نهم دي ماه سال 1388 پايان فتنه بزرگ و آغاز مسير درسآموزي از آن بود که بيش از 200 روز کشور را درگير خود کرد؛ فتنهاي که درسها و عبرتهاي فراواني براي مردم، نخبگان و حتي دشمن داشت. بر اين اساس، ميتوان اين تجربه را در کنار ديگر تجربيات تاريخي ملت ايران قرار داد تا در آينده که با فتنههاي عميقتر و پيچيدهتر دشمن مواجه ميشويم، به مصونسازي پيش از آن هم فکر کنيم. درگفتوگويي صميمانه با نماينده محترم وليفقيه در سپاه، استاد گرانمايه حجتالاسلام والمسلمين دکتر عبدالله حاجيصادقي به فتنه، عوامل دخيل در آن و چگونگي مقابله با آن از نگاه قرآن، تاريخ اسلام و انقلاب اسلامي پرداخته شد که در ادامه ميخوانيد.
* بازخواني موضوعاتي مانند حماسه 9 دي سال 1388 و نيز فتنه هشت ماهه در اين سال چه ضرورتهاي عقلي و ديني دارد؟
اگرچه همه روزها به خدا منتسب هستند، اما برخي از روزها به دليل حوادثي که در آنها واقع ميشود، ديگر متعلق به سال و ماه نيست. اين موضوع هميشگي است و تأثيرشان هم همينطور. براي نمونه مبعث پيغمبر(ص) روزي عادي نيست که در سال چهلم عامالفيل انجام شده باشد، روز غدير روزي نيست که فقط متعلق به يک زماني باشد. روز عاشورا هم همينطور. در انقلاب اسلامي هم روزهايي داشتيم که جاودانه شدند، چون کارکرد و نقش آنها، تداوم دارد؛ مانند 22 بهمن، 15 خرداد و... . يکي از اين روزهاي مهم نهم دي ماه است. فتنهاي که طراحي آن 10 سال طول کشيد و عمليات آن طي هشت ماه انجام شد و تير خلاص را نهم دي به آن زد. اين روز فقط تکريم يک يومالله نيست. نهم دي شروع يک حرکت، يک بيداري، يک روحيه انقلابي و جهادي است و هر سال پيام خاص خود را دارد. نهم دي به ما ميگويد در برابر قويترين فتنهها با بصيرت و صراحت و قاطعيت ميتوان ايستاد و آنها را خنثي کرد. نهم دي تجلي مردمسالاري ديني و بصيرت همراه با استقامت امت است. در واقع نهم دي غلبه گفتمان مقاومت بر گفتمان سازش است. ما در ادبيات دينيمان تولي و تبري را دو روي يک سکه ميدانيم. در نهم دي، هم خون مقدس مردم به خوبي جوشيد و هم وفاداريشان به ولايت به منصه ظهور رسيد. در فتنه 88 نبايد دو روز بزرگ را فراموش کنيم که در نابودي فتنه و به عبارتي، در تبديل فتنه به يک فرصت بسيار مؤثر بود؛ يکي 29 خرداد که روز تجلي ولايت در خطبههاي تاريخي رهبر معظم انقلاب بود و يکي هم روز نهم دي. نهم دي 88 تير خلاصي بود که براي استکبار خيلي گران تمام شد. نهم دي روز تجلي غيرت ديني مردم بود. به عبارتي، وقتي اغتشاشات و به خيابان ريختنها که عوامل جبهه استکبار آن را مديريت ميکردند، به هتاکي به تاسوعا و عاشورا و ارزشهاي ديني و امام حسين(ع) رسيد، غيرت ديني مردم به جوش