حضرت آيتالله خامنهاي رهبر معظم انقلاب اسلامي صبح روز چهارشنبه (17/6/95) در ديدار خانوادههاي شهداي منا و مسجدالحرام، کوتاهي و بيکفايتي آلسعود در اين حادثه را، اثبات مجدد بيلياقتي اين شجرهي خبيثهي ملعونه در تصدي و ادارهي حرمين شريفين خواندند و تأکيد کردند: اگر راست ميگويند و در حادثه بيتقصيرند، بگذارند يک هيأت حقيقتياب اسلامي - بينالمللي، واقعيات مسئله را از نزديک بررسي و روشن کند.
متن محوربندي شده پيام بدين شرح است:
***
بسماللهالرّحمنالرّحيم
الحمدلله ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام علي سيدنا محمّد و آله الطّاهرين.
جلسهي غم و مصيبت يادآوري حادثه منا
اوّلاً خيلي خوشآمديد خانوادههاي عزيز شهيدان مظلوم ما در منا و مسجدالحرام سال گذشته. ما هر سال قبل از موسم حج يک ديدار عمومياي شبيه اين ديدار با دستاندرکاران حج، بعضي از مديران و بعضي از حجّاج محترم داشتيم؛ آن جلسات جلسات شاد و شيريني بود. جمعي از مردم ما، مؤمنين مخلص، پير و جوان از همه جاي کشور عازم حج ميشدند و انسان احساس افتخار ميکرد؛ احساس شادي ميکرد که اينها ميروند در جمع مسلمانان ديگر کشورها و فريضهي حج را بهجا ميآورند؛ امّا امسال اين جلسهي ما متأسّفانه جلسهي شادي نيست؛ جلسهي غم و مصيبت و يادآوري حادثهي دردناکي است که سال گذشته در منا اتّفاق افتاد. مسئلهي جانباختن و به شهادت رسيدن عزيزان ما در منا مسئلهي بسيار مهمّي است.
حادثه غم انگيز و پر درد حادثه منا
اينکه ما گفتيم اين [حادثه] فراموش نشود، صرفاً براي از دست دادن عزيزان نيست، حادثه مهم است؛ حادثه داراي ابعاد گوناگوني است؛ حادثه از لحاظ سياسي، از لحاظ اجتماعي، از لحاظ اخلاقي و ديني، روشنگر است. خب، براي ما مردم ايران و لابد براي بازماندگان اين شهدا در ساير کشورها، حادثه، حادثهي غمانگيزي است؛ اين [غم] طبيعي و قهري است. دلهاي ما پر از غم است، پر از اندوه است. گذشتِ زمان اهمّيت اين حادثه و غم اين حادثه را از سينههاي ما و دلهاي ما نزدوده است. ما غمگينيم از اين حادثه؛ عزيزانمان در منا و همچنين در مسجدالحرام در حال عبادت از دنيا رفتند، با لب تشنه از دنيا رفتند؛ در زير آفتاب داغ و سوزان، ساعات آخر عمر خودشان را تحمّل کردند؛ اينها همه دردناک است؛ اينها چيزهايي است که دلهاي ما را به درد ميآورد؛ نميتوانيم اينها را فراموش کنيم؛ لکن ابعاد مسئله، وسيعتر از اينها است.
درد و غم فقدان شهداي منا
يک نگاه، نگاه شما خانوادهها و بازماندگان است. من به شما عرض ميکنم، که فقدان عزيزانتان، چه آنهايي که پدران خود يا مادران خود را از دست دادهاند، چه آنهايي که فرزندان خود را در اين حادثه از دست دادهاند، چه آنهايي که همسران خود را از دست دادهاند، چه آنهايي که برادران و خواهران خود را از دست دادهاند، قهراً براي شما حادثهي سنگين و حادثهي بسيار دشواري است؛ بنده پيش خودم که مقايسه ميکنم، عظمت و سنگيني غم شما را درک ميکنم. ميفهمم که چقدر براي دلها سنگين است؛ حاجي را فرستادهاند به مکّه، با اميد، با شادي، با خرسندي که اين توفيق را به دست آورده؛ منتظرند که برگردد، برگشتن او با شادي همراه است، با خوشحالي همراه است؛ [ولي] بعد باخبر بشوند که جنازهاش برخواهد گشت؛ اين خيلي چيز سختي است، خيلي دشوار است. براي شماها سخت است، براي همهي ملّت - يعني کساني که واقعاً اين حادثه را درک ميکنند و لمس ميکنند- اين حادثه سخت است؛ ولي آن چيزي که ميتواند دلهاي شما را تسلّا بدهد، اين است که اين عزيزان شما اگرچه از دست رفتند و فقدانشان براي شما سخت است لکن در نعمت الهي انشاءالله غوطهورند. مرگ خوبي بود؛ کيفيت مردن و رفتن انسان، سرنوشت انسان را معين ميکند؛ همهي ما خواهيم رفت، پير و جوان ندارد، مرد و زن ندارد، همه ميروند؛ منتها بعضي رفتنها جوري است که انسان اگر با چشم حقيقت نگاه کند، از آنگونه رفتن خرسند و خوشحال ميشود؛ مثل شهدا که همهي شهدا اينجور هستند.
