تلاش حضرت امام خميني(ره) مبتني بر رفع محروميت از گروههاي قومي و جايگزين کردن رويکرد نوين در مديريت سياسي اقوام بود. امام(ره) با بهرهگيري از آموزههاي توحيدي قرآن و سيره پيامبر اکرم(ص) و ائمه معصوم(ع) و با درک عميق مقتضيات زمان و مکان در مقام مجتهدي بصير و سياستمداري جامعهشناس همه ساکنان سرزمين ايران را فارغ از دين، مذهب، قوميت و زبان، شهروندان و اهالي ايران میدانستند.
سرزمین ايران عرصه زندگي مسالمتآميز اقوام گوناگون، اعم از کردها، بلوچها، آذريها، عربها، ترکمنها و لرها و... است که ساليان سال در کنار يکديگر زندگي کردهاند؛ اما گاهی اختلافافکني، فرصتطلبي و کينهتوزي موجب تنش و درگيري ميان آنان شده است! در اين ميان، حکومتهاي گوناگون نيز متناسب با منافعشان سياستهاي متفاوتی را طرحريزي و اجرا کردهاند.
مسئله مواجهه با اقوام ايراني به طور خاص از دوران حاکميت رژيم پهلوي با معضلات جدي مواجه شد. رضاخان از همان ابتداي سلطنت به واسطه سناريوی اربابان بيگانه در جهت يکسانسازي فرهنگ و زبان اقوام ايراني گام برداشت؛ سياستي که با هدف مدرنسازي (بخوانيد غربيسازي!) جامعه ايراني دنبال ميشد.
وی همچنين در جهت يکسانسازي لباس و پوشاک ايرانيان دستور استفاده از کلاه پهلوي و ممنوعيت پوششهاي مرسوم آن زمان را داد؛ چرا که ميخواست سراسر ايران را با وجود قوميتها و فرهنگهاي متفاوت به صورت اجباري به شکل واحد درآورد. وي با حمايت روشنفکراني، چون آقاخان کرماني، آخوندزاده و طالبوف سعي کرد همه هويتهاي غير فارس ساکن در مناطق گوناگون را محو و نابود کند يا به سود هويت تعريف شده جديد تغيير دهد.
در اين زمينه و به منظور يکسانسازي هويتي، فرهنگستان زبان فارسي با هدف احيای زبان فارسي و بسط و گسترش آن در مناطق غير فارس تشکيل شد که به تبع آن اين زبان در سراسر مناطق ايران رسميت یافت و اقوام و ملل غير فارس از تکلم و تحصيل به زبان خود محروم شدند! رضاخان همچنين نابودي فرهنگ و زبان بومي و محلي هر منطقه را در دستور کار خود داشت و به طور جدي سیاستهای سرکوبگرانهاش را در اين زمینه پيگيري ميکرد. تعيين مجازات براي متکلمان زبانهاي محلي در ادارات و مدارس، دادن طرحهايي درباره تغيير اجباري زبان کودکان در نواحي گوناگون ايران، برخورد قهرآميز با شاعران، نويسندگان و هنرمندان محلي، از جمله اقداماتي به شمار میآید که موجب نفرت توده مردم از اقدامات شاه پهلوي شد و زمينه را براي نارضايتي و واگرايي فراهم کرد.
محمدرضا نيز پس از به تخت رسيدن و تاجگذاري در مقام شخص اول ايران سیاستهای پدر را دنبال کرد و يکسانسازي فرهنگي و زباني را در سراسر ايران به طور جدی پيگير شد.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي هرچند براي مدتي تکثر قومي به عاملي براي بهرهبرداري بيگانگان و جريانهاي فرصتطلب سياسي تبدیل شد و شاهد حرکتهاي تجزيهطلبانه در چند استان کشور بوديم، اما جريان انقلابي تلاش کرد در تدوين قانون اساسي، اقوام اصيل ايراني را به رسميت شناخته و محدودیتهای استبدادي گذشته را مرتفع کند.
روح حاكم بر قانون اساسـي جمهوري اسلامي ايران، بیانکننده پذيرش راهبرد برادري و وحدت اقوام ايراني است. در اين راهبرد، ضـمن تأكيـد بـر اشـتراكات فرهنگي همه ايرانيان، اعم از فارس، كـرد، تـرك، بلـوچ، لـر، تـركمن و... امكـان تكثر خردهفرهنگهاي گوناگون و اقوام در چارچوب مشترك مجاز و تنـوع قـومي و فرهنگي به رسميت شناخته شده است. از آنجا كه انسجام ملـي در سايه همزيستي اقوام حاصل ميشـود، تـلاش شده است محتـوا و شـكل سياسـتهـاي قومي به گونهاي طراحي شود كه در تعارض با اصل انسجام ملـي قـرار نگيرد؛ در عين حال، ضمن حفظ خردهفرهنگها و تفاوتهـاي قـومي، شـرايط و قواعد لازم براي حفظ و برابري گروههاي قومي پـيشبينـي و حقـوق آنـان تأمين شود؛ از این رو در كنار راهبرد وحدت، سياست همگرايي قومي نيز اتخاذ شد.
دو اصل 15و 19 قانون اساسي، صريحتـرين و مهـمتـرين اصـولي هـستند كـه جهتگيري كلي نظام و قانون اساسي را، كه مبتني بر راهبرد وحـدت و سياست همگرايي قومي است، به خـوبي نـشان ميدهند. در اصل 15 قانون اساسي، ضمن به رسميت شناختن تنوع قـومي در كـشور، بـر امكان استفاده از زبانهاي محلـي و قـومي در مطبوعـات، رسـانههـاي گروهـي و تدريس ادبيات قومي در مدارس در كنار زبان فارسي تأكيد و تصريح شده اسـت. اين اصل پس از اعلام و تعيين زبان رسمي و ذكر اين مطلب كه «اسناد و مكاتبات رسمي و اداري و متون رسمي و كتب درسي بايد با خط و زبان فارسي باشد»، آزاديهاي متنوعي را براي اسـتفاده از زبـانهـاي محلي و قومي ذكر ميكند كه عبارتند از: آزادي بـهكـارگيري ايـن زبـانهـا در مطبوعات و رسانههاي گروهي و تدريس زبان و ادبيات قومي در مدارس در كنار زبان فارسي.
در اصل 19 قانون اساسي آمده است: «مردم ايران از هر قوم و قبيله كه باشند از حقوق مساوي برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند اينها سبب امتياز نخواهد بود.»
رهبران نظام اسلامي نيز به طور خاص درباره حقوق قوميتها سخن گفته و از تحقق کامل آن حقوق دفاع کردهاند. به طور ويژه، تلاش حضرت امام خميني(ره) مبتني بر رفع محروميت از گروههاي قومي و جايگزين کردن رويکرد نوين در مديريت سياسي اقوام بود. امام(ره) با بهرهگيري از آموزههاي توحيدي قرآن و سيره پيامبر اکرم(ص) و ائمه معصوم(ع) و با درک عميق مقتضيات زمان و مکان در مقام مجتهدي بصير و سياستمداري جامعهشناس همه ساکنان سرزمين ايران را فارغ از دين، مذهب، قوميت و زبان، شهروندان و اهالي ايران میدانستند. ايشان درباره تنوعات اجتماعي، قومي، مذهبي و ديني میفرمودند: «از برکات اين نهضت يکي اين است که طوايف مختلف را زير يک سقف و توي يک اطاق کوچک جمع کرده است. کرد، عرب، عجم همه برادرها را در يکجا جمع کرده است.» امام(ره) همچنین تصریح کردند: «ما با اهل تسنن يکي هستيم، واحد هستيم، مسلمان و برادر هستيم، شيعه و سني اصلاً در کار نيست. ما همه با هم برادريم.»
همين سياست و تدبير از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامي نيز دنبال شد. نگاه معظمله به موضوع مذکور را ميتوان در اين کلام ايشان دنبال کرد که در ديدار استادان و دانشجويان کردستان فرمودند: «اقوام ايراني يک فرصتند. ما اگر اقوام ايراني را در ميدان رقابت مسابقهآميز به سمت خيرات بيندازيم، بسيار کار خوب و درستي انجام گرفته است. هر قومي از اقوام ايراني سعي کند با همان روحيه قومي، در جهت پيشرفت مليـ نه صرفاً پيشرفت قوميـ گامهاي بلندتري بردارد.» (27/2/۱۳۸۸)
تلاش براي تمرکززدايي، محروميتزدايي از سرزمينهاي قومي، گسترش رسانههاي محلي، راهاندازي شبکههاي راديوـ تلويزيوني محلي، انتشار روزافزون کتابهاي گوناگون به زبانها و گويشهاي اقوام ايراني، وجود مراکز آموزش عالي متعدد در استانهاي کشور، راهاندازي مؤسسات تحقيقاتي و فعاليت دانشجويان و دانشگاهها در زمينه مسائل قومي، حضور نمايندگان اقوام گوناگون در ساختار قدرت اعم از قوه مجريه، مقننه، قضائيه و... از جمله اقداماتي است که برای حمايت از تنوع قومي در جمهوري اسلامي ایران صورت گرفته است. حضور متحد اقوام ايراني در عرصههاي تجلي مردمسالاري ديني، همچون حضور در انواع انتخاباتهاي کشور، حضور در تجمعات و راهپیماییهای ملي، بزرگداشت شعائر ديني و شرکت در مراسمات مذهبي از قبيل عزاداري ايام محرم و...، نشاندهنده آن است که ايران اسلامي در عين برخورداري از پويايي و تنوع قومي، از انسجام ملي ممتازي برخوردار است که براي آن در دنياي امروز کمتر مشابهي ميتوان يافت!
البته نبايد فراموش کرد که اين تکثر و تنوع تا آنجايي اعتبار و ارزش دارد که به مثابه فرصتي براي پويايي همهجانبه کشور عمل کند؛ اما اگر به تهديد و فرصتي براي نفوذ بيگانه و واگرايي و تضعيف وحدت و انسجام ملي بدل شود، اعتبار خود را از دست خواهد داد.