همانطور که مستحضرید از انقلاب اسلامی تا کنون ما شاهد شکلگیری احزاب و جبههها و تشکلهای مختلفی بودهایم. به نظر جنابعالی جبهه منا چه تفاوتها و شباهتهایی با این احزاب و جبههها دارد؟
جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی در واقع متشکل از مجموعه نیروهای معتقد به انقلاب اسلامی هستند که در یک ساز و کار حقوقی، در حال شکل دادن یک اجماع و توافق حول موضوعات اساسی در سپهر سیاست و حکومت ایران هستند که این اجماع در مرحله اول در خصوص انتخابات سال 1396 – انتخابات ریاست جمهوری و انتخابات شوراهها- رخ خواهد داد.
ما از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی ایران شاهد بوده ایم که هر جا نیروهای معتقد به انقلاب در صحنه حضور داشته اند و به دفاع از انقلاب اسلامی ایران در ساحتهای مختلف سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی به طور جدی و انگیزهمند وارد میدان شده اند، آنجا نوبت موفقیتهای ما بوده است. در جریان حوادث سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی ایران به خصوص دوران هشت سال دفاع مقدس، نیروهای انقلابی آمدند و از کشور دفاع کردند؛ در دوران سازندگی نیز شاهد هستیم که نیروهای معتقد به انقلاب آمدند و کشور را مجدداً ساختند. همچنین در حوزههای علمی و فناوری، مرحوم دانش آشتیانی، شهدای هستهای ما از جمله شهید احمدی روشن، شهید شهریاری و بزرگان دیگری که داریم، این افراد جزو نیروهای معتقد به انقلاب بودند که در حوزههای مختلفی که انقلاب اسلامی در معرض خطر بود، این احساس تکلیف را داشتند که حضور پیدا کنند و توانستند در آن مقاطع اثرگذار باشند. به اعتقاد بنده هر جا کار به نیروهای انقلابی سپرده شده است آنجا کار موفق بوده و اتفاقاً جایی که نیروهای انقلابی از آن فاصله گرفته اند آنجا به پاشنه آشیل ما تبدیل شده است. به عنوان مثال مجموعه نیروهای معتقد به انقلاب، چون از ابتدا درگیر دفاع سخت و نرم از کشور بودند، در حوزه های اقتصادی ورود پیدا نکردند و امروز ما شاهدیم عمدهترین معضلات کشور در این حوزه نمود یافته است. اگرهمین حوزهها هم به نیروهای انقلابی سپرده شده بود قطعاً امروز ما دچار چنین مشکلاتی نبودیم و این گونه نبود که رهبر معظم انقلاب بفرمایند که اقتصاد مقاومتی امروز روی زمین مانده است و یا در سالی که مزین است به نام اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل، رئیس ستاد اقتصاد مقاومتی بخواهد گزارش عملکرد جاری وزارتخانهها را به عنوان گزارش اجرای اقتصاد مقاومتی ارائه کند.