مرگ در حال عبادت، بهترين مرگها
اين عزيزان شما در حال عبادت و در حال ذکر از دنيا رفتند، در لباس احرام از دنيا رفتند، با دلهاي متوجّه به خداي متعال و در حال انجام وظيفه از دنيا رفتند؛ اينها همه مايههايي و وسيلههايي براي مغفرت الهي و براي رحمت الهي و براي علوّ درجات در پيش پروردگار است. علاوهي بر اينها سختي تحمّل کردند؛ بعضي شايد تا ساعتها زنده بودند،(۲) زير فشار بودند، چه در زير آفتاب، چه در آن کانتينرهاي گرم و داغ، با لبان تشنه؛ اينها همه چيزهايي است که رحمت الهي را جلب ميکند. بله، شما داغدار هستيد، مصيبتزده هستيد؛ فرزندانتان، همسرانتان، پدر و مادرتان، برادران و خواهرانتان از دستتان رفتند، اين سخت است لکن به ياد بياوريد که آنها الان در چه حالي هستند. ما اينجا گرفتاريم؛ ما در ابتلاء دنيوي، در بين دنياي آلودهي به انواع و اقسام عناصر و عوامل گمراهکننده و تباهکننده و پستکنندهي انسان داريم با زحمت حرکت ميکنيم و راه خودمان را پيش ميرويم، ما [هستيم که] اينجا گرفتاريم؛ به حال خودمان بيشتر بايد اشک بريزيم و غمگين باشيم تا به حال آن کساني که رفتند در رحمت الهي، و انشاءالله در آغوش نعمت الهي و لطف الهي به سر ميبرند. اين مايهي تسلّاي شما است. بله، جوان شما رفت يا پدر و مادر شما رفتند يا همسر عزيز شما رفت، اين سخت است امّا او در جوار نعمت الهي است. ما هم خواهيم رفت، خدا به ما رحم کند؛ با اين همه گرفتاري، با اين همه مشکلات. خداي متعال آنها را از دنياي آلودگيها، در بهترين جا و بهترين وضعيت نجات داد؛ در حال عبادت. بعضي در حال گناه ميميرند، بعضي در حال زندگي معمولي روزمرّه ميميرند، بعضي در حال ناشکري ميميرند؛ اينجور مردنها مردنهايي است که واقعاً براي صاحبانش مصيبت و عزا است؛ امّا بعضي در حال ذکر الهي ميميرند، در حال توجّه به خدا از دنيا ميروند. اين براي صاحبان اين متوفّي و از دست رفته، مايهي تسلّا و مايهي راحت است. اين يک بُعد مسئله است.
سکوت تاسف آور جهان اسلام در برابر فاجعه منا
يک بُعد ديگر مسئله، مسئلهي امّت اسلام است. امّت اسلامي در ابعاد وسيع خود نسبت به اين حادثه داغدار شد. خب شهداي ما، شهداي منا و شهداي مسجدالحرام برروي هم حدود ۴۷۰ يا مثلاً ۴۸۰نفر بودند، ولي آنچه از آمارها بهدست ميآيد، مجموع شهدا از کشورهاي مختلف، در حدود هفتهزار نفرند! اين رقم خيلي رقم بالايي است. چرا در کشورهاي ديگر، دولتها، خانوادهها، ملّتها عکسالعمل نشان ندادند نسبت به اين حادثه؟ اين چه بلاي بزرگي است که جان امّت اسلامي را فراگرفته؟ اين، مصيبتِ بزرگ است. دولتها دچار رودربايستي سياسياند، دولتمردان کشورهاي مختلف احياناً اسير پول و قدرت و روابط سياسي و مانند اينها هستند، [امّا] دانشمندانشان چرا ساکت ماندند؟ علمايشان چرا حرف نزدند؟ فعّالان سياسي چرا صحبت نکردند؟ روشنفکرانشان چرا مقاله ننوشتند، اعتراض نکردند، حرف نزدند؟ البتّه در کشورهاي ديگر، به تعداد شهداي ما شهيد نبود امّا صد نفر، دويست نفر در کشورهايي مثل مصر، مثل مالي، مثل نيجريه و ديگر کشورها به شهادت رسيدند. خب حالا رؤساي کشورها دچار معادلات سياسي و معادلات قدرتند، آنها [اعتراض] نميکنند، انسان از آنها خيلي هم توقّعي ندارد با اين وضعي که متأسّفانه دولتها دارند، انسان نميتواند خيلي هم انتظار داشته باشد؛ لکن آحاد برجستهي جامعه چرا حرف نزدند، چرا سکوت کردند؟ براي دنياي اسلام، بلا اين است، مصيبت اين است؛ حسّاس نبودن در مقابل يک حادثهي به اين عظمت در خانهي خدا که در جوار بيت الهي، کساني با پررويي و با وقاحت تمام، يک حادثهي سنگينِ ننگين را از سر بگذرانند، بدون اينکه از دنياي اسلام حتّي عذرخواهي هم بکنند.
