یادداشت: آمریکاییها تلاش کردند، ورود ناو آبراهام لینکلن به خلیجفارس را که یک امر عادی و بر اساس برنامهریزی قبلی بود، به مدد رسانه و تبلیغات و فعالیتهای اغواگرانه گروههایی از داخل و خارج به ابزار عملیات روانی برای هراسانگیزی تبدیل کنند که با مدیریت صحنه از سوی ایران خنثی شد. چهار گروه در القای نظامی بودن حرکت این ناو به سمت خلیجفارس نقش داشتند که شناخت آنها در فضای شکست خورده پس از عملیات روانی واجد نکات قابل تأمل است؛ دیپلماتهای آمریکایی اولین گروهی بودند که تمایل داشتند با تنگ کردن محاصره و افزایش تحریمها به جامعه جهانی القا کنند آمریکا و ایران به یک مرحله درگیری نظامی وارد شدهاند تا به نوعی با هراس جامعه جهانی و اعمال فشارهای حداکثری مادون جنگ، محدودیتها را بر جمهوری اسلامی سختتر کنند.
گروه دوم، رسانههای غربی مانند بیبیسی فارسی، صدای آمریکا و من و تو بودند. چنانچه «ژیار گل» خبرنگار بیبیسی گزارش خود از تحولات منطقه را اینگونه آغاز میکند: «ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن با ظرفیت حمل دهها بمبافکن و هزاران پرسنل به منطقه خاورمیانه اعزام شده است. وزیر خارجه آمریکا میگوید اعزام این ناو واکنشی به افزایش تحرکات ایران در منطقه است.»
دو جریان داخلی نیز یکی عامدانه و دیگری غیرعامدانه در این جورچین نقشآفرینی کردند که اولین جریان داخلی که به القای نظامی بودن این حرکت تمایل داشت، جریان غربگرای داخلی بود. این اقدام با دو هدف انجام میشد؛ یکـ القای مخاطرهآمیز بودن رفتار انقلابی و تلاش برای متقاعد کردن جامعه به منظور نرمالیزه کردن انقلاب؛ دوـ بهرهگیری از تاکتیک دوگانه جنگـ صلح به قصد دوقطبیسازی کاذب جامعه که برآیند هر دو ترجیح مذاکره به درگیری بود.
در گفتار و رفتار سه گروه قبل آگاهی عامدانه بر نظامی جلوه دادن حرکت ناو آمریکایی مشهود بود، اما گروه چهارم که برخی نیروهای انقلابی نیز در بین آنها مشاهده میشود، کسانی بودند که تحت تأثیر تبلیغات رسانهای غرب و غربگراهای داخلی قرار گرفتند. هرچند این گروه در پیامهای خود بر نشان دادن توان نظامی انقلاب و جمهوری اسلامی اصرار داشتند؛ ولی غیر مستقیم و ناخواسته فضای آغاز جنگ را تبلیغ میکردند. این در حالی بود که رهبر معظم انقلاب به طور بنیادین بر غیرواقعی بودن گزینه جنگ نظامی تأکید داشتند.