عباس شمسعلی
رهبر انقلاب در دیدار روز سهشنبه گذشته با نخبگان و استعدادهای برتر علمی کشور در کنار تمجید از رشد علمی کشور و بیان رهنمودهایی برای ارتقاء بیشتر جایگاه علمی و بهرهمندی از قدرت ناشی از علم، یک بار دیگر با اشاره به تذکرات قبلی خود درباره اصلاح رویه مشروط بودن ارتقاء اعضای هیئت علمی دانشگاهها به مقالات علمی، از استمرار این روند غیرمنطقی انتقاد کردند و گفتند: «مقالهنویسی و انتشار تحقیقات و مقالات اِسنادی معتبر در مجلات و مراکز علمی دنیا و شرکت در مسابقه علمی جهان کار خوبی است که حتماً باید انجام بگیرد اما منوط کردن ارتقاء اعضای هیئت علمی به این موضوع، منطقی نیست.»
ایشان با یادآوری این موضوع که «البته مقالات علمی خوب، مایه ارتقاء شهرت و اعتبار علمی کشور است که دستگاههای مدیریت علمی کشور باید برای این ارتقاء، راههای مناسبی پیدا کنند تا رتبه علمی کشور در رتبهبندیهای جهانی تنزّل پیدا نکند»، تأکید کردند: «هدف اصلی از تولید مقالات علمی و پژوهشی و پایاننامهها کمک به حل مسائل کشور باشد. بهداشت و سلامت، مسکن، امنیت، تغذیه، خانواده، محیط زیست، اصلاح ساختارهای حکومتی و ارتباطات بینالمللی از جمله مسائل کشور است که باید مقالات و پژوهشهای علمی قوی دارای راهحل برای آنها تولید شود و در این زمینه نباید به کارهای روزنامهای و یادداشتهای بهاصطلاح ژورنالیستی اکتفا شود.»
آسیبشناسی دقیق رهبر انقلاب درخصوص شرطی کردن فضای علمی دانشگاهها به بالابردن آمار مقالات در مجلات علمی و مشروط بودن ارتقاء اعضای هیئت علمی دانشگاهها به مقالات علمی، واقعیت نگرانکنندهای است که گریبان فضای علمی جامعه ما را گرفته است. با پافشاری بر روی این مسیر، قطعاً بخش زیادی از توان نخبگانی کشور به جای تمرکز علمی و عملی بر روی حل مسائل و مشکلات کشور و کمک به پیشبرد جامعه، مجبورند به روشهای مختلف در یک رقابت کم اثر و شاید بیسرانجام، برای اثبات، حفظ و ارتقاء موقعیت و جایگاه علمی خود تا حد زیادی تنها درگیر تولید مقاله و انتشار آن در مجلات علمی بینالمللی باشند و این موضوع بیشک مانع بهرهمندی کامل جامعه از نخبگان خود میشود.
با این متر و معیار غلط، چه بسیار افراد توانمند و به معنی واقعی نخبهای که به جای رزومهسازی و ردیف کردن مقالات علمی که البته در جای خود کار پرزحمت و وقتگیری است، مشغول به صحنه کشاندن علم خود و بهرهمند ساختن جامعه از تواناییهای علمیشان هستند تنها به این دلیل که فلان تعداد مقاله را در مجله علمی بینالمللی به ثبت نرساندهاند یا نخبه محسوب نمیشوند یا کمتر مورد توجه قرار میگیرند!
رهبر انقلاب در دیدار با نخبگان یک بار دیگر کلام پرمعنی امیرمؤمنان(ع) درباره قدرت علم؛ یعنی «العلمُ سلطان» را تکرار کرده و فرمودند: «اگر بخواهیم کشور از آسیبهای متعارف دنیا مصون بماند، باید برای پیشرفتهای علمی به طور جدی تلاش کنیم.»
وقتی محصول علم را قدرت (در عرصههای مختلف) بدانیم و این واقعیت را بپذیریم که بسیاری از کشورهای مطرح در سطح جهان به عنوان قدرت منطقهای یا جهانی بیش از بسیاری از عوامل، از مسیر بهرهگیری از قدرت علم به قدرت سیاسی و اقتصادی و نظامی و... تبدیل شدهاند، طبیعی است ما نیز که از نظر نخبهپروری و ثروت پرارزش جوانان اهل علم و دانشمندان برجسته شرایط مناسبی داریم، باید بیش از گذشته برای رسیدن به جایگاه و موقعیت بهرهمندی از قدرت علم و به عبارتی تبدیل علم نظری به قدرت عملی در عرصههای مختلف اجتماعی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی، سلامت، حکومتداری و... تلاش کنیم و از هرگونه هدررفت یا صرف کردن توان علمی کشور پای سیاستهای غلطی چون ملاک قرار دادن تعداد مقالات منتشر شده علمی در رتبهبندی عالمان و دانشمندانمان پرهیز کنیم.
