محمد ایمانی
۱) ده روز از آغاز عملیات طوفانالاقصی میگذرد. اسرائیل در حالی که ضربه اول و تعیینکننده را خورده، ده روز است خود را به در و دیوار میزند تا بازدارندگی نابود شده را احیا کند. اما ارتکاب بیسابقهترین جنایات جنگی، نتوانسته گرهی از کار این رژیم بگشاید. تلآویو، حیفا و دیگر مناطق صهیونیستنشین همچنان با شلیک موشکها و راکتهای مقاومت فلسطین تهدید میشود. پس از ده روز رجزخوانی دولت نتانیاهو، و در حالی که گفته میشود حجم بمبهای ریخته شده روی غزه ۳۶۰ کیلومتر مربعی، معادل قدرت تخریب یک چهارم بمب اتمی است، ارتش اسرائیل نتوانسته برای اشغال این منطقه،؛قدم از قدم بردارد. جبهههای شمالی فلسطین اشغالی هم لحظه ممکن است به روی ارتش سردرگم اسرائیل گشوده شود.
۲) چشمانداز جنگ چیست؟ رژیم صهیونیستی به وزنهبرداری ناآماده، با بدنی سرد شبیه است. وزنهبرداری که نتواند وزنه سنگین را بلند کند، اگر مهارت داشته باشد، همان ابتدای کار، وزنه را رها میکند و خود را نجات میدهد. و اگر ناشی باشد، ممکن است وزنه را حتی مقداری هم از زمین بلند کند. اما هنگامی میفهمد نمیتوانسته، که کار از کار گذشته و گردن و کتف و کمرش در اثر آوار شدن وزنه شکسته است! عملیات زمینی، با چند چالش بزرگ مواجه است: روحیه درهم شکسته ارتش و سیاستمداران در اثر «طوفانالاقصی»، سابقه تاریخی و تلخ ماجرا، و سوم، شخص نتانیاهو. صهیونیستها در نبرد اخیر، بیش از۱۵۰۰ کشته و ۳۷۱۵ مجروح برجا گذاشتند و تصویر بازدارندگی اسرائیل در هم شکست. مسئله لاینحل، نه فقط برای افکار عمومی اسرائیل، بلکه برای سران آن این است که با وجود رصد اطلاعاتی چند لایه، چرا غافلگیر شدهاند و از کجا معلوم با ضربهای بزرگتر در جنوب یا شمال مواجه نشوند؟ روزنامه هاآرتص به نقل از فرمانده لشکر ۹۸ خاطر نشان میکند: «ضربه بسیار شدیدی خوردیم و با سؤالات بسیار دشواری در مورد نحوه مواجهه با این رویداد مواجه هستیم».
۳) به گزارش نشریه پولیتیکو: «غرور تکنولوژیک اسرائیل پیش پای رزمندگان حماس شکست. قرار نبود چنین حملهای امکانپذیر باشد؛ یک حمله گسترده و مرگبار از سوی منطقهای با اینترنت نسل دوم، به دولتی با اینترنت نسل پنجم. دیوار امنیتی یک میلیارد دلاری شکسته شد. رگبار موشک به سامانه دفاع موشکی گنبد آهنین نفوذ کرد و ثابت شد که سیستم نظارتی به شکل مرگباری ناکافی است». اسرائیل این بار به بدترین شکل ممکن غافلگیر شد، اما اولینبار نبود. کرانه باختری، بیتالمقدس، تلآویو، دره اردن و... طی یک سال گذشته بارها شاهد عملیات جوانان مقاومت بودهاند، بیآن که مورد رصد شاباک، شین بث یا اطلاعات ارتش قرار گرفته باشند. در همین یک هفته شروع نبرد در غزه، ۵۵ فلسطینی در کرانه باختری به شهادت رسیدهاند که نشان میدهد آن منطقه هم آماده انفجار است. هرچه زمان جلوتر میشود بر شمار و شتاب و شدت و تنوع غافلگیر شدنهای اسرائیل افزوده میشود.
۴) غزه در سال 2001، حتی یک هزارم توان نظامی فعلی را نداشت. آن زمان، «ژنرال آريل شارون» نخستوزیر، ادعا کرد كار غزه و فلسطین را ظرف ۱۰۰ روز تمام ميكند. او به «بولدوزر اسرائیل» شهرت داشت و «قصاب صبرا و شتيلا» شمرده میشد؛ جنایتی که موجب شهادت ۳۵۰۰ فلسطيني شده بود. با این حال، هم او مجبور شد تابستان ۲۰۰۵، دستور عقبنشيني از غزه را صادر كند و بگوید: «عقبنشيني، اقدامي دردناك اما اجتنابناپذير براي تامين آينده اسرائيل است. ما نميتوانيم براي هميشه غزه را نگه داريم». ۱۷ سال بعد، شرایط برای اسرائیل، به مراتب وخیمتر است. به گزارش شبکه صهیونیستی ایران اینترنشنال: «تنشها و اختلافات در اسرائیل، ماهها پیش از این با اعلام تصمیم نتانیاهو در مورد اصلاحات قضائی، آغاز شد و در ماههای گذشته بیش از ۱۰ هزار نفر از سربازان ذخیره ارتش در اعتراض به دولت، از حضور بر سر پستهای خود انصراف دادند. پس از آن، ارتش اسرائیل اعتراف کرد توانایی عملیاتی در نیروی هوایی کاهش یافته است. اواسط مرداد هم مقامهای ارشد نظامی درباره خطر بحرانی جدی که ارتش را تهدید میکند، هشدار دادند. کاهش تواناییها به نیروی هوایی محدود نمانده، و نیروی زمینی و ستاد عملیاتی نیروی دریایی هم آسیب دیدهاند».
۵) حمله زمینی به غزه، شنبه شب برای چندمینبار به تعویق افتاد. شبکه دولتی انگلیس میگوید «دولت اسرائیل با ماموریتی تقریبا غیرممکن روبهرو است». روزنامه نیویورکتایمز مدعی شده ارتش اسرائیل طبق برنامه قصد داشت شنبه شب به غزه حمله کند، اما بدی شرایط آبوهوایی، حمله را چند روز به تعویق انداخت! اما روایتهای واقعیتری هم در دسترس است. برخی رسانههای اسرائیل، از اختلاف در کابینه درباره حمله زمینی خبر دادهاند چنانکه کانال ۱۳ تلویزیون میگوید: «بر سر عملیات زمینی، اختلافاتی حتی درکابینه وجود دارد». برخی فعالان توئیتری اسرائیل نوشتهاند: «نتانیاهو برای یک میلیارد ربات پول پرداخت خواهد کرد. اما حقیقت نمیمیرد. سربازان به نتانیاهو اعتماد ندارند. او نمیتواند اسرائیل را در جنگ رهبری کند».
۶) گزارشهای دیگر، میگوید که نتانیاهو با اعتراض نظامیان مواجه شده است. به گزارش شبکه ۱۲ تلویزیون اسرائیل: «در جریان بازدید روز شنبه از نیروهای ذخیره تیپ ۶۹۷ ارتش در نزدیکی رحوفوت، بعضی از نظامیان به نتانیاهو اهانت کردند و او مجبور شد سخنرانی را لغو کند. یکی از افسران بلند شد و فریاد زد و الفاظ رکیکی را علیه نتانیاهو به کار برد. او گفت: تو هیچی نیستی، تو دروغگویی. در این حین، نتانیاهو از سخنرانی منصرف شد. او چند نظامی ذخیره را جمع کرد، عکس گرفت و منطقه را ترک کرد. بعد از آن هم شنیدیم که برخی وزرا در سفر به جنوب، با انتقادات توهینآمیز شهرکنشینان مواجه شدند». این اتفاق در حالی رخ داد که عزیمت نتانیاهو به نزدیک مناطق درگیری، با یک هفته تاخیر انجام میشد. در همین حال، گزارشگر کانال ۱۴ تلویزیون اسرائیل، ضمن انتشار یک ویدئو خبر داد: «وزیر محیط زیست دولت نتانیاهو به دیدار مجروحان در بیمارستان آسای هروفیه در الرمله رفت، اما آنها او را طرد کردند. آنها میگفتند شماها مسئول این وضعیت هستید. دولت را نابود کردید. شما ما را به اینجا رساندید. گم شو از اینجا برو».
