همدردي با خانواده مجرمين سياسي
از ديگر اقدامات انجام گرفته در اين ايام فتنه که آقاي منتظري نيز وارد آن عرصه شد، "مظلوم نمايي" توسط کساني بود که به جرم اقدام عليه امنيت ملي دستگير و در دادگاه مجرمين شناخته شده بودند. در سال 88 دهها نامه به بهانههاي مختلف توسط منسوبين به اين افراد نوشته شد تا جو تبليغاتي سنگيني را عليه نظام اسلامي ايجاد نمايند بدون اينکه اشارهاي به جرم اين افراد که اسناد و مدارک آن موجود است شده باشد. بخشي از اين نامه ها نيز خطاب به آقاي منتاظري نوشته شد تا بدين شکل ايشان را وادار به اظهار نظر نمايند.
سوگنامه "زينب"، فرزند "سعيد حجاريان" تئوريسين جريان دوم خرداد كه در حوادث پس از انتخابات در برابر دوربين رسانه ملي به خطاها و اشتباهات راهبردي اين جريان در فاصله گرفتن از آموزههاي اسلامي و انقلابي و تكيه دادن به مكاتب سكولار غربي اعتراف كرد، از جمله نامههايي بود كه از سوي منتظري بيپاسخ نماند. وي باز هم بدون اينكه اشراف كاملي به ماجرا داشته باشد، به دفاع از مجرمين حوادث پس از انتخابات پرداخت و در بخشي از پاسخ خود چنين نوشت: «دخترم; پدرت و ساير زندانيان سياسي كه اين روزها به بند كشيده شده و براي گرفتن اعترافات دروغ و خلاف واقع زير شكنجه و فشار قرار گرفته اند چشم و چراغ ملت رشيد ما ميباشند و شما خانواده هاي عزيز آنان با صبر و بردباري و تدبير علاوه بر اين كه نزد خداي متعال اجر و پاداش بي حساب صابران را داريد، ميتوانيد مظلوميت آنان را به دنيا ثابت نماييد»[1]
منتظري حتي منتظر نماند تا اعترافات صريح تئوريسين جريان دوم خرداد را بشنود و آنگاه در مقام قضاوت و صدور راي بر عليه نظام اسلامي قرار بگيرد.
در شهريور ماه بود كه نامه ديگري اين بار به نام "مجمع زنان اصلاح طلب" خطاب به آقاي منتظري منتشر شد كه در آن نسبت به وضعيت آينده احساس نگراني شده بود. نويسندگان نامه ضمن تاكيد بر اينكه «مسلمانيم ، ايراني هستيم ، دين و كشور و ملت خود را دوست داريم و براي پيروزي انقلاب اسلامي از سال ها قبل از انقلاب زحمات زيادي متحمل شده ايم«! دهان به شكايت گشوده و هشدار ميدهند كه: «دير نيست اگر فرهنگ خدعه و نيرنگ و دروغ به رويه اي معمول در جامعه بدل شود و زحمات دينداران براي اصلاح جامعه عملا بي اثر بماند»[2]
البته معلوم است كه اين حاميان سرسخت فتنه که حب و بغض چشمانشان را کور کرده است، دروغها، فريبها و نيرنگهاي متعدد فتنهگران و در راس آن دروغ و خيانت بزرگ طرح ادعاي تقلب در انتخابات را در انتخابات نديده باشد و آنگاه رقيب را به اين صفات رذيله متهم سازند.
آقاي منتظري نيز در مقام پاسخ برآمد و با تكرار سخنان پيشين خود اعلام نمود كه «اينجانب در حد توان، و بنابر احساس مسئوليت و وظيفه انساني و شرعي، در رابطه با حوادث و فجايع پس از انتخابات و تضييع حقوق معترضين به نتيجه انتخابات اخير و ضرب و شتم و كشتار عدهاي بيگناه و نيز دستگيري تعداد زيادي از نخبگان و فعالان سياسي و اعترافگيريهاي اجباري و خلاف شرع و هتك حرمت افراد با پخش مصاحبههاي بيمايه تلويزيوني مطالبي را عنوان نمودهام; به اميد آن كه در جهت اصلاح امور و تنبه مسئولين مربوطه و جبران اعمال خلاف گذشته و بازگشت آرامش به جامعه و نيز اعتماد مردم به حاكميت منشأ اثر باشد.»
مادران مجرمين و فتنه گراني که در دادگاه صالحه به حبس محکوم شده اند نيز با نامه نگاري به آقاي منتظري شيخ را به ايراد سخن واداشتند. مادر "حسين نوراني نژاد" از جمله اين نويسندگان نامه بود که منتظري در پاسخ وي بدون اينکه از جرم فرزند وي آگاه باشد، ساده لوحانه به دفاع از مجرمين پرداخته و نظام اسلامي را زير سوال ميبرد و مينويسد:
«فجايع اخير نقطه سياهي در كارنامه مسئولين امر است، كه هيچ توجيهي عقلي و منطقي ندارد. اينكه به حركت آرام مردم و اعتراض آنان عنوان اغتشاش بدهيم مسأله را حل نمي كند. فقط يك راه قابل قبول است و آن برگشت از راه اشتباه و جبران آن ميباشد. آزاد كردن زندانيان سياسي اولين اقدامي است كه مسئولين امر بايد هرچه زودتر عملي كنند وگرنه خسارتهاي دنيوي و اخروي فراوان در پي خواهد داشت. حتي يك ساعت سلب آزادي مردم بيگناه گناهي است بزرگ.»[3]
پاسخ به نامه سرگشاده خاتمي، موسوي و كروبي به مراجع تقليد
نامه سرگشاده سران فتنه به مراجع عظام تقليد كه با امضاي جمعي ديگر از همفكران[4] اين جريان همراه بود، نيز منتظري را واداشت تا خود را مخاطب نامه قرار داده و در مقام پاسخگويي برآيد. اين نامه با اعتراض به دستگيريهاي متهمين به نقش آفريني در سناريوي كودتاي مخملي آغاز ميشود و در ادامه با نفي وجود سناريويي به نام كودتاي مخملين در بين اين جريان، طرح آن را "محصول فرضيههاي خيالپردازانه و سراپا اشتباه دستگاههاي امنيتي" دانسته و مينويسند: «تنها راه برون رفت از اين وضعيت، اقدام قاطع و شفاف نسبت به توقف فرايند امنيتي ساختن فضاي پس از انتخابات، کوتاه کردن دست عوامل غيرمسئول، آزادي تمامي بازداشتشدگان و بازگرداندن روند رسيدگي به اتهامات به مجاري قانوني است. از شما مراجع عظام تقليد بعنوان مرجع و ملجأ ملت شريف ايران ميخواهيم که پيامدهاي زيانبار اتخاذ شيوههاي قانونگريزانه را به دستگاههاي ذيربط خاطرنشان ساخته و آنان را نسبت به اشاعة بيدادگري در نظام جمهوري اسلامي برحذر داريد.» [5]
آقاي منتظري در پاسخ به نامه فوق مدعي ميشود: «اين جانب نيز مانند شما آقايان از اوضاع جاري و بحراني كنوني كه در اثر ندانم كاري و بيتدبيري بعضي از مسئولين براي جمهوري اسلامي پيش آمده سخت نگرانم، و آنچه را وظيفه شرعي و ملي خود تشخيص ميدادم در پيامها و نوشتههاي قبلي تذكر دادهام«[6]
ادعاهاي عجيب و غريب منتظري در اين نامه خواندني است. به عنوان نمونه وي مينويسد: «حاكميت تاكنون چه نفعي از بحراني كه به وجود آورد برده است؟ جز اين كه اكثريت قاطع مردم عزيز را ناراضي و خشمگين نموده و فاصله خود را با آنان بيش از پيش كرده و جايگاه نظام جمهوري اسلامي را در دنيا ضعيف نمود و حساسيت و بدبيني بسياري از مردم كشورهاي ديگر و سازمانهاي جهاني حقوق بشر را بيش از پيش برانگيخته است ؟»
منتظري در تحليلي وارونه نظام اسلامي را ايجاد كننده اين بحران ميخواند! در حالي كه نظام طبق رويه تمام انتخابات پيشين، دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري را در 22 خرداد با نظارت كامل شوراي نگهبان برگزار كرده و اتفاقا همچون رويه انتخاباتهاي گذشته اين بار هم رييسجمهور دور گذشته مورد اعتماد و انتخاب ملت قرار گرفته است. بحران از آن زمان آغاز شد كه نويسندگان نامه فوق بعد از شكست در انتخابات سناريوي كودتاي مخملين را براي بازگشت به قدرت كليد زدند و با كشاندن هواداران به خيابانها تلاش كردند نظام اسلامي را مجبور به پذيرش بدعت ناصواب خود نمايند.
