به عنوان اولین سؤال بفرمایید حضرت امام(ره) از چه
زمانی ایده تشکیل بسیج مردمی را مطرح کردند و هدف از شکلگیری بسیج مستضعفین توسط
امام راحل در سال 58 چه بود؟
اسنادی وجود دارد که نشان میدهد حضرت امام(ره) قبل از پیروزی
انقلاب اسلامی ایده تشکیل بسیج را مطرح فرمودهاند و در آستانه پیروزی انقلاب
اسلامی که انجمن حجتیه به حضرت امام(ره) پیشنهاد دادند که ما تعدادی از بهترین جوانهای
متدین را آموزش داده و سازماندهی کردهایم و حاضریم در اختیار شما قرار دهیم،
ایشان پاسخشان منفی بوده و فرمودند که نیازی نیست، همه جوانهای کشور باید
سازماندهی شوند. بعداً در اعتراض برخی از دوستان امام (ره)که میگفتند شاید اینها
گروهی بودند که میشد از توانشان استفاده کرد، حضرت امام(ره) آنجا فرمودند که من
به فکر تشکیل یک بسیج عمومی هستم.
فلذا به نظر میرسد ایده تشکیل بسیج، قبل از پیروزی انقلاب
اسلامی مورد نظر حضرت امام(ره) بوده است و آن هم برمیگردد به نگاهی که حضرت امام(ره)
به مردم و باور به توان مردم برای ایجاد تغییر داشتند؛ کما اینکه شما میبینید قبل
از پیروزی انقلاب اسلامی برخی از گروهها با تأکید بر مبارزه دنبال سازماندهی گروههای
خاص بودند اما حضرت امام(ره) نهضتی مردمی مدنظر داشت و با تکیه بر چنین نهضتی هم
به پیروزی رسید.
گرچه بعضی میگویند در 5 آذر سال 58 یعنی به فاصله کمی بعد
از 13 آبان که تسخیر لانه جاسوسی اتفاق افتاد، حضرت امام(ره) پیشبینی داشته از
دشمنی امریکا و فرمان تشکیل ارتش بیست میلیونی را صادر کردند؛ اما به نظر میرسد
که ایده بسیج حتی قبل از شکلگیری انقلاب در اندیشه امام وجود داشته است. آقای
رحمانی به عنوان یکی از اولین مسئولین بسیج در خاطراتش نقل میکند که ایده تشکیل
بسیج همزمان با نهضت مدنظر حضرت امام(ره) بوده است.
همانگونه که شما گفتید، با توجه به این که سازمان
بسیج اندکی بعد از تسخیر لانه جاسوسی تشکیل شد و همینطور فاصله شکلگیری بسیج تا
شروع جنگ هشت ساله تحمیلی فاصله کم هشت، نه ماهه بوده است، عدهای معتقدند که ایده
بسیج در اندیشه امام یک ایده سازمانی و برای مقابله با تهدیدات احتمالی خارجی بوده
است و بعدها هم همین نگاه حضرت امام(ره) در خصوص بسیج در کشور دنبال شده است. آیا
به نظر شما تعریف از بسیج در کشور ما به عنوان یک سازمان مردمی با اهداف تعریف شده
خاص مطرح است یا به عنوان یک تفکر گسترده در بین اقشار و گروههای مردمی مدنظر
است؟
حضرت امام(ره) بعد از جنگ در پیامی که به منشور بسیج مشهور
شد بر ماهیت فکری- فرهنگی بسیج تأکید دارند و مشخصاً میفرمایند اگر بر فضای کشور
فرهنگ و تفکر بسیجی طنین انداز شود چشم طمع بیگانگان دور خواهد شد. لذا به نظر میرسد
که حضرت امام(ره) این ماهیت را پر رنگتر می دیدند.
گرچه برای حضور در صحنههای خطیری مثل دفاع مقدس حتماً حضور
مردم نیازمند به شاکلهبندی و سازماندهی داشت و بایستی در قالب سازمانی قرار میگرفت؛
اما با آن نگاه بلند امام (ره) که میفرمایند کشوری که بیست میلیون جوان دارد
بایستی بیست میلیون تفنگدار داشته باشد، به نظر میرسد این نگاه فراتر از یک
سازمان خاص و محدود نظامی است.
شارح تفکر امام (ره) یعنی مقام معظم رهبری (حفظه الله
تعالی) هم میفرمایند که بسیج مزرعهای بدون حصار است که هر کسی گرایشی دارد و
علاقهای به این دارد، بیاید این نسیم به او بوزد. اگر قرار بود بسیج به عنوان
سازمان محدود مطرح باشد و در کشور دنبال شود، حضرت آقا آن را به مزرعه بدون حصار
تشبیه نمیکردند که هر کسی بتواند وارد بشود.
به نظر میرسد از نظر حضرت امام(ره) توده مردمی که همراه
هستند با انقلاب و آرمانهای آن، بایستی در قالب فرهنگ بسیجی به یاری گرفته بشوند.
به عبارت دیگر تفکر بسیج به عنوان زمینه سازی برای مشارکت عام مردم در روند قدرتسازی،
مدنظر حضرت امام(ره) بوده است. ایشان در واقع در سیاست به مردم و حضور آنان باور
داشتند. بنابراین نهضت حضرت امام(ره) نهضتی مردم پایه بود و نظامی هم که حضرت
امام(ره) تشکیل دادند یک نظام مردم پایه است. اقتضائات خاص دوره دفاع مقدس است که
آن نوع نگاه سازمان یافتگی به بسیج را ایجاب میکرد و امروز اگر هر کسی دغدغههای
آینده کشور، عزت نظام و مردم را دارد، نیازی نیست که حتماً شناسنامه بسیجی به
معنای ثبت نام در یک سازمان خاص را هم دنبال بکند. بسیج به عنوان یک تفکر و فرهنگ
در نظام اسلامی ما مطرح است؛ برای همین هم حضرت آقا معتقدند که دیپلمات ما می
تواند بسیجی باشد، کسی هم که کار اقتصادی میکند میتواند بسیجی باشد....
امروز بسیجیگری یک نوع خصلت و روحیه به حساب میآید
که هر کسی آن را دنبال بکند در واقع یک بسیجی است ولو اینکه در سازمانی به اسم
بسیج ثبت نام نکرده باشد و دارای پرونده هم نباشد.
نهادینه شدن تفکر بسیجی در جامعه نیازمند یک سری
الزامات است، این الزامات چه مواردی هستند و تا به امروز چه میزان از تفکر و فرهنگ
بسیجی در کشور نهادینه شده است؟
شاید یکی از ضرورتها و الزامات اولویت دار این است که
مسئولین همان نگاه حضرت امام(ره) را به بسیج داشته باشند. امام راحل در میان همه
احزاب، گروهها و تشکلهای دیگری که مدعی حمایت از انقلاب بودند، بسیج را انتخاب
کردند. همانطور که عرض کردم در مقابل پیشنهادی که در شرایط قبل از برپایی نظام و
پیروزی انقلاب به حضرت امام(ره) میَشده یا در همان اوایل شکلگیری انقلاب، حضرت
امام(ره) ترجیح میدهند برای اداره کشور و پیشبرد اهداف انقلاب، به سمت تشکیل
بسیج و استفاده از توان عموم مردم بروند. بنابراین اگر در
میان مسئولین ما همین نگاه و باور وجود داشته باشد که بسیج پشتوانه مردمی برای
روزهای مبادای نظام است، به نظر میرسد که بسیج وضعیت متفاوتی میداشت.
از طرف دیگر کسانی هم که متولی امر بسیج هستند باید
الزاماتی را رعایت کنند و آن این است که فرمان حضرت امام(ره) برای دورهای که ما
بیست میلیون جوان داشتیم به بسیج بیست میلیونی نظر داشتند، امروز با افزایش جمعیت
قطعاً بایستی بسیج بیش از دو برابر میشد. یعنی ما بایستی 50 میلیون بسیجی داشته
باشیم. این فراگیری الزاماتش باید تبدیل بشود به یک باور در نزد متولیان بسیج.
به نظر میرسد گاهی اوقات آن باور حضرت امام را حتی متولیان
بسیج امروز درونی نکردهاند و ندارند. اگر این بود ما بایستی به نوع دیگری با مردم
دارای تفکر نزدیک به بسیج یا تفکر بسیجی برخورد میکردیم. به نظر میرسد امروز ما یک جاهایی یک نوع گزینش را دنبال میکنیم که متعلق به
یک سازمان مثلاً تعریف شده بروکراتیک است که از او توقعات خاصی هم میرود، در
صورتی که اگر این تفکر شکسته شود نوعی بنّبست شکنی برای تشکیل بسیج دهها میلیونی
فراتر از بسیج بیست میلیونی پدید میآید.
یک بخش هم برمیگردد به رفتار خود بسیجیان. کسانی که به
کسوت بسیج در آمدهاند و امروز به عنوان بسیجی شناخته میَشوند بایستی بدانند که
نوع رفتار آنها میتواند شوق ایجاد کند یا خدای نکرده نفرتی برای پیوستن به بسیج
ایجاد کند. کسی که امروز به کسوت بسیج در آمده بایستی مواظبت کند بر رفتارش، چون
مردم او را به عنوان نماد و الگو یا تجسم آن تفکر و فرهنگی که حضرت امام(ره) به
دنبالش بودند می بینند. لذا بایستی امروز حتماً در رفتارشان نوعی فرهیختگی را
تجلی و بروز بدهند که موجب تشویق دیگران برای به پیوستن به بسیج بشود.
الزامات دیگر که شاید اگر بخواهیم متعرضش شویم، توجه به
تحولات اجتماعی است. اگر زمانی مثلاً در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی به اقتضای فضای
امنیتی آن زمان عشق به تفنگ و نظامیگری وجود داشت، امروز با تحولات پیش آمده شاید
رغبت به علم و آشنایی با فنآوریها، ذوق و شوق بیشتری را برانگیزد. لذا به نظر میرسد
امروز مثلاً به موازات آموزش نظامی برای عدهای از بسیجیان که میتواند پاسخگوی
هیجانات مفید باشد، اما ما بایستی عرصههایی مانند علم و فنآوری را از آنچه که
فعلاً وجود دارد به مراتب پررنگتر ببینیم.
و دیگر اینکه ایجاد انگیزش برای مقابله با دشمن آشکار و
عرصه جنگ سخت به مراتب راحتتر از ایجاد انگیزش برای حضور در عرصه دفاع نرم و
مقابله با جنگ نرم است و مسئولین سازمان بسیج بایستی به این تحولات محیطی هم توجه
بیشتری داشته باشند تا زمینههای جذب و ایجاد انگیزش برای ورود به بسیج و بسیجی
شدن را در جامعه تقویت کنند و پیش ببرند.
برای ترویج هر اندیشهای باید یک سری الگوهای
شایستهای در جامعه معرفی شوند تا آن اندیشه ترویج شود و عمومیت پیدا کند. مسئولین
نظام جمهوری اسلامی به عنوان الگوهای بارز و شناخته شدهای هستند که رفتار و عملکرد
آنان از چشم مردم دور نمیماند. در مقطع فعلی شاهد آن هستیم که ذهنیت مردم نسبت به
برخی مسئولین منفی شده است. به نظر شما علت اینکه برخی از مسئولین کشور روحیه و
فرهنگ بسیجی را ندارند چیست؟ و تأثیری که این روند بر افکار عمومی میتواند بگذارد
چه مقدار است؟
در اوایل انقلاب مسئولین میتوانستند الگویی برای بسیجی
بودن و انقلابی بودن معرفی بشوند کما اینکه کارت طرح لبیک یا خمینی، به صورت
افتخاری برای بسیاری از مسئولین نظام صادر میشد و تبلیغ می شد و خود آن روشی بود
برای تبلیغ و جذب مردم به بسیج، آیا این شیوه برای همیشه تاریخ است؟ نه، چه بسا
مسئولینی از آن خط منحرف شدند که دیگر آن ها خودشان نمیتوانند نماد تجلی تفکر
بسیجی باشند. بنابراین امروز باید به سراغ آن الگوهای اصیل و واقعی برویم که کم هم
نیستند. همانطور که برای بسیج کارگری شهید برونسی الگو میشود برای بسیج کارمندی،
بسیج دانشجویی و سایر گروه ها هم میشود امروز الگوهای شهید و غیرشهیدی مثال زد.
مثلاً شهید فهمیده الگویی است برای ایثار و فداکاری و یا افرادی که در عرصههای
علمی و فناوری چهره شدهاند میتوانند الگوی موفقی باشند در آن عرصه برای عدهای
دیگر. البته متأسفانه ما تا زمانی که افراد در قید حیاتاند ابا داریم و یا غافلیم
از معرفی آنها به عنوان الگو به جامعه مخاطب.
مرحوم کاظمی آشتیانی در عرصه علمی میتوانست نماد بسیجی
بودن به حساب بیاید و امروز هم افرادی داریم که در عرصههای مختلف موجب درخشش
هستند و با برخورداری از فرهنگ و تفکر بسیجی در اوج سلامت و کارآمدی، در گمنامی
هستند. بایستی این گمنامها را کشف و به جامعه معرفی کرد. به عنوان مثال خانم دباغ
نماد و الگوی زن انقلابی بود که خودشان هم زمانی مسئول بسیج خواهران کشور بود و
زیست ساده و انقلابیگری، ایشان را در طراز یک الگوی موفق برای زن بسیجی امروز ما
قرار داده است. کسی که در عین خانهداری و تعدد اولاد از امر مبارزه غفلت نمیکند،
کسی که وقتی با پیروزی انقلاب مورد عنایت حضرت امام(ره) است و در مسئولیتهایی
مثل فرماندهی سپاه همدان، مسئولیت بسیج خواهران کشور، نمایندگی مجلس و نمایندگی
حضرت امام برای رساندن پیام امام به گورباچف قرار میگیرد، در اوج مناعت و سادهزیستی
زندگی میکند و در حالی که دختر گرامیشان هم در زندان ساواک همبند اوست اما نه
برای خود و نه برای اطرافیانش هیچوقت دنبال امتیاز و رانتی نبود به گونهای که
وقتی نمیتوانست بعد از نمایندگی، افراد مستضعفی که تحت پوشش او بودند را جوابگو
باشد، با پوشاندن چهره، کرایه کشی میکرد که از درآمد حاصله به مستضعفان کمک کند.
