صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۲۲:۰۶  ، 
شناسه خبر : ۲۹۰۹۳۵
چنین و چنان صفحه ای است که در آن داستان ها و حکایت های کوتا با موضوعات اخلاقی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... برای استفاده مخاطبین به صورت روزانه بارگذاری می شود.
در كتاب «نُزهه المجالس» چنين آمده است؛ شاگردي گمان قوي داشت كه استادش،»«اسم اعظم» دارد و اصرار مي كرد كه استاد او را تعليم دهد. روزي استاد براي آزمايش، كوزه اي سربسته به او داد تا براي فلان شخص هديه ببرد و او را امانت داري كند.

شاگرد در وسط راه خواست ببيند كه درون كوزه چيست، چون سر كوزه را باز كرد، ديد موشي زنده بيرون پريد. شاگرد با كمال غضب نزد استاد رفت و لب به اعتراض كشود. استاد تبسمي كرد و گفت: مي خواستم با اين آزمون به تو بفهمانم كسي كه اينقدر امانت دار نيست كه موشي را حفظ كند، چه طور مي تواند اسم اعظم را حفظ كند!

نام:
ایمیل:
نظر: