حسین شریعتمداری
۱- بعد از جنگ جمل که در آن، آتشافروزان علیرغم آنهمه خط و نشان كشيدنها و رجزخوانيها به سختي شكست خورده و به ذلت افتاده بودند، مولاي بزرگوار ما حضرت امير عليهالسلام در وصف دو سپاهی که در دو سوي آن آوردگاه مقابل هم ایستاده بودند فرمودند: «و قد ارعدوا و ابرقوا، و مع هذين الامرين الفشل، و لسنا نرعد حتي نوقع و لانسيل حتي نمطر. دشمنان، چون رعد غريدند و مثل برق جرقه زده و از جا درآمدند، اما، عليرغم(آنهمه لاف گزاف)، هنگام كارزار ناتوان و ترسان بودند، ولي ما خروش برنمیداريم، مگر آن كه دست به عمل ميزنيم و نمیباريم، مگر آنكه سيل به راه میاندازیم».
۲- حالا به این چند گزارش مستند که فقط اندکی از بسیارها و مشتی از خروارهاست توجه کنید.
l وزیر خارجه قطر: ترامپ بعد از حمله ایران به پایگاه العدید درخواست آتشبس کرد.
l روزنامه صهیونیستی معاريو: ایران نهتنها تضعیف نشده، بلکه قویتر از قبل از این جنگ بیرون آمد.
l روزنامه معاریو: لایههای پدافندی اسرائیل، آشکارا فرو پاشیده و اوضاع در آینده وخیمتر میشود.
l وبگاه صهیونیستی کالکالیست: هزینه جنگ با ایران، اسرائیل را به مرز فروپاشی برد.
l یدیعوت آحارونوت به نقل از افسر اسرائیلی: مکانهایی که موشکهای ایرانی اصابت کرده، شبیه میدان جنگ هستند. ویرانیهایی که در خیابانهای تلآویو دیدیم، وحشتناک و دیوانهکننده است.
l یوسی ملمن، تحلیلگر صهیونیست: سرخوشی ما زیاد دوام نیاورد. آیا اصلاً لازم بود وارد جنگ شویم، آن هم در برابر ایرانیها؟ باید آمادگی آنها برای فداکاری را در نظر میگرفتیم، همانطور که در ۸ سال جنگ فرسایشی با صدام نشان دادند.
l گزارشگر BBC: در تلآویو با هر کس صحبت میکنم، آثار ناامیدی و استیصال را میبینم. پدافند، خسته و مستهلک شده. اسرائیل انتظار نداشت حملات ایران اینقدر گسترده باشد.
l خبرنگار سیانان: ترس، هرج و مرج و اضطراب، خیابانهای تلآویو را پر کرده. خیابانها مملو از آوار است. موشکهای جدید ایران بسیار دقیق عمل کردند و قادر به مانور پیچیده هستند.
l روزنامه واشنگتن پست: اسرائیلیها از رگبار موشکهای ایران فلج شدهاند و از وحشت به خود میلرزند.
l نشریه انگلیسی میدلایستآی: افسانه آسیبناپذیری اسرائیل به خاطر توهم نتانیاهو در هم شکست.
l گدئون لوی تحلیلگر هاآرتص: همه چیز فلج شده است. همه چیز متوقف است. اقتصاد معطل است، به این شکل نمیتوان زندگی کرد. فکر نمیکنم جامعه اسرائیلی قادر باشد این وضع را برای مدت طولانی تحمل کند.
l جان مرشایمر نظریهپرداز آمریکایی: فرودگاههای اسرائیل تعطیل، بنادر قفل، موشکهای پدافند ته کشیده، این است پیروزی؟!
l مک گرگور، سرهنگ بازنشسته ارتش آمریکا: وضعیت اسرائیل، بسیار وخیم است، یک سوم تلآویو یا به طور کامل تخریب شده یا آسیب جدی دیده است.
l دنیل دیویس سرهنگ بازنشسته ارتش آمریکا:
به موشکهای ایران که بدون هیچ مشکلی گنبد آهنین را سوراخ میکنند، نگاه کنید.
