1- هشدار درباره موکول کردن اقتصاد به عوامل خارجی
هیچ کشور مقدرات خود را به عواملی که در اختیار آن نیست پیوند نمی زند. چنین پیوندی تبدیل به پاشنه آشیل آن کشور می شود که هر لحظه ممکن است آن کشور را دچار شرایطی پیش بینی نشده و متلاطم کند. حال تصور کنید کشوری اقتصاد خود را به عواملی که اختیار و سرنخ آن دست دشمنانش است پیوند بزند. چنین رفتاری دور از تدبیر و درایت است. ما یک بار این مسئله را آزمایش کردیم و رونق و پیشرفت اقتصادی کشور را به برجام گره زدیم. برجامی که سکان آن دست دشمن بود و او بود که تصمیم می گرفت به تعهدات خود عمل کند یا نکند و ما در این سوی میدان عملاً هیچ اهرم و تضمینی برای اطمینان از عمل آنها به تعهداتشان نداشتیم و نتیجه آن را هم دیدیم. آقای سیف رئیس پیشین بانک مرکزی دستاورد اقتصادی برجام را تقریباً هیچ دانست، آقای صالحی از عدم تحقق انتظارات گفت و آقای ظریف هم اذعان کرد که نتوانستیم حتی یک حساب بانکی در انگلیس بازکنیم. تازه همه اینها در دوره رئیس جمهور قبلی آمریکا که با ایران مذاکره و برجام را امضا کرده بود رخ داد. تکلیف دولت فعلی که دیگر مشخص است و از اساس زیر میز توافق زد و از آن خارج شد. البته اگر غیر از اینها اتفاق می افتاد جای تعجب داشت. مگر از دشمن می توان غیر از خصومت و دشمنی توقع داشت؟!
اینجاست که رهبر انقلاب هشدار می دهند و می فرمایند؛ «کار را در محدودهی مقدورات کشور با جدّیّت دنبال بکنید؛ منتظر این و آن نباشید. ما یک روز مشکل اقتصادی کشور را موکول کردیم به برجام، [امّا] برجام نتوانست مشکل اقتصادی کشور ما را برطرف کند و به ما کمک قابل توجّهی بکند... اروپاییها مجبورند، ناچارند، چشمشان چهارتا! بایستی بگویند چگونه خواهند توانست از منافع ما دفاع کنند -که اسمش همان بسته است- امّا این را جزو موضوعات اصلی کشور قرار ندهید؛ بستهی اروپایی بیاید، نیاید. ما کارهایی در کشور داریم، مقدوراتی در کشور داریم، این مقدورات بایستی تحقّق پیدا کند؛ دنبال این مقدورات بروید؛ گره نزنید بهبود اقتصاد کشور را به چیزی که از اختیار ما خارج است.»
2- انتقاد از شرطی کردن مردم
نکته دیگر و بسیار مهمی که رهبر معظم انقلاب در این دیدار به آن اشاره می کنند و یک نوع آسیب شناسی در آن است، انتقاد از «شرطی کردن مردم و اقتصاد» است. شرطی کردن یعنی چه؟ شرطی سازی یک اصطلاح روانشناسی است که سابقه و مطالعه درباره آن به بیش از یک قرن قبل برمی گردد. یک دانشمند روسی به اسم پاولف روی حیوانات آزمایشات رفتاری انجام داد و متوجه شد که به راحتی و با تکرار می توان حیوان را درباره یک رفتار شرطی کرد. مثلاً وقتی به حیوان غذا می داد همراهش یک زنگ را هم به صدا درمی آورد. صدای زنگ هیچ ربطی به غذا نداشت اما روی ذهن حیوان تاثیر خودش را گذاشته بود و بعد از مدتی وقتی زنگ زده می شد، بدون آنکه غذایی در کار باشد حیوان واکنش نشان داده و مثلاً بزاق دهانش ترشح می کرد. این آزمایش معروفی است در دنیا و در این زمینه میان انسان و حیوان هم فرقی نیست. انسان ها را هم می توان به راحتی نسبت به مسائلی شرطی کرد و رفتار آنها را به نوعی کنترل نمود. مثلاً اگر به کودک سرطانی پیش از شیمیدرمانی بستنی داده شود، کودک در مواقعِ دیگر نیز نسبت به بستنی، شرطی شده و حتی اگر شیمیدرمانی انجام نشود، پس از خوردن بستنی دچار حالت تهوع می شود. در واقع کسی که شرطی شده رفتارش منطقی و عقلانی نیست. نسبت به متغیری واکنش خاصی را نشان می دهد که بی ربط است و در حالت عادی و غیرشرطی چنین رفتاری نمی کند.
اینکه مردم چشمشان به آمریکا و اروپا و رفتار آنها باشد که چه می کنند و حتی خرید روزمره و معمولی شان را هم با نگاه به این موضوع انجام دهندف این یعنی شرطی شدن و رفتار غیرمنطقی. در حالی که همه کارشناسان در این زمینه متفق القول هستند که تحریم ها اثری اندک و جزئی بر اقتصاد دارند و مشکل اصلی کشور این نیست. این یک مسئله پیچیده و چند وجهی است. وجه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دارد که همه را باید با هم دید و برای آن چاره اندیشید. نه مسئولان به تنهایی می توانند آن را حل کنند و نه مردم. هر دو باید دست به دست هم بدهند و این شرطی شدگی جامعه را از بین ببرند. دشمن تمام زور خود را در میدان تحریم زده و هر چه داشته رو کرده است. تفنگش دیگر فشنگی ندارد اما با استفاده از همین ویژگی شرطی شدن جامعه، دارد ضربه می زند. تفنگ خالی را نشانه می رود و در اقتصاد تلاطم ایجاد می کند. باید برای این موضوع فکر اساسی کرد و چاره اندیشید.
به همین خاطر است که 8 ماه پیش رهبر انقلاب هشدار دادند؛ «برجام نتوانست مشکل اقتصادی کشور ما را برطرف کند و به ما کمک قابل توجّهی بکند؛ و نتیجه این شد که مردم نسبت به برجام شرطی شدند، که وقتی آن بابا(ترامپ) میخواهد از برجام خارج بشود، تا مدّتی که او میگوید خارج میشوم، ما همینطور دچار تلاطم در بازار خواهیم بود؛ ما شرطی شدهایم دیگر، مردم را ما شرطی کردهایم. حالا هم «بستهی اروپایی»؛ مردم را دربارهی بستهی اروپایی شرطی نکنید.» که متاسفانه به این هشدار توجهی نشد و هنوز هم میبینیم برخی مسئولان همان راه خطای سابق را در این زمینه می روند.
3- پیش بینی درباره بسته اروپا
نکته مهم دیگری که رهبر معظم انقلاب اسلامی در این دیدار پیش بینی می کنند، درباره سرنوشت وعده اروپا درباره بسته حمایت از برجام است. ایشان در این خصوص می فرمایند: «من به آقای رئیسجمهور هم گفتم که اینها همان نوامبری را که از اوّل گفتند، همان را دارند دنبال میکنند -که تا نوامبر ادامه بدهند- بعد که همه چیز تثبیت شد و تحریمها جا افتاد، بعد یک چیزکی مثلاً بدهند یا ندهند. دنبال این هستند و این، خباثت اینها است.»
نگاهی به تحولات و سیر حوادث ماه های اخیر نشان می دهد هشدار و پیش بینی 8 ماه پیش رهبری چقدر دقیق و منطبق بر واقعیات بوده است. اروپایی ها تا مدت ها از ساز و کاری به نام SPV سخن می گفتند. ساز و کاری که قرار بود بر اساس مقررات مسدود کننده مقابل تحریم های آمریکا بایستد و خرید نفت از ایران و تجارت را تضمین کند. آنقدر امروز و فردا کردند که نوامبر (آبان) یعنی همان موعد تحریم های نفتی آمریکا نیز رسید و کاری انجام ندادند. بالاخره در دی ماه از یک ساز و کار جدید به نام اینستکس رونمایی کردند که بسیار متفاوت با وعده هایشان و البته تحقیرآمیز بود. در این ساز و کار جدید که کاملاً در هماهنگی با تحریم های آمریکاست، خبری از خرید نفت از ایران نیست و اروپا نفتی از ما نمی خرد و مقابل تحریم های آمریکا نیز نمی ایستد. این ساز و کار صرفاً به این صورت است که اگر ایران به سایر کشورها نفت فروختف پولش در این صندوق می آید و می تواند از اروپا غذا و دارو بخرد. حتی همین ساز و کار ناقص و تحقیرآمیز را هم اجرایی نکرده اند و فقط اسمش اعلام شده و همین هم از حرف فراتر نرفته است.
4- یادآوری خباثت اروپایی ها
نکته دیگری که رهبر انقلاب در آن دیدار مطرح و به آن اشاره می کنند، خباثت اروپایی ها نسبت به ایران است. خباثتی که ریشه آن را باید در تاریخ استعماری این کشورها جستجو کرد و گاهی دست آمریکا را هم در خباثت از پشت می بندند!
یکی از موارد و شواهد قابل توجه در این زمینه که رهبر انقلاب نیز به آن اشاره می کنند، حرف های ترامپ در سفر به انگلیس است. ترامپ که تیرماه امسال به لندن سفر کرده بود روز جمعه 22 تیر با ترزا می نخست وزیر انگلیس در یک نشست خبری مشترک شرکت می کنند. ترزا می به عنوان سخنران ابتدایی گفت که با ترامپ درباره مقابله با نفوذ ثباتزدای ایران در خاورمیانه صحبت کرده است و اینکه چگونه ایران را در یمن عقب برانند. دونالد ترامپ نیز با اشاره به مذاکراتش با می درباره ایران، افزود: «توافق داشتیم که ایران نباید سلاح هستهای داشته باشد. ما باید تروریسم ایران را متوقف کنیم و فشار را بر این کشور حفظ کنیم». وی درباره توافق واشنگتن و لندن برای حفظ فشارها بر تهران، توضیح داد: «در زمینه حفظ فشار بر ایران، من نخستوزیر می را تشویق کردم اما او نیازی به تشویق من ندارد، چون خود او مرا به این امر تشویق میکند»!