در ادامه منتظري مدعي ميشود: »چرا عقلاي قوم كارها را به دست يك عده افراد نامتعادل و اسير توهمات و تمايلات خطي و گروهي داده اند، تا همه چيز و از جمله مشروعيت نظامي كه تاكنون براي آن اين همه سرمايهگذاري شده است را زير سوال ببرند و زمينه بدبيني و بياعتقادي به اصل اسلام و انقلاب را بين نسل جوان تقويت نمايند و آنان را نسبت به حاكميت ديني متزلزل سازند؟«
آقاي منتظري فراموش ميكند كه كار در دست نهادهاي قانوني - مردمي بوده و اتفاقا اين ايادي موسوي و كروبي هستند كه با اقدامات غيرقانوني و تضعيف نظام اسلامي زمينه بدبيني و بياعتقادي نسل جوان را فراهم آوردهاند و اين انحراف را ميتوان به عينه در بين هواداران فتنه سبز و شعارهاي آنها مشاهده نمود.
در ادامه منتظري با حمله به نيروهاي نظامي، انتظامي و بسيج آنها را به برادركشي و سركوب مردم متهم ميسازد غافل از اينكه اين نيروها با صبر و حوصله فراوان تنها به مقابله با اوباش و اغتشاشگران و حمله كنندگان به اموال عمومي پرداخته كه از وظايف قانوني اين مجموعهها ميباشد.
و در نهايت با فرافكني اعترافات علاقمندانش را چنين توجيه ميكند: «اين گونه اعترافات هيچ مبناي شرعي و قانوني ندارد و آمرين و عاملين آن مرتكب جرمي بزرگ شدهاند و بايد در دادگاهي عادل و بيطرف و علني محاكمه شوند تا مردم واقعا احساس كنند به حقوقشان توجه شده است»
پاسخ به نامه 293 فعال سياسي حامي فتنه
در ميان خيل نامه نگاريها، نامهاي با امضاء 293 نفر كه خود را فعال سياسي معرفي كرده بودند خطاب به مراجع تقليد، آقاي هاشمي، خاتمي، موسوي و کروبي، در تاريخ اول شهريور 1388منتشر گرديد و از آنها خواست تا در برابر نظام اسلامي بايستند! و براي حمايت از فتنه به اقدامات عملي رو بياورند.
اين افراد با ابراز نگراني از اقدامات نظام در مقابله با فتنه، براي حفظ آبروي از دست رفته به انكار اعترافات برخي از دوستان خود پرداخته و ضمن زيرسوال بردن دادگاههاي رسيدگي به پرونده مجرمين حوادث پس از انتخابات، خطاب به مخاطبين نامه مينويسند: «تنها شما هستيد که ميتوانيد با همدلي و اتحاد و بهره جستن از تمامي امکانها و ابزارها، مردم را تا پيروزي در جنبش سبز هدايت و راهبري و رسالت خويش را در قبال ميهن، مردم، انقلاب و اسلام ادا کنيد.»[7]
اين نامه با سروصداي فراواني همراه بود و رسانه هاي فتنه گر براي بزرگنمايي آن تلاش فراواني كردند، اما بعدا ترديدهاي جدي در مورد امضاكنندگان نامه مطرح شد و برخي از اين افراد امضاي خود را تكذيب كردند.
از سويي ديگر با مروري بر اسامي مندرج در پاي اين نامه مشخص ميگردد كه بيش از 90 درصد نامها، متعلق به افراد گمنامي است كه براي كسب شهرت آن را امضا كردهاند. معدود افرادي كه ممكن است اسامي آن را شنيده باشيد نيز اغلب عناصر ضدانقلاب و مطرودي هستند كه اعتباري نزد ملت ايران ندارند. افرادي چون: برخي روزنامه نگاران ديروز روزنامههاي زنجيرهاي و وبلاگ نويسان امروز سايتهاي ضدانقلاب همچون مسعود بهنود، فريبا داوودي مهاجر، مسيح علي نژاد، نوشابه اميري، بدرالسادات مفيدي، برخي از نمايندگان مجلس ششم كه امروز در آغوش بيگانگان آرميدهاند، همچون فاطمه حقيقتجو و علي اكبر موسوي خوئيني، فمينيستهايي چون مهرانگيز كار، ملي گرايان فرتوتي چون احمد صدر حاجسيدجوادي، جاسوساني چون حسين قاضيان، برخي از فرزندان مجرمين حوادث پس از انتخابات همچون مهدي ميردامادي و مهدي سحرخيز، برخي دلالان اقتصادي - سياسي همچون مهدي خزعلي، برخي از فراريان دفتر تحكيم وحدت چون اكبر عطري و برخي از اعضاي حزب نامشروع جبههي مشارکت چون رجبعلي مزروعي و زهرا مجردي و سرآخر "رضا جوالچي" دبير انجمن حمايت از حيوانات!؟...
