علی تتماج/ میانمار سرزمینی است که این روزها به یکی از ارکان تحولات جهانی مبدل شده است. سازمان ملل از کشته شدن هزار نفر به دست ارتش میانمار و آواره شدن دهها هزار مسلمان در اوضاع بحرانی خبر داده است. فاجعه انسانی در این منطقه چنان است که برخی از منابع رسانهای اعلام کردند، کودکان را ارتش سر بریده و مردان را سوزانده است. هزاران خانه در آتش سوخته و عملاً منطقه به جایگاهی غیر انسانی برای زندگی مبدل شده است. نکته قابل توجه درباره بحران میانمار نقش و تلاشهای جمهوری اسلامی ایران برای حل این مسئله است. در این زمینه آقای روحانی، رئیسجمهور در نشست سازمان همکاری اسلامی در قزاقستان طی رایزنی با برخی مقامات کشورهای دیگر درباره میانمار مواضعی داشته و خواستار رسیدگی جهانی به وضعیت بحرانی آنان شده است. دکتر ظریف، وزیر امور خارجه نیز در نامهای به سازمان ملل و تماس تلفنی و حتی دیدار با همتایان و مقامات دیگر کشورها بر پیگیری وضعیت مسلمانان میانمار تأکید کرده است. هر چند گامهایی در حمایت از مردم مسلمان میانمار برداشته شده، اما تعلل در این مسئله و نیز برخی مسائل حاشیهای انتقادهایی را برای دستگاه دیپلماسی به همراه داشته است؛ چنانکه وقتی مقامات ترکیه، از جمله همسر اردوغان در حال امدادرسانی به مسلمانان میانمار بودهاند، خبر حضور ظریف در کنسرت منتشر میشود که جای تأمل دارد.
حال این پرسش مطرح میشود که چرا جمهوری اسلامی ایران باید به موضوع میانمار توجه داشته باشد و در کنار حمایت مستقیم از مسلمانان این سرزمین در نهادهای جهانی، همچون سازمان همکاری اسلامی، سازمان ملل و شورای حقوق بشر جهانی برای پایان کشتار مسلمانان این سرزمین تلاش کند؟
اصل اول آن است که کمکهای بشردوستانه و حمایت از آزادی و نجات بشر از ظلم و ستم از اصول اسلامیـ ایرانی است که همواره شاخصه ملت ایران بوده است. براساس احکام ایرانی ـ اسلامی، جا دارد تکتک مردم و مسئولان برای حمایت همهجانبه از مسلمانان میانمار گام بردارند.
نکته مهم آن است که سکوت جهان اسلام در برابر کشتار مسلمانان در فلسطین یا هتاکیهایی که به مسلمانان در اروپا و آمریکا شده، موجب شده است دشمنان اسلام امروز با ابزارهای مختلف از تروریسم گرفته تا ایجاد فضای رسانهای منفی علیه جهان اسلام برای نابودی مسلمانان و نسلکشی آنان در سراسر جهان گام بردارند. استمرار سکوت در برابر درد و رنجهای ملتهای مسلمان جهان، از جمله مردم میانمار زمینهساز گستاختر شدن دشمنان اسلام و تشدید وضعیت بحرانی 5/1 میلیارد مسلمان میشود.
نکته مهم دیگر آنکه واکنش نشان دادن به وضعیت بحرانی مسلمانان میانمار و موارد مشابه آن اقدامی برای مقابله با طراحیها و اقدامات ضدایرانی آمریکاست. برآیند رفتاری آمریکا نشاندهنده طرح این کشور براساس اصل گرفتارسازی به بحرانهای زنجیرهای است؛ به گونهای که ایران مشغول داخل شده تا از معادلات منطقهای و جهانی دور شود. استمرار تحریمها و چالشهای اقتصادی در کنار نابسامانیهای اجتماعی و درگیرسازی در چالشهای بینالمللی از حقوق بشر گرفته تا تعهدات جهانی، محور این طراحی را تشکیل میدهد. هدف آمریکا از این اقدامات غافلسازی ایران از مسائل مهم جهانی، به ویژه در قبال مسائل جهان اسلام و بشردوستانه است.
این واقعیت انکارناپذیر است که شاخصه جهانی ایران حمایت از امت اسلامی و آزادیخواهی و مقابله با نظام سلطه است که اعتبار جهانی برای آن رقم زده است. آمریکا تلاش دارد با دورسازی ایران از این معادلات، جایگاه کشورمان را در جهان اسلام تخریب کرده و در مرحله بعدی موقعیت آن را به عنوان آزادیخواه ضد سلطه را در جهان متزلزل کند. اجرایی شدن این سناریو چند پیامد به همراه دارد: نخست آنکه، تضعیف جایگاه ایران در صحنه جهانی زمینهساز ابعاد جدیدی از تحریم میشود؛ در حالی که در ظاهر آمریکا ادعای لغو تحریم را دارد. رویکرد ملتهای جهانی به ایران مؤلفهای برای دور زدن و ناکارآمدن تحریمها بوده و آمریکا با این سیاست به دنبال محروم کردن ایران از این مؤلفه است.
نکته دوم آنکه، آمریکا با مشاهده کارآمدی این سیاست، بر میزان تحریمها و فشارها خواهد افزود؛ چرا که توهم نتیجه دادن سیاست فشار قطعاً هزینههای بسیاری برای کشور به همراه خواهد داشت. موضع نگرفتن ایران درباره فجایعی، همچون میانمار موجب میشود تا پروندهسازی و بهانهجویی غرب درباره نداشتن کارکرد حقوق بشری ایران ابعاد گستردهتری گیرد.
بر اساس این، میتوان گفت موضعگیری و اقدام فعال برای حل بحران مسلمانان میانمار نه هزینهکرد اضافی و به دور از مسئولیت ایران، بلکه اقدامی در چارچوب منافع و امنیت ملی کشور است که در کنار تقویت جایگاه جهانی ایران مؤلفهای مهم برای مقابله با تهدیدات و تحریمهای آمریکا خواهد بود؛ از این رو جا دارد دستگاه دیپلماسی کشور تلاشی گسترده برای تحقق این مهم صورت دهد.