از منظر تاریخی، استعمار پرتغال منحصر به قارههای آسیا و آفریقا نبود و این امپراتوری، رقیب مستقیم خود، اسپانیا را تا قاره آمریکا نیز دنبال کرد. سرزمین برزیل را «پدرو آلوارز کابرال» به صورت اتفاقی در ۲۲ آوریل ۱۵۰۰ کشف کرد، در حالی که مقصد اصلی او هند بود. وی این سرزمین را تحت مالکیت پادشاهی پرتغال اعلام کرد.
برزیل پهناورترین و پرجمعیتترین کشور در قاره آمریکای جنوبی است که از جایگاهی ممتاز برخوردار است. پایتخت سیاسی این کشور، «برازیلیا» و زبان رسمی آن پرتغالی است. برزیل با وسعت جغرافیایی چشمگیر، بخش عمدهای از مرکز و شرق آمریکای جنوبی را به خود اختصاص داده و گسترهای وسیع از سواحل اقیانوس اطلس تا نواحی داخلی قاره را در بر میگیرد. برزیل با ده کشور، از جمله اروگوئه، آرژانتین، پاراگوئه، بولیوی، پرو، کلمبیا، ونزوئلا، گویان، سورینام و گویان فرانسه هممرز است. در واقع، برزیل با کلیه کشورهای این قاره به استثنای اکوادور و شیلی مرز مشترک دارد. برزیل تنها کشور قاره آمریکاست که زبان پرتغالی به عنوان زبان رسمی در آن تثبیت شده است. ساختار جمعیتی آن بسیار چندفرهنگی و متشکل از تبارهای گوناگون اروپایی، بومیان آمریکا، آفریقاییها و همچنین آسیاییهاست.
عنوان «برزیل» از حدود سال ۱۵۰۳ رواج یافت، اما این کشف هیچگاه هیجان ناشی از رسیدن «واسکو دو گاما» به هند را در پرتغال برانگیخته نکرد. برای مدتها، این باور وجود داشت که برزیل صرفاً یک جزیره بزرگ است و به همین دلیل، چشمانداز اقتصادی آن برای استعمارگران اولیه چندان جذاب به نظر نمیرسید. نخستین گام در راستای استعمار این سرزمین، بر پایه ایجاد «کارگاههای تولیدی» برداشته شد، سیستمی که پیش از این در سواحل آفریقا برای پرتغالیها سودآور شده بود.
در تقابلی روشن با شیوههای خشن و غارتگرانه فاتحان اسپانیایی در جستوجوی فلزات و سنگهای قیمتی، پرتغالیها روند استثمار منابع برزیل را به صورت تدریجی و نظاممند آغاز کردند. آنها در سال ۱۵۳۲ «کمپانی برزیل» را تأسیس کردند. ابتدا بهرهبرداری از چوبهای قرمز ساحل رونق یافت و متعاقباً، با ایجاد مزارع گسترده نیشکر، اقتصاد مستعمره شکل گرفت. با کمبود نیروی کار برای اداره این طرحهای کلان، پرتغالیها از سال ۱۵۳۸ به وارد کردن بردگان از قاره آفریقا روی آوردند، اقدامی که تأثیری ژرف و پایدار بر بافت اجتماعی و جمعیتی برزیل نهاد.