با این توضیحات احساس تکلیف نیروهای انقلابی امروز در ساحت سیاسی است. یعنی همان نیروهای انقلابی که در دفاع مقدس بودند و در عرصههای علمی، اقتصادی و فرهنگی بودند، امروز احساس تکلیف کرده اند که در حوزههای سیاست باید از آن تابوهای سیاسی گذشته عبور کرده و سپهر سیاست و حکومتداری را به یک فرصت بینظیر برای نظام و جمهوری اسلامی تبدیل کنند. از همین رو این جبهه مردمی نیروهای انقلاب به عنوان یک ساز و کار حقوقی از پایین به بالا شکل گرفت. ما در گذشته جبهههای مختلفی را شاهد بودیم که این ائتلافها معمولاً از بالا به پایین شکل میگرفت اما در جبهه منا برای اولین بار شاهد هستیم که همان نیروهای انقلابی بر اساس ساز و کار حقوقی و بر اساس خرد جمعی دست به انتخاب و تعیین کارگزاران خودشان زدهاند. در ادبیات غرب به این دست از نیروها، در اصطلاح نیروهای stablishment نظام سیاسی گفته میشود. فرض بفرمایید شما می خواهید پوستری به دیوار بزنید؛ برای این کار پوستر را با میخها و پونزها نگه میدارید؛ در انقلاب اسلامی هم اقشاری هستند که نقش نگهدارندهها و نقاط استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران را بازی میکنند. اتفاقی که در خصوص جبهه منا در حال رخ دادن است این است که ما از پاتوقهای حزبی و گعدههای سیاسی گذشته که بین جریانات سیاسی وجود داشت عبور کرده ایم و شاهد یک نوسازی در فضای مدنی و سیاسی کشور هستیم. مقام معظم رهبری در کرمانشاه (سال 1390) مسئله نوسازی جمهوری اسلامی ایران را مطرح فرمودند، آن نوسازی مسبوق به نوسازی مدنی و نوسازی جریانات و گروههای سیاسی است. یعنی تا جریانات سیاسی به عنوان گلوگاههایی که قرار است کارگزار سیاسی برای ساختار معرفی کنند ، در معرض نوسازی قرار نگیرند طبیعتاً نمیشود انتظار داشت که در نظام هم نوسازی و بهسازی شکل بگیرد.
جبهه منا با این رویه و با اتکای بر ادبیات ناب انقلاب اسلامی شکل گرفته و امروز دارای یک شورای مرکزی، مرامنامه و اساسنامه است و چشمانداز و اهداف مشخصی برای اداره کشور دارد. این جبهه قائل به این است که برای اداره کشور در تمام شمول و امور دارای نیروهای متخصص و مجرب معتقد است و از همین امروز برنامه کشورداری خودش را مشخص کرده و نیروهایش را که در مجمع عمومی اول این جبهه با حضور حدود 3000 نفر، از دورترین مناطق کشور مشخص رده است. بنده فکر میکنم یکی از ویژگیهای اصلی جبهه منا برای مردم این است که در آینده پاسخگوی عملکرد خود بعد از انتخاب افراد است. ما وقتی کالای یک شرکتی را میخریم به خدمات پس از فروشش توجه میکنیم، جبهه مردمی انقلاب اسلامی قائل به این است، نیروهایی که به مردم معرفی می کند، بعد از انتخاب شدنشان توسط مردم، رها نشوند. ان جبهه پیگیر رفتار و عملکرد این نیروها خواهد بود و اینطور نیست که رئیسجمهوری بیاید زمام امور کشور را برای چهار سال در دست بگیرد و به هیچکس پاسخگو نباشد و هیچکس هم نتواند مسئولیت عملکرد او را بر عهده بگیرد.
با این رویهای که جبهه منا شکل گرفته ممکن است اختلافاتی بین اعضای آن که دارای فکرها و اندیشههای مختلف هستند وجود داشته باشد. به نظر شما این اختلافات تا چه میزان جدی است و اختلاف در چه حوزههایی ممکن است به وجد بیاید؟
اولاً اختلافات به هیچ وجه در سطح مبنایی نیست. اگر مبنایی بود اصلاً در یک جبهه جمع نمیشدند. احساس بنده این است که جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی دارای یک هژمون گفتمانی در کشور خواهد بود که مجموعه نیروهای اصولگرا را تحتالشعاع خودش قرار خواهد داد و تصور نمیکنم مباحثی که در حاشیهها مطرح میشود بتواند به آن جریان اصلی جبهه منا تأثیرگذار باشد. البته طبیعی است که افراد و گروههای سیاسی با هم اختلاف سلیقه داشته باشند. هنر ائتلاف این است که بتواند بین اختلاف نظرها جمع ببندد؛ وگرنه مدیریت یک سری موافق که هنری نیست. یکی از مهمترین کارکردهای جبهه منا، مدیریت اختلاف سلیقههای گروههای سیاسی است. یعنی همین ساز و کار خرد جمعی و این که 3000 نفر بیایند رأی بدهند به معنای این است که علیرغم اختلاف سلیقهای که هست بیاییم بر اساس رأی و خرد جمعی به نتیجه برسیم. این هنر ائتلاف است و اگر فکر کنیم ائتلاف به معنای وحدت فکری است راه را به خطا رفته ایم. گروهها و جریانات سیاسی دارای عقبهها و سوابق مختلفی هستند و نمی توان انتظار داشت که تمام گروهها و جریانات سیاسی بیایند سوابق، عقبهها و گرایشات خودشان را کنار بگذارند و الآن در دل جبهه جدید کاملاً هضم شوند. اینطور نخواهد بود و جبهه هم اینطور نمیخواهد. جبهه میخواهد گروهها در عین حالی که هویت خودشان را حفظ میکنند، بتوانند در یک ائتلاف حداکثری و گسترده و بر مبنای اشتراکات مبنایی و اصولی دور هم جمع شوند و خوشبختانه این اتفاق هم اکنون افتاده است.
