صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

سیاسی >>  امام و رهبری >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱۳۹۵ - ۱۶:۳۳  ، 
شناسه خبر : ۲۹۵۵۹۰
بيانات امام خامنه‌اي در ديدار اعضاي ستاد کنگره‌ي شهدا
اين پدر و مادرها با چه آرماني اين جوان را فرستادند؟ اينها مهم است، به اينها توجّه کنيد؛ خيلي‌ها سعي ميکنند اينها را مکتوم نگه دارند. آرمانشان اسلام بود، آرمانشان خدا بود، آرمانشان حکومت ديني و اسلامي بود؛ اين بود که اين جوان را ميکشاند ميبرد جبهه. قضيه قضيه‌ي دين بود، قضيه‌ي آرمان الهي بود، قضيه‌ي حاکميت اسلام بود، قضيه‌ي انقلاب بود، اسلام انقلابي بود که اينها را ميکشاند.
پایگاه بصیرت / بيانات در ديدار اعضاي ستاد کنگره‌ي شهدا

بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار اعضاي ستاد کنگره‌ي شهداي استان‌هاي کهگيلويه و بويراحمد و خراسان شمالي که در تاريخ ۵ مهر ۱۳۹۵ برگزار شده بود، صبح امروز يکشنبه در مصلاي امام خميني(رحمه‌الله) ياسوج منتشر شد.

حضرت آيت‌الله خامنه‌اي در اين ديدار، هدف از جنگ نرم و پنهان دشمن را «دور کردن مردم از عرصه‌ي جهاد و مقاومت، بي‌اعتنا کردن آنها به آرمان‌ها و تصرف فضاي فکري و روحي کشور» دانستند و خاطرنشان کردند: ملت ايران با مقاومت و ايستادگي خود، قدرت‌هاي جهاني را در بسياري از اهدافشان ناکام کرده و سلطه‌گران با ابزارهاي فراوان، تبليغات هنگفت و گويندگان سخن به مزد و همچنين فشارهاي اقتصادي، سياسي و امنيتي، در تلاش براي مأيوس و از صحنه خارج کردنِ ملت هستند.

متن محوربندي شده پيام بدين شرح است:

***

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم‌ (۱)

و الحمد ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام علي سيدنا محمّد و آله الطّاهرين.

بحمدالله جلسه‌ي ما معطّر است به عطر شهادت. برادراني که از دو استان کهگيلويه و بويراحمد و استان خراسان شمالي تشريف داريد، به نام شهيدان و به ياد شهيدان و براي خدمت به شهيدان همّت گماشتيد و امروز هم لطف کرديد به اينجا تشريف آورديد. ان‌شاءالله که خداوند شما را مأجور بدارد و نيتهاي شما را و عزم راسخ شما را مستمر و مستدام بدارد و از شما اين خدمات و اين تلاشها را قبول کند و منافع اين خدمات باارزش فرهنگي ان‌شاءالله عايد و واصل به مردممان بشود که امروز خيلي هم به آن احتياج دارند.

ياد شهيدان کهنه نخواهد شد

چون دو مجموعه‌اي که تشريف آورده‌ايد از يک جنس هستيد، از اين جهت، ما صحبت با [هر دو] مجموعه را يک صحبت قرار داديم؛ چون ذکر شهيدان و ياد شهيدان است و برکت شهيدان ان‌شاءالله بر اين جمع و اين صحبت منتشر و مشتمل خواهد بود. با اينکه از پايان دفاع مقدّس قريب سي سال - ۲۸ سال - ميگذرد، در عين حال ياد شهيدان و نام شهيدان کهنه نخواهد شد، گم نخواهد شد. علّت هم اين است که خداي متعال فرموده است: اَحيآءٌ عِندَ رَبِّهِم؛(۲) زنده‌اند ديگر. کمااينکه شهداي تاريخ هم اين‌جور هستند؛ اين‌همه علماي بزرگ، شخصيت‌هاي بزرگ، سياسيون بزرگ در طول تاريخ وفات يافتند و از دنيا رفتند و کمتر کسي از آنها در يادهاي جامعه مانده، امّا شهدايي که شناخته شدند به‌عنوان شهيد، يادشان زنده است و زنده خواهد بود. شهداي ما هم همين‌جور هستند. ياد شهدا زنده است و بايد هم اين بقاي نام و ياد شهدا را ما به صورت يک امر مهم دنبال کنيم. چون شهيدان حامل بشارتند: وَ يستَبشِرونَ بِالَّذينَ لَم يلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم اَلّا خَوفٌ عَلَيهِم وَ لا هُم يحزَنون.(۳) شهيدان به ما ميگويند شما خوف و حزن نداشته باشيد. دلسردي و نوميدي نداشته باشيد. نعمت الهي را، لطف الهي را، برکات الهي را در مقابل چشم ما نگه ميدارند و اين آن چيزي است که ما امروز به آن احتياج داريم.

تلاش استکبار براي تصرّف فضاي فکري و روحي کشور و شکستن روحيه مقاومت

امروز هدف جنگ نرم دشمن و جنگ پنهان دشمن، اين است که مردم را از عرصه‌ي جهاد و مقاومت دور کند، مردم را نسبت به آرمانها بي‌تفاوت کند؛ هدفشان اين است. تبليغات وسيعي که ميلياردها دارند خرجش ميکنند، با اين هدف انجام ميگيرد که ملّت ايران را - که با مقاومت خود، با ايستادگي خود توانسته قدرتهاي جهاني را، سلطه‌هاي بزرگ را در بسياري از خواسته‌هايشان ناکام بگذارد - مأيوس کنند و از صحنه خارج کنند؛ هدف اين است. حتّي اگر فشار اقتصادي هم مي‌آورند، هدف اين است؛ اگر فشار سياسي هم مي‌آورند، هدف اين است؛ اگر فشار امنيتي هم مي‌آورند، هدف اين است. اينکه ما خيال کنيم دشمن يک جنگي را ميخواهد شروع کند و يک بخشي از کشور را تصرّف کند، اينها يک چيزهاي قديمي‌اي است؛ امروز اينها مطرح نيست و دشمن اين را نميخواهد. امروز دشمن اگر هم به فرض، يک کار نظامي را انجام ميدهد، با آن هدف است؛ با هدف تصرّف فضاي فکري و روحي کشور است؛ [اگر] کار اقتصادي ميکنند به اين نيت است؛ [اگر] کار امنيتي ميکنند، کار رواني ميکنند، از فضاي مجازي استفاده ميکنند، از ماهواره استفاده ميکنند، از راديوها و تلويزيون‌ها استفاده ميکنند، از مبلّغان دهان‌به‌مزد و سخن‌به‌مزد در اطراف دنيا استفاده ميکنند، همه با اين هدف است.

ياد شهيدا؛ موجب ايستادگي ملت

خب، در يک چنين شرايطي آن چيزي که ميتواند ملّت را سَرپا نگه دارد، در آنها شوق و طراوت به وجود بياورد، ياد شهدا است؛ يعني از جمله‌ي عوامل مهم، ياد شهدا است؛ لذاست که مسئله‌ي يادبود شهدا و اين کنگره‌هاي بزرگي که براي شهدا تشکيل ميشود، خيلي مهم است؛ اينها خيلي باارزش است.

گزارشهايي که آقايان داديد؛ چه برادراني که درباره‌ي اقدامات در کهگيلويه و بويراحمد صحبت کردند، چه برادراني که درباره‌ي اقدامات در خراسان شمالي صحبت کردند، اين اقدامات خوب است. البتّه همه‌ي اينها يک‌وزن نيستند، بعضي از اقدامات خوب است، بعضي خوب‌تر است، بعضي‌ها تأثيرات عميق‌تري دارد، بعضي‌ها آن‌جور نيست؛ ولي به‌هرحال نگاهباني ياد شهدا امروز يک وظيفه است.

توجه به ويژگي‌هاي سبک زندگي شهدا

چند نکته‌ي اساسي در اينجا هست که بايد به اينها توجّه کرد. يکي اين است که ما در بيان زندگي‌نامه‌ي شهيدان سعي کنيم خصوصيات زندگي اينها و سبک زندگي اينها و چگونگي مشي زندگي اينها را تبيين کنيم، اين مهم است. خب، هيجان جنگ و رفتن در ميدان جنگ يک مسئله است که چيز باارزشي است که کساني جانشان را کف دست بگيرند و بروند بجنگند؛ لکن روحيات، خصوصيات زندگي، سابقه و پشتوانه‌ي فکري و اعتقادي شخص هم يک مسئله‌ي ديگري است که اين خيلي مهم است. اين شهيدي که شما از ياد او و فداکاري او و شهادت او در ميدان جنگ به هيجان مي‌آييد، در داخل زندگي خانوادگي چه‌جوري مشي ميکرده، در محيط عادي زندگي چه‌جوري عمل ميکرده؛ اينها خيلي مهم است؛ يا نسبت به مسائلي که امروز براي ما مهم است، اينها چه‌جوري عمل ميکرده‌اند.