در اين ميان شيخ ساده لوح باز هم پيشقدم شد و بدون آنكه شناخت صحيحي از نويسندگان نامه داشته باشد، به نداي اين حاميان فتنه با صدور نامه اي لبيك گفت و در بخشي از آن چنين نوشت: «اينجانب بارها تذكرات و پيشنهادهايي را براي بيرون رفتن از اين بحران ويرانگر ارائه نمودهام، ولي ظاهرا حضرات براي رسيدن به مقاصد دنيوي خويش چنان چشم و گوش و دل بر حقايق بستهاند كه نه ميبينند و نه ميشنوند، ولي از آنجا كه هنوز مبارزات با رژيم گذشته در اذهان بسياري از افراد زنده است و در ميان سردمداران حكومتي بعضا كساني هستند كه خود طعم شكنجه و زندان و... را چشيدهاند اينجانب هنوز نااميد نيستم و اميدوارم تا كاملا دير نشده مسئولين امر به خود آيند و بيش از اين وجهه نظام جمهوري اسلامي را در بين تودههاي زجر كشيده و سيلي خورده ايران و در سطح جهاني خدشه دار نكنند و موجب سقوط خود و نظام نگردند.» [8]
پيام به مراجع عظام تقليد، علماء و حوزههاي علميه
يکي از اقداماتي که در سناريوي فتنهگران به آقاي منتظري سپرده شد و توسط اطرافيان وي کليد خورد، صدور پيامي به مراجع عظام تقليد و حوزههاي علميه بود تا آنها را نيز به خيال خام خود به همراهي و حمايت از فتنهگران وا دارد.[9]
اين پيام که تکرار همان ادعاهايي بود که جريان فتنه در اين ايام مطرح کرده و سعي ميکرد با مظلومنمايي چهره مسئولين انقلاب اسلامي را خدشهدار نمايد، در چهار بند تنظيم شده و از مخاطبين خود خواسته بود تا عليه نظام اسلامي که وي ناجوانمردانه آن را "حكومت ولايت نظامي" مينامد، موضع گيري کنند.
وي در بند اول خود را «مدافع سرسخت حاكميت ديني و از پايه گذاران ولايت فقيه - البته نه به شكل مرسوم فعلي، بلكه به گونهاي كه مردم او را انتخاب نمايند و بر كارهاي او نظارت داشته باشند - بوده ام و در راه تحقق آن در بعد علمي و عملي تلاش زيادي نموده ام» معرفي ميکند که امروز «در مقابل مردم آگاه ايران به خاطر ستم هايي كه تحت اين نام و عنوان بر آنان ميرود احساس شرمندگي كرده و خود را در پيشگاه خداوند بزرگ مسئول و در مقابل خونهاي ريخته شده شهداي عزيز و تجاوزات به حقوق مردم بيگناه مورد عتاب ميبيند»!؟ اما فراموش ميکند که آنچه موجب شرمندگي در برابر مردم و عتاب در درگاه الهي است خيانتي است که وي در آخرين سالهاي عمر حضرت امام خميني(ره) در قبال نظام اسلامي انجام داده و در اين سالها نه تنها از انجام آن توبه نکرده بلکه بر تداوم همان راه پرگناه اصرار ورزيده اند.
هنوز اين فراز از عتاب حضرت امام(ره) به منتظري در گوش ملت ايران شنيده ميشود که فرمودند: «براي اينكه در قعر جهنم نسوزيد خود اعتراف به اشتباه و گناه كنيد، شايد خدا كمكتان كند» «و در فرازي ديگر چنين هشدار داد که: «از آنجا كه ساده لوح هستيد و سريعاً تحريك ميشويد در هيچ كار سياسي دخالت نكنيد، شايد خدا از سر تقصيرات شما بگذرد.» و وي نيز چه خوب به توصيه استاد گوش دادند و در آخرين لحظات عمر اين بار بازيچه فتنه گراني چون موسوي و کروبي و کديور و اعضاي نهضت آزادي شده و برگ خيانتي ديگر در کارنامه زندگيشان ثبت گرديد.
وي علما را ملجاء و ماواي مردم در طول تاريخ معرفي ميکند و از آنها ميخواهد در اين فتنه اخير وارد شده و از فتنهگران که به اشتباه آنها را مردم مينامد! حمايت کنند. اين در حالي است که دفاع حقيقي از حقوق مردم در اين فتنه دفاع از نتايج انتخاباتي است که ملت با حضور 85 درصدي خود در 22 خرداد آفريدند و البته سران فتنه قصد ابطال آن را داشتند و از ديگر سوي دفاع از نظام مقدسي است که ملت ايران طي سه دهه حماسه آن را از گزند تهديدات دشمن مصون نگه داشتهاند.
منتظري در بند سوم اين پيام تلاش دارد تا اوباش و اغتشاشگراني را که توسط مامورين انتظامي و امنيتي دستگير شده اند، اقشار وسيعي از مردم معترض معرفي کند که طبق حق شرعي و قانوني و بر اساس اصل بيست و هفتم قانون اساسي با انتخاب مسالمت آميزترين راه ، اعتراض خود را به حاكميت ابلاغ كردند. اين در حالي است که اعتراض به نتايج انتخابات طبق قانون اساسي راهکارهايي دارد که از آن جمله ارائه مستندات به شوراي نگهبان به عنوان مرجع قانون رسيدگي به تخلفات انتخاباتي ميباشد. اما فتنه گران که دلايلي براي اثبات ادعاي دروغين تقلب در انتخابات نداشتند، ترجيح دادند تا طبق نسخههاي سناريوي کودتاي مخملين هواداران خود را به خيابان بکشانند و با فشار به حاکميت مطالبات غيرقانوني خود را دنبال نمايند. استناد به اصل 27 براي مشروعيت بخشي به اردوکشيهاي خياباني، راهکار ناشيانهاي است که کودتاگران بدان تمسک جسته و آقاي منتظري نيز همان را تکرار کرده است و اين در حالي است که از اصول قانون اساسي براي تضعيف ديگر اصول و اساس و بنيان آن نميتوان سوء استفاده کرد.
در فراز آخر اين نوشتار سکوت علما در اين فتنه را به سود نظام اسلامي دانسته و از ايشان ميخواهد که سکوت را شکسته و مانع سوء استفاده نظام از ايشان شود. البته معلوم است که راهکار ايشان به سوء استفاده از علما و بزرگان ديني به سود فتنه گران ختم خواهد شد. عدم همراهي و واکنش مراجع عظام به اين پيام خود بهترين پاسخ به اين خزعبلات بود که توسط شاگردان منتظري و به نام وي نوشته شده بود.
بلافاصله بعد از صدور اين پيام بود که فاز دوم سناريو آغاز شد و اطلاعيه ها و بيانيههاي حمايتي از اين پيام منتظري پي در پي توسط فتنه گران صادر شد تا به زعم خود جنگ رواني جديدي را براي رودر رو قرار دادن روحانيت شيعه با نظام اسلامي آغاز نمايند. جالب آنکه قرار بود مراجع عظام تقليد پاسخگوي اين پيام منتظري باشند ولي آنگاه که بزرگان ديني با بياعتنايي از کنار آن گذشتند اين بار نوبت به فتنه گران رسيد که براي خالي نبودن عريضه به نداي "رهبر معنوي فتنه سبز" لبيک گفتند!
"سيدجلال الدين طاهري" از شاگردان نزديک منتظري که چند سال پيش از خدمت در نظام اسلامي استعفا داد و ترجيح داد با بريدن از ملت در کوي مخالفين نظام ساکن شود، با نوشتن نامهاي از استاد تشکر کرد. وي مينويسد: «لازم ميدانم مراتب قدرداني و حمايت خود و روحانيت مسئول و آگاه را از مواضع روشنگر و شجاعانه شما در مورد وقايع دردناك و حوادث تأسف بار ماههاي اخير به جنابعالي كه از عالمان عامل و بنيانگذاران و مجاهدان زجرديده نهضت اسلامي و از ياوران اصلي قبل الفتح امام راحل(ره) ميباشيد ابلاغ نمايم.» [10]
نامه ديگري به امضاي افراد بينام و نشاني چون: احمد عابديني، مهدي طحاني، هادي نجفي، عبدالكريم مولوي، حسين محمدي رهناني، محمد نصراصفهاني، حسين نصراصفهاني، محمدعلي مقدس، احمد بديعي، محمدعلي مقدس دستجردي، فضلالله صلواتي، سيد سعيد كتابي منتشر گرديد که خود را با عنوان پر طمطراقي چون "جمعي از اساتيد حوزه و دانشگاه اصفهان"!؟ معرفي کرده بودند. در بخشي از آن آمده است: «در پاسخ به نداي آن مرجع عاليقدر و ضمن تأسف شديد از اين كه ندانسته كاري برخي و غرور برخي ديگر وضع كشور را چنان بحراني كرد و نيروهاي خودسر بي قانوني را به حدي رسانيد كه حضرت عالي از تمامي مراجع و علماء براي برون رفت از اين وضع استمداد نموديد، با اين كه حصر پنج ساله خانگي و دستگيري خويشان ، نزديكان و هواداران حضرت عالي در ساليان گذشته هيچ گاه شما را به مددخواهي وانداشت ، زيرا شايد حس مينموديد آن ظلم ها تنها جنبه شخصي دارد، اما اكنون احساس ميكنيد آنچه در اين روزها بر كشور ميگذرد ضربه به اسلام و تشيع علوي است و بايد به هر نحوي جلوي آن گرفته شود. ما امضاءكنندگان، ضمن ابراز همدردي با حضرت عالي ، دست تمامي مراجع تقليد و بزرگان دين را به گرمي فشرده و از آنان متواضعانه ميخواهيم كه به نداي ياري خواهي حضرت عالي پاسخ مثبت دهند...» [11]
نمونه ديگر نامهاي است با امضاء بيش از 300 نفر که خود را از فعالان سياسي، اجتماعي، فرهنگي و مدني معرفي کرده بودند در حمايت از پيام منتظري صادر گرديد. اغلب اين افراد کساني هستند که هيچ نام و نشاني نداشته و با امضاي چنين طومارهايي تنها قصد کسب شهرت و نام و نشان دارند. مشهورترين افراد اين جمع اغلب اعضاي نهضت آزادي و شاگردان و وابستگان به آقاي منتظري بودند. افرادي چون: حسين انصاريراد، ابوالفضل بازرگان، عبدالعلي بازرگان، محمد بسته نگار، حبيب الله پيمان، غلامعباس توسلي، عليرضا رجايي، سعيد رضوي فقيه، عزت الله سحابي، هاشم صباغيان، احمد صدر حاج سيدجوادي، اعظم طالقاني، شيرين عبادي، محسن كديور، حسين لقمانيان، علي اكبر موسوي خوئيني، صديقه وسمقي، ابراهيم يزدي، حسن يوسفي اشكوري...
اين جمع معلومالحال که البته مشخص است به تحريک عنصر ضدانقلاب و فراري چون محسن کدويور - که ارتباط تنگاتنگي با استادش منتظري دارد - به ميدان آمدهاند، در مقام راهنمايي و هدايت مراجع عظام و بزرگان دين برآمده و در عباراتي توهينآميز چنين مينويسند: «امروزه اما، وقايع و فجايعي در حق آحاد ملت رخ داده است كه در صورت سكوت بزرگان ديني، اين رخدادهاي تكان دهنده نه تنها در پيشگاه مردم ، بلكه در پيشگاه حق نيز به نام آنان نوشته ميشود; و همچنين باعث بدنامي دين مبين اسلام كه اين اعمال با استناد و اتكاء به آن يا شبيه سازيهاي نادرست و ناچسب به بخش هايي از تاريخ صدر اسلام صورت ميگيرد خواهد شد; و همچنين حق آزادي بيان و استقلال آنان را كه از ويژگي هاي روحانيت شيعه است از آنان سلب خواهد كرد... ما امضاء كنندگان اين بيانيه، ضمن حمايت از اقدامات مسئولانه و شجاعانه آيت الله منتظري و آيت الله صانعي، در شرايط خطير كنوني، از ساير مراجع عظام و علماي دين انتظار داريم آنان نيز به اين فريضه ديني مجدانه عمل كنند.» [12]
سناريوي اهداء جوايز
تعريف و تمجيد از شيخ مطرود امام نيز سناريوي ديگري براي سوء استفاده از وي در ماجراي فتنه بود. به عنوان نمونه در همين ايام عناصر فاسقي چون محسن مخملباف كه در سينما و هنر مرزهاي ابتذال را در نورديده و در حوادث پس از انتخابات به يکي از فعالان پر جنب و جوش فتنه در خارج كشور مبدل شده بود، جايزه "آزادي براي خلق هنري" را كه از جشنواره اي در لندن كسب كرده بود را به منتظري؛ "پدر معنوي فتنه سبز" تقديم کرد.
مخملباف در سخناني در اين مراسم گفت: «با تشکر از هيات داوران جايزه نقدياي را که به من تعلق ميگيرد متقابلا اهدا ميکنم به ان.جي.او جنبش سبز تا صرف آسيب ديدگان حوادث پس از انتخابات ايران شود.
هم چنين افتخار اين جايزه را تقديم ميکنم به پدر معنوي جنبش سبز ايران، آيتالله منتظري که ميتوانست جانشين خميني باشد اما چون حاضر نشد در مقابل کشتار در زندانها سکوت کند، به سالها زندان در خانه خود محکوم شد.
او اخيرا در فتواي خود با صداي بلند اعلام کرد که ساختن بمب اتم در همه جا از جمله ايران ضد بشريت است و ايران بايستي قبل از اسرائيل پيشقدم خلع سلاح اتمي شود.
آيت الله منتظري با بينش انساني و صداقت و شجاعت بي نظير به جايي رسيد که به قدرت پشت پا زد و به جاي آن که امروز رهبر ايران شود و چون خامنهاي با دزديدن راي مردم و کشتار راي دهندگان بر ما حکومت کند، ترجيح داد در خانه خود زنداني بماند، اما انسان باقي بماند. اين جايزه پر معنا و استثنايي پيشکش پدر معنوي جنبش سبز ايران باد.» [13]
كانون مدافعان حقوق بشر ايران نيز در روز پنج شنبه 19 آذر ماه 1388 مطابق با روز جهاني "حقوق بشر" با حضور در بيت منتظري و طي ديدار و گفتگو، ضمن معرفي وي به عنوان برنده "تلاشگر حقوق بشر" در سال 1388 اين تنديس را به منتظري تقديم كردند. در اين ديدار آقايان: ابراهيم يزدي، حبيب الله پيمان، عبدالفتاح سلطاني، محمدعلي دادخواه، تقي رحماني، عبدالرضا تاجيك، عطاءالله شيرازي، حسين نوري زاده، امير دليرساني و خانم نرگس محمدي از اعضاء كانون مدافعان حقوق بشر ايران حضور داشتند.
در اين مراسم بيانيه كانون مدافعان حقوق بشر توسط نرگس محمدي قرائت شد که در بخشي از اين بيانيه آمده است: «... كانون مدافعان حقوق بشر در سال 1388 تنديس "تلاشگر حقوق بشر" را به حضرت آيت الله العظمي حسينعلي منتظري تقديم ميدارد. ايشان در زمينههاي نظري و عملي و با ناديده انگاشتن مقام و قدرت دنيوي و برخورداريهاي ناشي از آن، از حق و كرامت واقعي انسان دفاع كرده است. مواضع فقهي ايشان در مورد حقوق شهروندي همه ايرانيان، تكيه و تأكيد بر مشروعيت حكومت بر اساس آراء مردم و دفاع از حقوق مخالفان بر همگان روشن و آشكار است. آنچه كانون را در تقديم اين جايزه به شخصيت برجسته و علمي آيت الله ترغيب نموده، مواضع عملي ايشان است . از جمله مخالفت با اعدامهاي بيرويه در سالهاي 1360 و 1367، مخالفت با سختگيري حكومت عليه شهروندان و دفاع همه جانبه، شجاعانه و مقتدرانه ايشان از جنبش سبز مردم ايران«[14]
آخرين اظهارات
چندماه آخر عمر آقاي منتظري نيز با برخي اظهارات و سخنرانيهايي به نفع فتنه گران همراه بود. وي در فرصتهاي بدست آمده باز هم بر همان مسير خطايي حرکت کرد که استادش وي را از حرکت در آن نهي کرده بود.
پدر معنوي فتنه گران از طرح مسايل سياسي و حمله به نظام اسلامي و مسئولين حتي در جلسات درس اخلاق نيز دريغ نورزيده! و به عنوان نمونه در يکي از اين جلسات به نقد و بررسي مساله حفظ نظام ميپردازد و ميگويد: «نكتهاي كه باز اين روزها زياد گفته ميشود اين كه "حفظ نظام واجب است". حفظ نظام يك واجب نفسي نيست. به اين معنا كه اگر براي حفظ نظام اسلامي، دستورات اسلامي زير پا گذاشته شود نظام حفظ نخواهد شد. حفظ نظام مقدمه است براي حفظ و انجام دستورات اسلامي; اگر بنا باشد به بهانه حفظ نظام، اقدامات ضد اسلامي انجام شود، نه نظام خواهد ماند نه اسلام.» [15]
وي در ادامه نظام را متهم ميکند که از شعار انقلاب يعني "استقلال ، آزادي و جمهوري اسلامي" عدول کرده است.
آقاي منتظري در روز ميلاد با سعادت علي بن موسي الرضا (8/8/88) نيز به ايراد سخن پرداخت و با مقايسه نظام اسلامي و رژيم ستمشاهي پهلوي اظهار داشت: «در عين حال كه امروز روز بزرگي است و تولد حضرت امام رضا(ع ) است ، ولي چون بسياري از نخبگان ما و كساني كه هم متدين هستند و هم براي اين انقلاب و اين كشور زحمت كشيدند اما متأسفانه به بهانه هاي واهي در زندان هستند، و به خاطر ابراز همدردي با خانوادهاي محترم اين عزيزان ، ما هم امروز را عيد نگرفتيم«[16]
عيد قربان که با هفته بسيج مقارن شده، فرصت ديگري بود که آقاي منتظري در جمع محدود همراهانش به ايراد سخن پرداخته و با هتک حرمت به بسيجيان، فلسفه تشكيل بسيج را "بسيج در راه خدا" معرفي کند نه "بسيج در راه شيطان"!؟ وي ضمن حمايت از اراذل و اوباش حامي فتنه سبز خطاب به نيروهاي امنيتي گفت: «زدن مردم به چه مجوزي؟! آيا هر كس مرا قبول ندارد بايد كتك بخورد»؟![17]
منتظري در پايان يکي از جلسات سه شنبه شبهاي درس نهج البلاغه (24/9/88) به مساله توهين به تمثال مبارک حضرت امام پرداخت و در تحليلي وارونه به جاي محکوم کردن اهانت کنندگان به نظام حمله کرد و گفت: «حالا يك كسي در يك جايي كار خلافي كرد و عكس ايشان را پاره كرد، اين را ما بياييم در بوق و کرنا كنيم كار صحيحي نيست. چرا كه با اين كار داريد آبروي ايشان را ميبريد و ميفهمانيد كه ملت ايران اين گونه اند كه عكس امام خميني را هم پاره ميكنند. اصلا نبايد سر و صداي آن را بلند ميكرديد.» [18]
پايان کار منتظري
در روز 29 آذرماه سال 88 بود که خبري با اين عنوان در صدر اخبار خبرگزاريها قرار گرفت: »آيتالله حسينعلي منتظري شب گذشته در منزل خود درگذشت» وي که 87 سال عمر را سپري کرده و به بيماريهاي مختلفي دچار بود، سرانجام در برابر آنها تسليم شد و جان به جان آفرين تسليم کرد.
بلافاصله شايعه مرگ مشکوک و کشته شدن منتظري توسط رسانههاي فتنه گران گسترش يافت اما "دکتر باهر" پزشک معالج مرحوم منتظري کهولت سن و عارضه قلبي يا مغزي را دليل فوت وي اعلام کرد. دکتر باهر پزشک در مورد علت فوت وي گفت: «ايشان طي ده روز گذشته دچار ضعف مفرط و بيحالي بود و از قبل نيز دچار بيماري قلبي شده بود و سابقه بزرگي پرستات نيز داشت.» [19]
دکتر باهر ضمن اشاره به بيماريهاي گذشته آن مرحوم گفت: «ميتوان کهولت سن و بيماريهايي که ايشان سابقا داشتند را دليل فوت ايشان دانست.»
وي افزود: «هر از چند گاهي چنين شايعاتي با اهداف خاص برخي گروهها منتشر ميشود كه البته معلوم نيست چه هدفي را دنبال ميكنند.»
