نفوذ، انقلابيگري و جهاد کبير، سه کليدواژه اساسي و به بيان دقيق نوع خاصي از گفتمان سازي در ادبيات انقلاب اسلامي ميباشد که حضرت آيت الله العظمي امام خامنه اي (مد ظله العالي) در طول قريب به يک سال گذشته در بيانات مختلف شان با توجه به دغدغههايي که در دوران پسابرجام در برخي حوزهها ايجاد شده است، آنها را مورد اشاره قرار داده و اهتمام ويژهاي نسبت به تبيين و تأمل و تحقق آنها داشتهاند.
يکي از نکات قابل توجه و تأمل برانگيز در خصوص استعمال واژگان مذکور، ترتيب و توالي خاصي است که رهبر فرزانه انقلاب در اين زمينه رعايت نموده اند که از دل آن مي توان مسائل متعددي را مورد کنکاش قرار داد. به اين معنا که بلافاصله پس از برجام رهبر کبير انقلاب اسلامي ضمن تبيين اين موضوع که مبادا برجام را به معناي پايان خصومت ورزي دشمن تلقي نمود، از «نفوذ» به عنوان پروژه اي جديد و راهبردي نوين و نرم افزاري که عمدتاً در قامت «تعامل گرايي» خود را نشان مي دهد، ياد نموده و مردم و مسئولان را به هوشياري در مواجهه با اين موضوع که حوزه هاي مختلف سياسي، اقتصادي، فرهنگي و امنيتي را به عنوان موضوعات مورد هدف قرار داده اند، فراخواندند.
انقلابي گري و جهاد کبير، دو اصطلاح بعدي است که رهبر فرزانه انقلاب همزمان و پس از تبيين پروژه نفوذ دشمن بر آن ها انگشت تأکيد نهاده و اين دو را مورد تبيين قرار داده اند. نکته قابل توجهي که اينجا وجود دارد، انطباق مفهومي اصطلاحات مذکور است. به اين معنا که با اندکي تأمل در بيانات رهبر معظم انقلاب به خوبي مي توان دريافت که معظم له براي مواجهه با شکل جديد از تهديد تحت عنوان «نفوذ» که با ماهيت نرم خود را نشان داده است، دو راهبرد مهم با ماهيت نرم و خنثي کننده يعني «انقلابي گري» و «جهاد کبير» جهت مقابله با تهديد فوق، معرفي ميکند. به بيان ديگر رهبر معظم انقلاب ضمن شناسايي دقيق تهديد، متناسب با مقتضيات زمانه و ماهيتي که تهديد از آن برخوردار است، به معرفي و اتخاذ راهبرد مبادرت ميورزد که اين مسئله نه تنها حاکي از تدبير و درايت عميق معظمله در حوزه دشمن شناسي است بلکه افزون بر آن برخورداري از نگاه ژرف، حکيمانه و دورانديشانه در مقابله با تهديدات دشمن توسط ايشان را نيز نشان مي دهد.
با توجه به اهميت موضوع در ادامه به بازخواني سه مفهوم نفوذ، انقلابي گري و جهاد کبير با تکيه انديشه هاي امام خامنهاي پرداخته مي شود.
سناريوي نفوذ
با توجه به اينکه «مقابله» با انقلاب اسلامي ايران همواره يکي از رهيافت هاي کلان و راهبردي ايالات متحده آمريکا طي دوران پس از انقلاب در رابطه با جمهوري اسلامي ايران بوده و تمامي رفتارها و سياست هاي آمريکايي در قبال ايران نيز مبتني بر اصل «تقابل گرايي» و مهار ايران از اين طريق شکل گرفته است، لذا ضروري به نظر مي رسد تا جديدترين رويکرد تقابل گرايانه آمريکا که در يک چارچوب نرم تحت عنوان «نفوذ» در لايه هاي سياسي، اقتصادي، فرهنگي و امنيتي در دستور کار گرفته است مورد بررسي و تبيين واقع گرايانه قرار گيرد.
مقامات و انديشکده هاي آمريکايي در زمينه پيشبرد دکترين نفوذ که پس از برجام اظهار نظر کرده و به تبيين حول اين محور ميپردازند، شايد پيش از اين تا به اين حد سخن نگفته اند و اگر هم گفته اند اندک بوده است. به عنوان مثال پيتر هارل، از پژوهشگران انديشکده «مرکز امنيت آمريکايي جديد»، به مقامات کاخ سفيد چنين تجويز مي کند: «آمريکا بايد يک استراتژي تهاجمي ترويج اصلاحات سياسي و اجتماعي در ايران را دنبال کند تا تعامل بيشتر مؤسسات غيردولتي آمريکايي و بين المللي و نهادهاي جامعه مدني در ايران تسهيل شود. واشنگتن بايد به باقي ماندن در کنار فعالاني در ايران، که به دنبال اصلاحات سياسي در کشور هستند، ادامه دهد». [1] در واقع برجام و افزايش تعامل با ايران از ديد آنها بيش از آنکه به معناي راه يافتن ايران به جامعه بين المللي باشد، به معناي راه يافتن آمريکا به درون ايران است.