شهدا و مبارزه با اسراف

فرض بفرماييد که ما امروز در مورد اسراف، در مورد تعرّض و تجاوز به اموال بيت‌المال، درباره‌ي اَشرافيگري حسّاسيت نشان ميدهيم، يعني [اينها] چيزهايي است که امروز براي مجموعه‌ي دلسوز جامعه‌ي ما مسائل مهمّي است، مسائل مطرحي است؛ اين شهداي عزيز ما آن روزي که زنده بودند و زندگي ميکردند در داخل شهرهايشان، در داخل خانواده‌هايشان، نسبت به اين قضايا چه‌جوري بودند.

شهدا و مراقبت از بيت المال

تلويزيون يک برنامه‌اي را ديروزپريروزها پخش ميکرد از بعضي از شهدا که بنده تصادفاً چند دقيقه‌اي ديدم؛ آنچه درباره‌ي آن شهيدان گفته ميشد، يا در وصيت‌نامه‌ي آن شهيدان درج شده بود، انسان را واقعاً از عظمت روحي اين شهيد متحير ميکند. ميگويد من درس خواندم و ميترسم که اين درس خواندن من - که خرجي برايش شده و هزينه‌اي شده - تحميل بر بيت‌المال بوده و اين به گردن من باشد؛ وقتي که من شهيد شدم موتور گازي من را بفروشيد، پولهاي بانک من را بگيريد، برويد بدهيد به بيت‌المال به‌جاي آن! اينها درس است؛ اينها درس است.

شهدا و چگونگي ازدواج و همسرداري

وضعِ عادي زندگي‌کردن شهدا چه‌جوري بوده؟ فرض بفرماييد ازدواجشان؛ در اين خاطرات شهدا که زندگينامه‌ي شهدا [است‌] - حالا تا آن مقداري که بنده ديده‌ام و خوانده‌ام و نگاه کرده‌ام - در چند مورد بحث ازدواج اينها مطرح ميشود؛ چگونگي ازدواج اينها، رفتار اينها در گزينش همسر - دنبال چه‌جور همسري بودند - بعد مراسم ازدواج، بعد نوع رفتار با خانواده‌ها، اينها همه قلّه‌هاي اخلاق اسلامي است. امروز ما گرفتاريم؛ ما امروز به اين چيزها احتياج داريم.

شهدا؛ الگويي براي چگونه زيستن

امروز جوان ما براي ازدواج، براي گزينش همسر چه‌جوري فکر ميکند و چه‌جوري بايد فکر کند؟ آن الگو را بايد در مقابل او نگه داشت؛ اينها الگو هستند، شهداي ما الگو هستند. گاهي بعضي‌ها پيش ما شکايت ميکنند که ما الگو به جوانهايمان نشان نميدهيم؛ خب، اين هزاران الگو؛ ۳۰۰۰ الگو در اين استان، ۱۸۰۰ الگو در اين استان، و هزاران الگو در استانهاي گوناگون، اينها را برجسته کنيد؛ سيماي منوّر اينها را درست در مقابل چشم جوانها نگه داريد. من البتّه با اين آلبوم و مانند اينها مخالفتي ندارم امّا کار [اصلي‌] اينها نيست؛ بيان آنچه اينها در زندگيشان عمل ميکردند، چه‌جوري عمل ميکردند، چه‌جوري رفتار ميکردند، چه‌جوري خرج ميکردند، به وظيفه چه‌جوري نگاه ميکردند، اين يکي از آن مسائل بسيار مهمّي است که ميتواند الگوسازي کند.