l ها آرتص: ایران تلآویو و حیفا را به غزه تبدیل کرده است.
l ترامپ در اجلاس ناتو: اسرائیل به شدت آسیب دیده و به سختی میتواند ادامه بدهد.
l خبرنگار بیبیسی: مردم در کشورهای عربی میگویند ایران ۴۷ سال است که تحت تحریم است و هیچکس هم از آن حمایت نکرده است ولی با این حال مدرنترین تسلیحات را ساخته و به تنهایی در مقابل آمریکا و اسرائیل ایستاده است و ... این همه که فقط اندکی از بسیارهاست درحالی است که رژیم صهیونیستی دست به سانسور عجیبی زده و از درز اخبار به شدت جلوگیری میکرده است.
۳- این آیه از سوره انفال نیز وصفالحال است. انگار
پشت صحنه آوردگاه اخیر ما با دو شیطان بزرگ و کوچک (آمریکا و اسرائيل) را روایت میکند. بخوانید!
« وَإِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ وَقَالَ لَا غَالِبَ لَكُمُ الْيَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَإِنِّي جَارٌ لَكُمْ فَلَمَّا تَرَاءَتِ الْفِئَتَانِ نَكَصَ عَلَى عَقِبَيْهِ وَقَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكُمْ إِنِّي أَرَى مَا لَا تَرَوْنَ إِنِّي أَخَافُ اللهَ وَاللهُ شَدِيدُ الْعِقَابِ.... و به یاد آورید هنگامی را که شیطان (بخوانید آمریکا) اعمال آنها [صهیونیستها] را در دشمنی با اسلام و پیامبر خدا(ص)، در نظرشان آراست و گفت: امروز، هیچ کس توان غلبه بر شما را ندارد (توهم رژیم صهیونیستی) و من (آمریکا) در کنار شما هستم. اما، هنگامی که دو سوی معرکه جنگ (مؤمنان و مشرکان) را دید (ایران و اسرائيل)، خود را عقب کشید و گفت: من از شما بیزارم، من چیزی را میبینم که شما نمیبینید و خدا سخت کیفر است».
۴- طرف مقابل ما در این نبرد فقط اسرائیل نبود بلکه آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و دهها قدرت ریز و درشت جهان به گونهای آشکار - و نه پنهان- در کنار رژیم صهیونیستی ایستاده و به عرصه جنگ آمده بودند و این واقعیت به تنهایی ارزش پیروزی بزرگ ما را دهها برابر میکند. دقیقاً نظیر دفاع مقدس ۸ ساله. حیف است اگر همین جا به کلام حکیمانه و دعای خالصانه امام راحلمان ـ رضوان الله تعالی علیه ـ اشاره نکنیم. حضرت ایشان بعد از پیروزی در جنگ ۸ ساله و غلبه بر انبوهی از دشمنان، در راز و نیازی عاشقانه با خدای مهربان میگویند: «خداوندا، تو مىدانى كه استكبار و آمریکاى جهانخوار گلهاى باغ رسالت تو را پرپر نمودند. خداوندا، در جهان ظلم و ستم و بيداد، همه تكيهگاه ما تويى، و ما تنهاى تنهاييم و غير از تو كسى را نمىشناسيم و غير از تو نخواستهايم كه كسى را بشناسيم. ما را يارى كن، كه تو بهترين يارىكنندگانى. خداوندا، تلخى اين روزها را به شيرينى فرج حضرت بقية الله - ارواحنا لتراب مقدمه الفداء- و رسيدن به خودت جبران فرما». (صحیفه امام؛ ج۲۱؛ ص۹۵).
