صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

تاریخ انتشار : ۱۸ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۰:۵۹  ، 
شناسه خبر : ۳۰۴۳۹۸
عید است اما روهینگیا عید ندارد
اینجا ‌آتش دارد بدنامی را از بشر به یدک می‌کشد، تا ننگ‌ها را به خیال خودشان پاک کنند. این جا جهنم بدون خروج برپا کرده اند. کسی حق ندارد از جهنم بشر بگریزد. حقوق بشر هنوز به مهلکه روهینگیا نرسیده است.
پایگاه بصیرت / گروه حماسه و جهاد/ سیدعلی موسوی
خدایا تو خودت شاهدی که انسان‌ها بل هم اضل شده اند، خدایا تو خودت شاهدی رحم به صغیر و کبیر ‌نمی‌‌کنند، این چه مرامی است که حیوانات از آن بیزارند و در سرتاسر تاریخ وحشی بودن حیوان یک هزارم این جنایات هم پیدا ‌نمی‌‌شود. خدایا اینجا چه خبر است؟ یک لحظه احساس می‌کنی که تاریخ تکرار شده و اسکندر، چنگیز و تمام قاتلان تاریخ تناسخ کرده اند در وحشی گری مدرن، در دنیایی که جایزه صلح نوبل را هم به یدک می‌کشد و ادعای تو خالیِ صلح فریاد تبعیض‌ها را به آسمان بلند کرده است. برای سگ‌‌ها و نهنگ‌ها و سنگ‌ها صداها بلند است. اما مردم فقیر پشتیبانی ندارند، سرزمین ندارند، هویت ندارند، امنیت ندارد، حق رفتن هم ندارند، اگر هم که بمانند به قتل خواهند رسید، بدون جرم. از هیچ حقی بهره‌مند نیستند، تا در زمین خدا حتی مهاجرت کنند، خدایا این‌ها نه راه پس دارند و نه راه پیش. زنان و کودکان در خشم جهل وحشی‌های مدرن می‌سوزند اما صدا از کسی در‌‌نمی‌‌آید، پول راه دهن‌ها را بسته و چشم‌ها کور مرگی گرفته که کشتار را ‌‌نمی‌‌بینند. روهینگیا، غزه، پاراچنار، فوعه و کِفریا، زمین دارد خون خوار می‌شود. حیوانات از شرم جنایات نسلشان دارد منقرض می‌شود. مانده‌اند آنها وحشی هستند و حیوان و دور از تمدن یا ...!

همه سازمان‌ها ودستگاه‌ها وکنفرانس‌ها و مسئولین در حد ابراز نگرانی روزگار می‌گذرانند. اما بغضی در گلویمان نهفته است که ‌نمی‌‌توانیم آن را نهان کنیم. چشمان‌مان اشکبار غم بزرگ هم‌کیشان‌مان در روهینگیا است عیدمان را با اشک می‌گذارنیم و بهت و حیرت، ترس چشمان کودکان میانمار نفس را در سینه می‌کشد. نگاهی که کمک می‌طلبد و فوران ترس از سر ناچاری با گداخته‌های اشک روان است.

خدایا مادران در ترس فرزندان خود را به دهان گرفته اند و با تمام توان می‌دوَند. دنیا به انتها رسیده و اینجا آخرین قطعه جورچینِ حیات است. مرزها جان‌ها را می‌گیرند، چه در خشکی چه در آب خدایا مهاجرت را در زمین گسترده تو ممنوع کرده اند. مادران منتظر نگاه تو هستند دیگر مردان شرمنده مرگ شده اند و ‌نمی‌‌توانند بجنگند. با دست خالی جلوی چشمان فرزندان‌شان قتل و عام می‌شوند، فرزندانی که اگر زنده بمانند تاریخ هیچ وقت روی دیدنشان را نخواهد داشت. تاریخ همیشه از روهینگیا فراری خواهد بود، این داغ را تاریخ هم ‌نمی‌تواند به دوش بکشد. تاریخ ‌نمی‌تواند بنویسد روهینگیا چه بود و چه شد. کسی از روهینگیا باقی نخواهد ماند تا قساوت‌ها را در تاریخ باز گو کند. انسانیت به قهقرای فلاکت افتاده است ملاک حق بودن جایزه ای است که خودشان به خودشان داده اند. صدای مظلوم ‌نمی‌رسد الا به آسمان، آن هم آسمانی که حق پرواز پرنده‌ها را هم به صلیب تعصب کشیده‌اند. و کودکان در آب چون ماهی‌ها راحت جان می‌دهند و اینجا گرسنگان منتظرند، آنها منتظرند ببینند هنوز خدا در زمین مخلوقی دارد که صدای مظلوم را بشنود، یا خدا هم تنها شده است. همه به حرمت تمدن بشر خفه خون گرفته اند تا چرخ دنده‌های پستی، انسان‌ها را له کند. همه دنیا به کنار، همه خلایق به کنار، همه سازمان‌ها به کنار، همه جایزه‌ها به کنار، خودمان دوباره زیر پایمان را نگاه کنیم! کجای تاریخ نشسته ایم؟ قرار بود کجای تاریخ را بسازیم؟ قرارمان با روح خدا چه بود؟ مگر میانمار از بوسنی دورتر است؟ مگر ما هم در نظم نوین جهانی هضم شده ایم؟ مگر ما شعارمان رفع ظلم از عالم نبود؟ مگر قرار نبود هر کجا صدای مظلومی بلند شد لبیک بگویم؟ مگر قرار نشد بجنگیم تا صلح را بسازیم؟ مگر آدم‌ها در نگاه جمهوری اسلامی به شرقی و غربی و فقیر و غنی تقسیم می‌شوند؟ مگر قرار نبود جمهوری اسلامی پرچم عدالت علی(ع) را بردارد و بر بام عالم بکوبد؟ خوب در عید غدیر خودمان را به امیرالمومنین نشان دادیم...

