1- اولین فرض این است که خروج آمریکا از سوریه به نوعی خون بهای قتل خاشقچی باشد. به این معنی که آمریکا با خروج از سوریه و خالی کردن پشت کردهای سوریه، امتیازی را به ترکیه داده باشد و در قبال آن ترکیه از فشار به سعودی و کوشنر دست بردارد. از این رو آمریکا می تواند با این سناریو متحدان منطقه ای خود را نیز نسبت به این موضوع متقاعد سازد.
2- فرض دوم این است که آمریکایی ها با این اقدامشان، فضا را برای مانور بیشتر ترکیه در شمال سوریه باز بگذارند. از این رو ترامپ با تصور اینکه عملیات و اقدامات بیشتر ترکیه در شمال سوریه باعث اختلاف بین ایران و روسیه با ترکیه خواهد شد و این عمل به شکست ائتلاف سه گانه این کشورها منجر خواهد شد. اختلافی که منجر به شکست مذاکرات آستانه وکمیته تشکیل قانون اساسی سوریه خواهد شد.
3- سومین فرض این است که آمریکا به طور کامل همه نیروهای خود را از سوریه بیرون نخواهد کرد. بلکه نیروهای ویژه آمریکا همچنان به حضور خود در سوریه ادامه خواهند داد. البته در این سناریو آمریکایی ها بدنبال مذاکره با بشار اسد خواهند بود که برخی کارشناسان نیز معتقدند سفر عمر البشیر به سوریه در چند روز گذشته اعلام این خبر به رئیس جمهور سوریه بوده باشد. بنابراین با توجه به اینکه آمریکایی ها با حضور نظامی خود نتوانستند در تصمیمات مقامات این کشور نفوذ و تأثیر گذار باشند، با خروج خود سیگنالی مبنی بر مذاکره و اینکه به تمامیت ارضی سوریه احترام قائل است را ه مقامات سوری بفرست.
4- سناریو چهارم بر این فرض استوار است که آمریکایی ها با همکاری رژیم صهیونیستی قصد انجام عملیات علیه نیروهای حزب الله و ایران را داشته باشند از این رو با خروج نیروهای عادی خود، پاسخ این دو بازیگر به حداقل ممکن برسانند.
5- فرض پنجم این است که آمریکایی ها با ترکیه و روسیه توافق پنهانی کرده باشند که با خروج نیروهایی آمریکایی از سوریه، ایران نیز باید از این خارج شود که در این زمینه باید روس ها به ایران حداکثر فشار بیاورند. در این مورد باید گفت حضور ایران در سوریه به دعوت دولت این کشور است و جمهوری اسلامی ایران تحت تأثیر هیچ کشوری قرار نخواهد گرفت.
به هر حال اعلام ناگهانی خروج آمریکا از سوریه، بدون شک با پیش بینی سناریوهای مختلف از جانب کاخ سفید بوده است. لذا محور مقاومت در منطقه باید با رصد و هوشیاری کامل، سناریوهای آمریکا را هرچند با پیچیدگی خاصی همراه باشد، خنثی نماید.