رسالت هنرمندان نسبت به پرداختن به زندگي شهدا

هنرمندان ما بيايند به ميدان، هنر نگارش، هنر تصويرسازي متني و کتابي، اينها خيلي چيز مهمّي است. فقط دنبال فيلم [نباشند]؛ فيلم خوب است، فيلم خيلي لازم است، بنده بارها هم تکيه کردم و توصيه کردم، الان هم توصيه ميکنم لکن اين تکيه روي فيلم ما را از کتاب غافل نکند. اگر چنانچه افرادي که اهل نگارشند، اهل قلم خوب هستند، اهل ذوق در اين معاني هستند، بنشينند تصويرسازي کنند، کتابهايي کوتاه که جوان حوصله کند بخواند، اينها را بسازند، کتاب توليد کنند؛ لازم نيست اغراق بکنند، لازم نيست خلاف واقع بگويند، هماني که هست را بدرستي بيان کنند، به زيبايي و شيوايي بيان بکنند؛ اين، دلها را جذب خواهد کرد؛ افراد را تحت تأثير قرار ميدهد. بنابراين، اين يک نکته است که ما زندگي شهيدان را، سبک زندگي شهيدان را، براي جوانهايمان، براي نسلهاي رو به آينده‌مان تصوير کنيم، ترسيم کنيم، به آنها نشان بدهيم که ببينند چه بود و چه شد.

ضرورت شناخت ابعاد مختلف جنگ تحميلي

چون جنگ تحميلي که در واقع دفاع مقدّس بود، اين يک‌چيز کوچکي نبود؛ ما هنوز هم بعد از گذشت سالها، ابعاد مهمّ اين جنگ را درست نتوانستيم براي مخاطبين خودمان تشريح کنيم؛ يک جنگ بين‌المللي بود، يک جنگ بين‌الملل بود عليه اسلام، عليه حاکميت اسلام، عليه امام بزرگوار؛ يک جنگ اين‌جوري بود. حالا قلّه‌ي آن و به‌اصطلاح سرِ نيزه را آن بدبختِ بي‌عقلِ بعثي صدّام قرار داده بودند وَالّا پشت‌سر او، عقبه‌ي او ديگران بودند؛ کساني که به او کمک ميکردند، کساني که به او راه نشان ميدادند، کساني که وسايل کار او را برايش فراهم ميکردند؛ اگر يک وقتي هم احتمالاً سست ميشد، تقويتش ميکردند که نگذارند [ضعيف شود]؛ ما با يک چنين جنگي مواجه بوديم. اينهايي که توانستند کشور را از يک چنين بليه‌اي نجات بدهند، چه کساني بودند؟ اين براي جوان امروز ما مهم است. اينها چه کساني بودند که توانستند کشور را نجات بدهند و در وسط ميدان بروند؟ اينها مهم است. بنابراين اين يک نکته است که بايستي رفتارشناسي اين جوانها براي مخاطبين امروز روشن باشد.

آرمان شهدا چه بود؟

يک مسئله‌ي ديگر بحث آرمانهاي اينها است. خب، آرمان جوانها چه بود؟ اينهايي که رفتند جنگيدند با چه اهداف بلندي رفتند جنگيدند؟ آيا مسئله فقط يک جنگ ارضي و مرزي و مانند اينها بود که دشمني متعرّضِ مرزهاي ما شده و ما ميخواهيم دشمن را عقب بزنيم؟ فقط اين بود؟ آرمان پدر و مادرها چه بود؟ اين پدر و مادري که اين جوان را تربيت کرده، حاضر نيست يک خار به پاي اين جوانش برود، حاضر نيست اين جوان اندک بيماري پيدا کند، اين جوان را همين طور ميفرستد به طرف جبهه، درحالي‌که خيلي مطمئن نيست که او برخواهد گشت؛ اين خيلي مهم است. اين پدر و مادرها با چه آرماني اين جوان را فرستادند؟ اينها مهم است، به اينها توجّه کنيد؛ خيلي‌ها سعي ميکنند اينها را مکتوم نگه دارند. آرمانشان اسلام بود، آرمانشان خدا بود، آرمانشان حکومت ديني و اسلامي بود؛ اين بود که اين جوان را ميکشاند ميبرد جبهه.