در حقيقت آمريکاييها به دنبال ايجاد فضايي براي نفوذ در عرصه سياسي کشور و يا تغيير در روندهاي سياسي و تصميمگيري کشور هستند. براي دستيابي به اين هدف نيز از سياستهايي چون ايجاد دو دستگي يا دوگانهسازي استفاده ميکنند. خطاب قرار دادن عدهاي به عنوان «مستعد» [2]، «تجديدنظرطلب»، «نسل جوان» در اظهارات اوباما، يا «جواناني که آينده ميخواهند» [3] و همچنين قلمداد کردن مخالفين رابطه با آمريکا با عنوان «تندروها» در اظهارات جان کري [4] از همين دست دوگانهسازيها و ايجاد شکاف در جامعه ايران است. نمود بارز و ترجمان اين سياست را ميتوان در اظهارات رئيسجمهور آمريکا چند روز بعد از مذاکرات وين، در ۱۹ مرداد ماه 1394 در مصاحبه با وبسايت مايک «Mic» مشاهده کرد. وي بيان مي دارد: «در داخل ايران بايد گذار صورت بگيرد، حتي اگر تدريجي باشد. گذاري که طي آن درک شود که شعار مرگ بر آمريکا و انکار هولوکاست توسط رهبران ايران، و تهديد اسرائيل به نابودي و دادن اسلحه به حزبالله، گروهي که در فهرست تروريستي قرار دارد و کارهايي از اين دست، از ايران، در چشم بخش اعظم جهانيان، کشوري طردشده ميسازد». [5]
باراک اوباما ادامه ميدهد: «به شما قول ميدهم در لحظهاي که رژيم ايران از اين نوع گفتار و رفتار دست بردارد، بلافاصله در چشم جهانيان نفوذ و قدرت بيشتري پيدا خواهد کرد. اميد من اين است که چنين اتفاقي بيفتد. چنين امري نيازمند تغيير در سياست و رهبري ايران است. تغيير طرز فکر در زمينه رويکرد ايران به بقيه جهان و رويکردشان به کشورهايي مثل ايالات متحده». [6]
همچنين اظهارات جان کري در کميته روابطخارجي سنا، بهطور خاص در جهت نيل به پروژه نفوذ بوده است. وي در دوم مردادماه (۲۴ ژولاي ۲۰۱۵) در شوراي روابطخارجي آمريکا در پاسخ به سؤال «ريچارد هاس» مبني بر اينکه آيا شما معتقديد در اين پانزده سال تغيير فاحشي در رفتار ايران صورت ميگيرد، با اظهار اينکه آمريکا نسبت به آينده ايران حساب باز کرده بيان مي دارد: «من نميدانم تا ۱۵ سال ديگر چه اتفاقي ميافتد جز اينکه ميدانم اتفاقات زيادي در کشورها رخ خواهد داد». [7]
مادلين آلبرايت وزير خارجه اسبق آمريکا نيز در يادداشتي براي «سيانان» با عنوان «توافق ايران برد ـ برد است» مينويسد: «با به صفر رساندن موضوع هستهاي، دولت اوباما خطرناکترين تهديد ايران را رفع کرده و جامعه بينالمللي را در اين موضوع گردهم آورد و در مخالفت با تهران کاملاً متحد بودند. تکميل کردن توافق هستهاي مانع پيشرفت در ديگر موضوعات نميشود. در واقع اين توافق ابزارهاي تازه براي ترسيم و شکل دهي به رفتار ايران ميدهد».
جو بايدن معاون رئيس جمهور آمريکا هم در سخناني خطاب به صهيونيست هاي ساکن در آمريکا تأکيد ميکند: «مخالفان توافق هسته اي به دنبال تغيير رژيم در ايران هستند، هدفي که تنها از طريق يک جنگ آشفته و کثيف قابل دستيابي خواهد بود». وي همچنين اذعان ميدارد: «تنها چيزي که مخالفان توافق ايران از جمله بنيامين نتانياهو نخست وزير اسرائيل را راضي مي کند، تغيير رژيم در ايران است».
