با درس گرفتن از حوادث و جریاناتی از قبیل ماجرای مک فارلین که در تاریخ کشورمان به وقوع پیوسته، ملت ایران و مسئولین نباید اجازه دهند تا این تجربیات تلخ تکرار شود
در طول 38 سال گذشته، سیاست آمریکا در ارتباط با ایران مبتنی بر یک دستور کار امپریالیستی و در برگیرنده یک رشته تقاضاها و انتظارات غیرمنطقی و استبدادی بوده است. مهمترین این مطالبات عبارت است از دست برداشتن ایران از استقلال سیاسی، اقتصادی، امنیتی و انطباق با طرح های ژئوپلتیک آمریکایی- اسراییلی در خاورمیانه است. موضوعی که پذیرفتن آن به معنی دست شستن از اصل انقلاب اسلامی است. رفتار آمریکایی ها نیز با نظام جمهوری اسلامی ایران حاکی از بدعهدی و فریبکاری گسترده آن هاست. اگرچه برخی نگاه های خوش بینانه در داخل نسبت به آمریکا وجود دارد ولی حتی نگاهی سطحی به عملکرد 50 ساله اخیر آمریکایی ها نشان می دهد که آنها در تعامل با دوستان و همپیمانانشان نیز فریبکار و بدعهد بوده اند چه برسد به ایران.
در این نوشته سعی شده است یک نمونه تاریخی از بدعهدی های آمریکا در رابطه با ایران اشاره شود. ماجرایی که در آبان ماه سال 65 به وقوع پیوست. اوضاع و احوال امروز ما از جهات بسیاری شبیه به اوضاع واحوال آن زمان است. دوره ای که با مساله ای به نام مذاکره با آمریکا گره خورده است.
در سال 1365، ایران در جریان جنگ تحمیلی توانسته بود با رشادت ها و حماسه آفرینی های رزمندگان اسلام و مردم غیور کشور دست برتر را در میدان نبرد کسب کند و به پیروزی هایی نائل گردد؛ با توجه به پیروزی هایی که ایران به دست آورده بود آمریکایی ها به این نتیجه رسیده بودند که اگر از عراق حمایت کنند و پیروز شود، نتیجه کار به نفع شوروی خواهد بود، لذا بهتر است با توجه به دست برتر ایران و احتمال بیشتر پیروزی این کشور، بهتر است به ایران کمک کنند و در پیروزی ایران سهیم شوند تا بعد ها بتوانند از آن استفاده کنند.
در این شرایط جرقه های نفوذ در ایران از طرف آمریکایی ها زده شد. آمریکا از آنجا که می دانست ایران در ادامه جنگ با عراق به یک سری از قطعات و سلاح ها (از قبیل موشک های هاگ ،تاو، لامپ های رادارها) نیاز اساسی دارد و از طرفی این اقلام را با چند واسطه و قیمت چند برابر از بازار سیاه تامین می کند پیشنهاد مذاکره را به صورت غیر مستقیم به ایران می دهد. بعضی از مقامات ایران هم حاضر می شوند به صورت آزمایشی و محدود وارد مذاکرات شوند ودر این مذاکرات هم به صورت محدود برخی از کالاهای ضروری و مورد نیاز را از آمریکا دریافت می کردند و در مقابل ایران هم متعهد شده بود که جهت آزادی گروگان های آمریکایی که در لبنان گرفتار شده بودند به آمریکا کمک کند.
تا این که به مرور زمان، مذاکرات وارد مرحله جدیدی می شود. آمریکایی ها خبر دادند که از طرف امریکا هیاتی برای مذاکره به ایران می آید تا این که تصمیمات کلی تر و اساسی تر بگیرند و بحث این بود که همراه خود یک کشتی نیازهای در خواستی ایران را بیاورند. اما در مورد این که در راس هیات چه کسی قرار دارد هیچ گونه اطلاعاتی به مقامات ایران نداده بودند.
وقتی که هواپیمای آمریکایی ها در فرودگاه نشست از آنجا خبر دادند که راس هیات شخص مک فارلین است و پیام ویژه ای از آقای ریگان به همراه هدایایی آورده است از جمله یک کلید طلایی به عنوان نماد باز شدن در های بسته بین دوکشور، یک کیک که طبق رسم آنها نماد دوستی است و یک انجیل که پشت آن امضا شده بود. بعد از استقرار هیئت آمریکایی در فرودگاه دو مقام سیاسی از طرف مجلس و اطلاعات سپاه با هیات آمریکایی مذاکره کردند؛ آقای فریدون وردی نژاد از سپاه و دکتر هادی از مجلس ؛اما هیات آمریکایی خلاف قول و تعهدات خود عمل کردند و چیزهایی که قرار بود بدهند، نمی دادند یا کم می دادند مثلا قرار بود پنج هزار تاو بدهند پانصد تاو دادند. بعضی چیزها مثل هاگ و لامپ ها که برای ایران خیلی مهم بود نمی دادند یا کم می دادند. بدعهدی دیگری که آمریکایی ها کرده بودند این بود که موشک های هاگی که آورده بودند از اسراییل بود و مارک اسراییل بر روی آن بود. حتی در همین هیئت هم شخصی وجود داشت که از اسراییل بود. از دیگر بدعهدی های آمریکا این بود که کالاها و اقلام را بسیار گران به ایران داده اند و می خواستند پول اضافی را در نیکاراگوئه برای ضد انقلابیون وحتی جریان های سیاسی مخالف نظام در داخل کشور هزینه کنند.و این موارد باعث مشخص شدن چهره ی خبیث ، بدعهد و غیر قابل اعتماد آمریکا شد و این نکته را ثابت کرد که هرچه قدر در برابر خواسته های آمریکا کوتاه بیاییم فزون طلبی و خواسته های او بیشتر و بیشتر خواهد شد.
نکته ای که باید به آن اشاره کرد هوشیاری و تدبیر درست رهبر انقلاب امام خمینی (ره) می باشد که نه تنها با ادامه مذاکرات مخالفت کردند بلکه دامن زدن به ابعاد مختلف این ماجرا از طریق طرح سوال از وزیر امور خارجه در مجلس را نپسندیدند و واکنش شدیدالحنی برای جلو گیری از ایجاد جریان دوقطبی در کشور نسبت به آن داشتند.
در پایان هم باید به این نکته اشاره کرد که با درس گرفتن از حوادث و جریاناتی از این قبیل که در تاریخ کشورمان به وقوع پیوسته، ملت ایران و مسئولین نباید اجازه دهند تا این تجربیات تلخ تکرار شود