تبلور آرمان‌هاي شهدا در وصيت‌نامه‌ها

کسي که باور ندارد، وصيت‌نامه‌ها را نگاه کند؛ اينکه امام بزرگوار توصيه ميکردند که پنجاه سال عبادت کرديد خدا قبول کند، برويد يک بار هم اين وصيت‌نامه‌ها را بخوانيد؛ اين به‌خاطر اين است که اين وصيت‌نامه نشان ميدهد که اين جوان براي چه آمده؛ چه جاذبه‌اي، چه مغناطيسي او را حرکت داده؛ از هوسهاي جواني بگذرد، از درسش بگذرد، از دانشگاهش بگذرد، از محيط راحت زندگي کنار پدر و مادر بگذرد، بيايد در سرماي منطقه‌ي غرب يا گرماي منطقه‌ي خوزستان، آنجا با دشمن بجنگد و جانش را کف دستش بگيرد. جنگيدن با دشمن هم از دور يک چيز آساني به نظر مي‌آيد؛ تا کسي نرود آنجا، صداي توپ و تفنگ و انفجار و مانند اينها را نبيند و نشنود، درست درک نميکند که چه خبر است. اين جوان پا ميشود ميرود آنجا، جانش را کف دستش ميگيرد، از خطرات عبور ميکند، براي چه؟ اين در وصيت‌نامه‌ها منعکس است؛ براي خدا، براي امام، براي حجاب. ديديد در وصيت‌نامه‌هاي شهدا چقدر درباره‌ي حجاب توصيه شده؛ خب، حجاب يک حکم ديني است؛ اين آرمان شهيدان فراموش نشود. اين‌جور نباشد که تصوّر بشود «فقط يک جنگي بود مثل جنگهايي که بقيه دارند در دنيا ميکنند؛ بالاخره هر کشوري دشمني دارد، گاهي جنگي اتّفاق مي‌افتد، جوانهايي ميروند در جبهه و ميجنگند؛ کشته ميشوند يا زنده بر ميگردند يا مجروح برميگردند؛ اينها هم مثل آنها»، اين نبود قضيه؛ قضيه قضيه‌ي دين بود، قضيه‌ي آرمان الهي بود، قضيه‌ي حاکميت اسلام بود، قضيه‌ي انقلاب بود، اسلام انقلابي بود که اينها را ميکشاند.

صبر و ايستادگي خانواده‌هاي شهدا به خاطر رضاي خداوند

پدر و مادرها هم همين‌جور؛ پدر و مادرها اگر براي خاطر خدا نبود، اگر به اميد لطف الهي و فيض الهي نبود، چطور حاضر ميشدند اجازه بدهند جوانشان برود ميدان جنگ؛ و بعد هم صبر کنند. بنده بارها به خانواده‌هاي شهدا، به پدر و مادرها اين را عرض ميکنم و ميگويم اين صبر شما [بود] که موجب شد اين حرکت، اين شعله‌ي مقاومت و مبارزه‌ي در راه حق فرو نخوابد و از بين نرود؛ صبر پدر و مادرها بود وَالّا اگر پدر و مادرها، وقتي جوانشان رفت و شهيد شد، آه و ناله و گريه و شکايت و دعوا [ ميکردند] و اين‌ور و آن‌ور [گله ميکردند]، خب خانواده‌ي بعدي جوانشان را نميفرستادند. اين خانواده‌هاي شهدا بودند، اين روحيه‌ها بود [که انقلاب را حفظ کرد]؛ روحيه‌ي ايثار، گذشت.