وقتی از تبدیل علم به قدرت سخن میگوییم میتوان نمونههای فراوانی را مثال زد که تعدادی از دانشمندان با کاربردیسازی دانش و توان علمی خود باری از دوش مردم و جامعه برداشتهاند و علم آنها کشور را چند گام به پیش برده است.
در همین موضوع تبدیل علم دانشمندان به قدرت و عامل حل موانع و مشکلات جامعه؛ میتوان به نمونه مهمی که خیلی از زمان تحقق آن دور نشدهایم، یعنی تولید واکسنهای متعدد ایرانی مقابله با کرونا اشاره کرد.
فراموش نخواهیم کرد، در شرایطی که بیماری کرونا همزمان با جولان در دنیا، در کشورمان نیز بیرحمانه مشغول خودنمایی و گرفتن جان بسیاری از هموطنانمان بود، خبر تولید واکسن کرونا در جهان چقدر قابل توجه و مهم بود. در شرایطی که این واکسن در چند کشور محدود تولید میشد و با نیاز کشورهای تولیدکننده و درخواست و تقاضای چند میلیارد نفری در جهان، رسیدن به واکسن مطمئن و کارآمد به میزان کافی کار دشواری بود، هنوز چندماهی از تولید واکسن کرونا در جهان نگذشته بود که جوانان دانشمند کشورمان پس از انجام کارهای تحقیقاتی و آزمایشگاهی دقیق توانستند با افتخار و غرور ایران را به جمع چند تولیدکننده محدود واکسن کرونا در جهان وارد کنند و در مدتی کوتاه کشورمان به توانایی تولید چند نوع واکسن کارآمد و مؤثر مقابله با کرونا دست یافت. این موفقیت بزرگ در شرایطی به دست آمد که عدهای با خودتحقیری و تشکیک، رسیدن کشورمان به توانایی تولید واکسن کرونا را مورد تمسخر قرار میدادند اما مرور زمان و استقبال مردم از ثمره علم دانشمندان هموطنشان و کاهش شدید مرگومیرهای کرونایی، قابلیت و مرغوبیت واکسنهای ایرانی را به اثبات رساند، واقعیتی که بعدها در مجلات معتبر سلامت دنیا هم مورد اذعان قرار گرفت. حال سؤال اینجاست؛ اگر این دانشمندان جوان و توانمند ایرانی به جای تمرکز بر روی ساخت واکسن و نجات جان هموطنانشان و به عرصه کشاندن علمشان، صرفاً مشغول انتشار مقاله در مجلات علمی دنیا و افزایش تعداد مقالات و پربار کردن رزومه قابل ارائه خود میشدند؛ چنین موفقیت بزرگ و افتخارآمیزی حاصل میشد؟
خدا بر درجات شهید بزرگوار حاج «حسن طهرانی مقدم» پدر علم موشکی ایران بیفزاید که به همراه همکاران توانمندش کشور را در حوزه قابلیتهای دفاعی به مرحله شگفت انگیزی از پیشرفت رساند. همه ما با هر تفکر و عقیدهای امروز که اتفاقات منطقهای و جهانی و چشم طمع دشمنان را میبینیم اما عمیقاً احساس امنیت میکنیم مدیون رشادتها و از خودگذشتگیهای امثال این دانشمند مجاهد و بیادعا هستیم.
حال تصور کنید، شهید طهرانی مقدم که میتوان او را از نظر علمی و توان طراحی صنایع دفاعی در بالاترین سطح جهانی دانست، به جای گذراندن عمر پربرکت خود در سولهها و آزمایشگاههای طراحی و تست موشک یا تولید سوخت جامد و... بیشتر وقتش را به انتشار مقاله علمی در مجلات صنایع هوایی و سایر مجلات علمی دنیا میگذراند؛ آیا با این روش میتوانست به چنین دستاوردهای خارق العادهای که امروز از او به یادگار مانده برسد؟
نمونههای دیگری همچون دانشمندان هستهای؛ شهیدان مسعود علیمحمدی، مجید شهریاری، مصطفی احمدی روشن، داریوش رضایینژاد، یا دانشمند شهیدمان محسن فخریزاده هم میتوان نام برد که به انتشار مقاله علمی اکتفا نکردند و پای کار قدرتمندتر شدن کشور از مسیر علمی و بهرهمندی مردم از علمشان آمدند تا جایی که دشمن حضور آنها در میدان علم را برنتابید چرا که این شهیدان را مصداق بارز بازوهای قدرتمند شدن کشورمان از مسیر علم میدانست.