۵- حالا به پیشبینی هوشمندانه (بخوانید ملکوتی)
رهبر معظم انقلاب در آغاز جنگ ۱۲ روزه اخیر، نگاه کنید! حضرت ایشان در بخشی از پیام تلویزیونی آن روز خود فرمودند: «رژیم صهیونیستی از این جنایت، سالم خلاصی نخواهد یافت... نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران با قدرت عمل خواهند کرد و رژیم رذل صهیونی را بیچاره خواهند کرد».... بیچاره شده است! نشده؟!... و تازه این همه از نتایج سحر است و ... إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ؟
حسین عبداللهیفر
عملیات «بشارت فتح» از سوی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران ظرف چند ساعت در پاسخ به تعرض نظامی امریکا طراحی و علیه پایگاه العدید که از آن به عنوان قلب نیروی هوایی امریکا یاد میشود، به مورد اجرا گذاشته شد تا فتوحات بزرگی را به مردم شجاع ایران، گروههای مقاومت در منطقه و آزادگان عالم بشارت دهد.
اگرچه احصای دستاوردهای عملیات بشارت فتح در این نوشتار ممکن نیست و آینده از ابعاد و پیامدهای آن پرده برخواهد داشت، اما در خصوص پیامدهای آنی آن میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
پایگاه سرفرماندهی نیروی هوایی امریکا در العدید قطر در شرایطی که تعرض به آن با تهدید ترامپ مطرح بود، مورد اصابت موشکهای ایرانی قرار گرفت و نشان داد نه ملت ایران از تهدید دشمن میهراسد و نه موشکهای ایرانی اسیر لایههای متعدد دفاعی امریکا میشوند.
حمله به این پایگاه به عنوان مرکز فرماندهی نیروی هوایی امریکا ثابت کرد حمله به سایر پایگاههای این کشور در منطقه برای ایران اسلامی دور از دسترس نیست و خروج نظامیان منحوس امریکا از منطقه امری قریبالوقوع است.
این عملیات در پاسخ به تعرض امریکای جنایتکار به تمامیت ارضی کشورمان انجام گرفت که رئیسجمهور مغرور و متوهم این کشور را وادار ساخت از رژیم صهیونی بخواهد جنگ تحمیلی به ایران را متوقف و ملتمسانه از ملت ایران بخواهد به آتش بس پیشنهادی پایبند بماند. اتفاق بزرگی که دستاوردها و پیامدهای بسیار بزرگی برای ملت قهرمان و شهیدپرور ایران داشت:
از این پس متوهمان کاخ سفید و متحدانش در اروپا یقین کردند که ملت ایران نه با زبان تهدید پای میز مذاکره میآید تا از حق مسلم خود در غنیسازی هستهای عقب نشینی کند و نه با تهدید نظامی میتوان ایرانیان را از این حق و ادامه غنیسازی محروم ساخت.
در چند روز گذشته ارتش مغرور و شرور صهیونی به صورت واقعی و میدانی دریافت ایران اسلامی کشوری نیست که با ترور چند تن از فرماندهانش توان پاسخ سخت به تعرضات نظامی علیه تمامیت ارضیاش را نداشته باشد.
ظرف همین مدت کوتاه مدعیان ارتش جایگاه پنجم دنیا متوجه شدند در رویارویی با موشکهای سجیل، خیبر، خرمشهر، قدر، فتاح و..؛ و پهپادهای قدرتمند ملت ایران حرفی برای گفتن ندارند.
ده روز زمان کافی بود تا سیاستمداران دنیا بفهمند که ساکنان سرزمینهای اشغالی برای چند روز هم تحمل وضعیت قرمز و شرایط اضطراری را ندارند و برای خروج از این وضعیت باید هزینههای لازم را بپردازند که ورود نظامی و به خطر انداختن جان سربازان امریکایی بخشی از آن است.
در این چند روز ساکنان اراضی غصب شده فلسطین با تمام سلولهای خویش دریافتند که لایههای دفاعی فلاخن، پیکان و داوود بیش از آنکه نجات بخش جانها باشد، ذهن متوهم ارتش مغرور صهیون را بیهوده آسوده ساخته است.
افکار عمومی جهان هم بیش از پیش به ماهیت واقعی و چهره مزور نظام لیبرال دمکراسی غرب پی برده و جایگاه قوانین بینالمللی، مقررات حقوقی سازمانهای جهانی، منشور ملل، استقلال واحدهای بینالمللی، حق حیات، حقوق بشر، معاهده منع اشاعه سلاح هستهای، اصول پودمانی و مقررات ان پی تی را نزد مدعیان نظم و امنیت جهانی دریافتند.
این درحالی است که در نقطه مقابل ملت قهرمان و شجاع ایران با نمایش جلوههای از وحدت و همدلی، گذشت و ایثار، شجاعت و حمایت از نیروهای جان برکف نظامی یک بار دیگر نشان داد همچنان مرد روزهای سخت ودشوار است.
نیروهای مخلص بسیجی و پلیس کشور نیز نشان دادند برای برقراری نظم و امنیت به ویژه برخورد میدانی با عوامل مزدور رژیم آمادگی کامل دارند.
دولت و دستگاه اجرایی کشور نیز ثابت کرد همت و توانایی لازم را برای پاسخ به نیازهای مردم حتی در شرایط سخت را داشته و در راستای تأمین منافع ملی و مصالح عمومی کشور از هوشیاری و قاطعیت لازم برخوردار میباشد.
نیروهای مسلح کشورمان در سپاه و ارتش و سایر نیروهای امنیتی، نظامی و انتظامی که با اجرای عملیات وعده صادق ۳ و بشارت فتح در پاسخ به تعرض دشمنان ملت ایران و اجرای منویات فرماندهی معظم کل قوا سربلند و افتخارآمیز عمل کردند، نشان دادند جمهوری اسلامی ایران کشوری نیست که رژیم صهیونی بخواهد با آتش بس فرصت پیدا کرده و به مقاصد شوم خویش نزدیک شود.
مجید مرادی
آرمان امروز
به رغم زیانهای فراوانی که در جنگ ناجوانمردانه دشمن متجاوز صهیونی در این مدت دیدیم و صدها هم وطن از فرماندهان عالی رتبه و گرانقدر سپاه و ارتش و دانشمندان هستهای و مردم عادی را از دست دادهایم اما شکسته شدن هیبت پوشالی اسرائیل که در سایه قدرت موشکی دیوانه کننده ایران و البته انسجام و همپشتی ملت ایران به دست آمد دستاوردی بود که تمام جهان در خواب هم نمیدید. این رژیم که مدعی یکه تازی در کل خاورمیانه بود و جرأت نفس کشیدن به کسی نمیداد.
اکنون در زیر فشار حملات موشکی ایران فرسوده شده و درس بزرگی گرفته که هرگز فراموش نخواهد کرد. اسرائیل برای همیشه به یاد خواهد سپرد که حتی همراهی ایالات متحده هم نتوانست او را از باتلاقی که خودش احمقانه خود را در آن افکنده نجات دهد و برای همین هر دو صلح را در یوزه کردند. اگر اسرائیل به تعبیر درست رهبری بیچاره نشده بود قطعا چاره را در آتشبس نمیدید و آن قدر جنگ را ادامه میداد تا نظام جمهوری اسلامی را ساقط کند اما او کشور جعلی هفتاد تکه خود را در حال سقوط دید و آتشبس را التماس کرد.