خاطره اي از گريه امام براي خانواده شهدا

من شايد اين خاطره را بارها گفته باشم - البتّه خاطره فراوان است، صدها جا، شايد خيلي بيشتر از اين - در يکي از شهرها که زمان رياست جمهوري رفته بودم. بعد که سخنراني کردم و برگشتم بيايم، مردم دوروبر ما اجتماع کرده بودند و اظهار محبّت ميکردند، من هم ميرفتم طرف ماشين که سوار بشوم، شنفتم که يک خانمي از پشت سر در وسط جمعيت مرتّب صدا ميزند و اسم بنده را مي‌آورد. فهميدم کار مهمّي دارد؛ ايستادم. گفتم بگذاريد اين خانم بيايد ببينم چه‌کار دارد که در اين جمعيت اين‌جور داد ميکشد. آمد جلو، گفت که آقا پسر من اسير شده بود - به نظرم، حالا درست يادم نيست، شايد گفت تنها پسرم؛ احتمال ميدهم گفت تنها پسرم - چند روز پيش اطّلاع پيدا کردم که در اسارتگاه شهيد شده؛ به امام بگوييد که - شايد مثلاً به اين تعبير، حالا جزئياتش يادم نمانده، البتّه يادداشت کرده‌ام، بارها هم گفته‌ام - فداي سرتان؛ و اگر باز هم پسر داشته باشم، باز هم ميفرستم. اين پيغامي بود که يک مادر [شهيد گفت‌]. ببينيد اين روحيه را! من آمدم به امام اين را عرض کردم، امام گريه‌اش گرفت؛ از شنيدن اين سخن و اين احساس، اشک به چشم امام آمد. اين روحيه‌ها براي چه کسي بود، براي چه بود؟ جز براي خدا يک چنين چيزهايي را انسان نميتواند مشاهده کند که مادر دو شهيد بچّه‌هايش را خودش ببرد داخل قبر بگذارد و گريه نکند! يا بخواهد از دوروبري‌هايش که گريه نکنند، بگويد من بچّه‌هايم را در راه خدا داده‌ام، خوشحال هم باشد؛ اينها آن آرمان است.

آرمان‌هاي شهدا را فراموش نکنيم

بنابراين فراموش نشود که ما آرمان شهيدان را که عبارت بود از خدا و اسلام و اسلامِ انقلاب و حکومت اسلامي و حاکميت دين، از ياد ببريم و قضيه را عادي‌سازي کنيم؛ [يا بگوييم‌] مثل بقيه‌ي جنگهايي که بود؛ خب يک عدّه‌اي کشته ميشدند، يک عدّه‌اي [زخمي يا اسير]، در همه‌ي جنگها بالاخره يک عدّه جوان کشته ميشوند! اين‌جوري نبود قضيه. اين هم اين نکته.

ضروت ثبت خاطرات شهدا از زبان و پدران مادران آنها

يک نکته‌ي ديگر هم - که حالا ديدم خوشبختانه در صحبت آقايان هم بود که توجّه به آن دارند - اين است که از فرصت باقيمانده استفاده کنيد براي گفتگو با پدر و مادرها. خيلي از پدر و مادرها از دنيا رفته‌اند و اين فرصت از دست ما و شما گرفته شده که ما ببينيم خاستگاه اين جوان چيست. پدر و مادر وقتي حرف ميزنند، نشان‌دهنده‌ي اين است که اين جوان در يک چنين فضايي نشو و نما کرده؛ اين خيلي مهم است. از لحاظ موقعيت اجتماعي، از لحاظ طبقه‌ي اجتماعي، از لحاظ گرايشهاي گوناگون معلوم بشود که در چه محيطي او پرورش پيدا کرده؛ علاوه بر اينکه ميتواند جزئياتي از زندگي شهيد را هم براي ما روشن کند. اين هم يک فايده‌ي ديگر است، اين را از دست ندهيد؛ پدر و مادرها را درک کنيد. و بالاخره الان نزديک سي سال از پايان جنگ ميگذرد، خيلي از پدر و مادرها از دنيا رفته‌اند، بعضي ديگر هم از پدر و مادرها در شُرف زوال و فنا هستند؛ شما وقت کمي داريد. اين را يکي از فوريتها و اولويتها بدانيد و در درجه‌ي اوّل برويد سراغ پدر و مادرهايي که هستند و همسران شهدا - آن کساني که همسر داشتند - يا برادران و خواهران؛ آنهايي که برادر و خواهر دارند. از آنها راجع به شهيد، راجع به خُلقيات شهيد، راجع به روحيات شهيد بپرسيد و اينها را در اختيار نسل جوان بگذاريد.