وقاحت و بيشرمي آل سعود
حکّام سعودي يک عذرخواهي زباني از دنياي اسلام نکردند! چقدر اينها وقيحند، چقدر بيشرمند! آيا اين کوتاهياي که اينها کردند، سوءتدبيري که نشان دادند، بيکفايتياي که به خرج دادند - حالا بعضي ميگويند تعمّد، ولو آن هم نباشد- نفْس اين بيتدبيري و بيکفايتي يک جرم است براي يک مجموعهي دولتي و سياسي؛ چطور نتوانستيد اداره کنيد؟ چطور نتوانستيد امنيت اين جمعيتي را که ضيوفالرّحمانند، ميهمانان خدايند و شما اينهمه درآمد از اين ناحيه کسب ميکنيد، و براي خودتان عنوان درست ميکنيد، حفظ کنيد؟ چه تضميني وجود دارد که در اوقات مشابه، حوادث مشابهي رخ ندهد؟ اين يک سؤال بزرگ است. دنياي اسلام بايستي گريبان اينها را بگيرد، از اينها سؤال بکند؛ چرا سؤال نميکنند؟ مصائب دنياي اسلام اينها است.
مواضع قرآني جمهوري اسلامي در برابر خيانت آل سعود
اينکه جمهوري اسلامي در مقابل اينهمه جهالت، اينهمه گمراهي، اينهمه مادّيگري، اينهمه سهلانگاري و احياناً بيغيرتي ديگران، تنها ميايستد و مواضع قرآني خودش را، مواضع اسلامي خودش را، مواضع بر حقّ خود را علناً و صريحاً اعلام ميکند، اين همان شاخصي است که شما ملّت ايران بايد به آن افتخار کنيد و ميکنيد. و خود شما ملّت ايران هستيد که اين قدرت را، اين شجاعت را به وجود آوردهايد که ميتوانيد در مقابل يک دنياي تاريک جاهل، حرف حق را بزنيد و حقايق را بيان کنيد.
بيلياقتي آل سعود براي اداره حرمين شريفين
حقيقت اين است که اين کساني که اين بيکفايتي را نشان دادند، اين ناامني را بر حجّاج دنياي اسلام -که در آنجا سالي يک بار جمع ميشوند- تحميل کردند، اينها انصافاً لايق نيستند براي ادارهي حرمين شريفين، لايق نيستند براي خدمت حرمين شريفين؛ واقعيت قضيه اين است. اين بايد در دنياي اسلام جا بيفتد، بايد اين فکر ترويج بشود. اين هم يک بُعد مسئله است.
سکوت مرگبار دستگاههاي حقوق بشري و دولتهاي مدّعي حقوق بشر در برابر فاجعه منا
يک بُعد ديگر، نگاه به دنياي مدّعي حقوق بشر است. خب، يک جا يک نفري با يک اتّهامي در يک کشوري فرض بفرماييد به قتل ميرسد [يعني] اعدام ميشود يا زنداني ميشود، شما ميبينيد سروصداهاي حقوق بشري بلند شد -البتّه در آن کشورهايي که انگيزه براي مخالفت و مبارزهي با آنها وجود دارد- هياهو درست ميکنند؛ [امّا] اينجا چند هزار نفر بهخاطر بيکفايتي و بيتدبيري و سوء عمل يک دولت جان ميبازند و اين دستگاههاي حقوق بشري و دولتهاي مدّعي حقوق بشر سکوت مرگ ميگيرند و حرف نميزنند؛ هيچ چيز نميگويند! اين هم يک نکتهي مهمّي است. اين کساني که دل به دستگاهها و سازمانهاي بينالمللي ميدهند و به آنها اميد ميبندند، ببينند اين حقيقت را، بفهمند اين واقعيت را؛ ببينند که چقدر دروغ و خِلاف واقع در هويت اين سازمانها و اين تشکيلات وجود دارد؛ در اين قضيه سکوت کردند، هيچ چيز نگفتند. گاهي حتّي حقوق حيوانات برايشان اينقدر اهمّيت پيدا ميکند که جنجال ميکنند، [امّا] چند هزار انسان در يک چنين حادثهاي -نه يک حادثهي تصادفي، نه سقوط يک هواپيما، [بلکه] در يک حادثهاي که وظيفهمند بودند کساني که اين حادثه را درست مديريت کنند؛ آنجا اينها بهاصطلاح صاحبخانهاند، اينها متولّيان امرند، وظيفهي آنها بوده است که امنيت اينها را حفظ کنند- به خاک و خون کشيده بشوند و اينها هيچ چيز نگويند؛ سکوت محض بکنند!
ضرورت هيئت حقيقتياب براي فاجعه منا توسط مسئولان امّت اسلامي
يکي از کارهاي واجب و لازم بر عهدهي مسئولان امّت اسلامي و مدّعيان حقوق بشر، تشکيل يک هيئت حقيقتياب در اين قضيه است؛ بايد بروند حقيقت را [روشن کنند]؛ با اينکه حالا يکسال هم گذشته است امّا مصاحبههايي شده است، عکسهايي برداشته شده است، اسناد و مدارکي وجود دارد که ميتواند حقيقت را تا حدود زيادي روشن بکند؛ بروند يک گروه حقيقتياب، حقيقت مطلب را در بياورند؛ معلوم بشود که در اين حادثه آلسعود مقصّر هستند يا نيستند -آنها ميگويند ما مقصّر نيستيم- معلوم بشود، واقعيت قضيه روشن بشود که اينها مقصّرند يا مقصّر نيستند. اين سلسله و شجرهي خبيثهي ملعونه، دهانها را با پول ميبندند، اين بندگانِ پول و بندگانِ دنيا، نميگذارند کسي [عليه] اينها حرفي بزند، اعتراضي بکند. يک هيئت حقيقتياب لازم است، بايد بروند از نزديک ببينند، مسئله را بررسي کنند؛ هرچه [ميخواهد] طول بکشد. اين از جملهي کارهايي است که مسئولين محترم ما هم بايستي در نظر بگيرند و دنبال بکنند و اهمّيت [بدهند]. اين هم يک بُعد قضيه است.
شراکت قدرتهاي پشتيبان آلسعود در جنايات منا
بُعد ديگر قضيه اين است که بدانيم که در اين حادثه و حوادث مشابه، قدرتهاي پشتيبان آلسعود هم شريکند. بله، آمريکاييها در قضيهي منا حضور نداشتند؛ امّا درعينحال دستشان به خون شهداي مناي ما آلوده است. اين حکّامِ بدْعمل، به پشتيباني قدرت آمريکا و همراهي آمريکا است که ميتوانند اينجور وقيحانه در مقابل دنياي اسلام بِايستند و اين گناه بزرگ را مرتکب بشوند و حتّي يک کلمه عذرخواهي هم نکنند؛ به پشتيباني آنها است، پس آنها شريکند؛ همچنانکه در قضيهي يمن هم، در قضاياي گوناگون دنياي اسلام هم -در قضيهي سوريه، در قضيهي عراق، در قضيهي بحرين- اگر لطمهاي و ضرري به مسلمانها ميخورَد، آمريکاييها شريک در جرم و جنايتند؛ پشتيباني آنها است که موجب ميشود اين وقيحها، اين بيشرمها، بتوانند اينجور جنايت کنند و خيانت کنند و از پشت خنجر به قلب امّت اسلامي وارد بکنند؛ بهخاطر اين است.
