افکار عمومی در ایران بعد از خروج آمریکا از برجام، دنبال پاسخ این پرسش بودند که آیا توافق هستهای ایران با گروه 1+5 بدون حضور آمریکا میتواند دوام بیاورد؟ آیا اروپاییان میتوانند جای آمریکا را در اجرای تعهدات بینالمللی در مقابل ایران بگیرند؟ و آیا اصولاً برجام بدون حضور آمریکا معنایی دارد؟
در همان ابتدای امر با وجود اینکه مذاکرهکنندگان ایرانی به وعدههای اروپاییان دل خوش کرده و عنوان میکردند حضور نداشتن آمریکا در برجام چندان هم در اصل ماجرا خدشهای وارد نمیکند، این روزها بیشتر از هر زمان دیگری از وعده وعیدهای همتایان اروپایی خود خسته شدهاند. آنها که قبل از مذاکرات هستهای با گروه 1+5 از ضرورت مذاکره با کدخدا میگفتند، حالا به این باور رسیدهاند که غیر از اینکه مذاکره با آمریکا فایدهای به حال کشور و برداشته شدن تحریمها ندارد، مذاکره با اروپاییان نیز نتیجهای جز پشیمانی به بار نیاورده است. این سؤال اما همچنان پابرجا مانده است که آیا برجام هنوز زنده است؟ آژانس بینالمللی انرژی اتمی در حالی هرچند ماه یکبار پایبندی ایران به برجام را تأیید میکند که بهغیر از تحلیلگران رژیم صهیونیستی، کشورهای عرب منطقه و آمریکا، حالا تحلیلگران اروپایی نیز بر این عقیدهاند که برجام همان زمانی که ترامپ از آن بیرون آمد، «فروپاشید».
شاید به همین دلیل باشد که نباید این روزها از صحبتها و همراهیهای مکرون با ترامپ و استقبال او از شکل گرفتن مذاکرات جدید
بر سر فعالیتهای هستهای، منطقهای و موشکی ایران تعجب کرد. خبر دیگر که به نظر میرسد در همین راستا قابل ارزیابی باشد، استقبال آلمان از شکلگیری مذاکرات جدید اروپا، آمریکا و ایران بر سر برجام است. مجله خبری واشنگتن اگزمینر، این هفته در اینباره به نقل از یک دیپلمات آلمانی نوشت: «قدرتهای اروپایی امیدوارند دور تازهای از مذاکرات بین آمریکا و ایران شکل گیرد که از فروپاشی کامل توافق سال 2015 جلوگیری کند». هایکو ماس، وزیر خارجه آلمان نیز در اینباره افزود: «تنشهای اخیر نیازمند حضور ما اروپاییان و همسایگان در جهت تنشزدایی و همزیستی صلحآمیز است». ماس شامگاه یکشنبه به وقت ایران در اظهاراتی توهینآمیز گفت ایران باید برنامه موشکی خود را محدود کند، ضمن اینکه تعهدات برجامیاش را نیز اجرا کند. اظهارات ماس نشان میدهد آمریکا و اروپا حالا دیگر به صورت علنی و عملی سیاستهای خود علیه ایران را یکدست و منسجم کردهاند. او اما در شرایطی از ضرورت حضور و رهبری اتحادیه اروپایی در مذاکرات ایران و آمریکا سخن گفت که ترامپ با درخواست از شینزو آبه، نخستوزیر ژاپن برای میانجیگری میان تهران و واشنگتن، رسماً نقش اروپا در این میان را نادیده گرفته و تغییر جهت سیاست خارجی آمریکا از اروپا و خاورمیانه به سمت شرق را با این حرکت به نمایش گذاشته است. اینکه ترامپ به غیر از شرکای اروپایی واشنگتن، به سمت ژاپن نیز گرایش پیدا کرده، حاصل سیاستهای یکجانبهگرایانه و خودخواهیهای شخصی رئیسجمهور آمریکاست که حاضر نیست دیگر قدرتهای اروپایی را به رسمیت بشناسد. درگیریهای تجاری آمریکا با اتحادیه اروپایی و در عینحال تلاش او برای به ثمر رسیدن بریگزیت و بعد از آن فرو پاشیدن اتحادیه اروپایی، همه نمایانگر نقشه راه او برای بازگرداندن آمریکا بهعنوان تنها ابرقدرت جهانی به دنیا و از بین بردن قدرت تروئیکای اروپایی است. او در عینحال به دلیل درگیریهای مرتبط با چالشهای تجاری با اروپا، دیگر به سران اروپایی اعتمادی برای پیشبرد اهدافش ندارد و به همین دلیل خواهان