ایجاد شرکتهای دانشبنیان که روزبهروز بر تعداد آنها افزوده میشود نیز یکی از مصادیق مهم تبدیل علم به محصول و رفع نیازها و قطع وابستگیهاست و بهطور مداوم شاهد کمک جوانان عالم و توانمند در این مجموعههای علمی- تولیدی به قدرتمندتر شدن کشور هستیم. البته میتوان مشابه این مجموعهها را در حوزههای علوم انسانی و اجتماعی و... هم در نظر گرفت تا از خروجیهای مطالعاتی و عملی آنها بهرهمند شد.
به لطف خدا و در سایه ایجاد زمینه رشد و شکوفایی استعدادها و تقویت باور اعتماد به نفس جوانان مستعد کشورمان در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اکنون به برکت وجود مردان و زنان و جوانان مسلح به سلاح علم، در سطح جهان در جایگاه قابل توجه علمی در رشتههای مختلف قرار گرفتهایم.
افزایش سرعت رشد علمی کشور و رسیدن آن به ۱۲ برابر متوسط سرعت رشد جهانی، گامی مهم اما ناکافی است که رهبر انقلاب در دیدار با نخبگان آن را از نتایج مبارک آغاز جهش علمی و تحرک و جوشش پرثمر در محیطهای دانشگاهی در حدود دو دهه قبل دانسته و تاکید کردند: « اکنون نخبگان، دانشجویان و مراکز علمی-دانشگاهی کشور باید خود را برای یک خیز جدید و فصل تازهای از تحرک مبتکرانه علمی آماده کنند.»
یکی از مهمترین راههای جبران کاستیها و جهش در سیر صعودی علمی کشور، بهره بردن از تمام ظرفیتها و پرهیز از کارهای دست و پاگیر کمبازده همچون تاکید بر ملاک بودن مقالات در رشد جایگاه علمی یا نمونههایی همچون سیاستهای غلط در حوزه پایاننامههای دانشجویی و کمبازده بودن آنهاست.
از طرفی؛ نباید اشتباه سهمگینی که در ارزشگذاری قدرت تستزنی به جای توان واقعی و مفهومی علمی دانشآموزان برای ورود به دانشگاهها دچار شدیم را در محیطهای دانشگاهی تکرار کنیم. ملاک درست ارزیابی این است که در شرایط درست و با روش صحیح باید با سوادترین دانشآموزان و کسانی که به فهم علمی از دروس رسیدهاند در اولویت ورود به دانشگاه قرار بگیرند اما در مواردی شاهدیم کسانی با هزینههای هنگفت و فراگیری مهارت تست زنی که بعضاً هیچ ارتباطی با سواد و علم به معنی واقعی ندارد، گوی سبقت را در کنکور میربایند.
در دانشگاه نیز باید هرگونه ارتقاء جایگاه اعضای هیئتهای علمی بر اساس علم واقعی و کاربردی و گرهگشا باشد نه تعداد مقالاتی که هرچند در جای خود قابل ارزش است اما کمک مستقیمی به پیشبرد کشور و رفع مشکلات و موانع موجود نمیکند.
به فرموده رهبر انقلاب، چند میلیون جوان دانشآموخته و دانشجو ثروتی بزرگ و با ارزش هستند که بسیاری از این جوانان با انگیزه و با روحیه، پیشنهادهای با ارزشی برای حل مشکلات دارند. اگر مسئولان، مراکز علمی و نخبگان از این فرصت استفاده نکنند، به ایران و تاریخ کشور ظلم میشود.
دکتر مراد عنادی
۱- عملیات رزمندگان فلسطینی موسوم به طوفانالاقصی در ۱۵ مهر، بزرگترین شکست اطلاعاتی، امنیتی و نظامی اسرائیل از سال ۱۹۴۸ محسوب میشود که آثار و تبعات آن برای رژیم صهیونیستی از جنگ چهارم اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۷۳ یا به تعبیر حسنین هیکل پاییز خشم بسیار فراتر بود. تا جایی که تمامی تحلیلگران و صاحبنظران حتی در خود اسرائیل از آن با عنوان بزرگترین شکست استراتژیک اطلاعاتی ارتش و موساد یاد کردند که همه ارکان سیاسی، امنیتی اسرائیل را غافلگیر کرد.
۲- بلافاصله مقامات رژیم اسرائیل براساس سیاست مظلومنمایی و شبیهسازی طوفانالاقصی با هولوکاست و ۱۱ سپتامبر و با انتشار خبر دروغ سر بریده شدن کودکان اسرائیلی درصدد جلب حمایت جهانی و همدردی بینالمللی برآمدند که این ترفند با توجه به بیداری افکار عمومی و نقشآفرینی رسانههای مستقل در برملاساختن تلاش رسانهای صهیونیستمحور برای فریب افکارعمومی جهانی خیلی زود رنگ باخت.
ایران و لزوم تدبیر در فاجعه غزه
صادق ملکی
در نبرد فلسطینی ها و اسرائیل دو راه گسترش میدان جنگ و یا شکست حماس هر دو خسارت دارد اما گسترش دامنه جنگ به فاجعه ای می تواند منجر شود که خواب نقشه خاورمیانه تعبیر شود و کل معادلات را تغییر دهد.
فاجعه حمله شنیع به بیمارستان المعدانی در غزه با همزمانی خبر سفر جو بایدن به منطقه، اوج هماهنگی میان واشنگتن و تل آویو است. این جنایت غیر قابل تصور، نمایش قدرت عریان حمایت غرب از اسرائیل در مقابله با مردم مظلوم فلسطین را پیش چشم جهانیان به تصویر کشیده است.
جهان و جهانیان و مقامات و رهبران کشورها این حمله سبعانه را محکوم کردند و بعضا نطق های سلحشورانه سر داده اند و خواهند داد، اما بعید است گامی بردارند که بتواند تغییری در میدان نبرد ایجاد کند.
در دنیای عرب دیگر نه ناصری است و نه صدامی، فرزند حافط اسد نیز در کار خویش وا مانده است. جبهه مقاومت درگیر ملاحظات بیرونی و تحت فشار شدید است.
به نظر می رسد کار غزه تمام است و سناریو بدتر آن که اسرائیل بدین جنایات بسنده نخواهد کرد و احتمالا جنایات بیشتری مرتکب خواهد شد. با آرزو و شعار نابودی و مرگ بر اسرائیل نیز تا کنون نه مرگی رخ داده و نه اسرائیل تغییری در رفتار خود ایجاد کرده است.
در روز آغازین حملات فلسطینی ها با مد نظر قرار دادن توان فلسطینیها و اسرائیل و صف بندی های جهانی اعلام شد که منطق قدرت، باخت در غزه و پیروزی اسرائیل را با توجه به حمایت های بی شائبه کشورهای غربی، دیکته خواهد کرد که نظر مقبول واقع نشد.
در نبرد فلسطینی ها و اسرائیل دو راه گسترش میدان جنگ و یا شکست حماس هر دو خسارت دارد اما گسترش دامنه جنگ به فاجعه ای می تواند منجر شود که خواب نقشه خاورمیانه تعبیر شود و کل معادلات را تغییر دهد.
بیاییم در اوج احساساتی که قلب ها را به درد آورده وارد تله و دام مدیریت شده توسط معاندان و دشمنانمان نشویم و با عقلانیت، درک پیچیدگی ها و رجوع به ابعاد مختلف بحران جاری، ضمن ابتکار عمل، به مدیریت حل بحران بدست خویش تصمیم بگیریم و از آسیب های حیاتی دور بمانیم. با ماندن قدرتمند ایران در صحنه اهداف دست یافتنی خواهد بود، هرچند که زمانبر باشد.
این چه وجدانی است که تا این اندازه زخمی و معیوب است که با حرص و آز بیهدف و کور میزند و میکشد و با غرور و تبختر آن را پیروزی میداند و بر آن میبالد؟ مگر هیتلر، موسولینی و استالین در تاریخ چه کاری کردند که اکنون تکرار نمیشود؟ جو بایدن دموکرات است، حزبی که آرمانهای آزادیخواهی و دموکراسی را یدک میکشد و خود را حافظ و مدافع حقوق بشر میداند، اکنون دستهای اهریمنی از زیر قبای سبز صلح و دموکراسی خنجر بر بشریت میزند.