خبر مرگ "رهبر معنوي فتنه سبز" فرصت جديدي را در اختيار فتنه گران قرار داد تا به بهانه سوگواري براي وي، اقدامات تفرقه افکنانه خود را ادامه دهند. هرچند صدور پيام تسليت رهبر معظم انقلاب اسلامي[20] عليرغم پيشبيني دشمنان, بخش عمدهاي از خوابهاي فتنه گران براي سوء استفاده از مرگ آقاي منتظري را نقش بر آب کرد؛ اما تفرقه افکنان دست از کار نکشيده و برنامههاي مختلفي را براي بهرهبرداري سياسي از اين واقعه طراحي کردند.
در اين بين در اولين گام موسوي و کروبي به همراه صانعي و بيات زنجاني روز دوشنبه 30 آذر را عزاي عمومي اعلام کردند. [21] اين در حالي است که اين افراد که از حداقل صلاحيت عرفي در اين زمينه برخوردار نبوده و از طرفي هيچ يک از علما و مراجع عظام تقليد که پيام تسليت نيز براي فوت آقاي منتظري صادر نمودند، اعلام عزاي عمومي نکردند.
فتنهگران که اغلب آنها حداقل حدود اوليه شرعي همچون داشتن حجاب و روزهداري در ماه رمضان را رعايت نميکردند، به يکباره سوگوار "مرجع تقليد" شده و در "ميدان محسني" تهران نيز براي تجمع هواداران سوگوار سبزپوش منتظري! جمه شدند تا بار ديگر بر طبل نفاق و تفرقه بکوبند و شعار حمايت از منتظري سر دهند.[22]
بيت منتظري نيز به لانه فتنه گران تبديل شد و سران فتنه از جمله موسوي و کروبي و خاتمي براي عرض تسليت و شرکت در مراسم تشييع به آنجا آمدند و اين در حالي بود که جوانان غيور و ملت حزب الله شهر خون و قيام قم تنها به احترام پيام رهبر معظم انقلاب اسلامي و براي جلوگيري از سوء استفاده فتنه گران و رسانه هاي بيگانه، بردبارانه سکوت اختيار کرده و از دور ناظر اقدامات تحريک کننده فتنه گران بودند.
مراسم تشيع جنازه وي در روز دوشنبه 30 آذر نيز روز پرحاشيهاي بود. و جمعي از فتنه گران سبزپوش که تا ديروز به مقدمات شرع نيز پايبند نبودند، براي مرجع تقليد خود پيراهن سياه پوشيدند از تهران و نجف آباد براي تشييع جنازه به قم آورده شدند! اغلب اين افراد که با چهره هاي غيراسلامي خود از ساکنان شهر مقدس قم قابل تشخيص بودند براي ساعاتي چهره اين شهر را به نحوه نامناسبي دگرگون کردند.
رسانههاي فتنهگر که جمعيت ميليوني ملت را در مراسمات مختلف دهها هزار نفره مخابره ميکنند! در مراسمات مربوط به خود برعکس عمل کرده و اين بار جمعيتهاي چند هزار نفره را صدهها هزار نفر گزارش نمودند! اما سايت رسمي موسوي - کلمه - مراسم تشييع را چنين گزارش مي کند:
به گزارش کلمه ساعت ۹ صبح امروز مراسم تشييع پيکر آيت الله منتظري از بيت ايشان به سمت حرم حضرت معصومه آغاز شده است.
«صدها هزار نفر از مردم از نقاط مختلف کشور خود را براي شرکت در اين مراسم به شهر قم رسانده اند.
تمامي خيابان هاي منتهي به بيت آيت الله منتظري و حرم حضرت معصومه مملو از جمعيت است.
مردم با شعار و عزاداري در حال بدرقه اين مرجع بزرگوار به ديار باقي هستند.
جمعيت عزادار شعارهايي چون الله اکبر، لا اله الا الله، يا حجت بن الحسن ريشه ظلم را بکن، سيد حسن خميني تسليت تسليت، صانعي تسليت تسليت، موسوي کروبي تسليت تسليت، عزا عزاست امروز روز عزاست امروز ملت سبز ايران صاحب عزاست امروز، عزا عزاست امروز روز عزاست امروز فقيه نستوه ما پيش خداست امروز سر داده اند... » [23]
همچنين به نقل از سايت "پارلمان نيوز" نوشت: «بيش از ۸۰ درصد از شرکت کنندگان در مراسم امروز که به زعم رسانههاي داخلي و خارجي بين ۵۰۰ هزار تا يک ميليون نفر بودهاند با نمادهاي سبز در اين مراسم شرکت کردند.»
اين خبر به خوبي روحيه سوءاستفاده گري جريان فتنه سبز را نشان ميدهد و آشکار ميسازد که مرجعيت و روحانيت نيز بازيچه دست قدرتطلبان فتنه گري در آمده که براي ادامه حيات خود نيازمند وجود مراسم تشييع جنازه و ... هستند.
همچنين دروغ بودن توصيفات ذکر شده توسط خبرنگار سايت کلمه نيز بر هر فردي که يکبار به شهر قم رفته و از موقعيت بيت منتظري و حرم مطهر آگاه باشد آشکار است. ادعاي حضور يک ميليون نفري در حالي است که جمعيت شهرستان قم بنابر سرشماري انجام شده در سال 1385 برابر با 959 هزارو 852 نفر گزارش شده است! [24] اين بدين معناست که اگر تمام ساکنين شهر از پيرزنان و پيرمردان گرفته تا جوانان و نوزادان و حتي بيماران، معادل شرکت کنندگان در مراسم آقاي منتظري نخواهند شد!
در اين مراسم در بهترين برآورد مطابق تصاوير متعدد موجود جمعيت تشييع کننده حدود 20 تا 30 هزار نفر گزارش شده است.[25]
با پايان مراسم و حاشيه سازيهاي تحريک کننده اي که فتنه گران ايجاد کرده و شعارهايي که عليه مقدسات سردادند، ملت حزب الله به خشم آمده و "جمع يک ميليوني"!!؟ تشييع کننده موسوي را در مدت چند ساعت متفرق کردند به نحوي که در بعد از ظهر آن روز ديگر خبري از هيچ سبزپوشي مشاهده نميشد. مراسمات اعلامي براي بزرگداشت منتظري نيز که قرار بود با حضور فتنه گران به مجلسي براي هجمه به انقلاب اسلامي مبدل گردد با حضور پرشور مردم شهر قم کنترل شد.
نکته قابل توجهي پاياني آنکه مرور اسامي کساني که براي آقاي منتظري پيام فرستادند نيز قابل توجه است که در اين ميان چند اسم از ويژگي خاصي برخوردارند و توجه به متن پيام آنها ميتواند نگاهي که فته گران و دشمنان انقلاب اسلامي به آقاي منتظري داشته اند را آشکار سازد.