۷) جنگندههای اسرائیلی قریب ۶ هزار خانه و ساختمان را با بمباران منهدم کردهاند. آنها بالغ بر ۱۴ خبرنگار را هم به شهادت رساندند. تعداد شهدای غیرنظامی غزه از ۲۴۵۰ نفر گذشته و شمار مجروحان به ده هزار نفر رسیده است. اما لازم نبود اسرائیل در غزه جنایت کند، تا نقاب از صورتش کنار برود. چند هفته قبل از شروع جنگ، تامیر پاردو رئیساسبق موساد در اعتراض به عملکرد رژیم گفته بود: «رفتار اسرائیل در کرانه باختری، آپارتایدی است. مسیر فروپاشی پرشتاب، دیگر جای هیچ توجیهی را برای ائتلاف باقی نمیگذارد. هر روز که میگذرد به پایان رؤیای صهیونیسم نزدیک میشویم». ۷ میلیارد دلار، کمترین برآورد درباره خسارت اقتصادی اسرائیل است. به گزارش روزنامه وال استریت ژورنال: «حجم خسارات وارده به اسرائیل نشان میدهد این جنگ مثل جنگ های قبلی نیست. فراخوان نیروهای ذخیره، استارتاپهای فعال در حوزه فناوری را فلج کرده است. مدیران این شرکتها در تلاش برای انتقال به اروپا یا آمریکا هستند». این، غیر از نظرسنجیهای یک ماه قبل است که نشان میداد «مدیران ۷۰ درصد شرکتهای نوپا به دنبال تشدید بحران سیاسی در تلآویو، در تدارک رفتن از اسرائیل هستند».
۸) اگر به نتانیاهو باشد، به خاطر عمق بحرانهایی که در آن گرفتار شده، میخواهد هم اسرائیل و هم آمریکا را عمیقا درگیر جنگ فعلی کند و حال آن که آمریکا و اسرائیل، نه توانی کافی برای این درگیری و تحمل تبعات آن در مقیاس یک جنگ منطقهای دارند و نه اعتمادی به نتانیاهو. اقتصاد آمریکا و غرب، توان شوک سیاسی و اقتصادی جدید را ندارد. آمریکا به دنبال کاهش مداخله در باتلاق غرب آسیا و تمرکز بر بحران فزاینده چین و روسیه است. نهاد دو حزبی موسوم به «کمیسیون موضع استراتژیک آمریکا» که تحت نظر کنگره فعالیت میکند، پنج شنبه گذشته در گزارشی هشدار داد «از آنجا که نظم بینالمللی تحت رهبری ایالات متحده، از سوی چین و روسیه در خطر است، آمریکا و متحدانش باید آماده جنگ همزمان با هر دو باشند».
۹) پنج دولت اخیر در اسرائیل، در اثر بیثباتی شدید، یک سال هم دوام نیاوردند وگرنه، نوبت به نتانیاهو نمیرسید. او حاضر است برای نجات خود، اسرائیل را هم قربانی کند. چنین اتهام سنگینی در اسرائیل، متوجه وی است و پس از پایان جنگ به شکل جدیتری دنبال خواهد شد. او قبلا متهم فساد اقتصادی و سیاسی و عامل دودسته کردن جامعه صهیونیستی بود و حالا متهم است که با جاهطلبی و بحرانآفرینی، موجب غفلت از عملیاتی بزرگ و جبرانناپذیر شده است. بنابراین به محض این که گرد و غبار جنگ فروکش کند، او مجددا و این بار شدیدتر، مورد اعتراض و احتمالا پیگرد قرار میگیرد. نتانیاهو برای نجات خود و خریدن زمان، مایل به کشدار شدن جنگ است. اما همین رفتار، عمر سیاسی او را هرچه کوتاهتر میکند. عملیات زمینی برای ورود به غزه قطعا چند برابر بیشتر از ۱۵۰۰ کشته فعلی، تلفات روی دست صهیونیستها خواهد گذاشت، در حالی که احتمال موفقیت در اشغال غزه، کاملا دور از دسترس است. نتانیاهو، ضمنا متهم اول در اسارت و مفقودی حدود هزار صهیونیست است. به نوشته روزنامه یدیعوت آحارانوت: « نتانیاهو، مجرم است و باید استعفا دهد. او بازدارندگی اسرائیل را از بین برد و به همه هشدارها درباره از بین رفتن بازدارندگی بیتفاوت بود».