با این حال هیچ مطالبهای از نظام نداشت و فردی بیادعا بود و در شرایطی که برخی
از غفلتها موجب شده بود آنگونه که باید شأن ایشان رعایت نشد، اما در پاسخ به
سؤالی که پرسیدند پشیمان نشدی؟ گفتند ابدا، من اگر پایی میداشتم الآن در سوریه
بودم. ایشان نماد بزرگی است برای خواهران بسیجی ما.
به نظرم ما کمبود نماد نداریم ولی نوعی غفلت از نمادها یا
نشناختن نمادها وجود دارد. ما در کشور قحطالرجال نداریم بلکه جهلالرجال داریم و
همانطور که عرض کردم باید اینها را شناخت و به جامعه شناساند.
نظرتان در خصوص مسئولینی که همیشه به عنوان الگو
جلوی چشم مردم هستند، چیست؟
به عنوان یک تهدید امروز ما میبینیم که برخی از مسئولین
وارد گود سیاستبازی شدهاند فلذا روزی که به خاطر آن ویژگی دفاعی بسیج و حضور
رزمندگان بسیجی احساس میکردند بسیج محبوبیتی دارد خودشان را وصل به بسیج میدانستند
و در شرایطی که بسیج برای مقابله با برخی از تهدیدات به ناچار در عرصههای داخلی
ورود پیدا کرد که به نوعی متعرض به بخشی از حامیان حزبی و جناحی آنها میشد، (مشخصاً
در فتنه 88) ترجیح دادند که اینها حتی یک فاصلهای هم نسبت به بسیج داشته باشند،
نوعی برخورد کاسب منشانه با موضوع بود. به نظر من اینها خیلی هم مهم نیست که
حتماً مؤید بسیج باشند و در چهره حامی بسیج ظاهر بشوند چون بسیج با روحیه کاسب
منشی همخوانی ندارد.تعبیری حضرت امام(ره) دارند که میفرمایند بسیج لشکر مخلص
خداست.
امروز ما با چنین آفتی مواجه هستیم که برخی از مسئولین
همانطور که پرچم انقلاب و ارزشهای انقلاب را بالا می گیرند ابا دارند و به تعبیر
واقعیتر ننگشان میآید، در ادامه با تفکر ارزشی بسیج هم چنین برخوردی داشته باشند
و این هم برخواسته از اشتباه محاسباتی آن هاست که تصورشان این است که امروز برخی
از اقشار مردم، تفکر بسیجی و حمایت از بسیج را رد میکنند و دفاع از این تفکر برایشان
نوعی هزینه به دنبال دارد.
به نظر من اینگونه رفتارها از سوی برخی مسئولین خیلی برای
بسیجیان نبایستی اهمیت داشته باشد، چون امروز در رأس مسئولین نظام، مقام معظم
رهبری(حفظه الله تعالی) هست که تمام دغدغههایش حفظ انقلاب و ارزشهای معطوف به
انقلاب است و افتخار بسیجیان آن است که او نماد بسیجی بودن بر دوش انداخته است.
بنابراین در این ماجرا کسی که ضرر میکند مسئولینی هستند که از این تفکر فاصله
گرفتهاند و گاهی افتخار و توفیق این که بتوانند این نماد را هم تبلیغ کنند، از
دست دادهاند. و الاّ با کنار کشیدن این گونه افراد چیزی از ارزش بسیجی بودن نمیکاهد.
آینده بسیج و فرهنگ بسیجی را در کشورمان چگونه
ارزیابی میکنید؟
بستگی دارد که مجموعهای که متولی امر بسیج هستند چه برنامهای
داشته باشند.اما اگر ما بپذیریم که بسیج نماینده قشر مستضعفی است که دنبال ترویج
اسلام عزیز است، به آینده بسیار خوشبینیم که نرید أن نمن علی الذین الستضعفوا فی
الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین.
شکلگیری حشد الشعبی که تکثیر فرهنگ بسیجی در کشور عراق است
و دفاع وطنی که تکثیر فرهنگ بسیجی در کشور سوریه است و نیروهای کمیتههای مردمی در
یمن نشان میدهد که روندی که با شکلگیری بسیج در جمهوری اسلامی ایران شروع شده،
امروز شکل منطقهای پیدا کرده و انشاء الله در آینده شکل جهانی هم خواهد یافت.