آمد؛ ازاينرو، نهم دي روز تجلي غيرت ديني مردم بود. دشمن ميدانست اگر امت از ولايت جدا شود، بيخطر ميشود، امام بيامت بياقتدار ميشود و روي همين موضوع تمرکز کرده بودند. پيام نهم دي ولايتمداري بود. در آن حمايت از يک نامزد مطرح نبود. در نهم دي پلاکارد يا عکسي از هيچ نامزد رياستجمهوري ديده نميشد؛ بلکه در نهم دي انقلاب اسلامي، آنچه ديديم شکوه و عظمت انقلابي مردم و راهبردهاي حکيمانه رهبر معظم بود. نهم دي متعلق به همه است، متعلق به همه جبهه انقلاب است و در مقابل جبهه استکبار قرار دارد. اگر حرفي هم از وحدت است، اين وحدت به يقين بين دو جبهه اسلام و استکبار نخواهد بود. نهم دي متعلق به يک گروه، يک جناح سياسي و يک حزب نيست؛ بلکه به همه انقلاب تعلق دارد و گراميداشت آن هم زنده نگه داشتن حرکت و جريان انقلابي است. نهم دي رمز ماندگاري انقلاب اسلامي است که مؤلفههاي انقلاب را تقويت کرد و فرصتي براي بازخواني فتنههايي شد که پس از انقلاب عليه آن انجام گرفت. بيشک نهم دي نقطه عطفي است که راه آينده را به ما نشان ميدهد. اين ظلم است که اين روز بزرگ را در يک جناح کمرنگ کنيم؛ چرا که نهم دي يوماللهي است که تنها با 22 بهمن قابل مقايسه است. 22 بهمن پيروزي ما بر جبهه استبداد و رژيم سلطنتي رقم خورد و نهم دي پيروزي ما در برابر فتنه بزرگ جبهه استکبار بود؛ جبههاي که در آن همه جريانهاي ضد انقلاب نقش آفريدند؛ اما حماسه جاودان نهم دي اين فتنه بزرگ و اين حمله گسترده عليه انقلاب را که ميخواست انقلاب را از درون متلاشي کند، نابود کرد.
* در تعابير و تعاريف اسلام و مبتني بر قرآن، فتنه چيست؟
در تعاريف قرآني فتنه معاني گوناگوني دارد. تعريفي که ما در بررسي حماسه ۹ دي و بازخواني فتنه ۸۸ از فتنه دنبال ميکنيم، به معناي امتحان و آزمايش نيست؛ بلکه «فساد پنهان» در ادبيات ديني ماست. حضرت علي(عليهالسلام) درباره فتنه ميفرمايند: «وکل فتنه مظلمه...»، کار فتنه اين است که چراغها را خاموش کند، نميفرمايد ظلمه، فتنه را تاريکي معرفي نميکنند، فتنه را تاريککننده بيان ميکنند؛ يعني فتنه نميگذارد چراغها و نورها خود را نشان دهند. فتنه با اين ادبيات در فرهنگ ديني ما از هر عملياتي خطرناکتر است. تعبير قرآن را نگاه کنيد؛ «الفتنه اشد من القتل»؛ فتنه خطرناکترين حرکتي است که انجام ميشود و هميشه هم در تاريخ ما اين را داشتيم. هر کجا مسلمانان از نظر عقيدتي و بصيرتي ضعيف بودند، موفقيت فتنه بيشتر از عمليات سخت و نيمهسخت بوده است. در تاريخ اسلام آن جاهايي که دشمن عمليات نظامي انجام داده به شکل عمده شکست خورده، اما متأسفيم که بگوييم فتنه توانسته است برخي جاها مسلمانان را به جان اسلام بيندازد.
