اگرچه هند مدتها پیش از کشورهای اروپایی، یک کشور صنعتی بهشمار میآمد، اما انقلاب صنعتی ابتدا در اروپا روی داد. دلایل متعددی برای وقوع انقلاب صنعتی در اروپا وجود داشت. اخلاق پروتستانی، رنسانس، اختراع ماشینآلات، میل به موفقیت و سلطهگری اروپا بهویژه انگلستان، از جمله این دلایل بود. احتمالاً انقلاب صنعتی در هند رخ نداد، چون سیستم کاستی بر این کشور حاکم بود. در این سیستم، زمانی که یک کاست به نوع خاصی از کار انحصاری مشغول میشود، دیگر هیچ رقابتی از سوی دیگران در این زمینه وجود ندارد؛ رقابتی که در اصل عامل توسعه اقتصادی در اروپا شد.
با این حال و با وجود چنین وضعیتی، صنعتگران هندی زمان بیشتری برای افزایش مهارتهای خود در امر تولید، بهویژه تولیدات نساجی داشتند. هند از منظر تاریخی، یکی از مراکز اولیه کشت پنبه در جهان بهشمار میآمد و شمالیترین نقطه آن، ایالت کشمیر، یادآور شکوه باستانی فنون نساجی هند بود. به همین دلیل نیز دوخت پارچههای پنبهای (پارچههای عالی از قبیل «شبنم شامگاهی» و «آب روان» که چنین نامگذاریهایی دلیلی بر کیفیت عالی این پارچهها بوده استـ) در هند رواج فراوان یافت و به سراسر جهان صادر شد. در قرنهای شانزدهم و هفدهم میلادی، ورود و نفوذ تدریجی، اما گسترده استعمارگران انگلیسی به هند و سپس وقوع انقلاب صنعتی، پایانی بر عصر طلایی این سرزمین بود. انقلاب صنعتی در انگلستان بین سالهای ۱۷۵۰ تا ۱۸۵۰م رخ داد و این همزمان بود با تأسیس حکومت انگلیسی در هند از سال ۱۷۵۷ تا ۱۸۵۷م. به یک معنا، تولد انقلاب صنعتی همراه با تسلط سیاسی انگلستان بر هند بود و این امر سبب افول صنایع گوناگون در هند، از جمله صنعت نساجی شد. کمپانی هند شرقیـ که دولت انگلستان بهشدت از آن حمایت میکردـ با تصرف زمینهای زراعی و درآمد حاصله از آنها و همچنین با تزریق مواد اولیه بهدستآمده از این زمینها، مانند پنبه، به صنعت نساجی انگلیس، تحمیل تعرفههای سنگین بر کالاهای هندی به منظور حمایت از تولیدکنندگان داخلی انگلیس و مجبور کردن مردم هندوستان به کشت معدود محصولات مورد نیاز نساجی و کارگاههای صنعتی انگلیس، صنایع نساجی این کشور را به رشد چشمگیری رساند. در ادامه همین سیاست، بهتدریج توجه به مانوفاکتورها و کارخانههای نخریسی بیشتر شد و انگلیسیها با اعمال سیاستهای استعماری و فشارهای شدید بر تولیدکنندگان و بازرگانان هندی زمینههای حذف هند به منزله یک رقیب جدی و انحصار خود بر صنایع نساجی را فراهم کردند. چنین بود که ظرفیت تولید در بخشهای پارچهبافی بالا رفت و صنعت پنبه لانکشایر به سبب رونق اقتصادی در صف نخستین تهیهکنندگان پارچههای نخی جای گرفت و توانست با پنبه و نیروی انسانی و سرمایه خود هندیها، صنعت نساجی هند را به زوال بکشاند.