حنیف غفاری
درست در بحبوحه جنگ غزه و وقوع جنایت وقیحانه بمباران بیمارستان معمدانی غزه توسط رژیم کودک کش و اشغالگر صهیونیستی، شاهد طرح ادعای اروپائیان مبنی بر باقی ماندن تحریمهای موشکی ایران ( وفق قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد) و عدم انقضای آنها هستیم. اگرچه اروپائیان تلاش میکنند با استفاده از ابزارهای تبلیغاتی و رسانهای خود، فرا متن تحریفشده جنگ غزه که ساختهوپرداخته دست خود میباشد را با رفع تحریمهای موشکی ایران در ۲۶ مهرماه امسال ( دیروز) گره بزنند، اما بروکسل در حد و اندازه اداره این بازی پیچیده نیست!
کشورهای عضو اتحادیه اروپا در بیانیهای مدعی شدهاند که تحریمهای پیشین سازمان ملل متحد علیه برنامه هستهای و موشکی جمهوری اسلامی همچنان باقی خواهند ماند. بر اساس آنچه اروپائیان سعی در القای آن دارد، این تحریمها که تا ۱۸ اکتبر ۲۰۲۳ اعتبار داشتند، تداوم مییابند و اقدامهای لازم برای حفظ آنها انجام میشود!
در این بیانیه آمده است که شورای اروپا اقدامهای تحریمی علیه افراد و نهادهایی را که قبلا مشمول تحریمهای اتحادیه اروپا شده بودند، حفظ میکند. جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، روز جمعه ششم اکتبر (۱۴ مهر) در بیانیهای خبر داد که اختلافها بر سر اجرای برجام کماکان باقی است و وزرای خارجه تروئیکای اروپایی در نامهای مشترک، اعلام کردهاند که قصد ندارند مطابق با آنچه قبلا اعلامشده بود، در جهت لغو تحریمها علیه جمهوری اسلامی در روز ۱۸ اکتبر گام بردارند.در خصوص ادعای اروپائیان، نکاتی وجود دارد که لازم است موردتوجه قرار گیرد:
چنانچه استراتژیستها و حقوقدانان غربی صراحتا اذعان کردهاند، اتحادیه اروپا اساسا در مسند و جایگاهی قرار ندارد که اصل لغو تحریمهای موشکی ایران را زیر سؤال برده یا آنها را نفی کند، زیرا اصل توافق هستهای ( برجام ) به قوت خود باقی است و صرفا در یک صورت ( ابطال مطلق و حقوقی برجام ) چنین ادعایی اصالت دارد .به عبارت بهتر، تا زمانی که اصل برجام به قوت خود باقی است، سخن گفتن از ابطال یا حتی تغییر زمانبندیهای مربوط به لغو تحریمها در دامنه اختیار اروپای واحد نیست.
در اینجا بازیگران اروپایی صرفا میتوانند ازآنچه در سند قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت که حول برجام منعقدشده است و مشخصشده، پیروی نکنند و حق زیر سؤال بردن اصالت آن را ندارند.
دومین نکته ، مربوط به نقض صریح برجام توسط اتحادیه اروپاست. حتی عدم پیروی اروپائیان نسبت به لغو تحریمهای موشکی ایران، مصداق عینی نقض توافق هستهای توسط آنهاست. به عبارت بهتر، اروپائیان اکنون رسما توافقی که خود در سال ۲۰۱۵ آن را امضا کردهاند، زیر سؤال بردهاند. قطعا حق پاسخ و واکنش متقابل جمهوری اسلامی ایران وفق مفاد مندرج در توافق هستهای به قوت خود باقی است. در اینجا ایران میتواند در واکنش به نقض رسمی تعهدات برجامی اروپا، بخشی یا همه تعهدات خود را به حالت تعلیق درآورد. قطعا در این صورت، اروپائیان حق هیچگونه شکایت یا گلایهای را نخواهند داشت.
سومین موضوع، مربوط به تفسیر ایران و کشورهایی مانند روسیه و چین نسبت به لغو تحریمهای موشکی ( وفق قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت) میباشد. بدیهی است که اصالت ادعای حقوقی اروپا در اینجا موردقبول کشورمان و شرکای تهران نخواهد بود و تفسیر حقوقی متقن و مطلق در قبال قطعنامه مذکور و سند برجام، به قوت خود باقی است. بدیهی است که تکلیف قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت را بیانیههای تبلیغاتی و ادعایی اتحادیه اروپا مشخص نخواهد کرد! جمهوری اسلامی ایران و شرکای آن بدون توجه به شانتاژهای سیاسی و غیرحقوقی اتحادیه اروپا و آمریکا، بر اساس همان تفسیر حقوقی مطلق و متقن نسبت به سند قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت عمل نموده و تحریمها و محدودیتهای موشکی مندرج در این قطعنامه را از روز ۲۶ مهرماه امسال کان لم یکن تلقی کرده است.