۱۰) نتایج نظرسنجی موسسه «دیالوگ» وابسته به «پروفسور کامیل فوکس»، استاد دانشگاه تلآویو نشان میدهد: «۹۴ درصد اسرائیلیها، دولت نتانیاهو را مسئول شکست اطلاعاتی در حمله اخیر میدانند و ۶۷ درصد، این شکست اطلاعاتی را بدتر از جنگ ۱۹۷۳ ارزیابی میکنند. همچنین، ۵۶ درصد معتقدند نتانیاهو باید پس از حمله حماس استعفا میداد. ۵۹ درصد هم گفتند هیچ اعتقادی به دولت نتانیاهو که جنگ را رهبری میکند، ندارند». به احتمال بسیار زیاد، دیری نخواهد گذاشت که اعتراضهای تند و تحقیرآمیز نسبت به نتانیاهو، از کریدورهای پشتی سیاست، به کف خیابانها در تلآویو کشیده شود. این، بازی دو سر باخت، برای کسی است که نفهمید چه زمانی روی ارّه نشست و راه پیش و پس برای اسرائیل باقی نگذاشت. نتانیاهو پیش از غافلگیری در میدان، مورد نفرت بخش بزرگی از جامعه صهیونیستی قرار داشت که ۹ ماه بود هر هفته برای برکناری وی به خیابان میآمدند. او پیش از این، به خاطر تلاش برای اخته کردن دستگاه قضایی و ایجاد دیکتاتوری بلامنازع مورد اعتراض بود، اما حالا علاوهبر این، متهم به خیانت منتهی به جنگ و تار و مار شدن چند هزار صهیونیست است. قطعا نام نتانیاهو، در صدر متهمانی قرار خواهد گرفت که عملکردشان، به عملیاتی شدن نفرینِ «نرسیدن اسرائیل به ۸۰ سالگی» شتاب بخشید.
مهدی مطهرنیا
پوست اندازی سیاسی مفهوم ارزندهای است که در واقع هم به پوسته مربوط است و هم به هسته. البته فراموش نکنید که آن خمیرمایه پوست اندازی باید بتواند در زمانه خاص کنونی کارایی داشته باشد. در دورههایی مشاهده کردیم که با روی کار آمدن دولتهای اصلاحطلب و اصولگرا که چهرههای جدیدی را به فضای سیاسی ایران معرفی کردند که بهنوعی پوست اندازی محسوب میشود ولی توجه داشته باشید که در وضعیت کنونی شهروندان دیگر با این نوع پوستاندازیها قانع نخواهند شد.
نیازها و مطالبات شهروندان اکنون افزایش پیدا کرده است و به پوست اندازیهای سطحی توجهی نخواهند کرد البته شاید برای مدت کوتاهی بتواند رضایت شهروندان را بههمراه داشته باشد ولی بعد از از بین رفتن مٌسکن تزریق شده مشکلات بار دیگر به متن جامعه خواهد آمد.
برای اینکه بخواهند پوست اندازی کنند زمان زیادی باقی نمانده است و در واقع نسل جدید که مطالبات طیف خودشان را دارند به چنین اقداماتی اهمیت نمیدهند و خواستار تغییرات جدی در زمینه موضوعات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و … دارند. پوست اندازی سیاسی تنها به آرایش ،باز نمیگردد بلکه به پیراش هم نیاز است این بدان معنا است که اگر قرار به بزک کردن چهره سیاسی کشور است به همان اندازه به پیرایش داخلی فضای سیاسی هم نیاز داریم. در غیر این صورت نمیتوان تغییر یک دولت یا چند شخصیت سیاسی را پوست اندازی سیاسی نام گذاری کنیم.
اگر اینچنین شود همواره تغییرات با شکست همراه خواهد بود و در ادامه مشاهده خواهیم کرد که همان آرایهها تکرار خواهند شد. به این موضوع هم توجه کنید که پوست اندازی سیاسی یکی از شاخصههای توسعه یافتگی محسوب میشود. این اقدام نهتنها به تغییر چهره نفرات و مسئولان منجرب میشود بلکه به حوزههای استراتژیک و تغییر در برنامهریزیهای بلند مدت هم ارتباط دارد. پوست اندازی سیاسی میتواند به حیات سیاسی جامعه و کاهش فاصله مردم و دولت کمک کند. در یک کلام پوست اندازی هم باید در شکلی باشد و هم محتوا و اینکه پوست اندازی سیاسی به تقویت سیاست ورزی کمک میکند. این مکانیسم توانی است که همیشه باید روی میز باشد چون تابع زمان خاصی نیست و در دورههای مختلف میتواند مورد استفاده قرار بگیرد.