اروپایی که چنین رویکردی دارد و حتی آمریکا را به سخت گیری و فشار بر ایران تشویق می کندف چطور می تواند مورد اعتماد و تکیه مسئولان قرار گیرد و از آن توقع همکاری و همراهی داشته باشیم؟ البته این نخستین بار نیست که ایران طعم بعهدی اروپا را می چشد. اوایل دهه هشتاد و پیش از مذاکرات و توافق برجام، ایران با سه کشور اصلی اروپا مذاکرات مفصل و توافقی به اسم «توافق سعدآباد» نیز داشت که ماجرای مفصلی دارد و از قضا آن مذاکرات هم توسط آقای روحانی که آن زمان دبیر شورای عالی امنیت ملی کشور بود انجام می شد. درباره رفتار اروپا و نتیجه آن مذاکرات و توافق همین بس که به نامه تاریخی آقای روحانی به محمد البرادعی رئیس وقت آژانس بین المللی انرژی اتمی نگاهی بیاندازیم. روحانی در این نامه که مرداد سال 1384 نوشته شده درباره تشریح روند و نتیجه مذاکره و امتیازدهی به اروپا می نویسد: «متاسفانه در مقابل اگر نگوییم هیچ، ایران مابهازای بسیار اندکی دریافت کرد و بارها اقدامات اعتمادساز خود را افزایش داد و تنها در عوض آن، با قولهای انجامنشده و درخواستهای بیشتری روبهرو شد.»
5- افزایش تحرک دیپلماتیک
نکته پایانی بیانات رهبری درباره لزوم افزایش تحریکات دیپلماتیک است. ایشان انتقاد و سوظن به اروپا را به معنای قطع رابطه و همکاری ندانشته و می فرمایند؛ «من البتّه میگویم ارتباطات باید حفظ بشود؛ دوستانی که با من مرتبط بودهاند در این سالهای متمادی، میدانند که عقیده من در زمینهی ارتباطات دیپلماسی این است که ارتباطات باید روزبهروز تقویت بشود و توسعه پیدا کند و فعلیّت پیدا کند و گسترش پیدا کند؛ عقیدهی من این است. عقیدهی من کنار رفتن و قطع کردن و مانند اینها نیست؛ جز در یک موارد معدودی مثل آمریکا، در غیر این موارد عقیدهام این نیست؛ رابطه با شرق تقویت بشود، با غرب تقویت بشود؛ هر چه میتوانیم تحرّک عملیّاتی و هدفمند دیپلماسی بایستی افزایش پیدا کند، یعنی تحرّک دیپلماسی کشور باید افزایش پیدا کند؛ تحرّک هدفمند.»
این موضع روشن و واضح در حالی است که برخی مغرضان و ناآگاهان جمهوری اسلامی را متهم می کنند که می خواهد دور خود دیوار بکشد و با دنیا تعامل نداشته باشد. یکی از شئون و مسئولیت های اساسی رهبری، تعیین خط مشی ها و اصول سیاست خارجی کشور است و ایشان به صراحت و بارها نظر خود را در این زمینه بیان کرده اند. لذا چنین ادعاها و سخنانی در نقد سیاست خارجی کشور، با اهداف سیاسی و خاص بیان می شود و با واقعیت نسبتی ندارد.
نکته ای دیگری که می توان و باید به آن اشاره کرد آن است که امروز جامعه و کشور با موضوع جدیدی به نام FATF مواجه است و کار روند قانونی خود را طی کرده و اکنون در ایستگاه مجمع تشخیص مصلحت نظام است. با کمال تاسف باید گفت عده ای مشغول تکرار همان اشتباهات قبلی در این زمینه هستند. مشکلاتی که در زمینه گوشت بوجود آمده را به این موضوع ربط می دهند و مردم و اقتصاد را نسبت به قضیه شرطی می کنند. انسان عاقل و فهیم باید از گذشته درس بگیرد و از یک سوراخ دو بار گزیده نشود. عده ای در این کشور عادت کرده اند درباره هر مسئله ای هیاهو و جنجال به راه بیندازند و مسئله را از ریل کارشناسی و قانونی خارج کرده و آن را به ورطه جدل و دوقطبی سازی بکشانند و در نتیجه جامعه و افکار عمومی را هم دچار التهاب و منحرف کنند. عقلای کشور باید جلوی چنین روند و رفتار خسارت باری را بگیرند.
و اما نکته پایانی اینکه برخی گلایه و مطالبه می کنند که چرا رهبری به فلان قضیه ورود نمی کنند. همین ماجرای هشدار 8 ماه پیش ایشان و پیش بینی شان درباره رفتار اروپا یک نمونه است. هشدارها در آشکارا و چندین برابر آن در خفا داده می شود. اما اینکه مخاطبین چقدر به این توصیه ها عمل می کنند مسئله دیگری است که در جای خود می توان و باید به آن پرداخت.