ورود بازیگران جدید به عرصه بازی دوگانه «مقابله- مذاکره» با ایران است. وزیر خارجه آلمان با این حال اما امیدوار به کانال آمریکا و اروپاست و تأکید دارد «ما نباید تنها به فکر دیالوگ باشیم، بلکه باید آن را رهبری کنیم و این رهبری درست باید زمانی صورت گیرد که تفاوتها به نقطه غیرقابلتحمل رسیده و انتظار درگیریهای طولانیمدت و عمیق در بین قدرتها وجود دارد». ماس دیروز به تهران آمد؛ این سفر قبل از سفر شینزو آبه به ایران انجام میشود و به نظر میرسد اتحادیه اروپایی بهرغم کنار زده و منزوی شدن توسط دونالد ترامپ، قصد دارد همچنان نقش اصلی خود در مذاکرات را حفظ کند. اما این سؤال برای ایران باید بهوجود بیاید که اگر اتحادیه اروپایی باوجود تمام وعدههای خود نتوانسته کاری کند که بیرون رفتن آمریکا در برجام واقعاً تأثیری بر روابط دوجانبه کشورمان با این اتحادیه نداشته باشد، چه ضرورتی دارد در ادامه راه، ایران مشتاق حضور آنها در هر مذاکره احتمالی دیگری باشد؟ فلسفه وجودی نمایندگان اتحادیه اروپایی در مذاکرات منتهی به برجام، میزان روابط اقتصادی ایران و تروئیکای اروپایی بود که آنها را بهعنوان شرکای اقتصادی ایران مطرح میکرد. بعد از خروج آمریکا از برجام، این شرکا نتوانسته یا به قول دقیق تر، نخواستند شراکت خود را همچنان حفظ کرده و به وعدههای خود عمل کنند. حالا ایران در حوزه اقتصادی خود شرکای جدیدی در منطقه و در شرق آسیا دارد و به نظر میرسد فلسفه وجودی اروپاییان در مذاکرات هستهای بشدت زیر سؤال رفته باشد. ترامپ به این مسأله آگاه است. حالا او که با خروج از برجام توانسته پای تجار اروپایی را از ایران بیرون کشد، میخواهد در گفتوگوهای احتمالی بعدی با ایران، آمریکا را تنها بازیگر اصلی میدان نشان دهد. به همین دلیل هم اروپاییانی چون مکرون، رئیسجمهور فرانسه یا وزیر خارجه آلمان از دور تازه گفتوگوها با ایران بر سر فعالیتهای منطقهای و موشکیاش حمایت میکنند، چراکه سعی دارند همچنان خود را در بازی حفظ کنند.
جمهوری اسلامی ایران در حال مشاهده یک رقابت میان آمریکا و اروپا برای مذاکره است؛ مذاکرهای که هدف آن تداوم تعطیلی برنامه هستهای ایران و همچنین عقبنشینی ایران از منطقه و نیز محدودسازی برنامه دفاع موشکی است. ایران هرگز زیر بار این مذاکرات نخواهد رفت و مقامات ارشد نظام در چند نوبت مبانی این موضع را تشریح کردهاند. ایران اساسا آمریکا و اروپا را غیرقابل اعتماد میداند. هنوز تنها یک سال از تجربه شکست برجام و شکست سیاست اعتماد به مذاکره با آمریکا و اروپا گذشته است و طی این مدت نمیتوان این تجربه بزرگ را نادیده گرفت. بر همین اساس ایران بارها اعلام کرده است اگر قرار باشد با آمریکای ترامپ پای میز مذاکره بنشیند؛ آمریکا قبل از آن باید اعتماد ایران را جلب کند که در صورت انجام مذاکرات جدید و توافق احتمالی، آمریکا به تعهدات خود پایبند خواهد ماند نه اینکه مجددا همانند کاری که با برجام کرد، آن توافق را نیز به صورت یکجانبه لغو کند. بر همین اساس ایران اعلام کرده است اگر آمریکا خواهان مذاکره مجدد با ایران است باید به برجام بازگشته و تعهدات برجامی خود را انجام دهد؛ موضوعی که کاملا مشخص است دولت ترامپ آن را انجام نخواهد داد، چراکه استراتژی ترامپ علیه ایران، افزایش فشارها بر ایران و گرفتن امتیازات بیشتر است. بنابراین موضوع مذاکره با آمریکای ترامپ یا همان آمریکای آدمهای ناحسابی منتفی است. در این میان اما نکتهای که پیشتر به آن اشاره شد بیاعتبار شدن کامل اروپاست.