در بررسي تاريخي حوادث صدر اسلام تاکنون، اين سؤال جدي مطرح است که چه شد مسلمانان رزمنده در رکاب پيامبر(ص) خودشان در مقابل اسلام ناب و جگرگوشه پيامبر(ص) ايستادند و او را مظلومانه شهيد کردند؟ ميدانيد، کافران مقابل امام حسين(ع) نبودند، خدا، معاد و نماز را قبول داشتند. صبح عاشورا نماز خواندند و به جنگ امام حسين(ع) آمدند. چه شد که دشمن توانست اين مسلمانان را به جان اسلام ناب بيندازد؟ اين فتنه است. فتنهاي که بعد از پيامبر(ص) رقم خورده و مسلمانان قاتل اسلام ناب شدند. در جنگ صفين علي(ع) در آستانه پيروزي کامل بود. يک فتنهاي توانست سپاه علي(ع) را مقابل علي(ع) قرار دهد. فتنه اين کارها را ميکند. با فتنهانگيزي به نام دين سختترين ضربات را به دين زدند. در انقلاب اسلامي ما هم همين بود. اما از اين فتنهها به سلامت عبور کرديم. همين جا نکته ظريفي درباره نهم دي بگويم که نهم دي پيروزي در برابر تهاجم سخت دشمن يا حمله اقتصادي او نبود، در واقع پيروزي در برابر حمله به بنيانهاي انقلاب اسلامي بود.
به نظرم تعبيري قرآني از نهم دي در آيات فراواني وجود دارد، مانند آيه «يريدُونَ ليطفئوا نُورَ اللهِ بافواهِهِمْ وَاللهُ مُتِمَّ نُورهِ وَ لَوْ کرِهَ الکافرونَ» ميخواهند نور خدا را خاموش کنند، اما خدا در نهم دي ثابت کرد ميخواهد نورش بماند. نهم دي تجلي اين آيات قرآن است. به تعبير قرآن، مؤمن واقعي و صادق کسي است که دو استقامت داشته باشد؛ يک، استقامت فکري و دو، استقامت عملي؛ يعني به تعبير ما بصيرت ديني و روحيه جهادي و انقلابي. نهم دي اينها تجلي يافت. نهم دي تجلي اين آيه است که «يجاهِدُونَ في سَبيلِ اللهِ وَ لا يخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ...». نهم دي تجلي اين آيه است که «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ وَالَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَي الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ». البته بايد در ابتدا به اين آيه اشاره ميکردم. اين جبهه پيامبر(ص) است؛ يعني پيامبر(ص) و کساني که با او همراه هستند، يعني جبهه اسلام «اشداء علي الکفار» هستند و بعد «رحماء بينهم». نهم دي پيروزي بر فتنهاي است که در تعبير قرآن براي مقابله با آن جهاد کبير نياز است. جهاد اصغر راهبرد دين مقابل عمليات نظامي سخت دشمن و جهاد کبير راهبرد دين در برابر فتنه است. ميفرمايد: «فَلا تُطِعِ الكافِرينَ وَجاهِدهُم بِهِ جِهادًا كَبيرًا...»
در جريان انقلاب اسلامي ما از اول با انواع حملههاي جبهه استکبار مواجه بوديم، اما خطرناکترين حملهها به انقلاب اسلامي همين فتنهها بود. من برخي از اين فتنهها را برميشمارم تا ببينيد اين انقلاب چه فراز و نشيبها و سختيهايي را در طي اين چهل سال پشت سر گذاشته که اين خودش معجزه است که نه تنها انقلاب اسلامي مانده، بلکه پيشروندگي هم داشته است. ما در دهه پنجاه، يعني سال 58 فتنه بزرگي داشتيم که خاستگاه آن دين، مرجعيت و تدين بود، بحث خلق مسلمان. اينطوري ميخواستند انقلاب را نابود کنند که به لطف هدايتهاي پيامبرگونه امام راحل(ره) به خير ختم شد.
جنگ را فتنه نميدانم. در دهه 60 با دو فتنه عمده مواجه بوديم؛ فتنه اول حاکميت مليگراها و بنيصدر بود که امام هم فرمودند اگر اينها ميماندند ظرف 20 سال انقلاب اسلامي نابود ميشد. اين فتنه با مديريت امام و پيروي امت رفع شد. اما فتنه ديگر دهه 60 فتنه قائممقام رهبري بود. دشمن آنقدر در فتنه موفق بود که دومين شخصيت و حاصل عمر امام با آن سوابق را در جبهه مقابل امام آورد و مقابل امام ايستاد. بيت او مرکز فتنه شد، براي نابودي انقلاب و اين فتنه بزرگ خيلي خطرناک بود، اگر امام به موقع اقدام نميکرد و اگر مردم به موقع فرمان نميبردند، اين فتنه هم به جاهاي خطرناک ميرسيد.
در دهه 70 هم با فتنه حاکميت و سلطه يافتن سکولارهاي منفعل و مرعوب، خودفروخته يا خوشبينانه آن را بگويم شيفته غرب مواجه بوديم. اينها آمدند حاکميت دين را از صحنه خارج کنند. مديريت خوب رهبري سبب شد اين فتنه را هم با موفقيت از سر بگذرانيم.
اما از همه خطرناکتر فتنه دهه 80 بود؛ فتنه سال 88. رهبر معظم انقلاب در اين باره فرمودند طراحي 10 ساله پشت آن بود. مجموعه کتب دايرهالمعارف فتنه 88 به کوشش معاونت سياسي تدوين شده و من همين جا به همه عزيزان توصيه ميکنم براي آشنايي بيشتر با اين موضوع اين مجموعه يا حداقل جلد آخر آن که خلاصه مجموعه است را بخوانند، خوب به ابعاد و زمينههاي داخلي و طراحيهاي خارجي پرداخته است. فتنهاي که چراغ و تابلوي آن سال 84 از سوي آقاي جان مککين لو رفت. او در سخنرانياش در کنگره آمد و گفت ما در ايران حکومت را با جنبش سبز منهدم ميکنيم. کلمه جنبش سبز مال سال 84 است. در فتنه 88 همه دشمنان به ميدان آمدند. جبهه وسيع، عظيم و نامتجانسي از دشمنان عليه انقلاب اسلامي شکل گرفت، اما بحمدالله نتوانست به نتيجه برسد.
* ورود اجمالي به زمينههاي فتنه 88 داشتيد، ضمن تکميل اين بحث، در ادامه مختصري هم درباره عوامل شکست اين فتنه مبتني بر ادبيات ديني و واقعيتهاي ميداني فتنه ۸۸ بفرماييد.
زمينههاي فتنه به صورت خلاصه چند عامل است. نخست، غفلت، بيبصيرتي و بيتوجهي به نقشههاي دشمن است. اينکه ما دشمني دشمن را فراموش کنيم. اولين نکتهاي که قرآن به ما در برابر شيطان ياد ميدهد، اين است که باور کنيم دشمن است و به او نگاه دشمني داشته باشيم. «إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا»، يعني اينکه او با شما دشمني ميکند شما هم دشمني کنيد. اين بيبصيرتي نسبت به دشمن است. بسياري از اين بيبصيرتيها را داريم و عدهاي به دليل همين موضوع اسير فتنه شدند. ياران حضرت علي(ع) 16 ماه در رکاب ايشان با معاويه جنگيدند، 16 ماه «مرگ بر معاويه» گفتند و 16 ماه «درود بر علي» گفتند، اما چه شد؟ همينها مقابل حضرت علي(ع) قرار گرفتند. نقشه عمروعاص اين بود که روز آخر چه کاري انجام دهيم که حضرت علي(ع) پيروز نشود. مالک اشتر گفته بود علي جان امروز آفتاب غروب نميکند، مگر اينکه معاويه را کشته يا اسير تحويل شما ميدهم. عمروعاص به معاويه گفت در جنگ علي با تو، علي پيروز است و تو بايد چيزي مقابل علي بياوري که از علي بزرگتر باشد و گفت که خدا را مقابل علي معرفي کن. فتنه اين است که به مسلمانان و ياران علي القا کنند که حضرت علي(ع) با معاويه نميجنگد، با خدا ميجنگد و مردم بيبصيرت اين را باور کنند. ديديم که اين نيرنگ اثر کرد و مردم گفتند علي جان ما آمده بوديم تا کنار تو باشيم، اما تا جايي با تو هستيم که تو مقابل خدا نباشي. به اين ترتيب، سپاه حضرت علي(ع) شد پياده نظام دشمن و آن «تحميل الراي علي الولايه» اتفاق افتاد.
نکته دوم فاصله گرفتن از ولايت است. تاريخ به ما ميگويد انسانهايي که با ولايت زاويه داشتند، همگي پيادهنظام دشمن شده و عاقبت به خير نشدند. فاصله گرفتن از ولايت انسان را گرفتار دام فتنهها ميکند. سومين مسئلهاي که زمينه فتنه است، خواص خودفروخته يا خواص مرعوب دشمن هستند. اينها در شکلگيري فتنهها نقش دارند. ربيعبنخثيم به خدمت امام علي(ع) ميآيد و به تعبير شهيد مطهري نميگويد من شک کردم در اين جنگي که تو با معاويه داري، ميگويد ما شک کرديم. در واقع، او و مريدانش اينطور بودند. اين مسئله خواص است و عوام با لغزش خواص درگير فتنه ميشوند. فتنه زماني ميتواند فراگير شود که بتواند عوام را همراه کند و در اين مسير خواص مؤثرند.
ضعف روحيه انقلابي و جهادي از ديگر عوامل شکلگيري فتنه است. وقتي روحيه راحتطلبي و مصلحتانديشي ايجاد شد، به دنبال آن سازش مطرح ميشود. سازش پس از طرح انسان با دشمن ارتباط برقرار کرده و بازيگرياش براي دشمن شروع ميشود. فتنه به معناي عمل منافقانه و عمليات چراغ خاموش است که اين را به طور عمده خوديها انجام ميدهند. امروز هم دشمن دنبال اين است که انقلاب اسلامي را به دست امت انقلابي از بين ببرد.
يکي ديگر از زمينههاي فتنه بد عمل کردن مسئولان و بهانه دادن به دشمن و بيتوجهي به مطالبات مردم است. اگر مسئولان صحيح عمل نکنند، فقط در اينکه خدمت نکردند مقصر نيستند؛ بلکه در اينکه ميدان را براي دشمن فراهم کردند و دشمن براي ضربه زدن بهانه پيدا کرده هم بايد پاسخگو باشند.
به طور خلاصه در قرآن به دو عامل شکلگيري فتنه اشاره ميشود؛ نخست عدم استقامت فکري نسبت به دين و دوم عدم استقامت عملي. قرآن مؤمن صادق را کسي ميداند که هم استقامت فکري داشته باشد و هم اينکه در همه صحنهها استقامت عملي داشته باشد؛ «جاهدوا في سبيلالله باموالهم و انفسهم ...».