خدایا زمین تو شرمسار است از اینکه چنین موجوداتی را در خود جای داده است. اما شرم تاریخ از شعاردهندگان بی عملی‌ست که اسم اسلام را به یدک می‌کشند و خود در جای دیگر سرگرم سلاخی مسلمانان هستند. و عشق دلار‌های آمریکایی همه کس را لال و کر و کور کرده، چنانکه کسی به فکر حقوق کودکان گرسنه نیست، کسی حیرت مادران را تجسم ‌نمی‌کند، کسی شرم پدران را از بی چارگی ‌نمی‌خواهد ببیند، روهینگیا، میرزا اولنگ، سوریه، یمن، لبنان و..‌‌. انگار تمام جنگها و نسل کشی‌های قرن جدید دارد همزمان رخ می‌دهد.

جایی که تمام ابر رسانه‌های جهان ساکت شده و یا به وارونه نمایی از وقایع پیش آمده پرداخته‌اند. سادگی است که فکر کنیم این اتفاقات حاصل اعتراضهای مردمی و به صورت خودجوش و بدون برنامه‌ریزی قبلی انجام شده.

دست خبیث ابرقدرتهای دنیا در تمام این آشوبها دیده می‌شود. امروز خاورمیانه آبستن برادر کشیها و ترسیم چهره‌ای خشن از اسلام است. و امت اسلامی به شدت درگیر جنگهای فرسایشی و نیابتی با خود شده و دیگر توان صدور اسلام ناب محمدی را به اقصی نقاط جهان ندارد. انگار نه انگار که چندی پیش تمام سازمانهای اطلاعاتی غربی دستپاچه و نگران از گسترش و نفوذ اسلام در قلب اروپا و آمریکا، گزارش از تشکیل قریب‌الوقوع جمهوری اسلامی فرانسه و یا رشد جمعیت مسلمان انگلیس به ۴۰ درصد کل جمعیت این کشور می‌دادند.

چه کاری به غیر از همین آشوب‌ها میتوانست چهره اسلام ناب محمدی را اینگونه خشن معرفی کند و ندای زیبای الله اکبر را تبدیل به ندای وحشت و تروریست و رمز مرگ در اروپا کند؟

اینجا ‌آتش دارد بدنامی را از بشر به یدک می‌کشد، تا ننگ‌ها را به خیال خودشان پاک کنند. این جا جهنم بدون خروج برپا کرده اند. کسی حق ندارد از جهنم بشر بگریزد. حقوق بشر هنوز به مهلکه روهینگیا نرسیده است. اینجا حیوانات هم بر این بیچارگان در حقوق بشر برترند. این مردمان یا باید ایستاده در ‌آتش به همراه خانواده‌شان بسوزند یا اگر از گرمای ‌آتش بگریزند صحنه وحشی گری این قوم خدا نشناس رقم خواهد خورد. مرگ هم با درد می آید. ترس را حاکم بلامنازع می‌دانند. اینجا ضجه کودکان باعث شادی دستگاههای کشتار است، که در کشتن به بازی مشغولند. تعجب از این دنیا بی قاعده است. که حتی برای حیوانات شمع روشن می‌کنند اما این مردم مظلوم حتی از شمع هم محرومند. کسی توئیت ‌نمی‌زند: روهینگیا. املای کلمه روهینگیا برای وجدان‌های خواب‌رفته دشوار است. الان معیار تمدن انسانها بر ندیدن استوار است. که مردم بی گناه را نبینی تا تو را به عنوان بشر محسوب کنند و جایزه را هم به تو بدهند. امروزه برای تلاش‌های نکرده برای ندیدن‌ها ونگفتن‌ها ونشنیدن‌ها جایزه می‌دهند. انسان‌ها را به ملاک حرف شنوی انسان می‌پندارند. کسی هم اگر اعتراض کند چون خواب حقوق بشر را اشفته کرده باید که محو شود. اما در روهینگیا آزادی در دستگاه کشتار ضرب شده و نتیجه خون باری به بار اورده است. بودائیان نه به زنان رحم می‌کنند، نه به کودکان. آنها تجاوز می‌کنند، می‌کشند و مُثله می‌کنند. دلیلش هم این است که کار دیگری امکان اجرا ندارد. برای آنهایی که تمام پستی‌ها را با هم دارند و جز مرگ آرزویی برای روهینگیا ندارند. به نظر می‌رسد آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها و دیگر بازیگران عمده صحنه‌های جهانی که چشم طمع به منابع طبیعی میانمار دوخته‌اند؛ ‌نمی‌‌خواهند دولت نظامی فعلی این کشور را از خود ناخشنود سازند. بر همین اساس حکومت میانمار فرصت مناسبی برای پاکسازی قومی مسلمانان روهینگیا به دست آورده است. زیرا اطمینان دارد که از سوی سازمان‌های بین‌المللی حقوق بشری، اروپا و آمریکا تهدیدی متوجه آنها نخواهد شد. پشت دولت نظامی میانمار به دوستان غربی و شرقی‌اش گرم است و سر در آخور نفت دارد و خون‌ها به چشم کسی ‌نمی‌آید. شاید امروز اتحاد دنیای اسلام در برابر این وقایع آرزویی دست نیافتنی باشد. اما جمهوری اسلامی ملجاء پناهندگان است. ضعف امروز را باید برای خدا توضیح دهیم برای نشان دادن پیام انقلاب به دنیا میانمار می‌تواند نقطه شروعی دوباره باشد، پیش از آنکه خیلی دیر شود.

نام:
ایمیل:
نظر: