قرار است آقای "شینزو آبه" نخست وزیر ژاپن در هفته جاری به ایران سفر کند و با مقامات عالی ایران دیدار نماید. این سفر هم از آن جهت که اولین دیدار مقامات عالی رتبه دو کشور پس از گذشت حدود 36 سال است و هم از آن جهت که قرار است "آبه" حامل پیامی از طرف دولت آمریکا برای جمهوری اسلامی باشد اهمیت ویژهای پیدا کرده است. ترامپ از سفر "آبه" به ایران حمایت کرده و گفته که منتظر نتایج این سفر خواهد ماند. آقای عراقچی هم ابراز امیدواری کرده که ژاپن بتواند شرایط کنونی را به آمریکاییها تفهیم کند.
تا پیش از این کشورهایی همچون عمان نقش میانجیگری بین ایران و ایالات متحده را به عهده داشتند. این نقش به جهت موقعیت مستقل این کشورها از سمت دو طرف رسمیت پیدا کرده بود. اینبار اما بسته پیشنهادی آمریکاییها را قرار است کشوری حامل باشد که ضمن توسعه یافتگی، هنوز نتوانسته از زیر بار استعمار آمریکاییها بیرون بیاید. کشوری که پس از جنگ جهانی دوم بر اساس قانون تحمیلی آمریکاییهایِ اشغالگر از داشتن ارتش مستقل منع شده و تنها در سال 2016 مبلغی در حدود 3 میلیارد دلار برای تامین هزینه های پایگاههای آمریکایی مستقر در خاک کشورش هزینه نموده است. کشوری که در حال حاضر 50 هزار نیروی آمریکایی در 23 پایگاه نظامی در خاک خود دارد. کشوری که نیروی های نظامی آمریکایی در آن تقریبا از مصونیت قضایی برخوردار هستند. کشوری که هر از چندگاه مردمش با خبر تجاوز نیروی های ایالات متحده به زنان و دختران ژاپنی حیرت زده می شوند و نهایتا چند روزی اعتراض می کنند و بعد هم تقریبا "هیچ". کشوری که تبدیل شده به انبار سلاح های اتمی آمریکا.
با این وصف چگونه میشود به پیامی که قرار است "آبه" برای ایران بیاورد خوشبین بود؟! چگونه میشود تصور کرد که نماینده یک کشور زخم خورده از استعمار بتواند حامل پیامی در خور عزت ما باشد؟! آیا نماینده چنین کشوری قادر خواهد بود پاسخ قاطع ما را به زیاده خواهی آمریکاییها به آنها منتقل نماید؟! چرا کسانی که خیال خامشان به ضمانت امضای کری به کشور لطمههای فراوان وارد کرده، عبرت نمیگیرند؟! چرا کسانی که کشور ا شش سال معطل چراغ سبز کدخدای بی خدا کرده اند از گزیده شدن خسته نمی شوند؟!
تا کی قرار است بجای دست گذاشتن روی زانوی تولید کننده داخلی، فضای کسب و کار را معطل بسته های پیشنهادی نخ نما شده ی اجنبیها کنیم؟! تا از داخل قدرمند نشویم خیال گشایش از رهگذر سفر "آبه" ها سرابی بیش نیست. تا خویش را باور نکنیم آبی از رفت و آمد این "آبه" ها برایمان گرم نخواهد شد.