* در مواضع بزرگان از جمله رهبري عزيز و ملاحظه تسلسل طراحيها و فتنهها از سوي دشمنان از فتنههاي جديد سخن گفته ميشود، آيا فتنه جديدي در راه است؟ با اين فرض در برابر فتنههاي آينده چه بايد کرد؟
تا زماني که انقلاب و دشمنان انقلاب هستند و حق و باطل وجود دارد، فتنه ادامه دارد. به اعتقاد بنده، فتنه دهه نود خطرناکتر از فتنه دهه هشتاد است. تا دشمن هست، حمله وجود دارد؛ از اين رو بايد حفاظت از اين انقلاب برقرار باشد. دشمن ضربه خورده و استکبار مرگ تدريجياش را با انقلاب اسلامي قطعي ميداند؛ بنابراين به يقين حمله ميکند و مهم اين است که ما در هر مرحله بفهميم، جنس فتنه دشمن چيست. دشمن در دهه 90 با تجربه گرفتن از فتنههاي گذشته، يعني همه فتنههاي صدر اسلام تاکنون و فتنههاي اول انقلاب تا امروز به يک جمعبندي رسيده است و آن، اينکه چرا فتنه 88 شکست خورد. آنها ميگويند در فتنه 88 ميخواستيم حلقه امت را از حلقه ولايت جدا کنيم. در اين راستا، به دنبال زدن حلقه خواص بودند که واسط اين دو حلقه بود. آنها ميگويند اين حلقه خواص را آن چنان زديم که بسياري از خواص، چه دانشگاهي و چه سياسي و چه حتي حوزوي و مديران همه همراه شدند، اما موفق نشدند؛ چون امت آمد و به طور مستقيم به ولايت وصل شد، بدون اينکه حلقه واسطي مانند خواص باشند، امت مستقيم به ولايت متصل شد؛ از اين رو طراحي آنها در دهه 90 اين است که امت را بزنند و با اين کار ولايت تنها بماند.
دشمن دنبال زدن خود امت است؛ از اين رو فتنه تعامل و نفوذ فکري را آغاز کردهاند که در اين فتنه راهبرد آنها اين است که مردم را در جبهه مقابل انقلاب و ولايت قرار دهند. اين موضوع از طريق خواص ممکن نيست و از طريق تغيير ذائقه فکري مردم و عوض کردن گفتمان مردم ممکن ميشود؛ يعني مردم به جاي مطالبات ارزشي و انقلابي مطالبات دنيايي پيدا کنند و به جاي الگو قرار دادن شخصيتهاي انقلابي و ديني از غرب الگو بگيرند و فکر، گرايشها و الگوهاي مردم تغيير کند يا تغيير محاسبات مسئولان را رقم بزنند و کمکم به مردم برسند. همچنين، به دنبال اين هستند که بگويند گفتمان مقاومت و ايستادگي جواب نميدهد! و تنها راه نجات کشور، سازش با دشمن است و کسي هم در اين ميان نگويد که اين خلاف گفتمان اسلام و رهبري است.
توصيه قرآن اين است که مواظب باشيد با اين نوع سازش نه تنها آخرت را از دست ميدهيد؛ بلکه دنياي خود را هم خراب ميکنيد. به گفته قرآن، تکيه بر ظالمان و کافران آتش است که اولين نتيجهاش آتش گرفتن و دومين نتيجهاش قطع ياري خداست. به نظر من، اگر به عوامل شکست فتنه دهه 80 توجه کنيم، در خواهيم يافت که در دهه 90 نيز با فتنههاي جديد چگونه برخورد کنيم. بين همه عوامل، پنج عامل را بيان ميکنم؛ از جمله بصيرتافزايي، هوشياري، ديدهباني همراه با متانت و حکمت و قاطعيت رهبري. اولين عامل شکست اين بود که رهبر حکيم انقلاب محکم، بصير، قاطع و متين ايستادند و آنچه ايشان در اين مدت بيان کردند، چه در مدت 200 روز فتنه و چه پس از آن همگي بصيرتافزايي بود. دومين عامل شکست فتنه، غيرت ديني مردم بود. دشمن اگر به