فردای ایران در سایه اصلاح رفتار حاکمیت با ملت و لگام زده شدن بر دهان جاهلان و تعظیم حاکمیت در برابر ملت و احترام به اراده ملت درخشان خواهد بود. جایگاه ایران در منطقه و جهان نیز با این مقاومت شجاعانه در مقابل رژیم ددمنش صهیونی بسیار ستودنی خواهد بود. تنها ایران بود که توانست این دولتک خبیث جنایتکار قانون شکن یاغی که نماینده اش منشور ملل متحد را پاره کرده است بر سر جایش بنشاند و افسانه شکست ناپذیری اش را باطل کند. اکنون روشن شد عنکبوت صهیونیسم هر چند نیش گزنده و خطرناکی دارد اما لانهاش تارهایی سست است که دور خود تنیده است. اکنون اگر قرار بر صلح است به نظر میرسد این صلح نباید به صلح ایران و رژیم صهیونیستی محدود شود. ایران اکنون تمام ملت های مسلمان را پشت سر خود دارد و همه ملتهای مسلمانان و ملت های عرب و دیگر آزادگان جهان از ایران و قدرت نمایی ایران خوشنودند. این، فرصت مناسبی ست تا ایران با حمایت عربستان و قطر و عمان و مصر و ترکیه و چین و روسیه، ایالات متحده را قانع کند که صلح باید شامل کل منطقه شود. از یمن و لبنان تا غزه. ایالات متحده باید اسراییل را مجبور به متوقف کردن تجاوزات خود به غزه و پایان اشغال اراضی اشغالی لبنان و طبعا پایان درگیری با یمن کند. ایران با یاری کشورهای یادشده قطعا در موقعیتی قرار دارد که ایده صلح کل و عمومی را به عنوان شرط پایان درگیری با اسرائیل مطرح کند. حمایت از حق حیات و حق تعیین سرنوشت ملتها و صیانت از ملتها در برابر نسل کشی و اشغال بر اساس حقوق بین الملل، از تعهدات همه کشورهاست و همه کشورهای جهان باید به این تعهد خود عمل کنند. شایسته است جمهوری اسلامی با تشکیل ائتلافی از کشورهای یادشده پایان پایدار تجاوز و نسل کشی در غزه -در مقابل آزادی همه اسیران دو طرف- و پایان اشغال اراضی لبنان را به عنوان بخشی از شروط خود برای آتش بس و صلح نهایی روی میز بگذارد و تمام منطقه یک بار برای همیشه از این آتش افروزی ها رهایی یابند.
سید ابوالفضل موسوی یکتا
جعفر حسنخانی
چرا آمریکا و نیروی نیابتیاش رژیم اشغالگر، تصمیم به جنگ با ایران گرفتند؟ پاسخ به این پرسش جوانب مختلفی دارد. یکی از مولفههای تصمیم به جنگ همهجانبه علیه ایران، بازمیگردد به درکی که دشمن از جامعه ایران پیدا کرد. حال سوال اینجاست: این درک خاص از جامعه ایران که دشمن را به جنگ علیه کشورمان ترغیب کرد چه بود و از کدام درگاه به ذهن تصمیمگیران دشمن صهیونیست رخنه کرد؟
ادراکی که دشمن را به تصمیم حمله به ایران ترغیب کرد، این فهم از جامعه ایران بود: «این جامعه، جامعهای شکننده و در حال فروپاشی است و اعضای جامعه وفاداری به ارزشهای جمعی را از خود سلب کردهاند و به هر قیمت علیه نظم سیاسی موجود هستند». در سالها و ماهها و روزهای پیش از جنگ، بودند افرادی که این ادراک از جامعه ایران را ترویج میکردند، اپوزیسیون وطنفروش نوپهلوی هم بسیار تلاش میکرد این درک را به دستگاه ادراکی دشمن منتقل کند تا او را به جنگ با ایران ترغیب کند اما این همه ماجرا نیست.
بخشی از ماجرای فهم ادراک دشمن در تصمیم به حمله به ایران را باید در پدیده جدید «کلانداده» (Big Data) یافت. با توسعه اینترنت و تعاملی شدن آن، بویژه با شکلگیری شبکههای اجتماعی، دادههای بسیاری از رفتار مخاطبان در اختیار صاحبان بسترهای تعاملی اینترنت قرار گرفت. شرکتهای بزرگ فروش کالا و کمپینهای انتخاباتی از مهمترین و اولینهایی بودند که تمایل خود را برای تصاحب و تحلیل کلاندادهها نشان دادند تا رفتار جامعه را تحلیل کنند و مطابق علایق و سلایق جامعه، سیاست تجاری یا انتخاباتی خود را مدیریت کنند. درباره توضیح بیشتر این پدیده جدید یعنی انباشت دادههای اینترنت در قالب «کلانداده» باید گفت کلانداده به مجموعهای از دادهها اطلاق میشود که به دلیل حجم عظیم، سرعت تولید بالا و تنوع گسترده، از قابلیتهای ابزارهای سنتی پردازش داده فراتر میرود. این پدیده با گسترش فناوریهای دیجیتال، اینترنت و دستگاههای متصل به شبکه مانند حسگرهای اینترنت اشیا و پلتفرمهای اجتماعی، شکل گرفته است. این دادهها از منابع متعددی تولید میشوند و امکان تحلیلهای عمیق و استخراج الگوهای پنهان را فراهم میکنند. کلانداده نه تنها به دلیل مقیاس خود، بلکه به دلیل پتانسیل آن در ایجاد ارزش، اهمیت دارد. از منظر اجتماعی و علمی، کلانداده ابزاری برای درک بهتر جوامع و حل مسائل پیچیده است. تحلیل دادههای کلان میتواند به شناسایی روندهای اجتماعی، پیشبینی تغییرات اقتصادی و حتی به شناخت کیفیت واکنش مردم در بحرانها بینجامد. با تحلیل کلاندادهها میتوان از نگرشسنجی آغاز کرد و به نگرشسازی رهنمون شد. احتمال قریب به یقین یکی از پایههای تصمیم درباره حمله به ایران، تحلیل کلاندادههای اینترنت فارسی بویژه بسترهای شبکههای اجتماعی فارسی بوده است. وجود رویکردهای رفتارگرایی به عنوان جریان اصلی علوم انسانی در مراکز علمی و سیاستگذاری آمریکا و به تبع آن در رژیم صهیونیستی این احتمال را بسیار تقویت میکند.
تحلیل کلاندادهها یک جمعبندی تحلیلی درباره چیستی «رفتار مردم ایران» به مخاطب تصمیمساز و تصمیمگیر غربی که در این ماجرا از قضا دشمن ایران نیز هست، میدهد. آنچه در این میان جای تامل دارد، این مهم است: در این ماجرا یعنی تحلیل جوامع بر اساس کلاندادهها پرسشهای مهمی بیپاسخ است. آیا شناسایی «تعلق فرهنگی» مخاطب از طریق تحلیل کلاندادهها، «تعلق هویتی و تمدنی» مخاطب را هم نشان میدهد؟ آیا انتقاد یا پرخاشگری علیه نظم سیاسی موجود را میتوان با مخالفت با «هویت ملی» اینهمانی کرد؟ اساسا آیا عین ذات جوامع را کلاندادهها میتوانند نشان دهند؟ و... اینها سوالات مهمی است که در تحلیل کلاندادهها همچنان پرسشبرانگیز و بیپاسخ ماندهاند. ماجرای نتایج تحلیل کلاندادهها پیش از حمله به ایران و واکنش جامعه ایرانی بر خلاف آنچه از کلاندادهها استنباط میشد، همهاش را نباید به «تبعیضهای الگوریتمی» این تحلیلها تقلیل داد و چنین گفت که الگوریتمهایی که دادهها را تحلیل میکنند ممکن است بر پایه سوگیریهای قبلی، استنباطهای غلط کنند. ماجرا این است که با این نوپدیده باید با احتیاط بسیار برخورد کرد و تصمیمات بزرگ را موکول به آن نکرد و به نتایج آن اطمینان نکرد. عین ذات یک ملت را با الگوریتمهای پیشنوشته و کاویدن کلاندادههای رفتاری اعضای یک ملت در فضای مجازی نمیتوان نشان داد؛ کما اینکه درباره ایران نیز نتوانست نشان دهد. ماجرای ایران نشان داد نمیتوان کلاندادهها را در ارکان اصلی تصمیم درباره ملتها قرار داد. شکست محاسباتی دشمن در جنگ اخیر درباره ایران نمونه تجربهشده این مدعاست اما واقعیت این است که این کلاندادهها دشمن را در تصمیم به حمله علیه ایران یاری کرد، لذا واضح است حکمرانی بر دادهها از ضرورتهای امروز جامعه ایران است.