روشنگري رهبر معظم انقلاب در خصوص سناريوي نفوذ دشمن
توافق وين يا همان برجام از منظرهاي مختلفي مورد بررسي قرار گرفته است. در شرايطي که همه کارشناسان و تحليلگران از زواياي مختلف مشغول تحليل و واکاوي متن برجام بودند، رهبر معظم انقلاب از دريچه ديگري به اين رويداد نگريسته و نگراني خود در اين باره را در بيانات مختلف ابراز داشتند. معظم له برخلاف کارشناسان و تحليل گران، تمرکز ارزيابي و تحليل خودشان را به رمزگشايي سناريوي آمريکا پس از برجام قرار داده و در اين راستا همه اذهان را به نفوذ دشمن از طريق برجام متوجه کرده اند:
«نيت آنها اين بود که از اين مذاکرات و از اين توافق، وسيلهاي پيدا کنند براي نفوذ در داخل کشور. ما اين راه را بستيم و اين راه را به طور قاطع خواهيم بست؛ نه نفوذ اقتصادي آمريکاييها را در کشورمان اجازه خواهيم داد، نه نفوذ سياسي آن ها را، نه حضور سياسي آن ها را، نه نفوذ فرهنگي آن ها را؛ با همه توان -که اين توان هم بحمدالله امروز توان زيادي است- مقابله خواهيم کرد. اجازه نخواهيم داد. در منطقه هم همينجور. در منطقه هم آنها ميخواهند نفوذ ايجاد کنند، حضور براي خودشان دستوپا کنند و اهداف خودشان را در منطقه دنبال کنند». [8]
بنابراين در شرايط کنوني و پس از گذشت 12 سال مذاکره در خصوص پرونده هسته اي ايران، برجام دريچه و روزنه تازه اي از نگراني ها گشوده است، به طوري که رهبر فرزانه انقلاب در بيانات مختلف شان با هوشمندي خاص و به موقع هشدار مي دهند که دشمن از تصويب برجام به دنبال «نفوذ» در ايران و منطقه است:
«شيوههاي برخورد با اسلام و دشمني با اسلام هم متنوع [است]؛ انواع و اقسام. مينشينند فكر ميكنند، راه پيدا ميكنند براي نفوذ كردن، براي ضربه زدن... دهها مركز و كانون... در اروپا، در آمريكا، در رژيم صهيونيستي، در بعضي از كشورهاي وابسته و تحت فرمان اينها به وجود آمد، براي اينكه ببينند راهها چيست». [9]
«دستگاههاي مختلف، دستگاههاي اقتصادي، دستگاههاي فرهنگي- توجه داشته باشند كه ما در داخل نقشه طراحي شده دشمن قرار نگيريم و بازي نكنيم... من چند روز قبل از اين، در صحبت گفتم كه اينها در صدد نفوذند، در صدد رخنه كردن هستند. اين رخنه از جاهاي مختلفي ممكن است باشد. مواظب باشيد. يك وقت آدم خبر ميشود كه فرض بفرماييد فلان سازمان آمده يك بخشي از مجموعه فرهنگي ما را - مثلاً فرض كنيد مهدكودكها را - به يك شكل خاصي دارد هدايت ميكند. اين را آدم ميفهمد، بعد كه نزديك ميشود ميبيند كار خطرناكي و كار بزرگي است [اما] آدم توجه نداشته. اينها رخنه است. در زمينههاي گوناگون؛ در زمينههاي اقتصادي، در رفتوآمدها، در همه دستگاهها». [10]
«ميگويند برجام فرصتهايي را - هم در داخل ايران و هم در بيرون از ايران و در منطقه- در اختيار آمريكا قرار داده. اين را آمريكاييها ميگويند و جزو حرفهاي آنها است. عرض من به دوستانمان در دولت و در مسؤليتهاي گوناگون اين است كه اجازه اين فرصتطلبي را در داخل مطلقاً به آمريكا ندهيد. در خارج هم تلاش كنيد كه اين فرصتها در اختيار آمريكا قرار نگيرد... مطلقاً نبايد اجازه داده بشود كه اينها در داخل كشور از فرصتهايي استفاده كنند». [11]
«بعضي اصرار دارند اين شيطان بزرگ را با اين خصوصيات -كه از ابليس بدتر است- بزك كنند و به شكل فرشته وانمود كنند. چرا؟ دين بهكنار، انقلابيگري بهكنار. وفاداري به مصالح كشور چه ميشود؟ عقل چه ميشود؟ كدام عقلي و كدام وجداني اجازه ميدهد كه انسان قدرتي مثل قدرت آمريكا را بهعنوان دوست، بهعنوان مورد اعتماد، بهعنوان فرشته نجات انتخاب بكند؟... ملت بزرگ ايران اين شيطان بزرگ را از كشور بيرون كرد. نبايد بگذاريم دوباره برگردد. نبايد بگذاريم از در رفت، از پنجره برگردد. نبايد اجازه بدهيم نفوذ پيدا كند. دشمني اينها تمام نميشود.... دنبال چيزي به نام مذاكره با ايران اند. [اما] مذاكره بهانه است، مذاكره وسيله براي تحميل خواستها است». [12]
«امروز نفوذ دشمن يكي از تهديدهاي بزرگ است براي اين كشور. دنبال نفوذند. نفوذ يعني چه؟ نفوذ اقتصادي ممكن است، كه البته كماهميتترين آن نفوذ اقتصادي است و ممكن است كه جزو كماهميتترين [هم] نفوذ امنيتي باشد. نفوذ امنيتي چيز كوچكي نيست اما در مقابل نفوذ فكري و فرهنگي و سياسي، كماهميت است. نفوذ امنيتي عوامل خودش را دارد، مسئولين گوناگون - از جمله خود سپاه- جلوي نفوذ امنيتي دشمن را با كمال قدرت انشالله ميگيرند.
