صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

دیدگاه >>  عناوین کل دیدگاه >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۴:۵۶  ، 
شناسه خبر : ۲۸۷۱۳۸
استراتژی آمریکا در کشورهای غرب آسیا، "استراتژی تخریب و نفوذ" است که جایگزین "استراتژی استحاله و نفوذ" در انقلاب های رنگی می شود.از این روست که امریکایی ها به جای مبارزه قاطع با تروریسم در سوریه و تاکید بر مشارکت مردم و مکانیسم مردم سالاری، از از یک الیگاریشی متشکل از گروههای تروریستی برای آینده سیاسی سوریه برای به حاشیه راندن توده های مردم حمایت می کنند.
پایگاه بصیرت / حسن مولایی
به نظر می رسد اشاعه افراط گرایی، تروریسم و داعش در غرب آسیا همان ماموریت انقلاب های رنگی در اروپای شرقی و قفقاز را برای آمریکایی ها انجام می دهد.
امریکایی ها همواره برای گسترش نفوذشان در مناطق مختلف جهان و مهار قدرت های رقیب به ابزارها و روش های مختلف و متنوعی بسته به شرایط و ویژگی های متفاوت متوسل می شوند، در مناطقی که سنت های عمیق تاریخی و مذهبی مخالف با فرهنگ غربی وجود ندارد مثل کشورهای حوزه قفقاز و شرق اروپا با توسل به غوغاسالاری و انقلاب های رنگی حکومت های آنها را ساقط می کنند مانند چکسلواکی 1989 ، صربستان (1997-2000) ، گرجستان 2003، اکراین 2004 و قرقیزستان 2005  و نفوذ خود را به پیش می برند.
اما استراتژی آمریکایی ها در مناطقی از جهان که سنت های عمیق تاریخی و مذهبی در تعارض با لیبرالیسم و فرهنگ غربی وجود دارد، و این سابقه کهن تاریخی و سنت های ملی و مذهبی عمیق یک مصونیت تاریخی مستحکمی در برابر نفوذ فکری و فرهنگی لیبرالیسم سطحی امریکایی در این کشورها به وجود آورده است، مثل کشورهای غرب آسیا، "استراتژی تخریب و نفوذ" است که جایگزین "استراتژی استحاله و نفوذ" در انقلاب های رنگی می شود.
 این ماموریت "تخریب" در غرب آسیا از سوریه گرفته تا شمال آفریقا و لیبی به داعش، جبهه النصره، احرار الشام، جیش السلام، بوکوحرام، القاعده و ...  واگذار شده است. چرا که در این مناطق ورود توده ها به عرصه سیاسی نه تنها باعث افزایش نفوذ فرهنگ غربی و نخبگان غرب گرا بر خلاف کشورهای حوزه قفقاز و شرق اروپا نمی شود، بلکه همان گونه که ما در تحولات اخیر دنیای عرب شاهد آن بودیم لبه افتراق فرهنگی و سیاسی این کشورها را با فرهنگ غربی تیزتر نیز می کند. از این رو آمریکایی ها سعی می کنند از یک طرف با تقویت گروههای افراطی حرکت های مردمی شکل گرفته را از صحنه سیاسی خارج کنند و از طرف دیگر با توسل به این گروهها استراتژی تخریب و انهدام سنت ها و تمدن های اصیل متعارض با لیبرالیسم سطحی امریکایی را به پیش ببرند.
به نظر می رسد راهبرد آمریکایی ها بر اساس تجربه 2003 در عراق برای نفوذ در کشورهای غرب آسیا دیگر راهبرد اشاعه دموکراسی لیبرال نیست، چرا که هر روند سیاسی در غرب آسیا که بر اساس مشارکت مردمی بنا شده باشد نمی تواند منشا نفوذ و گسترش لیبرالیسم و آمریکا باشد، این گذاره ای است که به وضوح تجربه عراق و آغاز موج جدید بیداری اسلامی در 2011 و ورود ملیون ها نفر از توده های خاورمیانه به سیاست که باعث واگرایی و ایجاد یک بلوک مستحکمی در مقابل نفوذ غرب شد نشان می دهد.



از این روست که امریکایی ها به جای مبارزه قاطع با تروریسم در سوریه و تاکید بر مشارکت مردم و مکانیسم مردم سالاری، از از یک الیگاریشی متشکل از گروههای تروریستی برای آینده سیاسی سوریه برای به حاشیه راندن توده های مردم حمایت می کنند. این موضوع بیانگر آن است که بر خلاف گذشته شعار جذاب آمریکایی ها بعد از جنگ دو جهانی برای به زانو در آوردن شوروی ها مثل دموکراسی گرایی و حقوق بشر، در خاورمیانه نه تنها دیگر قادر نیست منافع آمریکایی ها را تامین کند بلکه باعث تضعیف نفوذ آنها در منطقه نیز می شود.
گرچه آمریکایی سعی می کنند مردم خاورمیانه را با تهدید تروریسم و انهدام سنت ها و تاریخ آنها به سمت سکولاریسم و کنار نهادن ارزش های خود برانند، اما بلوک قدرتمند شکل گرفته از اتحاد محور مقاومت و کشور روسیه در مبارزه قاطع با تروریسم و حمایت از مشارکت سیاسی مردم و نقش پر رنگ انها در آینده سیاسی کشورشان و مبارزه با تروریسم ، امریکایی ها را در یک بنبست ایدئولوژیک قرار داده است که راهی جز حمایت از یک الیگاریشی تروریستی برای آینده سیاسی سوریه ندارند. 
این آغاز روند زوال ایدئولوژی و ارزش های غربی است که از غرب آسیا کلید خورده است.

نام:
ایمیل:
نظر: