وقوع این تیراندازی در 215امین روز سال به این معنی است که در هر روز بیش از یک تیراندازی کور (تیراندازیهایی که بیش از 4 نفر را هدف قرار میدهند) در آمریکا اتفاق افتاده؛ محصول این وضعیت کشته شدن 522 نفر و زخمی شدن 2040 نفر در این تیراندازیها بوده است.
پلیس آمریکا بیانیهای از «پاتریک کروسیس»، ضارب 21 ساله و سفیدپوست حادثه الپاسو به دست آورده که نشان میدهد خشونت او از نفرتی نژادپرستانه سرچشمه گرفته است.
در این بیانیه ضارب از «حمله اسپانیاییتبارها به تگزاس» گلایه و از جایگزینی جمعیت سفیدپوستان توسط «خارجیها» ابراز نگرانی کرده است. وی همچنین درباره مهاجران نوشته است: «اگر بتوانیم از شر بعضی آدمها خلاص شویم بیشتر میتوانیم سبک زندگیمان را حفظ کنیم.»
در این راستا عامل دیگری که تشدید کننده این حادثه می باشد اظهارات نژادپرستانه ترامپ است که با اعمال سیاست های مهاجرتی خود شعله های نژاد پرستی در امریکا شعله ورتر کرده است. ترامپ می خواست با احداث دیوار مرزی مکزیک امریکا را امن تر کند اما دیوار نژاد پرستی و نفرت را تنها در امریکا بلندتر کرد.
رئیس جمهوری آمریکا از زمان کارزار انتخاباتی تا حضور در کاخ سفید، بحث تقابل با مهاجران را تا تنش با کنگره این کشور برای ساخت دیوار مرزی با مکزیک بالا برد و حتی تا چندی پیش در صدد اعمال تعرفه بر کالاهای مکزیکی به بهانه خودداری مقامهای آن کشور در مقابله با عبور مهاجران بر آمد.
وی بارها با طرح این ادعا که نمایندگان دمکرات کنگره عامل تشدید ناامنی در مرزها هستند، گفته است که آنها برای مقابله با مهاجرانی که از مرزهای مکزیک وارد آمریکا میشوند، با سیاستهایی همچون ساخت دیوار مخالفت میکنند.
ترامپ با متهم کردن دمکراتها به حمایت از سیاست مرزهای باز، اعلام کرده است که سیاستهای مهاجرتی نمایندگان حزب مخالف، به جرایم خشونت بار و قاچاق مواد مخدر و انسان منتهی خواهد شد.مناقشه بر سر تأمین بودجه درخواستی ترامپ برای ساخت دیوار مرزی، به تعطیلی سی و پنج روزه دولت آمریکا در سال گذشته منتهی شد.
یکی دیگر از دلایل دیگری که می توان ریشه این حوادث را در آن ارزیابی کرد پایان رویای امریکایی و افزایش بیماری های روانی در جامعه امریکا می باشد. در این زمینه نتایج پژوهش «آدام لانکفورد»، دانشمند علوم اجتماعی آمریکایی که در سال 2012 به مطالعه شرح حال 292 عامل تیراندازی با تلفات بالا پرداخته شایان توجه است. وی در تبیین نتایج یافتههای خود مینویسد: «در ایالات متحده آمریکا بسیاری از افراد با این فرض تربیت میشوند که به درجات بالای موفقیت خواهند رسید و 'رویای آمریکایی' را محقق خواهند کرد. در چنین جامعهای افرادی که در دستیابی به اهدافشان ناکام بمانند یا سابقه تعاملات منفی با همتایان، همکاران یا روسای خود داشته باشند فشار روانی بالایی را متحمل خواهند شد»
وی اضافه کرد: «اگر به جمع این عوامل افسردگی، اسکیزوفرنی، پارانویا، خودشیفتگی را هم اضافه کنیم، میتوان درک کرد که چرا شمار افرادی که در آمریکا اقدام به تیراندازی با تلفات انبوه میکنند تا این حد بالا و غیرمتناسب [با کشورهای دیگر] است»