با توجه به اهداف بلند مدتی که جبهه منا برای خود تعریف کرده است و اهدافی که فراتر از انتخابات سال 1396 است، برخی از چهرههای اصولگرایی که فعلاً به جبهه نپیوستهاند، اگر بخواهند مسیرشان را جدای از مسیر جبهه منا تعریف کنند، در دراز مدت وضعیت آنها چگونه خواهد بود؟
به نظر بنده جبهه منا مثل یک دریاست که رودهای مختلفی به آن میپیوندند و طبیعتاً اگر فردی بخواهد سدی بزند در مسیر یک رود جاری و مانع از این بشود که آن رود به دریا بپیوندد عملاً دارد زمینه ای را فراهم میکند که یک روزی آن سد شکسته شود. بدنه نیروهای انقلابی امروز تقاضا و درخواستشان این است که همه یک صدا، واحد، مبتنی بر یک عقلانیت جمعی، مبتنی بر یک عقلانیت انقلابی به سمت اشتراک نظر و ائتلاف نهایی و به سمت تشکیل یک دولت اسلامی حرکت کنند. حال اگر فردی در یک جریان سیاسی بدلیل شیخوخیت و یا هر دلیل دیگری مانع از این بشود که آن جریان و عقبههایش به آن دریا بپیوندند به نظر من حکایت آن حکایت سدی است که روزی شکسته خواهد شد؛ چون روز به روز تمایلات برای پیوستن به این عقلانیت انقلابی بیشتر خواهد شد و راز ماندگاری و بقای جبهه مردمی انقلاب اسلامی هم رویکرد انقلابی است.
همانگونه که ما میگوییم علل موجده انقلاب اسلامی، علل مبقیه اش نیز هست، علل مبقیه جبهه نیروهای مردمی انقلاب اسلامی هم انقلاب اسلامی است. اگر جبهه منا بخواهد برود در قالب احزاب و گروههای سیاسی قرار بگیرد و خودش بشود یک حزب و تشکیلات، و دوباره یک الیگارشی آهنین شکل بگیرد، اینها جوابگو نخواهد بود و این هم عمر کوتاهمدتی خواهد داشت. مطمئناً جبهه منا دارای یک برنامه ده ساله برای اداره کشور خواهد بود. به نظر بنده این جبهه طلیعه معادلات سیاسی جدید در دهه پنجم انقلاب اسلامی است. دهه پنجمی که میتواند دوران بلوغ جمهوری اسلامی باشد و ما در این دوره شاهد آن هستیم که آن ایدههای و اهدافی که در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی در حزب جمهوری اسلامی بود مجدداً در قالب جبهه مردمی منا احیا شده است و انشاء الله این حرکت به فضل پروردگار مستدام و پربرکت باشد.
با تشکر از دکتر اسکندری بابت وقتی که در اختیار پایگاه بصیرت قرار دادند.