ترزا می، نخستوزیر انگلیس در سفر اخیر خود به کشورهای حوزه خلیجفارس با اتخاذ مواضعی جنجالی و نامتعارف در گفتوگو با «العربیه» مدعی شد، انگلیس برای مقابله با اقدامات ایران در منطقه تلاش میکند. وی در نشست شورای همکاری خلیجفارس نیز با اشاره به آنچه اقدامات تهاجمی در منطقه خوانده بود، خطاب به سران کشورهای عربی شرکتکننده در این نشست، اعلام کرد: «قصد دارم به شما اطمینان دهم که نسبت به تهدیدی که ایران برای خلیجفارس و خاورمیانه ایجاد میکند، هوشیار هستم و بریتانیا کاملاً به همکاری استراتژیکمان با کشورهای حوزه خلیجفارس و همکاری با شما برای مقابله با آن تهدید پایبند است.»
گرچه اتخاذ چنین مواضعی از یک مقام انگلیسی با سابقه سیاه استعماری و کودتای ننگین ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، حامی جدی رژیم استبدادی پهلوی و کمککننده بزرگ رژیم بعثی صدام و تروریستهای تکفیری و منافقین برای ما ایرانیان امری عادی به شمار میآید؛ اما کشف دلایل علنیسازی آن در مقطع فعلی را میتوان در موارد زیر دانست:
۱ـ رونقبخشی به بازار صادرات سلاح در شرایطی که اقتصاد انگلیس به شدت به درآمد و تضمینهایی در روند نگرانکننده پس از برگزیت برای حفظ این درآمدها نیازمند است و هیچ بازاری مانند کشورهای نفتی حوزه خلیجفارس نمیتواند ضمانتبخش باشد. اخبار خرید ۳/۷ میلیارد دلاری تجهیزات نظامی از سوی این کشورها در روزهای اخیر گویای موفقیت دولتهای غربی، از جمله در کاسبی تسلیحاتی با ابزاری، چون هراسافکنی در بین سران رژیمهای مستبد این دسته کشورها به شمار میآید.
۲ـ مشروعیتبخشی به ایجاد پایگاه دائمی در بحرین و قانعسازی افکار عمومی منطقه برای این حضور مداخلهجویانه بدون پرداخت هزینههای لازم و آن هم به میزبانی رژیمی سرکوبگر و مستبد که در رفتار خویش هیچیک از معیارهای انسانی را مراعات نکرده و در برخورد با مردم کشورش خشنترین رفتار ضد انسانی و مغایر با حقوق بشر را بروز میدهد.
۳ـ ضمانتبخشی به همراهی با رژیمهای عربی منطقه در حمایت از تروریستهای تکفیری در شرایطی که روند مبارزه با تروریستها در حلب و موصل وارد مراحل سرنوشتساز شده و حامیان عربی و غیر عربی تروریستها را دستپاچه و نگران کرده است. این ادعای سلمانبنعبدالعزیز، پادشاه فرتوت عربستان که میگوید: «پیامدهای بحران سوریه به جایی رسیده است که نیازمند تلاش گسترده جامعه جهانی برای یافتن راهحل سیاسی بحران و حفظ وحدت و تمامیت ارضی این کشور است»، گویای این نگرانی و تلاش انگلیسیها برای دلگرمی دادن به آنان در کمک به حفظ و نجات تروریستهاست.
۴ـ پیوند سیاست باکینگهام و کاخ سفید و متأثر بودن رفتار ترزا می از انتخاب ترامپ در آمریکا که در ساحت نظامی به گماردن سگهای دیوانه و وحشی افتخار میکند، نخستوزیر انگلیس نیز جوگیر شده و سعی دارد از منطقه خلیجفارس این پیام را ارسال کند که او نیز در عرصه امنیتی و نظامی استعداد همراهی با ترامپ را دارد؛ اما گویا فراموش کرده است که اسلافش، چون تونی بلر به دلیل اتخاذ مواضع جنجالی و جنگطلبانه علیه مردم مظلوم عراق، که به بهانه نابودی سلاحهای کشتار جمعی صورت گرفت و دروغ از آب درآمد، مجبور به عذرخواهی شدند.
بنابراین، مواضع خانم ترزا می که مغایرت کامل با آداب دیپلماتیک قرار داشته و با ادبیاتی مربوط به قرون گذشته اعلام شد، میتوان نوعی رقص بدوی برای پول به شمار آورد که البته هزینهاش اعتبار دیپلماسی این خانم است که سابقه بازیگری و هنرپیشگیاش را پایه دیپلماسیاش قرار داده و تصورش این است که چنین ادبیاتی میتواند با تولید ایرانهراسی، وابستگی رژیمهای زبون برخی کشورهای منطقه را تشدید و امکان چپاول ثروتهای نفتی آنها را فراهم کند؛ اما سرنوشت صدام و قذافی برای این رژیمها عبرتآموز است که هم صدام روزی از کمکهای بیحساب دولت انگلیس بهرهمند بود و هم قذافی روی تعهد تونی بلر برای دفاع از خود حساب کرده بود؛ اما در حمله به هر دو، انگلیسیها حضور داشتند. انگلیسیها خوب میدانند که خاستگاه تفکر تروریسم تکفیری و تأمین لجستیک این گروههای خطرناک، دستگاههای ایدئولوژیساز همین رژیمهایی است که با آمریکا و انگلیس شریک راهبردی بوده و حامی راهبردی این تروریستها به شمار میآیند. تروریستهایی که نه تنها از تسلیحات غربی در سوریه و یمن استفاده میکنند، بلکه در نفوذ به کشورهای عربی از پوشش دیپلماتیک و حمایت پنهان همین دولتها سود میجویند. تروریستهایی که امروز حکم ارتش منطقهای وابسته به سرویسهای کشورهایی، چون عربستان سعودی، امارات و قطر را دارند، همانهایی که در گذشته میتوان ردّ پایشان را در حادثه تروریستی ۱۱ سپتامبر و کشتن سفیر آمریکا در بنغازی لیبی هم پیدا کرد و امروز هم از موشکهای تاو آمریکایی در سوریه استفاده میکنند. گرچه آمریکاییها برای حفظ منافع تاکتیکی و مصلحتهای دیپلماتیک فعلاً پنهانکاری و لاپوشانی را ترجیح میدهند، اما اصل مسئله هیچ تغییری نمیکند و روزگاری تاریخ در برابر این نوع بازیهای سیاسی کثیف قضاوت خواهد کرد. همانگونه که امروز هم آگاهان عرصه سیاست از این رفتار دوگانه و متکی بر حرص مادی دولتمردان غرب احساس نفرت و انزجار میکنند.