صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

سیاسی >>  انقلاب اسلامی >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۰۴ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۱:۰۰  ، 
شناسه خبر : ۲۹۴۸۴۷
منظور از جهاد در اين مورد، جهاد فکري و فرهنگي و تبليغاتي است، نه جهادمسلحانه؛ چرا که اين سوره مکّي است، و مي‌دانيم: دستور جهاد مسلحانه در «مکّه» نازل نشده بود. و به گفته مرحوم «طبرسي» در «مجمع البيان» اين آيه دليل روشني است بر اين که: جهاد فکري و تبليغاتي در برابر وسوسه‌هاي گمراهان و دشمنان حق، از بزرگترين جهادها است
پایگاه بصیرت / گروه سیاسی / رضا موحدي

در آيه52 سوره«فرقان» مي‌خوانيم: «فلا تطع الكافرين و جاهدهم به جهادا كبيراً». (از کفار اطاعت نکن و به وسيله قرآن با آنها جهاد بزرگي کن)؛ جهادي بزرگ به عظمت رسالتت، و به عظمت جهاد تمام پيامبران پيشين، جهادي که تمام ابعاد روح و فکر مردم را در بر گيرد، و جنبه هاي مادي و معنوي را شامل شود.

بدون شک، منظور از جهاد در اين مورد، جهاد فکري و فرهنگي و تبليغاتي است، نه جهادمسلحانه؛ چرا که اين سوره مکّي است، و مي‌دانيم: دستور جهاد مسلحانه در «مکّه» نازل نشده بود. و به گفته مرحوم «طبرسي» در «مجمع البيان» اين آيه دليل روشني است بر اين که: جهاد فکري و تبليغاتي در برابر وسوسه‌هاي گمراهان و دشمنان حق، از بزرگترين جهادها است، و حتي ممکن است حديث معروف پيامبر(صلي اللهعليه وآله): «رَجَعْنا مِنَ الْجَهادِ الاَصْغَرِ اِلَي الْجَهادِ الاَکْبَر»(1)؛ (ما از جهاد کوچک به سوي جهاد بزرگ بازگشتيم)، اشاره به همين جهاد و عظمت کار دانشمندان و علما در تبليغ دين باشد.

اين تعبير عظمت مقام قرآن را نيز بازگو مي‌کند؛ چرا که وسيله‌اي است براي اين جهادکبير، و سلاحي است برنده، که قدرت بيان، استدلال و تاثير عميق و جاذبيتش مافوق تصور و قدرت انسان‌ها است. وسيله موثري به درخشندگي آفتاب و روشنايي روز، به آرام بخشي پرده‌هاي شب، به حرکت‌آفريني بادها، به عظمت ابرها و به حيات بخشي قطره هاي باران که در آيات گذشته به آن اشاره رفته بود.

در بعضي از روايات آمده است: «ابوسفيان»، «ابوجهل» و بعضي ديگر از سران شرک، شبي از شب‌ها جداگانه براي شنيدن آيات قرآن، به طور مخفيانه - هنگامي که پيامبر(صلي الله‌عليه وآله) مشغول نماز بود - آمدند و هر يک بدون اين که ديگري بداند در محلي پنهان شده، آن شب مدتي طولاني آيات قرآن را از پيامبر(صلي الله عليه وآله) شنيدند. هنگامي که پراکنده شدند، سفيده صبح دميده بود و اتفاقاً به هنگام بازگشت از يک راه آمدند و سرّشان فاش شد، به سرزنش همديگر پرداختند و تاکيد کردند: چنين کاري نبايد تکرار شود؛ چرا که اگر بعضي از جاهلان اين صحنه را ببينند باعث شک و ترديدشان خواهد شد!. ولي در شب دوم همين برنامه تکرار شد و باز به هنگام بازگشت با يکديگر روبرو شدند، ناراحت و نگران گشتند و همان سخنان قبل را تکرار و تاکيد نمودند. شب سوم نيز همان برنامه تجديد شد و به هنگامي که يکديگر را ديدند گفتند: ما از اينجا نبايد حرکت کنيم تا عهد و پيمان ببنديم که ديگر اين کار تکرار نشود عهد و پيمان بستند و از هم جدا شدند. فردا صبح يکي از مشرکان به نام «اخنس بن شريق» عصاي خود را برگرفت و به سوي خانه «ابوسفيان» آمده به او گفت: بگو ببينم: عقيده تو درباره آنچه از محمّد(صلي الله عليه وآله) شنيدي چيست؟ «ابوسفيان» گفت: به خدا قسم مطالبي شنيدم که معناي آن را به خوبي درک کردم ولي مسايلي را هم شنيدم که معنا و مراد آن را نفهميدم!. «اخنس» از نزد «ابوسفيان» بيرون آمد و به سراغ خانه «ابوجهل» رفته به او گفت: تو درباره آنچه از «محمّد» شنيدي چه مي‌گويي؟!. «ابوجهل» گفت: چه شنيدم؟ مطلب اين است که: ما و فرزندان «ابو عبد مناف» در افتخارات با هم رقابت داريم، آنها گرسنگان را اطعام کردند، ما هم انفاق کرديم، بي مرکبان را مرکب دادند، ما هم داديم، بخشيدند و انفاق کردند، ما هم کرديم، و دوش به دوش هم جلو مي‌آمديم، اما آنها ادعا کردند که: از ما پيامبري برخاسته که وحي آسماني به او مي‌رسد، ما چگونه مي‌توانيم، در اين امر با آنها رقابت کنيم؟ حال که چنين است: به خدا سوگند به او ايمان نمي‌آوريم و هرگز او را تصديق نخواهيم کرد!. «اخنس» برخاست و او را ترک گفت.(2)

آري، جاذبه قرآن، آنها را شب‌هاي متوالي به سوي خود مي‌کشاند، و تا سفيده صبح، غرق اين جاذبه الهي بودند، ولي خود خواهي و تعصب و حفظ منافع مادي آنچنان بر آنها مسلط بود که مانع از پذيرش حق مي شد. بدون ترديد اين نور الهي، اين قدرت را دارد که هر قلب آماده‌اي را هر جا باشد به سوي خود جذب کند و به همين دليل در آيات مورد بحث، قرآن وسيله «جهاد کبير» معرفي شده است.(3)

پي نوشت:

(1). «مجمع البيان»، جلد 7، صفحه 175.

(2). «سيره ابن هشام»، جلد 1، صفحه 327؛ تفسير «في ظلال»، جلد 6، صفحه 172.

(3). تفسير نمونه، آيت الله العظمي مکارم شيرازي، دار الکتب الإسلاميه، چاپ بيست و پنجم، ج 15، ص 140.


نام:
ایمیل:
نظر: