حجاریان همچنین در کلیدیترین جملات یادداشتش (به زعم خود!) میگوید: لاغر شدن طبقه متوسط، وحدت شهری را بر هم میزند و امکان بروز اغتشاش تهیدستان علیه ثروتمندان را شدت میدهد… در دورهای، ژنرال فرانکو با سوار شدن بر موج عظیمی از دهاقین –که زمینشان کفاف معاششان را نمیداد- توانست در جنگ داخلی با تکیه بر فالانژها به جمهوریخواهان عمدتاً شهری هجوم ببرد و پس از وارد کردن تلفات بسیار، بیش از سه دهه قدرت را به دست بگیرد و حتی پس از هیتلر و موسولینی در قدرت باقی بماند.
سعید حجاریان، فعال اصلاحطلب و از تئوریسینهای این جریان خاص سیاسی که مدتی است بر تحریم انتخاب آینده توسط اصلاحطلبان و بروز اغتشاش در ایران تأکید دارد، به تازگی طی یادداشتی در یک سایت اصلاحطلب مدعی کینهتوز شدن مردم ایران نسبت به صاحبان ثروت و سرمایه (اعم از مشروع و نامشروع) شده و از این گفته است که در تهران ساکنان محدوده «انقلاب به بالا» مانند غرب محسوب شده و مورد کینهورزی عموم مردم قرار گرفتهاند.
او در این یادداشت که با عنوان «آخرین راه راست» منتشر شده، مینویسد: با توجه به روند جاری و چشمانداز منفی، عده کثیری از مردم بهخاطر مشکلات اقتصادی از جمله تحریمها شغل خود را از دست میدهند و به خیل فقرا میپیوندند و در نتیجه، طبقه متوسط هر روز کوچکتر میشود. طبیعتاً افرادی که زمانی بهاصطلاح دستشان به دهانشان میرسیده و اکنون به زیر خط فقر رانده شدهاند، با تماشای اخبار مربوط به دستگیری و یا احیاناً فرار رانتخواران گمان میکنند، حقشان خورده شده است.
حجاریان همچنین در کلیدیترین جملات یادداشتش (به زعم خود!) میگوید: لاغر شدن طبقه متوسط، وحدت شهری را بر هم میزند و امکان بروز اغتشاش تهیدستان علیه ثروتمندان را شدت میدهد… در دورهای، ژنرال فرانکو با سوار شدن بر موج عظیمی از دهاقین –که زمینشان کفاف معاششان را نمیداد- توانست در جنگ داخلی با تکیه بر فالانژها به جمهوریخواهان عمدتاً شهری هجوم ببرد و پس از وارد کردن تلفات بسیار، بیش از سه دهه قدرت را به دست بگیرد و حتی پس از هیتلر و موسولینی در قدرت باقی بماند. مائو نیز با تز محاصره شهرها از طریق دهات انقلاب چین را شروع کرد و همچون فیزیوکراتها میپنداشت، آنچه تولید میشود در روستاست و شهرها فقط مصرفکننده و در واقع انگل هستند. استالین نیز چنین ایدههایی را در سر میپرواند چنانکه لنین در وصیتنامهاش نسبت به قدرت گرفتن او -که روستایی خشن- میخواندش، هشدار داد و گفت، مبادا استالین را به دبیرکلی حزب بگمارند. به این فهرست میتوان پلپوت را هم افزود؛ فردی که همه جمعیت را به دهات برد و شهرها را نابود کرد. معالوصف، فرانکو و مائو و استالین و پل پوت جملگی اندیشهای واحد داشتهاند.
این فعال اصلاحطلب اگرچه در یادداشت خود گاهی به کنایه اشاره میکند که اصلاحطلبان بایستی با این فرایند -که حجاریان تصویر میکند! - مخالفت کنند اما در عین حال تصریح میکند:
بهنظر میرسد این سنخ توصیهها و شقه کردن جامعه به دو بخش ۹۶ و ۴ درصدی خاستگاهی مشترک دارند. توصیه و تاکید بر رفتار انقلابی، ایجاد و تشدید شکاف، و حتی اعدام سلاطین سکه و قیر و… حامل پیامهای پنهانی است برای مغشوش کردن ذهن ساکنان محدوده «انقلاب به پایین». در واقع، اساس این ایده مبتنی بر قرار دادن دو جنبش علیه یکدیگر است؛ در جنبش «پابرهنگان علیه ثروتمندان»، بهصورت کور خواست اقتصادی و معیشتی پی گرفته میشود و در جنبشهایی از جنس دوم خرداد و جنبش سبز، بهصورت هدفمند خواست سیاسی و دموکراسی دنبال میشود. چنانچه این دو جنبش در مقابل یکدیگر صفآرایی کنند، دموکراسی و سیاست و طبقه متوسط و متوسط به بالا جملگی بلعیده میشوند و جنوب تا شمال تهران، یک دست انقلابی میشود .[۱]
حجاریان، چند هفته قبل طی یادداشت دیگری در همین سایت بر «عامالبلوی» شدن شرایط جامعه ایرانی و احتمال بروز شکاف در انتخاباتهای پیش رو و رویارویی مردم و نیروهای امنیتی نیز تأکید کرده بود .[۲]
این اظهارات که به زعم محافل تحلیلی «تئوریزاسیون اغتشاش در شرایط اقتصادی» یا نسخه «اوکراینیزه کردن ایران» است اما در حالی صورت میگیرد که اصلاحطلبان در یک عملیات فریب آشکار! ابراز میکنند که ما با براندازان مخالفیم و اصلاحطلبان هم قصد ایجاد فتنه ندارند …[۳]
این کلاف در هم پیچیده جالبتر نیز میشود وقتی که بدانیم مصطفی تاجزاده، دیگر تئوریسین اصلاحطلبان نیز چندی قبل گفته بود خیلی از حرفهای ما و براندازان یکیست .[۴]
*پاسخهایی برای بهانههای حجاریان / آنچه باید درباره القای فساد و گوشت مرغ ۱۴ هزار تومانی بدانیم
حجاریان به زعم خود یک پازل را طراحی کرده است.
پازلی که از ۷ سال قبل، با بزرگنمایی از تحریمها و مفسدنمایی از حکومت ایران آغاز شد، به روی کار آوردن یک دولت ضعیف در اجرا و نظارت رسید و میرود تا با نمایش برائتجویی از وضع فعلی به تماشای حضور مردم در خیابان بنشیند.
فرایندی ناجوانمردانه که البته متأسفانه با سکوت عدهای که باید به شفافسازی مغالطات و بیان کارآمدیهای نظام اسلامی بپردازند! همراه شده است...
ماجرا این است که اثر تحریمها بر اقتصاد ایران به گواه تمام کارشناسان هرگز بیش از ۳۰ درصد نبوده است و اینکه اصلاحطلبان طی ۷ سال گذشته تا نباریدن باران را هم حتی به تحریمها ربط دادند صرفاً یک مسئله روانی است.
در بحث مشکلات اقتصادی نیز حجاریان و دوستان او هرگز نگفتند که این مشکلات چه زمانی نبودهاند و یا هماکنون در کجای جهان نیستند؟!
ضمن اینکه این مسئله نه گناه مردم است نه گناه نظام اسلامی که مراد حجاریان یعنی محمد خاتمی با «تَکرار میکنم» دولتی را در دامن رأی مردم میگذارد که در کار ساده «نظارت بر قیمتها» نیز اخلال دارد و مثلاً باعث شده گوشت مرغ ۱۰ هزار و ۷۰۰ تومانی با قیمت ۱۴ هزار تومان و بیشتر به دست مردم برسد.
و دولتی که علیرغم نصف شدن قیمت دلار اما از کاهش دادن تلاطمات سابق قیمتی عاجز مانده است.
اصلاحطلبان در مسئله فساد نیز دست به یک ناجوانمردی آشکار زدهاند و به مردم نمیگویند که فساد هرگز قابل اندازهگیری نیست و امکان صفر شدن هم ندارد و هیچ حکومتی ولو حکومت معصوم (ع) هم از آن مصون نبوده است.
