خدا به عدل و احسان فرمان میدهد». و در آیه ۲۸ اعراف میفرماید «إِنَّ اللهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَىاللهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ... خدا به کارهای زشت فرمان نمیدهد. آیا چیزی را که نمیدانید به خدا نسبت میدهید؟».
ب: اولیالامر یعنی امامان معصوم(ع) باید به مردم معرفی شده باشند. چگونه ممکن است خداوند منّان به اطاعت از کسانی فرمان بدهد ولی آنها را معرفی نکند؟! خدای مهربان امامان را برای همیشه با نام و نشان و مشخصات به مردم معرفی کرده است. ممکن است پرسیده شود که چرا نام آنها در کلام خدا نیامده است؟ پاسخ این پرسش را از زبان مبارک امام صادق علیهالسلام میآوریم؛ از حضرت ایشان(ع) سؤال میکنند به چه علت نام علی و اهلبیت -علیهمالسلام- در قرآن نیامده است» امام علیهالسلام با اشاره به تاکید و سفارش فراوان نماز در کتاب خدا، میفرمایند «نماز هم بر پیامبر -صلیالله علیه وآله و سلم- نازل شده، ولی در قرآن از تعداد رکعتهای نماز [و چگونگی انجام آن] حرفی به میان نیامده است» آیا میتوان وجوب نماز را نفی کرد؟!
ج: اصل خللناپذیر امامت برای همیشه تاریخ در جریان است و اساساً مگر امکان دارد که خدای مهربان مردم را بدون امام و هادی معصوم رها کرده باشد؟! شاید این پرسش در میان باشد که تحقق اصل امامت در دوران غیبت حضرت امام زمان -ارواحنا لتراب مقدمه الفداء- چگونه است؟ در این باره، ابتدا به نوشته کوتاهی که سالهای گذشته در صدر ستون «چشم به راه سپیده» خطاب به مراد غایبمان آورده بودیم اشاره میکنیم. پاسخ همین سؤال است و بخوانید!
« تو را غایب نامیدهاند، چون «ظاهر» نیستی، نه اینکه «حاضر» نباشی.«غیبت» به معنای «حاضر نبودن»، تهمت ناروایی است که به تو زدهاند و آنان که بر این پندارند، فرق میان «ظهور» و «حضور» را نمیدانند، آمدنت که در انتظار آنیم به معنای «ظهور» است، نه «حضور» و دلشدگانت که هر صبح و شام تو را میخوانند، ظهورت را از خدا میطلبند نه حضورت را. وقتی ظاهر میشوی، همه انگشت حیرت به دندان میگزند و با تعجب میگویند که تو را پیش از این هم دیدهاند. و راست میگویند، چرا که تو در میان مایی، زیرا امام مایی، نام تو که به میان میآید، صاحبدلان «دل» از دست میدهند و قرار از کف مینهند و قافله دلهای بیقرار روی به قبله میکنند و آمدنت را به انتظار مینشینند...».
اصالت ولایت فقیه در رهبری جامعه و حاکمیت اسلامی نیز برگرفته از همین نگاه به غیبت امام زمان(عج) است. حاکمیت ولی فقیه به نیابت از مراد غایبمان است... و این قصه سر دراز دارد...
۷- با توجه به آنچه گذشت، به وضوح میتوان گفت که غدیر شناسنامه اسلام عزیز و نقشه راه آن است. همین جا این دو بیت را در شرح جایگاه غدیر وصفالحال میدانیم؛
آسمان پاي پياده به غدير آمده بود
زودتر از همه با اين همه، دير آمده بود
چه خبر بود؟ ! زمان لحظه حساسي بود
عرش با آن عظمت نيز به زير آمده بود
اعتماد زدایی از سرمایهگذاران
سید محمد بحرینیان
مجادله و مباحثه در خصوص قیمت گاز سبقه طولانی دارد. اولین چالشها در زمان قانون هدفمندی یارانهها در سال 1389 مطرح شد. اهمیت موضوع ازآنجهت بود که پروژههای پتروشیمی در عسلویه و ماهشهر عمدتا در میانهها و اواخر دهه 1380 به بهرهبرداری رسیده بودند و پیش از آن کشور واحدهای پتروشیمی چندانی نداشت. گاز طبیعی نیز به دلیل بهرهبرداری از فازهای پارس جنوبی به مزیت نسبی اقتصاد ایران و صنایع کشور تبدیل شد. در چالشهای متعدد، قیمت گاز با مصوبه ملی پتروشیمی در اوایل دهه 1390 افزایش قابلتوجهی یافت. در قانون بودجه نرخ 13 سنت هم تصویب شد. اما پسازآن و به دلیل نگرانی بابت از بین رفت مزیت نسبی و ایجاد قابلیت پیشبینی در اقتصاد، فرمول بلندمدت 10ساله تعیین شد. قیمتی که متوسط نرخهای داخلی و وارداتی و صادراتی از یکسو و نرخ گاز در چهار هاب گاز در جهان بود. این فرمول با انتقاداتی همراه بود ازجمله قرار داشتن دو هاب در اروپا که عملا موضوع فعالیت و مصرف این هاب ها صنایع و پتروشیمیها نبودند. درنتیجه فعالان همواره به بالا بودن نرخها انتقاد داشتند. از سوی دیگر، فرمول 10ساله مبنایی برای شرکتها و صنایع و سرمایهگذاران در بخشهای مختلف اقتصادی برای تصمیمگیری و سرمایهگذاری بوده است. از سوی دیگر، قیمت گاز صنایع بهصورت ضریبی از این گاز تعریف شد.
طی سالهای اخیر، دولت به دلیل کسر بودجه، تمرکز خود را بهجای بهینهسازی مصرف گاز و برخورد با مصرف خارج از الگوی مصرف، به کسب درآمد از محل افزایش قیمت گاز متمرکز ساخته است. بهنحویکه نسبت قیمت گاز سوخت صنایع مختلف را طی سالهای اخیر افزایش داده است و درعینحال، فرمول گاز پتروشیمیها را در شرایط رشد قیمت گاز مورداستفاده قرار داده اما در شرایط کاهش قیمت گاز در بازارهای جهانی، فرمول را کنار گذاشته و به قیمتگذاری اتکا نموده است. درحالیکه قیمت ثابت اساسا فاقد پویایی است و چالشهای متعددی دارد که پس از چندین سال در اواسط دهه 1390 منجر به یک فرمول شد، فرمول فوق به دلیل عدم لحاظ مزیتهای نسبی گاز و قیمتهای رقابتی در منطقه بایستی موردبازنگری قرار میگرفت، حالا قیمت مدنظر قرارگرفته که حدود دو برابر فرمول است.
این در شرایطی است که ایران یکی غنیترین و بیشترین ذخایر نفت و گاز در جهان را در اختیار دارد، بایستی این مزیت نسبی بالفعل گردد و از این مزیت برای ایجاد صنایع، صادرات غیرنفتی و افزایش صادرات و درآمدهای ارزی بهره برد. در این شرایط ضرورت دارد تا ضمن استمرار و حفظ فرمول بلندمدت بر اساس قانون مجلس، مزیتهای رقابتی و چشمانداز مناسبی برای سرمایهگذاری در بخشهای مختلف اقتصادی به سرمایهگذاران ارائه گردد، چراکه کشور رشد اقتصادی نزدیک صفر و خالص سرمایهگذاری منفی را در یک دهه اخیر پشت سر گذاشته است و عدم خروج از این شرایط که قیمتگذاری اینچنینی ریسکهای قابلملاحظهای ایجاد و سرمایه را از بخش تولیدی خارج و منابع را از کشور فراری میدهد، سبب کوچک شدن اقتصاد و کاهش سهم اقتصاد کشور از بازارهای جهانی و کاهش درآمدهای ارزی میگردد.
پایان مزدوری گروهک تروریست منافقین خلق در عراق/2 و پایانی
روحالله اژدری
دولتهای جمهوری اسلامی ایران و عراق در اخراج مجاهدین خلق مصمم بودند و ایران در تلاش بود به هر نحو ممکن بسیاری از اعضای سازمان را که در واقع به نوعی به اسارت سازمان درآمده بودند از رهبری گروهک جدا کند. فشار به سازمان در شرایطی بود که عراقیها مصمم به اخراج آنها بودند ولی هیچ کشور مستقلی هم حاضر به پذیرش آنها نمیشد. در این میان 200 نفر از گروهک جدا شده و خود را در اختیار نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا قرار دادند تا برای پناهندگی آنها در کشورهای دیگر اقدام شود. با این حال هیچ کشوری حتی خود آمریکا حاضر به قبول پناهندگی آنها نبود. آمریکا هرگز حاضر نبود برای هیچ کدام از اعضای سازمان مجوز اقامت صادر کند، چرا که قانون مبارزه با تروریسم، ورود برخی بیگانگان را به آن کشور در صورتی که آموزش نظامی دیده باشند، محدود میکند.
(Goulka, Hansell, Wilke, Larson,2009:29)
یکی از برنامههای ایران برای انحلال گروهک تروریستی مجاهدین خلق پیشنهاد عفو بود که برخی اعضای سازمان مجاهدین خلق از پیشنهاد عفو دولت جمهوری اسلامی ایران استفاده کردند. از اکتبر 2004 تاکنون 273 عضو مجاهدین خلق با استفاده از این امتیاز به ایران بازگشتهاند. البته این عفو شامل اعضای ردهپایین سازمان میشد و 50 نفر از اعضای ارشد سازمان که در جنایتهای مختلف عامل اصلی بودند را مستثنا میکرد. (Human Rights Watch,2005)
گزارش موسسه رند درباره سرنوشت منافقین بعد از اشغال عراق مدعی است در مقطع بعدی جمهوری اسلامی ایران درصدد مبادله اعضای ارشد سازمان منافقین با اعضای القاعده مثل سیفالعادل و پسر اسامه بن لادن بود که مورد موافقت آمریکا قرار نگرفت. رد پیشنهاد ایران از طرف ایالات متحده نه تنها به دلیل بیاعتمادی به مقاصد جمهوری اسلامی ایران، بلکه به دلیل علاقه به حفظ سازمان مجاهدین خلق برای استفاده احتمالی در آینده در راستای بهرهمندی از توانایی سازمان در ارائه اطلاعات به نیروهای آمریکایی درباره ایران بوده است.
(Goulka, Hansell, Wilke, Larson,2009:31)
آمریکا با اهداف درازمدت درصدد حفاظت و بهرهبرداری از سازمان مجاهدین خلق بود لذا در مقابل فشارهای ایران و عراق حاضر نبود اخراج سازمان را از عراق تسهیل کند. به همین خاطر سازمان مجاهدین خلق تا سال 2016 در سایه آمریکا در عراق حضور داشتند. در طول این مدت فشار ایران به دولت عراق و آمریکا هم از طریق دیپلماتیک و هم از طریق سپاه قدس برای اخراج مجاهدین خلق تداوم داشت. سردار شهید سلیمانی به عنوان فرمانده سپاه قدس مسؤول پرونده عراق بود و کلیه فعالیتهای سپاه قدس با وزارت خارجه را هماهنگ میکرد. با فشار جمهوری اسلامی و درخواست دولت عراق در مجموع 3400 نفر از سازمان سال 2012 به کمپ لیبرتی یا الحریه منتقل شدند. با گذشت بیش از 10 سال از اشغال عراق و درخواست دولت و ملت عراق برای اخراج منافقین و در عوض حمایت آمریکا از آنان باعث شد حملات متعدد نظامی و مسلحانه به اردوگاههای منافقین توسط شبهنظامیان عراقی انجام شود. 9 فوریه 2013 یک حمله موشکی باعث هلاکت و زخمی شدن بیش از 100 منافق در کمپ لیبرتی شد. با این حمله مجاهدین خلق از مقامات آمریکایی درخواست کردند برای تامین امنیت خود به پادگان اشرف بازگردند. کمیساریای عالی پناهندگان و آمریکاییها موافق این دیدگاه بودند، چون پروژه خروج آنها را زمانبر میدانستند. در تاریخهای 29 آوریل و 26 دسامبر 2013 نیز حملات دیگری با راکت به کمپ لیبرتی که موجب کشته و زخمی شدن عدهای دیگر از منافقین شد، انجام شد. رهبر شبهنظامیان ارتش مختار، مسؤولیت حملات به مجاهدین خلق را برعهده گرفت. ارتش مختار یک گروه شبهنظامی شیعه بود که رسانههای خارجی مدعی بودند وابسته به شبهنظامیان کتائب حزبالله است. (کمپ لیبرتی، بیتا)
خوی تروریستی مجاهدین خلق جزو هویت این سازمان محسوب میشود، لذا فرار از آن برایش امکانپذیر نبوده و نیست. جالب است بدانیم سازمان در حالی که به اصطلاح و به ادعای آمریکاییها در حال اخراج اجباری به خارج از عراق بود با گروه تروریستی داعش همکاری میکرد. آمریکا که مدعی مبارزه با داعش بود از سازمانی حمایت میکرد که به عنوان بازوی اطلاعاتی داعش عمل میکرد. با ادامه درگیریهای گروه تروریستی داعش در سالهای 2013 و 2014 در شمال عراق، منابع رسانهای جزئیات همکاری نظامی و امنیتی بین گروهک تروریستی مجاهدین خلق ایران و سازمان تروریست داعش را در چارچوب اتحادی که در نوع خود عجیبترین تلقی میشود، فاش کردند.
سازمان منافقین که به آمریکاییها تعهد داده بود قابلیتهای اطلاعاتی خود را برای عملیات نیروهای اشغالگر آمریکایی در اختیار قرار دهد، در حال همکاری نظامی و اطلاعاتی با گروه تروریستی داعشی بود که آمریکا برای مبارزه با آنها ائتلاف تشکیل داده بود. این کار به وضوح ادعای دروغین ائتلاف آمریکایی ضدداعش را فاش میکرد. در جریان درگیریهای شدید بین سازمان تروریستی داعش و دولت شیعی عراقی در تابستان 2014، سلولهای خفته سازمان مجاهدین خلق نقش مهمی در کمک به شبهنظامیان برای غلبه بر مناطق وسیعی از خاک عراق در شمال و غرب آن کشور ایفا کردند و هزاران کشته و زخمی برجا گذاشتند. در همین زمینه، یک مقام امنیتی عراق فاش کرد سازمان مجاهدین خلق موافقت کرده است اطلاعات مهمی را با داعش با هدف انحلال رهبران میدانی، سیاستمداران و دیگر شخصیتهای برجسته عراق به اشتراک بگذارد. با آزادسازی شهر تکریت توسط نیروهای مسلح عراق با پشتیبانی تیپهای حشدالشعبی با کمک مستشاری سپاه قدس، سازمان مجاهدین خلق با ارسال اطلاعاتی درباره محل مستشاران نظامی سپاه قدس - که برجستهترین آنها سردار حاجقاسم سلیمانی بود - منجر به حمله هواپیماهای ائتلاف آمریکایی به مواضع آنها شد که نشان از هماهنگی کامل آمریکاییها، داعشیها و مجاهدین خلق داشت.(الوقت، 1436)
گروههای شیعه عراقی نیز درصدد انتقامگیری از سازمان منافقین خلق در رابطه با مشارکت سازمان در سرکوب «انتفاضه شعبانیه» جنوب عراق بعد از جنگ اول خلیجفارس و همچنین همکاری آنها با حمله داعش به عراق در سال 2014 بودند اما حمایت آمریکا از مجاهدین خلق این امکان را برای آنها فراهم نمیکرد. بهرغم هشدارها و رایزنیها برای اخراج مجاهدین خلق برخی از آنان به هیچ وجه مایل نبودند اردوگاه اشرف را ترک کنند. در حالی که 100 نفر از اعضای منافقین همچنان در کمپ اشرف بودند و تمایلی به انتقال به لیبرتی نداشتند، فرزندان مجاهدان شهید عراقی موسوم به «فرزندان انتفاضه شعبانیه» با حمله به این اردوگاه، در اکتبر 2015 دست کم 54 نفر از منافقان را به هلاکت رساندند. جوانان موسوم به «فرزندان انتفاضه شعبانیه» از همان سالهای 2009 و 2010 که البته هنوز تحت پرچم «جیش المختار» جمع نشده بودند، بارها هشدار دادند دیگر بیش از این حضور منافقین را در خاک عراق تحمل نخواهند کرد و تروریستها باید این کشور را ترک کنند. با تعلل آمریکا و کشورهای اروپایی در خارج کردن این گروه از عراق، کمکم حملات این جوانان به اشرف آغاز شد و بتدریج شکل سازمانیافتهتری به خود گرفت. (خبرگزاری تسنیم، 1394)
بعد از حمله اکتبر 2015، سازمان مجاهدین خلق در بیانیهای از فعالیتهای نیروی قدس به رهبری سردار حاجقاسم سلیمانی در عراق با هدف از بین بردن ساکنان کمپ لیبرتی از طریق عملیات مشترک با نیروهای عراقی در عراق هشدار داد. (کمپ لیبرتی، بیتا)