به عنون نمونه "ابوالحسن بني صدر" رئيس جمهور معزول خائن و فراري که سالهاست عليه ملت ايران فعاليت ميکند، در پيامي به مناسبت فوت آيت الله منتظري نوشته است: «در 29 آذر 1388، خبر درگذشت آيت الله منتظري، مرجعي انتشار يافت، که استقلال را بر جانشيني آقاي خميني برگزيد.. با جنبش مردم ايران همراه شد و روحانيان در سکوت فرورفته را بر اعتراض به رژيم ولايت مطلقه فقيه فراخواند و ماههاي عمر خويشرا با مردم ايران در جنبش شد و همه روز را در اعتراض به استبداد گذراند. آزادگي را برگزيد زيرا او که نظريه ولايت فقيه را تدوين کرده بود، در مبارزه با رژيم ولايت فقيه چشم از جهان فرو بست.« [26]
"عباس اميرانتظام" سخنگوي دولت بازرگان و جاسوسي که نام وي در اسناد لانه جاسوسي فاش گرديد با صدور پيامي چنين ابراز علاقه مي کند:
«دفاع ايشان از حقوق زندانيان سياسي در دوران تاريک دههي شصت براي ايشان اعتبار و احترام زيادي در جامعه ايجاد کرد. رفتار و منش انساني ايشان نشان داد که دين در خارج از حوزه قدرت عمومي به خوبي مي تواند در خدمت ارزشهاي مشترک بشري قرار گيرد.« [27]
حسن ختام اين گفتار ميتواند سوگنامه خانم "شيرين عبادي" برنده جايزه صلح نوبل در سال 2003 باشد که وي براي آقاي منتظري نوشته است.
عبادي که با کشف حجاب در سالهاي اخير عليه بسياري از احکام و آموزه هاي اسلام موضع گيري کرده است، داراي گرايشات بهائيگري است و نزديکي به محافل صهيونيستي از وي چهره ضدانقلابي ساخته است که همسو با دشمنان نقلاب اسلامي گام برميدارد. در اين سياه آمده است:
«پدر مرا ببخش
پدر مرا ببخش که قدرت را ندانستم.
پدر مرا ببخش که در سالهاي سختي که عليه رژيم ستم شاهي مبارزه ميکردي ترا ياري نکردم زيرا ابلهانه ميپنداشتم، حکومتي که مجهزترين ارتش خاورميانه را دارد با فرياد چند روحاني ساقط نخواهد شد – حتما به ياد ميآوري که حتي تا چند ماه مانده به پيروزي انقلاب، تعداد روحانيوني که مخالف شاه بودند، تا چه حد اندک بود- شايد هم از ترس چنين ميانديشيدم و ميخواستم بي تفاوتي خود را توجيه کنم.
پدر مرا ببخش، زماني که پس از تحمل سالها زندان و شکنجه، آزاد شدي براي تبريک به دست بوست نيامدم زيرا که جاهل بودم. نميدانستم در زندان تو تنها پناهگاه زندانيان بودي. نميدانستم چه نقش مهمي در نزديک ساختن گروههاي مسلمان مبارز و چپ انقلابي داشتي.
پدر مرا ببخش، زماني که همراه آيت الله خميني به تهران آمدي و مهمترين مشاور سياسي رهبر انقلاب بودي، درايت و تيزهوشي ترا ناديده گرفتم و معناي سخنانت را نميفهميدم.
پدر مرا ببخش، هنگامي که در آذر ماه ۱۳۶۴ طبق تصميم مجلس خبرگان رهبري، به عنوان جانشين امام خميني و رهبر آينده ايران انتخاب شدي، براي تبريک نزدت نيامدم زيرا ميپنداشتم که دين را به دنيا فروخته اي. بيشتر دوست داشتم ترا مجاهد و مبارز ببينم تا حاکم.
پدر مرا ببخش، در سالهاي ۶۶ و ۶۷ که به کشتار زندانيان سياسي اعتراض کردي و انتقادات خود را به عملکرد غلط حکومت علنا بيان کردي، هر چند سخنانت را شنيدم، اما واکنشي در خور نشان ندادم.
پدر مرا ببخش، سالها در حبس خانگي بودي ولي به علت سکوت مرگباري که ايران را فرا گرفته بود و خفقاني که گلوي ما را ميفشرد، مظلوميت ات را فرياد نزدم و ستمگران را رسوا نکردم.
پدر حلالم کن، که هر گاه از پاسخ در ميماندم، از خرمن دانش تو توشه بر ميگرفتم، حتي در آخرين روز عمر پر عزتت نيز از تو استفتأ کردم.
ترا پدر ميخوانم، زيرا حمايت از زندانيان سياسي را از تو فرا گرفتم که بخاطر آنان از کليه مناصب دولتي و حتي رهبري حکومت جمهوري اسلامي ايران چشم پوشيدي- ترا پدر ميخوانم زيرا از تو آموختم چگونه از مظلوم دفاع کنم بدون آن که عليه ظالم دست به خشونت زنم- از تو ياد گرفتم که سکوت مظلوم ياري رساندن به ظالم است و نبايد که ساکت بنشينيم- پدر فراوان از تو آموختم، هر چند که رسم شاگردي و فرزندي را به جا نياوردم.
تو پدر "حقوق بشر" در ايران هستي و ميليونها چون من فرزند و مريد داري. نيازي هم به قدر داني و سپاس ما نداري. اما همه ما در حق تو کوتاهي کرديم و مقصريم.
پدر ما را ببخش که تو بزرگواري. پدر کوتاهي فرزندانت را تاريخ جبران خواهد کرد. تاريخ در مورد ستمي که بر تو رفت و آزاده گي تو کتابها خواهد نوشت. تو در يادها زنده هستي تا عدالت و انسانيت زنده است.
يکي از ميليونها مريد و شاگردت / شيرين عبادي»
[1] - "پاسخ به نامه دختر سعيد حجاريان"، سايت منتظري، 18/4/88.
[2] - "پاسخ به نامه مجمع زنان اصلاح طلب"، سايت منتظري، 7/7/88.
[3] - "پاسخ به نامه مادر حسين نوراني نژاد"، سايت منتظري، 24/9/88.
[4] - اسامي امضاء كنندگان نامه عبارتند از: سيد محمد خاتمي، مهدي کروبي، ميرحسين موسوي ، مرتضي الويري، سيد کاظم اکرمي، رحيم ابوالحسني، مهناز آذرنيا، احمديپور، جمشيد انصاري، سيد هاشم آغاجري، محسن آرمين، قربان بهزادياننژاد، سعيد بيگدلي، محمد باقريان، محسن بهشتيسرشت، بهنام بهلومي، علي باقري، حسن بيغم، عليرضا بهشتيشيرازي، محمدرضا تاجيک، محمد تقيخاني، محسن ترکاشوند، محمدعلي توفيقي، مهدي تحققي، عابد جعفري، سيد محمدرضا حسينيبهشتي، سيد عليرضا حسينيبهشتي، نجفقلي حبيبي، عليمحمد حاضري، سيد محمود حسيني، فرهاد درويش سهتلاني، عبدالرضا رکنالدين افتخاري، محسن رهامي، محمد رحيميان، مسعود روغني زنجاني، علي زماني، سعيد سمنانيان، علي ساعي، محمد سلامتي، غلامرضا شاهحسيني، محمد شهرستانکي، محمود صادقي، حسين صادقي، عبدالله طوطيان، غلامرضا ظريفيان، محمدرضا ظفرقندي، علي عربمازار يزدي، علياکبر عنايتي، حسن عظيمي، سيد نورمحمد عقيلي، عباس عبدي، محمدرضا عليحسيني، فرامرز فلاحي، محمد فرهادي، حسين فروتن، ابوالفضل قدياني، محمدکاظم کوهي، ابوالفضل کزازي، فرشاد مومني، عباس منوچهري، محمد مقدم، علي محدث، حسين مرتضوي، حميد ميرزاده، کورس نيکنيائي، عبدالله ناصري، محمدعلي نجفي، سيد هاشم هدايتي، عباس يزدانفر.
[5] - سايت فرارو، 3/5/88، كدخبر: 28646.
[6] - "پاسخ به نامه جمعي از نخبگان و شخصيت هاي فرهنگي و سياسي"، سايت منتظري، 7/5/88.
[7] - "نامه 293 روزنامه نگار و فعال کشور به مراجع تقليد و هاشمي، خاتمي، موسوي و کروبي"، سايت نوروز، 1/6/88.
[8] - "پاسخ به نامه 293 نفر از روشنفكران و نخبگان"، سايت منتظري، 4/6/88.
[9] - "پيام به مراجع عظام تقليد، علماء و حوزه هاي علميه"، سايت منتظري، 22/6/88.
[10] - "نامه طاهري در پاسخ پيام منتظري"، سايت نوروز، 30/6/88.
[11] - "حمايت جمعي از اساتيد حوزه و دانشگاه اصفهان از پيام منتظري"، سايت منتظري، مهر 88.
[12] - "حمايت 310 نفر از فعالان سياسي و مدني از فراخوان منتظري"، سايت منتظري، 6/7/88.
[13] - "محسن مخملباف جايزه خود را به منتظري تقديم کرد"، سايت خبرنامه گويا، 6/9/88.
[14] - "اعطاي تنديس«تلاشگر حقوق بشر» به منتظري"، سايت منتظري، 19/9/88.
[15] - " بيانات در درس اخلاق پيرامون مسائل روز"، سايت منتظري، 22/7/88.
[16] - "برگزار نشدن مراسم عيد ولادت حضرت امام رضا(ع ) از طرف منتظري"، سايت منتظري، 8/8/88.
[17] - "بيانات در روز عيد سعيد قربان "، سايت منتظري، 7/9/88.
[18] - "بيانات در پايان درس نهج البلاغه"، سايت منتظري، 25/9/88.
[19] - سايت شفاف، 25/9/88، کدخبر: ۱۳۶۶۳.
[20] - پيام معظم له بدين شرح است: «بسم الله الرحمن الرحيم، اطلاع يافتيم كه فقيه بزرگوار آيتالله آقاي حاج شيخ حسينعلي منتظري رحمة الله عليه دارفاني را وداع گفته و به سراي باقي شتافته اند. ايشان فقيهي متبحّر و استادي برجسته بودند و شاگردان زيادي از ايشان بهره بردند. دوراني طولاني از زندگي آن مرحوم در خدمت نهضت امام راحل عظيم الشأن گذشت و ايشان مجاهدات زيادي انجام داده و سختي هاي زيادي در اين راه تحمل كردند. در اواخر دوران حيات مبارك امام راحل امتحاني دشوار و خطير، پيش آمد كه از خداوند متعال ميخواهم آن را با پوشش مغفرت و رحمت خويش بپوشاند و ابتلائات دنيوي را كفاره آن قرار دهد. اينجانب درگذشت ايشان را به همه بازماندگان بويژه همسر مكرّمه و فرزندان محترم آن مرحوم تسليت ميگويم و رحمت و مغفرت الهي را براي وي مسألت ميكنم. سيد علي خامنهاي، 29/9/88»
[21] - متن پيام چنين است: »بسم الله الرحمن الرحيم، انا لله و انا اليه راجعون، پيرو فراخوان تعدادي از مراجع عظام تقليد، براي سوگياد درگذشت مرجع گرانپايه تشيع، فقيه عاليقدر و مجاهد آزاده، حضرت آيت الله العظمي حسينعلي منتظري فردا - دوشنبه 30 آذر 1388- را عزاي عمومي اعلام مي کنيم و از مومنان عزادار آن فخر جهان تشيع دعوت مي نماييم در مراسم تشييع پيکر پاک آن اسطوره مجاهدت، فقاهت و معنويت شرکت نمايند./ ميرحسين موسوي و مهدي کروبي»
[22] - "تظاهرات در بلوار ميرداماد و ميدان محسني همچنان ادامه دارد"، سايت خبري تحليلي سايتک, 29/9/88.
[23] - "پيکر منتظري به خاک سپرده شد"، سايت کلمه, 30/9/88.
[24] - "گردشگري مذهبي، بنيان توسعه شهر مقدس قم"، خبرگزاري ميراث آريا، 28/12/88.
[25] - وبلاگ "به سوي دولت اسلامي" در تشريح اين مراسم مينويسد: «کساني که با خيابانهاي اطراف حرم آشنا هستند ميتوانند قضاوت کنند که طول اين مسير حدود 750 متر ميشود (با مقياس نقشههاي چاپ شده قم که 1 به 15 هزاره؛ 5 سانتيمتره) از داخل صحن آينه حرم مطهر و خيابان آيت الله مرعشي نجفي (معروف به خيابان ارم) و خيابان حجتيه تا بيت آقايان صانعي(کوچه اول) و منتظري(کوچه دوم) 750 متر بيشتر نميباشد. (با مقياس نقشه هاي چاپ شده قم که 1 به 15 هزار است؛ 5 سانتيمتر ميباشد)
تمام اين مسير 750 متري اگر مملو از جمعيت هم باشد، و عرض خيابانها هم 20 متر، با احتساب هر متر مربع 2 نفر هنگام راه رفتن، 20*750*2= 30 هزار نفر. در حالي که در آنِ واحد همه اين خيابان ها و صحن آينه پر نشدند. هنگام اقامه نماز ميت تقريبا صحن آينه پر شده بود به اضافه بخشهايي از خيابان ارم. حالا کم کنيد فضاهاي خالي از جمعيت و حاشيه خيابانها که اغلب و بسيجي ها بودند، به اضافه نيروهاي تماشاچي که جزء هيچکدام نبودند و آمده بودند ببينند چي ميشود! بخش قابل توجهي از شرکت کنندگان نيز از مقلدين سنتي آقاي منتظري بودند که به وصيت وي و توصيه احمد منتظري گوش دادند و مراسم تشييع را سياسي نکردند و بلافاصله متفرق شدند.»(" جنگ نهروان در قم!"، وبلاگ "به سوي دولت اسلامي"، 1/10/88)
[26] - "پيام بني صدر به مناسبت فوت منتظري"، سايت برنامه گويا, 29/9/88.
[27] - "پيام به مناسبت فوت منتظري"، سايت اميرانتظام, 29/9/88.