در واقع آنها در حال یک کلاغ چهل کلاغ کردن و مفسدنمایی از نظام اسلامی به بهانه دستگیری چند مفسد هستند.
و جالب آنکه کسی هم در منابر و بصورت عمومی از این حقیقت چیزی نمیگوید که گناه اصلی در مسئله فساد، نه بروز آن بلکه عدم برخورد با آن است!
و این در حالی است که در نظام جمهوری اسلامی اجساد سلاطین مفاسد مختلف بر بلندای دار به دست باد سپرده شده است و این مسئله به جای آنکه از جانب اصلاحطلبان مورد تمجید قرار گرفته شود؛ قرار است به مستمسکی برای براندازی نظام تبدیل شود.
در بحث فساد خوانش مجدد این صحبت چندین سال قبل رهبر انقلاب خالی از لطف نیست که فرمودند:
«ما گفتیم با فساد مبارزه میکنیم - این یک نقطه روشن در نظام است - اما عدّهای میخواهند این را به نقطه تاریک تبدیل کنند و بگویند فساد همه جا را گرفته است. نه آقا! فساد همه جا را نگرفته است. باید با فسادِ کم هم - هر جا بود - مبارزه کرد. ممکن است روزنامهای بردارد یک مورد فساد را درشت کند؛ مگر همه جا فساد هست؟ فساد در گوشههایی وجود دارد. انسانها لغزش دارند و دچار گناه میشوند؛ باید با این گناه مبارزه کرد. ما وقتی گناهکاریم که با فساد - ولو کمِ آن - مبارزه نکنیم؛ چون گسترش پیدا خواهد کرد. مبارزه با فساد لازم است؛ اما ناامید کردن مردم که بگوییم فساد همه جا را گرفته، یک خطای واضح و ناشی از نادانی و فریبخوردگیِ کسانی است که آدم میداند خودشان آدمهای مغرضی نیستند؛ مغرضان که جای خود دارند .»[۵]
*حرفهایی که حجاریان و دوستان او درباره پیشرفتهای نظام نمیگویند / نظرمحمدجواد لاریجانی درباره «فتنه اقتصادی»
در مسئله مشکلات اقتصادی که به طرز ناجوانمردانهای به مستمسک جریان سیاسی خاص تبدیل شده است نیز باید اشاره کرد که اولاً مشکلات موجود به دلیل دولتی است که اصلاحطلبان روی کار آوردهاند.
جدای از این نظام جمهوری اسلامی ایران اگرچه مشکلاتی دارد اما هرگز با بحران مواجه نیست...
مثلاً دانستن این حقیقت جالب برای پیشرفت اقتصادی ایران که متضمن یک مقایسه عقلانی میان قدرت خرید مردم در دوران گذشته و در ۴۰ سال اخیر است، خالی از لطف نیست.
یک حقوقبگیر معمولی در سال ۱۳۵۰ با ۹۰ حقوق خود میتوانست اتومبیل پیکان بخرد، در سال ۸۰( یعنی ۳۰ سال بعد) با ۵۰ حقوق خود توانست همان پیکان را بخرد و حالا و در سال ۹۷ تنها با ۱۸ حقوق خود میتواند اتومبیل پراید بخرد.
در سه زمان اشاره شده میزان عرفی یک حقوق ساده به ترتیب، ۲۰۰ تومان، ۱۰۰ هزار تومان و ۲ میلیون تومان است.
و در همین سه مقطع نیز قیمت پیکان ۱۸ هزار، ۵ میلیون و پراید ۳۵ میلیون تومان است.
غیر از این آمار جالب میتوان به پایین بودن قیمت نان، سوخت و مالیات اشاره کرد که جمهوری اسلامی ایران را در ردیف سه کشور ارزان جهان قرار داده است.
مسئله دیگر بیکاریست که به مستمسک بزرگ حجاریان برای اشاره به «اغتشاش خیابانی» تبدیل شده است.