جنگ با دين و ارزشهاي مردم بيايد، بايد بداند آنها خيلي مسائل را تحمل ميکنند، اما حمله به ارزشها را نميپذيرند. اين موضوع نبايد کمرنگ شود و ما بايد همان غيرتي که به ناموس نَسَبي خود داريم، نسبت به ناموس دين و ارزشهاي ديني هم داشته باشيم. سومين عامل در شکست فتنهها، ولايتمداري است. ولايتمداري را هم بايد درست معنا کنيم؛ يعني باور اينکه، اين طبيب حاذق دردشناس خوب تشخيص ميدهد و مهربانانه نسخه ميپيچد؛ هم نسخههاي او را بگيريم و هم به آن عمل کنيم. مهمترين مشکلي که اهل بيت(ع) داشتند و در برابر فتنهها به نتيجه نرسيدند، اين بود که مردم جامعه آن روز ولايتمدار نبودند؛ يعني امام صادق(ع) چهار هزار شاگرد داشت که از ايشان علم ميآموختند؛ اما اين تعداد شاگرد زير بار فرماندهي امام صادق(ع) نميرفتند. ولايتمداري حتي مانند حضرت موسي(ع) در برابر حضرت خضر نيست. مانند حضرت ابوالفضل(ع) عمل کردن است. از مدينه تا مکه و از مکه تا کربلا يک جا نداريم که حضرت ابوالفضل(ع) به امام حسين(ع) خطاب يا سؤال يا پيشنهاد کند حالا چه برسد به انتقاد! فرمانبر محض است، اما حضرت موسي(ع) در برابر خضر نتوانست و سؤال کرد، با خيال اينکه در حال امر به معروف و نهي از منکر است. در حقيقت، ولايتمداري وابستگي فکري و عملي هرچه بيشتر و افزونتر با ولي خدا است. عامل چهارم شکست فتنهها، خشم مقدس و روحيه انقلابي و جهادي مردم است.
بعضي موارد بصيرت به تنهايي کافي نيست و بايد بر اساس اين بصيرت اقدام کرد. آنجا که در حق حضرت علي(ع) ظلم شد خيليها باور داشتند که به حضرت ظلم شده است، اما جرئت و جسارت حرکت نداشتند. در حماسه 9 دي نيز شما اين خشم و جرئت و جسارت مقدس و آن روحيه انقلابي و جهادي را در مردم ميبينيد. عامل آخر هم که بسيار اهميت دارد، قدرت تشخيص درست و بجاي مردم است. آنها در اين جريانها خوب تشخيص دادند که کدام حرف، حرف مردم و کدام حرف، حرف دشمن است. فتنهگران ادعا ميکردند ما در دفاع از حق مردم قيام ميکنيم که در اينجا تشخيص مردم بين صدق و کذب نقش داشت. در فتنه دهه 90 هم به اينها نياز داريم. با اين پنج شاخصه و به لطف الهي ميتوانيم از فتنه دهه 90 هم پيروزمندانه عبور کنيم.
* توصيه شما درباره فتنهها و راهکارهاي عبور از آنها به عزيزان پاسدار چيست؟
فلسفه وجودي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي حفاظت از انقلاب است. دوستان عزيز سپاه، فرزندان عزيز پاسدار و بسيجيام! حقيقت اين است که انقلاب زنده و پيشرو است و چون زنده است، دشمن دارد. به تعبير رهبر معظم انقلاب، انقلاب چون زنده است، دشمن دارد و دشمن هم از اين زنده بودن انقلاب و حرکت آن احساس خطر ميکند. بنابراين، چون انقلاب دشمن دارد، محافظ، پاسدار و نگهبان ميخواهد و امروز بزرگترين رسالت ما دو شاخصه است، نخست اينکه انقلاب را از هر خطري حفظ کنيم و پيشروندگي انقلاب را تضمين کنيم. اين فلسفه وجودي ماست، ما نهادي نيستيم که فقط در برابر عمليات نظامي دشمن بايستيم. اصل مسئوليت ما حفظ نظام است و امروز ميگوييم، بزرگترين حمله دشمن به انقلاب، فتنه است؛ لذا لازم است در برابر اين فتنهها هوشيار باشيم. آمادگي فکري و عملي و شجاعت عمل، مطالبه من از دوستان پاسدار است. تا ميتوانيد بصيرت ديني خود را بالا ببريد؛ اما چرا بصيرت ديني؟ چون بصيرت ديني ما در همه بصيرتها است. اگر بصيرت ديني آمد، بصيرت سياسي هم ميآيد. دوم اينکه، درک درست و عمل بموقع و صحيح نسبت به رهبر معظم انقلاب داشته باشيم؛ چرا که اگر ملازم با ولايت باشيم، هيچ وقت از صراط مستقيم خارج نميشويم. سوم اينکه، مواظب باشيم تا دشمن در لجنزار دنيا ما را زمينگير نکند. براي نمونه، مسلمانان صدر اسلام چنان گرفتار دنيا شدند که با وجود اينکه شعار ميدادند «حسين جان ما همه سرباز توايم...» و «لبيک يا حسين»، اما آنجا که گذشتن از دنيا لازم بود، امام حسين(ع) را تنها گذاشتند. مواظب باشيم، دشمن عدهاي را با بيبصيرتي زمين ميزند و عدهاي را با بيديني و دنياگرايي. پس سه نکته «بصيرت»، «ولايتمداري» و «مواظبت از گرايشهاي دنيوي و ارزشي» خواستههاي ما از عزيزان پاسدار و بسيجي است. بايد تلاش کنيم ذائقه فکري و فرهنگي ما تغيير نکند. بدانيد دشمن داريم و دشمن براي خود شما، خانواده، فرزندان، محيط زندگي و فضاي حقيقي و مجازي شما برنامه چيده است و اگر ميخواهد انقلاب را بزند، اول بايد پاسداران انقلاب را بزند. با قوت، قدرت و اميد ادامه دهيد و بدانيد اگر ما محکم بايستيم و استقامت فکري و عملي داشته باشيم، هيچ نگراني نسبت به آينده نخواهيم داشت. ما فقط بايد وظيفه خود را به درستي انجام دهيم، وگرنه بيشک اگر تکليف را درست انجام دهيم، آينده متعلق به ماست و دشمنان يکي پس از ديگري شکست ميخورند.
* به نظر شما پيام 9 دي امسال چيست؟
نهم دي ماه دست کم براي چهار گروه پيام دارد؛ اول پيام به رهبري؛ اين حماسه اين پيام را به رهبر معظم انقلاب ميدهد که ما حاضر و وفاداريم و ايستادهايم. ما هستيم و نميگذاريم تنها بمانيد. ما شيعيان از جنس شيعيان شب عاشوراي امام حسين(ع) هستيم. ما آن شيعياني هستيم که گفتند اگر ما را ذره ذره کنيد، از حسين(ع) جدا نميشويم.
پيام دوم که اهميت بالايي دارد، پيام به مسئولان است. برخيها نميخواهند اين پيام پررنگ شود. نهم دي مطالبه ولايتمداري از مسئولان است. به مسئولان ميگويد ما سرباز رهبري هستيم. شما سرباز رهبري هستيد و بايد پشت سر رهبري حرکت کنيد نه کنارشان، لطفاً وارد کار ايشان نشويد. اين مطالبه ولايتمداري و روحيه خدمتگزاري از مسئولان است. مردم مطالبهگر و مسئول پاسخگو ادبياتي است که رهبر حکيم انقلاب در ادبيات سياسي وارد کردهاند. يکي از حرفهاي 9 دي اين است که ما بازي نميخوريم و ميفهميم. حرف مردم به مسئولان اين است که مردم مشکلات را به خاطر انقلاب تحمل ميکنند؛ اما مطالبه هم دارند. مردم مشکلات را ميبينند، اما براي حفظ اصل انقلاب و براي اينکه دشمن به نتيجه نرسد، تحمل ميکنند.
پيام بعدي به جبهه استکبار است. پيام «هيهات منا الذله» مردم، خطاب به دشمنان و ايستادگي تا آخر پاي امام(ره) و آرمانهاي ايشان است. پيام آخر 9 دي پيام به مردم است و ميگويد يگانه راه پيروزي، مقاومت همراه با بصيرت است.