در زمينههاي اقتصادي، چشمهاي بيناي مسئولين اقتصادي بايستي باز باشد و مواظب باشند كه [دشمنان] نفوذ اقتصادي پيدا نكنند. چون نفوذ دشمن پايه اقتصاد محكم را متزلزل ميكند. آنجاهايي كه نفوذ اقتصادي كردند، آنجاهايي كه توانستند خودشان را بر اقتصاد كشورها و ملتها مثل يك بختكي سوار بكنند، پدر آن كشورها درآمد... از همه مهمتر، نفوذ سياسي و نفوذ فرهنگي است. دشمن سعي ميكند در زمينه فرهنگي، باورهاي جامعه را دگرگون كند و آن باورهايي را كه توانسته اين جامعه را سرِ پا نگه دارد جابهجا كند، خدشه در آنها وارد كند، اختلال و رخنه در آنها بهوجود بياورد. اين رخنه و نفوذ فرهنگي است. نفوذ سياسي هم اين است كه در مراكز تصميمگيري، و اگر نشد تصميمسازي، نفوذ بكنند. وقتي دستگاههاي سياسي و دستگاههاي مديريتي يك كشور تحتتأثير دشمنان مستكبر قرار گرفت، آنوقت همه تصميمگيريها در اين كشور بر طبق خواست و ميل و اراده مستكبرين انجام خواهد گرفت... براي آنها بهتر اين است كه از خود آن ملت كساني در رأس آن كشور باشند كه مثل آنها فكر كنند، مثل آنها اراده كنند، مثل آنها و بر طبق مصالح آنها تصميم بگيرند. اين نفوذ سياسي است. [هدف اين است كه] در مراكز تصميمگيري نفوذ كنند، اگر نتوانستند در مراكز تصميمسازي [نفوذ كنند]. زيرا جاهايي هست كه تصميمسازي ميكند. اينها كارهايي است كه دشمن انجام ميدهد». [13]
به هر حال رويکرد جديد آمريکاييها به باز مهندسي و بازطراحي سناريوي نفوذ از طريق گشايش در مباحث مذاکرات هستهاي و برجام، نشان ميدهد که آن ها در پرتو همان سياست کلان به نوعي ميخواهند از طريق تعامل و نزديک شدن به ايران از طريق خطوط ديپلماسي رسمي، پنهان و عمومي به تدريج زمينه را براي عملياتي کردن کلان استراتژي مهار و تغيير ماهيت انقلابي ايران فراهم نمايند که در اين باره نيز رهبر معظم انقلاب با هوشمندي و درايت و تيزبيني همچون گذشته به کمک ملت شتافته و در صدد تبيين و جلوگيري از تحقق اين سناريو بر آمده است.
[2] - http://mic.com/obama
[3] - http://www.state.gov/secretary/remarks/.htm
[4] - http://www.state.gov/secretary/remarks/.htm
[5] - http://mic.com/obama
[6] - http://mic.com/obama
[8]. بيانات در ديدار ميهمانان مجمع جهاني اهل بيت، 26 مرداد 1394
[9]. بيانات در ديدار با مسؤلان و دست اندرکاران حج 31 مرداد 1394
[10]. بيانات در ديدار اعضاي هيأت دولت، 4 شهريور 1394
[11]. بيانات در ديدار مجلس خبرگان رهبري، 12 شهريور 1394
[12]. بيانات در ديدار اقشار مختلف مردم، 18 شهريور 1394
[13]. بيانات در ديدار فرماندها سپاه، 25 شهريور 1394