مفهومی که دوستان حجاریان نیز طی سالیان گذشته سعی کردهاند با عبارت «لشکر بیکاران»! آنرا در ساحت افکار عمومی ماساژ بدهند.
این در حالیست که نرخ بیکاری ۱۲ درصدی فعلی در ایران، اولاً نسبت به سال ۸۹ ثابت مانده است، ثانیاً تنها ۷ درصد از استاندارد جهانی بالاتر است، ثالثاً این نرخ در حال حاضر از نرخ بیکاری در کشورهای یونان، اسپانیا، آفریقای جنوبی و بسیاری کشورهای دیگر کمتر است و رابعاً جمهوری اسلامی ایران سالهاست که به گواه علی ربیعی، وزیر سابق کار دچار پدیده «بیکاری شیک» شده است.
به این معنی که عمده کارجویان از آنجا که دارای حدی از تأمین معیشت هستند؛ هرکاری را نمیپذیرند و فیالمثل هماکنون دهها هزار شغل ارائه شده اما بلامتقاضی در وزارت کار وجود دارد .[۶]
شاهد دیگر این مثال آنست که نرخ بیکاری فعلی در شهرهای قشم و کیش که فضایی کاملاً تجاری و به دور از مشاغل پشت میزی دارند به ترتیب ۶ درصد و صفر است.
و سؤال اینجاست که چرا حجاریان و دوستان او که خود بهتر از همه به این حقایق اشراف دارند اما از بیان آنها استنکاف میکنند و مثلاً به شخصی مثل آیتالله یزدی و هرکس که این حقایق و پیشرفتهای نظام اسلامی را بیان میکند، حمله میکنند؟!
در مبحث «فتنه اقتصادی» خوانش این صحبتهای چندی قبل محمدجواد لاریجانی، نیز ضروری مینماید که چندی قبل گفته بود:
«شرایط اقتصادی فعلی ما یک فتنه اقتصادی است…این فتنه اقتصادی با فتنه ۸۸ تفاوت ماهوی ندارد؛ یک اتاق فرمان مجهزی در بیرون دارد که این بار آشکار است و یک هدفگیری واحد است. در فتنه ۸۸ آمریکا و رژیم صهیونیستی و اروپائیان با یک جناح سیاسی داخل کشور و عوامل میخواستند مردم را به خیابان بکشند و تحت این شرایط که رای من کو؟ هدف هم رای من نبود، دنبال دیکتاتوری سکولار بودند.
در فتنه امروز اقتصادی باز هم میخواهند مردم را به خیابان بکشانند اما به جای اینکه بگویند رای من کو، میگویند پول من کو؟ باز همان هدف را دنبال میکنند. پس این فتنه همان فتنه است. اتفاقاً چیزی که جالب است، این است که برخی کسانی که در فتنه ۸۸ نقش کلیدی داشتند در این جریانات اقتصادی هم آدمهای کلیدی بودند و شاید هم هستند .»[۷]
ما نمیدانیم که حجاریان و دوستان او برای ایجاد فتنه اقتصادی در ایران و به راهانداختن آن بویژه در سال ۹۸ موفق خواهند شد یا خیر اما این مسئله واضح و مبرهن است که راه مقابله با این فتنه تنویر افکار عمومی والصاق حقایق کارنامه نظام به عقلانیت عمومی است.
ستادیهای اصلاحطلب پیش از این به کرّات گفتهاند که اغتشاشات دیماه ۹۶ در اعتراض به وضعیت اقتصادی که حدود ۲۰ نفر در آن کشته شدند! یک «پیش لرزه» بوده است. اغتشاشاتی که ۶۰ درصد حاضرین در آن به گواه آمار، شاغل بودند...
*منبع عکس گزارش: خبرگزاری ایلنا
***
۱_ http://mashghenow.com/?p=961
2_ mshrgh.ir/916832
3_ mshrgh.ir/926796
4_ mshrgh.ir/905078
5_ http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3130
6_ mshrgh.ir/487472
7_ mshrgh.ir/923560
منبع: مشرق