ضرورت تقويت جنبه‌هاي محتوايي و تربيتي و هدايتي يادواره شهدا

در اين کنگره‌ها و اين اجتماعات کارهاي خوبي واقعاً انجام ميگيرد. بعضي از اين کارها کارهاي چشم‌نواز است که خب خوب است، کارهاي چشم‌نواز لازم است. نام مبارک شهدا، عکسهايشان، تصويرهايشان، بعضي از کلماتشان در بعضي از خيابانها يا معابري که انسان حرکت ميکند، چشم‌نواز و لازم است؛ لکن از اين مهم‌تر، آن مسائل محتوايي است. سعي بشود جنبه‌هاي محتوايي و تربيتي و هدايتي اين يادواره‌ها تقويت بشود. هر يادواره‌اي که شما به وجود مي‌آوريد، يک تأثير اساسي در يک جمع کثيري [ميگذارد]. نميگوييم حالا در همه، بالاخره افراد مختلفند، تأثيراتِ روي آنها هم جورواجور است؛ [امّا] لااقل در جمعي، در يک مجموعه‌اي تأثيراتي خواهد گذاشت؛ از زبان آنها وضع جنگ و جبهه ترسيم بشود. يک جوان امروز، نوجوان امروز، [بايد] بداند که وقتي ما ميگوييم دفاع مقدّس، اين دفاع مقدّس چه بود؟ اين از زبان آنها [بيان شود]؛ کمااينکه بعضي از کتابهايي که نوشته شده که بنده هم يادداشت‌هايي در کنار بعضي‌هايش نوشتم، ازاين‌جهت خيلي خوب است که نشان‌دهنده‌ي همين است که جزئياتي که آنجا وجود داشته، آن ابتکارها، آن فداکاري‌ها، آن غربتها، آن گذشتها، آن شهامتها و شجاعتهايي که افراد در حين عمليات و در قبل از عمليات انجام دادند، در آن لحظات سخت کارهايي که انجام دادند، اينها در بعضي از اين نوشته‌ها خوب تصوير شده، خوب تبيين شده؛ اينها هم براي نسل جوان تبيين بشود.

ان‌شاءالله که خداوند همه‌ي شماها را موفّق بدارد. و اميدواريم که خداوند ما را هم به اين فيض نائل کند که بتوانيم واقعاً بفهميم مرتبت شهدا و منزلت شهدا را. و جامعه‌ي ما را ان‌شاءالله جامعه‌ي شهدايي کند که اگر اين شد، ان‌شاءالله دنيا و آخرت براي کشور ما و مردم ما و جامعه‌ي ما تأمين خواهد شد.

والسّلام عليکم و رحمةالله و برکاته‌

۱) در اين ديدار -که در چهارچوب ديدار دسته جمعي برگزار شد- دست‌اندرکاران برگزاري اوّلين کنگره‌ي ملّي ۱۸۸۰ شهيد استان کهگيلويه و بويراحمد (که از ۱۱ الي ۱۵ مهرماه سال جاري برگزار ميشود) و دست‌اندرکاران برگزاري نخستين کنگره‌ي بزرگداشت ۳۰۰۰ شهيد استان خراسان شمالي (که از ۲۴ تا ۲۷ مهرماه سال جاري برگزار ميشود)، حضور داشتند. در ابتداي ديدار، از اعضاي ستاد برگزاري کنگره‌ي شهداي استان کهگيلويه و بويراحمد، حجّت‌الاسلام والمسلمين سيدشرف الدّين ملک حسيني (نماينده‌ي ولي فقيه در استان و رئيس شوراي سياستگذاري کنگره) و آقايان سيد موسي‌ خادمي (استاندار و نايب رئيس شوراي سياستگذاري کنگره) و سرتيپ دوّم پاسدار يدالله بوعلي (فرمانده سپاه استان و دبير کلّ کنگره) و از اعضاي ستاد برگزاري کنگره‌ي شهداي استان خراسان شمالي، حجّت‌الاسلام والمسلمين ابوالقاسم يعقوبي (نماينده‌ي ولي فقيه در استان و رئيس شوراي سياستگذاري کنگره) و آقايان محمّدرضا صالحي (استاندار و رئيس کنگره) و سرتيپ دوّم پاسدار سيدحسن مرتضوي (فرمانده سپاه استان و دبير کلّ کنگره) گزارشهايي ارائه کردند.

۲) سوره‌ي آل‌عمران، بخشي از آيه‌ي ۱۶۹؛ «... زنده‌اند نزد پروردگارشان...»

۳) سوره‌ي آل‌عمران، بخشي از آيه‌ي ۱۷۰؛ «... و براي کساني که از پي ايشانند و هنوز به آنان نپيوسته‌اند شادي ميکنند که نه بيمي بر ايشان است و نه اندوهگين ميشوند.»


نام:
ایمیل:
نظر: