صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

بین الملل >>  سیاست خارجی >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۱۵ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۱۵  ، 
شناسه خبر : ۳۰۳۴۸۷
دولت جمهوری اسلامی می تواند با توسعه تعاملات خارجی خود و همزمان انتقاد از سلطه گری آمریکا در عرصه جهانی، بسیار بهتر ارزش های انقلاب اسلامی را در سطح دنیا مطرح سازد و این موضوع در رابطه با موافقتنامه های بحث برانگیز نیز صدق می کند
پایگاه بصیرت / گروه بین الملل/حمزه عالمی
سیاست خارجی دولت دکتر روحانی، همواره یکی از مسائل بحث برانگیز بوده است. این موضوع به ویژه با آغاز مذاکرات هسته ای با هدف دستیابی به توافقنامه برجام، مجادلات زیاد و موافقین و مخالفان بسیاری را برانگیخته است و در دو سوی این مجادلات، رویکردهای تندی وجود دارد. موافقین سرسخت توسعه ارتباطات خارجی ایران، معتقدند تنها راه حل مشکلات داخلی و به ویژه پیشرفت اقتصادی از راه اولویت دادن به تعاملات بیرونی می گذرد و در مجموع عامل خارجی را موتور محرکه داخل در زمینه اقتصادی و برخی مقاصد سیاسی می دانند. در مقابل اما، مخالفان و منتقدان سیاست خارجی دولت روحانی، با اشاره به سابقه نظام سلطه و بدعهدی طرف های غربی، به ویژه آمریکا، بسیاری از ارتباطات خارجی دولت را به دیده تردید می نگرند و گاه آن را متهم به سازش و زمینه سازی جهت هضم جمهوری اسلامی در نظام جهانی می کنند. مذاکرات مربوط به برجام از نگاه این عده با نیّت مقدمه سازی جهت ارتباط با آمریکا دنبال شده است و معتقدند از همین روست که دولت روحانی تمایلی ندارد در مقابل عهدشکنی آمریکا با قاطعیت بایستد.
سخنان رهبر انقلاب در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری دکتر روحانی، این دو رویکرد را ردّ می کند و راه میانه ای را در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نشان می دهد. ایشان در این سخنان سه جهت گیری عمده را خطاب به دولت دوازدهم، دولت دوم حسن روحانی، توصیه کردند. جهت گیری اول که پرداختن به مشکلات مردم محسوب می شود، بیشتر مسئله ای داخلی است و جهت گیری دوم و سوم در رابطه با مسائل سیاست خارجی است که معظم له در این زمینه «تعامل گسترده با دنیا» و «ظاهرشدن با صلابت و قدرت در برابر هر سلطه طلبی» را مطرح کردند.


 ایشان در این باره گفتند: «جهت‌گیری دوّم، تعامل گسترده‌ی با دنیا است؛ این توصیه‌ی همیشگی ما است که این درست نقطه‌ی مقابل آن چیزی است که دشمنان ما و سلطه‌گران عالم دنبالش هستند. ما می توانیم با دنیا ارتباطات وسیع و گسترده‌ای داشته باشیم، هم به ملّت ها و دولت های دیگر کمک کنیم، هم از کمک آنها بهره‌مند بشویم؛ حیات اجتماعی بشریّت این‌جور پیش می رود: همکاری، همدلی، همراهی، تعامل با دنیا؛ اقلیم ما، جغرافیای ما، امکانات فراوان ما، این را برای ما آسان می کند. و جهت‌گیری سوّم؛ در برابر هر سلطه‌طلبی، با صلابت و قدرت ظاهر بشوید؛ آن سلطه‌طلب هر که می خواهد باشد؛ امروز از همه متجاوزتر و وقیح‌تر، رژیم ایالات متّحده‌ی آمریکا است؛ در مقابل اینها با صلابت ظاهر بشوید، با قدرت ظاهر بشوید؛ با پشتوانه‌ی اقتدار ملّی و کمک این مردم می توانید از ترفندهای آنها جلوگیری کنید و آن را دفع کنید.»
روشن است که دو رویکرد گفته شده نسبت به سیاست خارجی دولت روحانی، با این دیدگاه رهبری فاصله دارند. رهبر انقلاب خواهان تعامل گسترده با دنیا و همزمان ایستادن در مقابل سلطه گری است و دو رویکرد مذکور یکی به حذف تعامل گسترده منجر می شود و دیگری به حذف سلطه گری. 
 آن دو رویکرد در واقع روندی جبری در روابط خارجی تعریف می کند و عرصه بازیگری دولت را بسیار محدود و حتی محو می سازد، در حالی که ارتباطات خارجی اساسا عرصه «بازیگری» است و بازیگری در مرحله اول به معنای «حضور ارادی و مستقل» در نظام بین الملل است. بازیگری در عرصه بین الملل ایجاب می کند که یک دولت روش ها و ابزارهای مختلفی را در تعامل با دیگر دولت ها که این کشور را به رسمیت می شناسند، دنبال کند. بخش زیادی از این اقدامات در عرصه بین الملل وجه مشروط دارد؛ یعنی دنبال کردن نهایی آنها و وارد شدن به فاز عملی بسته به اراده یک دولت است و آن دولت در اراده کردن جهت اقدام عملی، تعهد طرف مقابل خود را می سنجد. این که تا چه اندازه این وضعیت در سیاست خارجی دولت روحانی دنبال شده است یا نه، در این جا مورد بحث نیست. بحث اصلی این است که دو رویکرد جبری گفته شده که اولی نیّت خود را بر تقدّم روابط خارجی نسبت به داخل گذاشته و تنها ارتباطات خارجی را عامل تحرک داخل می داند و دومی از دولت سلب اراده می کند و بخش زیادی از روابط خارجی را سبب هضم ایران در اقتصاد و سیاست جهانی می داند، گمان می کنند به صرف تکیه بر روابط خارجی همه چیز تحت الشعاع قرار می گیرد. این دو رویکرد به معنی بازیگری و مشروط بودن روابط خارجی را توجه نمی کنند و از نظام جهانی تعریف مطلقی ارائه می دهند، به این معنا که معتقدند همه راه ها به واشنگتن ختم می شود؛ مدافعان توسعه ارتباطات خارجی ایران، از این موضوع خرسند هستند و مخالفان آن را یک فاجعه می دانند.


این مفروض در روابط بین الملل و نظام جهانی کنونی، اعتبار چندانی ندارد. اولا نظام جهانی کنونی از تکثّر لازم برخوردار است و عرصه بازیگری نسبتا فراخی را برای جمهوری اسلامی فراهم می کند، ثانیا روابط خارجی به معنای روابط داخلی به سرعت وارد فاز اجرایی نمی شود و یک رابطه مشروط و مقیّد به رعایت تعهدات طرفین است و کنترل آن در دست دولت هاست. 
دولت جمهوری اسلامی می تواند با توسعه تعاملات خارجی خود و همزمان انتقاد از سلطه گری آمریکا در عرصه جهانی، بسیار بهتر ارزش های انقلاب اسلامی را در سطح دنیا مطرح سازد و این موضوع در رابطه با موافقتنامه های بحث برانگیز نیز صدق می کند. به عنوان مثال در موافقتنامه برجام، ایستادن ایران بر سر تعهدات خود و پیشگام نبودن در خروج از برجام، در حالی که طرف آمریکایی به نقض برجام اقدام می کند، تا یک اندازه ای می تواند تعهد ایران به قواعد بین الملل را به خوبی در افکار عمومی دنیا و به ویژه دولت های اروپایی برجسته کند و همزمان زمینه نقد عهدشکنی طرف مقابل را فراهم سازد. نباید فراموش کرد که اعتبار یک دولت در عرصه بین الملل سرمایه بسیار مهمی است که نقش زیادی در بازدارندگی دارد و اعتبار با متعهد بودن به قواعد و توافقنامه ها حاصل می شود. مسلما این تعهد تا زمانی است که منجر به از دست رفتن منافع ملی نشود و هر زمان که منافع ملی یک کشور مورد حمله و تهدید جدّی قرار گیرد، آن دولت طبق قواعد بین الملل مجاز است از موافقتنامه مذکور خارج شود.
این موضوع حتی درباره اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز صدق می کند. منشور حقوق بشر سازمان ملل، سراسر با اعتقادات اسلامی سازگار نیست و از این رو مواجهه ایران با این موضوع نه ردّ کامل و نه پذیرش کامل آن است. جمهوری اسلامی مواجهه نقادانه با این اعلامیه دارد و این موضوع علاوه بر نقد رویکردهای لیبرالیستی در زمینه حقوق بشر، فضای بازیگری انتقادی ایران در عرصه بین الملل و همزمان مطرح کردن ارزش های خود در عرصه جهانی را فراهم می کند. ردّ یا پذیرش کامل این اعلامیه چنین فضایی را از بین می برد.



بنابراین نگاه مطلق به عرصه روابط خارجی به بن بست ختم می شود و سبب انزوا شده و اجازه طرح ارزش های انقلاب اسلامی در عرصه جهانی را نمی دهد. در حالی که مواجهه جمهوری اسلامی در عرصه بین الملل که یک مواجهه ارزشی تعریف می شود، رفتار عقلانی و اخلاق محور در محیط بین الملل را به نمایش می گذارد و همزمان به نقد مستقیم و غیرمستقیم سلطه گری منجر می شود. همه این فرایندها از رهگذر دیپلماسی دنبال می شود و در فضای آشوبناک غرب آسیا این تنها راه صلح و ثبات است./

نام:
ایمیل:
نظر: