اسحاق جهانگیری گفته است: «سیاستهای اقتصادی وقتی دقیق و خوب باشد، ولی با امید و انتظارات مردم همجهت نباشد پاسخ نمیدهد[...]
یادداشت: اسحاق
جهانگیری گفته است: «سیاستهای اقتصادی وقتی دقیق و خوب باشد، ولی با امید
و انتظارات مردم همجهت نباشد پاسخ نمیدهد.» معاون اول رئیسجمهور در
ادامه با تأکید تعجببرانگیز بر این نکته که «امید به آینده آسیب دیده
است»! از ضرورت به وجود آمدن یک جریان میانجی در کشور سخن گفته و اضافه
کرده است: «یکی از ضعفهای کشور نهادهای میانجی است و امروز جریانات سیاسی
از هم دور شدهاند و شخصیتهای سیاسی نیز از هم دور شدهاند و برخی
خانهنشین شده و برخی را خانهنشین کردهاند.» پس از این اظهارات یا به
عبارت دقیقتر در تکمیل این اظهارات «یدالله اسلامی» از چهرههای اصلاحطلب
اعلام کرده است: «بحران بیاعتمادی و ناامیدی در کشور شکل گرفته، پیشنهاد
ما این است که اگر دولت آمریکا و ایران نمیتوانند با هم صحبت کنند، بدنه
اجتماعی و نخبگان آمادگی این گفتوگو را با نمایندگان آمریکا دارد و وزارت
خارجه با مدیریت شرایط میتواند زمینه این گفتوگوها را فراهم کند.» سخنانی
که نشاندهنده یک خط و رویکرد جدید است و احتمالاً در آینده نیز از زبان
چهرههای دیگری درباره آن بیشتر خواهیم شنید! سخنانی درست در تضاد با
رویکردهای انقلابی و برخلاف آنچه تجربه تاریخی کشور بر آن حکم میدهد!
اصلاً چطور ممکن است با تجربه برجام و بدعهدیهای سران کاخ سفید چه در دولت
باراک اوباما و چه در دولت دونالد ترامپ چنین راهحلهایی را مطرح کرد؟
وقتی مردم بدعهدی، وضع تحریمهای جدید و سرانجام خروج آمریکا از برجام را
به یاد دارند، این گروه با کدام اعتماد به نفس، معطوف به کدام اصل از منافع
ملی، مطابق با کدام یک از مصالح ملی همچنان بر طبل مذاکره با آمریکا
میکوبد و برای نیل به این مقصود حاضر است به سیاهنمایی و خلافگویی
درباره وضعیت داخلی متوسل شود؟! پرسشی که پاسخ آن میتواند واقعیتهای
زیادی را روشن کند!