سال 2013 نیز سازمان مجاهدین خلق در پی فشارهای ایران و عراق برای اخراج آنها در بیانیهای نقش سفارت ایران و شخص سردار سلیمانی را درباره اخراج آنها مورد اشاره قرار داده بود. در این بیانیه آمده است: «سفارت آخوندها در بغداد هفته گذشته تعدادی از وزرا و مقامات دولت مالکی را احضار کرده و دستورات قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس را به آنها اطلاع داد که اشرف باید در اسرع وقت تخلیه شود. از جمله آنها میتوان به هادی العامری، فرمانده سپاه نهم بدر و وزیر حملونقل دولت مالکی اشاره کرد. وی پس از بازگشت از سفارت به المالکی و فالح فیاض، نامهای نوشت که نسخهای از آن به نیروی قدس فرستاده شد. وی در آن نظر رژیم آخوندها را توضیح داد که تمام استدلالها و بهانههای این سازمان برای انتقال آنها به مجتمع آزادی، خرید زمان است و فشار و اقدامات دولت عراق بر مجاهدین خلق و سازمان ملل متحد و سفارت آمریکا برای تسریع در انتقال این افراد باید تشدید شود». (طوالبه، 2013)
در پی فروپاشی اردوگاه اشرف که سالها مقر تجمع اعضای سازمان مجاهدین خلق در عراق بود، سران این سازمان تروریستی به فکر انتقال به یک کشور عربی دیگر افتادند. اردن مقصدی بود که آنها در نظر داشتند. به همین خاطر مریم رجوی برای اخذ مجوز از مقامات اردنی و درخواست از مقامات این کشور عربی برای پذیرش حضور اعضای باقیمانده سازمان مجاهدین خلق در اردن به این کشور سفر کرد که نتیجهای در بر نداشت. یکی از امتیازات سازمان مجاهدین خلق به مقامات اردنی این بود که این سازمان سابقه طولانی در مسائل جاسوسی و عملیاتی داشت، بنابراین میتوانست به دولت و سازمان امنیتی اردن درباره حضور سنگین فلسطینیان در اردن کمک کند. همچنین سازمان با توجه به نزدیک شدن اردن و اسرائیل میتوانست قابلیتهای اطلاعاتی خود را در اختیار اسرائیل قرار دهد. این نکته یک سال قبل از سفر مریم رجوی به اردن در دیدار گروهی از مجاهدین خلق با ژنرال آمریکایی در عراق مطرح شده بود و این سازمان تروریستی اعلام کرد اگر آمریکا بتواند دولت اردن را متقاعد کند از اعضای این سازمان پذیرایی کند، آنها از همکاری با اسرائیل دریغ نمیکنند. (عصر ایران، 2009)
12 اکتبر سال 2016 حسن داناییفر، سفیر وقت جمهوری اسلامی ایران در بغداد که در گذشته جانشین فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بوده و همکاری هماهنگی با سپاه قدس در عراق داشت، اعلام کرد اعضای باقیمانده سازمان مجاهدین خلق در عراق تا 45 روز آینده اخراج میشوند. حسن داناییفر به خبرگزاری رسمی ایران (ایرنا) میگوید اعضای مجاهدین خلق باقیمانده در عراق ظرف یک ماه و نیم از عراق اخراج خواهند شد. وی میافزاید دولت عراق با همکاری سازمان ملل متحد 65 درصد اعضای این سازمان را از کشور اخراج کرده است. وی اظهار میدارد دولت عراق از سالهای گذشته تلاش کرده و میکند تا از اردوگاه مجاهدین خلق در این کشور خلاص شود اما به دلیل فشار ایالات متحده نتوانسته به این مساله پایان بدهد. (القدس العربی، 2016)
بالاخره بعد از 13 سال از اشغال عراق در 12 سپتامبر 2016 مریم رجوی، رئیس سازمان منافقین از موفقیت(!) کل فرآیند انتقال اعضای خود به خارج از عراق خبر داد و حیدر العبادی، نخستوزیر عراق در بیانیهای اعلام کرد دولت عراق حضور سازمان مجاهدین خلق در خاک عراق را به طور کامل پایان داد. (مختار، 2016)