تلاش رسانه اي غرب براي تقليل دادن فاجعه منا به اختلافات شيعه و سني
يک نکتهي مهمّ ديگر هم اين است که دستگاههاي تبليغاتي و در واقع دستگاههاي جاسوسي غربيها و امثال آنها سعي ميکنند اين را به حساب دعواي بين [جوامع] اسلامي قرار بدهند؛ دعواي شيعه و سنّي، دعواي عرب و غير عرب؛ اين دروغ محض است، اين دعواي بين شيعه و سنّي نيست. آن کساني که در حادثهي منا به شهادت رسيدند، اکثريت [آنها] از اهل سنّت بودند؛ از کشور خود ما تعداد زيادي خانوادههاي اهل سنّت هستند؛ بحث عرب و عجم نيست؛ اينها به عرب و عجم رحم نميکنند؛ شما ميبينيد در يمن جنايت ميکنند، خب يمن عرب است، سوريه عرب است، عراق عرب است، عوامل اينها، اين گروههاي تروريستي جلّادِ قسيالقلبي که با پول اينها، با سلاح اينها، در دنياي اسلام دارند اينهمه فاجعهآفريني ميکنند، اينها همه عربند؛ بحث عرب و عجم نيست. اين تبليغات خباثتآلود غربيها [است] که ميخواهند اين را بهعنوان دعواي شيعه و سنّي يا دعواي عرب و عجم به حساب بياورند، اين از آن خباثتهاي تبليغاتي اينها است که کاملاً خلافِ واقع است. مسئله اين است که اينها يک گروهِ درون اسلام [هستند که] بهعنوان دشمنِ امّت اسلامي مشغول کارند؛ حالا بعضيشان دانسته، بعضيشان ندانسته.
ضرورت ايستادگي دنياي اسلام در برابر
دنياي اسلام بايد در مقابل اينها بايستد؛ دنياي اسلام بايستي از اينها و از اربابان اينها که آمريکا و انگليس خبيث و قدرتهاي غربي بيايمان و دور از اخلاق هستند تبرّي بجويند؛ بايد بدانند چه ميکنند. ملّت ايران پرچم استقلال را بلند کرده است، عزّت اسلام را نشان داده است.
ايستادگي ملت ايران، مايه افتخار اسلام
امروز شعارهاي شما مردم، جايگاه شما مردم، موقعيتي که شما ايجاد کردهايد، کارهايي که در درون کشور دارد انجام ميگيرد- اين پيشرفتها، اين حرکتهاي عظيم مردمي، اين استقلال در مقابل موج فتنه و فسادي که در دنياي غرب رايج است- اينها مايهي افتخار اسلام است، مايهي عزّت اسلام است. اين عزّت را ملّت ايران به وجود آوردهاند و انشاءالله ادامه خواهند داد.
مسئولين ذي ربط و انجام وظايف
اميدواريم که خداوند متعال، ملّت عزيز ايران را روزبهروز سربلندتر و عزيزتر کند؛ قوّت و قدرت و اقتدار امّت اسلامي را بيشتر کند؛ اين آفتهاي دنياي اسلام را انشاءالله برطرف کند؛ و مسئولين محترم کشور خودمان هم که در قبال اين حادثهي عظيم وظايفي داشتند و دارند، اين وظايف را دنبال کنند؛ هم بنياد محترم شهيد، هم مجموعهي مربوط به حج -بعثه و سازمان حج- آنچه وظيفه دارند در قبال اين مسئلهي مهم [دنبال کنند]؛ همچنانکه تا حالا به بسياري از اين کارها رسيدگي کردهاند، اين را [هم] بايد با جِد رسيدگي کنند؛ هم مسئولين دولتي و وزارتخارجه و [هم] ديگران؛ هرکدام کارهايي برعهده دارند؛ اين قضيه يک قضيهي مهمّي است، قضيهي بزرگي است و مربوط به يک گروه و يک جمع هم نيست، مربوط به ملّت اسلام و ملّت ايران و در يک نگاه وسيعتر مربوط به امّت اسلامي است؛ همه وظيفه داريم. خداوند انشاءالله کمک کند تا بتوانيم همه به وظايفمان عمل کنيم.
والسّلام عليکم و رحمةالله
۱) در ابتداي اين ديدار -که بهمناسبت اوّلين سالگرد شهادت تعدادي از حجّاج در حادثهي منا در دوّم مهر ۱۳۹۴ و حادثهي سقوط جرثقيل در بيستم شهريور ۱۳۹۴ برگزار شد- حجّتالاسلام والمسلمين سيدعلي قاضيعسگر (نمايندهي ولي فقيه در امور حج و زيارت) و حجّتالاسلام والمسلمين سيدمحمّدعلي شهيدي محلّاتي (نمايندهي ولي فقيه و رئيس بنياد شهيد و امور ايثارگران) مطالبي بيان کردند.
۲) گريهي حضّار