این گمانه شاید بسیار دقیق باشد که گفته شود در جریان خروج آمریکا از برجام و شکست برجام، اروپا بیشتر از آمریکا آسیب دید و بیاعتبار شد. حالا بیشتر از گذشته مشخص شده است اروپاییها اساسا موجودیت مستقلی از آمریکا ندارند. بر همین اساس موضوع ضربالاجل 60 روزه به اروپا برای اجرای تعهدات برجامیاش از همان زمان اعلام این ضربالاجل پایان یافته بود. اروپا حالا نهتنها به فکر اجرای تعهدات برجامی خود، نیست بلکه دنبال آن است تا در استراتژی فشار همهجانبه ترامپ بر ایران با هدف مذاکرات جدید، حضور داشته باشد! این یعنی پایان کار اروپا در ایران. و پایان کار سلسله زمزمههایی که تلاش میکردند به بهانه امید به اروپا، همچنان تعطیلی برنامه هستهای ایران را تا پایان انتخابات ریاستجمهوری آمریکا کش بدهند! با در نظر گرفتن این شرایط البته 2 نکته بسیار مهم وجود دارد؛ اول اینکه «آیا برجام هنوز زنده است؟» برجام را اجرای تعهدات کشورهای دخیل در آن زنده نگه میدارد پس میتوان به جرأت بیان کرد برجام خیلی وقت است که مرده و تنفس مصنوعی دولت روحانی به او با اجرای دقیق تعهداتش، آن هم در زمانی که اتحادیه اروپایی از دور خارج شده و آمریکا هم هر روز تحریم جدیدی به تحریمهای قبلی اضافه میکند، نمیتواند این معاهده را به حیات بازگرداند. دوم نیز این واقعیت است که هم دم ترامپ و هم دم اروپا طی هفتههای اخیر از زیر پالتوی رقابت برای مذاکره با ایران بیرون آمد و بر همین اساس آشکار شد انگاره جنگ با ایران اساسا در مخیله 2 سوی آتلانتیک نمیگنجد.
نمیخواهیم معجزه کنیم ولی در تلاش برای حفظ برجام هستیم!
وزیر خارجه آلمان در نشست خبری با محمدجواد ظریف تصریح کرد: امروز صحبتهای فشردهای درباره برجام و نحوه ادامه برجام داشتیم و موضع ما 3 کشور اروپایی حمایت از برجام است البته معجزهای نمیخواهیم بکنیم ولی در تلاش برای حفظ برجام هستیم. «هایکو ماس» با اشاره به دیدارهای منطقهای خود افزود: «با تمام طرفین که در چند روز اخیر صحبت کردم، هیچکس طرفدار این تنشها در منطقه نبود و این پیام را از منطقه به ایران آوردم».
تنها راه کاهش تنش در منطقه
وزیر امور خارجه در نشست خبری مشترک با همتای آلمانی خود تأکید کرد تنها راه کاهش تنش در منطقه، توقف جنگ اقتصادی است. به گزارش فارس، محمدجواد ظریف دوشنبه در نشست خبری با هایکو ماس عنوان کرد: تنش جدید در منطقه ما نتیجه جنگ اقتصادی آمریکا علیه ایران است که ترامپ اعلام کرده در جنگ اقتصادی با ایران است. وی افزود: تنها راه کاهش تنش در منطقه توقف جنگ اقتصادی است.
منبع: وطن امروز