به اقتضای شرایط پیچیده جاری، مشارکتی مسئولانه و حتیالامکان به دور از رقابتها و خودنماییهای معمول کشورها با هر امکانی که میسر و در هر جایی که ممکن شود، در مکه یا استانبول یا...! بیتوجه به آنکه شخص یا کشوری محور یا رئیس باشد یا نباشد و با خیالپردازی اضافه میکنم، حتی اگر پذیرفته شود با بسیج و بهکارگیری همه یا پارهای از شخصیتها و کادرهای ورزیده راندهشده به منظور غناسازی نتایج و مصوبات. اگر مخاطرات انسانی در نزد مقامات عالیه خوفناک است و اگر این نگره کورسویی از امید در انتهای یک کوچه تاریک برای کاستن از آلام مردم غزه را تداعی کند، پس لابد باید با تمام توان در این میدان حاضر شد.
در این زمینه سازمان ملل، یونسکو و... بهویژه «سازمان همکاری اسلامی» و همچنین همراهکردن افکار عمومی جهانی از طریق رسانهها و هر نهاد تأثیرگذار دیگر میتواند هدف باشد. فرض در پسِ این پیشنهاد آن است که:
1- کشورهای عرب و مسلمان و حتی پارهای دیگر از کشورها، طالب این قتلعام و تبعات ناگوار آن نیستند؛ ولی نمیخواهند بهای سنگینی برای آن بپردازند! خب این امکان جمعی هزینه زیادی برای آنان در بر نخواهد داشت و اگر داشته باشد که ندارد، توزیع خواهد شد. از منظری دیگر با همراهشدن کشورهای
کم یا بیش بیتفاوت، صدای جمع تقویت خواهد شد. بر این مبنا، پیشنهاد، تشکیل سریع جلسه اضطراری سازمان همکاری اسلامی است.
2- درست است که اسرائیل حامیان پرقدرت و رسانههای بانفوذی را در چنگ دارد، ولی اقلیتی است که اصولا محبوب نیست، بهویژه در نزد افکار عمومی و جامعه روشنفکری، این تحرک بشردوستانه در کنار یا در ترکیب با تهدیدات وحشیانه و زورگویی آشکار رهبران اسرائیل، به احتمال قوی انرژیهای زیادی را در جهان آزاد خواهد کرد.
3- سازمان ملل و نهادهای مرتبط در این عرصه، زمینه مهیا و روانتری برای نقشآفرینی قانونی و کارسازی خود خواهند یافت.
4- در شرایطی اینچنین، تحرک علمای مذاهب اسلامی که گویا با ابتکار آیتالله سیستانی برای همنوایی با الازهر و... آغاز شده است، در پرتو این اقدام، منطقا تعمیم و بالندگی افزونتری خواهد داشت؛ تحرکی که میتواند با ارتباط و تشریک مساعی با واتیکان و دیگر فرق مسیحی و شاید یهود و... در سپهر جهانی تقویت شود.
5- این تحول از وجاهت تصنعی و قدرت مانور عملیاتی، سیاسی و تبلیغی اسرائیل کاسته و در پشتیبانیهای حامیان آن بسته به میزان توفیق، اختلال و گونهای انفعال ایجاد میکند.
6- همکاری و همسازی فوق، با عبور از سرگشتگیهای موجود و کاستن از اصطکاکها، در داخل و خارج شرایط و فضای هماهنگ و بالندهتری را خلق خواهد کرد.
7- برنامه عمل حتی اگر حداقلی نیز باشد، اراده و اقدامی مشترک و هماهنگی معناداری را نشان خواهد داد.
باور بر آن است که چنین تحولی در صورت تحقق، با نمایش گونهای اتحاد فراموششده، دگرگونیهای بازدارندهای را در مواضع و مناسبات کشورها، نهادها و حتی رسانههای جهانی به سود غزه و فلسطین خلق خواهد کرد. بدیهی است که میتوان این پیشنهاد خام را اصلاح و در جهات مختلف تکمیل کرد؛ اما مراد من اکنون، تنها طرح یک ایده بود. تا ... چه در نظر آید.
حنیف غفاری
توان هضم و مدیریت بحرانهای پیرامونی یا داخلی ، یکی از اصلیترین مؤلفههای قدرت یا ضعف یک بازیگر در حوزه روابط بینالملل محسوب میشود. پس از تأسیس رژیم نامشروع و جعلی صهیونیستی در سال ۱۹۴۸ میلادی، مقامات آمریکایی و انگلیسی به تلآویو تضمین دادند که با همافزایی سیاسی و نظامی خود در حمایت از موجودیت رژیم اشغالگر قدس، مانع از تسلط وقایع منطقهای و اعتراضات گروههای ضد صهیونیستی بر معادلات داخلی این رژیم گردند.
در این معادله، شاهد همافزایی منطقهای و فرا منطقهای گسترده صهیونیستها و غرب با یکدیگر بودیم، تا جایی که لابیهای صهیونیستی شاکلههای تاکتیکی و حتی ثوابت استراتژیک بازیگران آمریکایی و اروپایی در منطقه غرب آسیا و دیگر نقاط دنیا را بر اساس خواستهها و مطامع خود ترسیم میکردند. تسلط صهیونیستها بر رسانهها نیز عاملی تسریعکننده در این روند محسوب میشد.
اکنون در سال ۲۰۲۳ میلادی قرار داریم: تجمیع توان نظامی، امنیتی، تبلیغاتی و سیاسی بازیگران غربی و صهیونیستها نتوانسته است از تثبیت گزارهای تحت عنوان «شکست مطلق اسرائیل در قبال عملیات طوفان الاقصی »جلوگیری کند. فراتر از آن، صهیونیستها قدرت روایتگری کاذب و وارونه از صحنه را نیز ازدستدادهاند و شکاف ملتها و دولتها در اروپا بر سر حمایت از جنایات رژیم اشغالگر قدس در غزه به نقطه اوج خود رسیده است. امروز صهیونیستها جنگ روایتها و نبرد میدانی را همزمان باختهاند. این بدترین خبر ممکن برای نتانیاهو،
بن گویر،لیبرمن، گانتز و لاپید محسوب میشود زیرا فرامتن ایجادشده در اراضی اشغالی ، همه جریانات قدرت در تلآویو را بهنوعی پس میزند و آنها را در زمان حال و آینده به یک بازیگر روبهزوال مبدل خواهد ساخت.
عملیات طوفان الاقصی مستقیما استراتژیها و ثوابت میدانی و روانی غالب بر اراضی اشغالی را هدف قرار داده است. در چنین شرایطی نهتنها صهیونیستها، بلکه آمریکا بهعنوان اصلیترین حامی رژیم اشغالگر قدس قدرت کنترل صحنه و مدیریت میدان ( در ابعاد متنی و فرا متنی) را ازدستدادهاند.
استراتژیستهایی مانند هنری کیسینجر و فوکویاما معتقد به اصل کنترلپذیر بودن بحرانهایی هستند که توسط آمریکا یا شرکای آنها در نظام بینالملل ایجاد میشود. به عبارت بهتر، زمانی که یک بحران از کنترل خارج میشود، تبعات آن گریبان گیر طراحان آن بحران خواهد شد.
به نظر میرسد بایدن و مقامات آمریکایی ، در همین راستا نسبت به بحرانسازیهای نتانیاهو در غزه نگران هستند. واشنگتن در پشت پرده معتقد است گامهای کنونی و آتی نتانیاهو و ارتش اسرائیل میتواند در آینده ( بهجای نوار غزه ) ،عمق استراتژیک اراضی اشغالی را بیشازپیش هدف قرار دهد! در این صورت آمریکا نیز ناچار خواهد بود هزینههای شکست و درنهایت ، اضمحلال رژیم اشغالگر اسرائیل را به بدترین نحو ممکن بپردازد. ازاینرو نگرانیهای کاخ سفید نسبت به رویکرد کابینه و ارتش رژیم صهیونیستی در قبال عملیات طوفان الاقصی، معطوف به وحشت آشکار کاخ سفید نسبت به از بین رفتن توان مدیریت حداقلی بحران در عرصه امنیت و سیاست خارجی آمریکاست.